صدای زیبا نقص شعر را نمیپوشاند/اسلام منهای روحانیت یعنی اسلام منهای اسلام
خبرگزاری تسنیم: تقریباً تمام ذاکران جوان تهران بهنوعی شاگرد او هستند. پیرمردها هم به او ارادت خاصی دارند؛ ذاکر خوشنام هیئت محبانالعباس(ع). او را به روضههای مستند و جانسوزش میشناسند. میگوید: مداح جوان بداند صدای زیبا نقص شعر را نمیپوشاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از گرمترین محافل مذهبی تهران چه از نظر وعظ و منبر و چه از لحاظ روضه و نوحه هیئت محبان العباس(ع) است؛ هیئتی که در سال 1345 توسط مرحوم حاججواد حاجحسن تأسیس شده و بزرگانی چون شهید حجتالاسلام غفاری، حجتالاسلام جاودان، حاج ماشاءالله عابدی و... جمعی از متدینین دیگر آن را در همان حال و هوای سنتی و اصیل خود حفظ کردهاند.
بهمناسبت فرارسیدن ایام سوگ سرور و سالار شهیدان، برای گفتوگویی با ذاکر و مدیحهخوان پیشکسوت و خوشنام هیئت محبان العباس(ع) حاج ماشاءالله عابدی به مسجد فائق تهران رفتیم؛ در میدان شهدا، خیابان 17 شهریور، خیابان شهید فیاضبخش. مناجاتهای مشهور وی در شبهای جمعه و شبهای ماه رمضان در مسجد الشهداء(ع)، از مساجد باسابقه و مشهور تهران، زبانزد و پاتوق عام و خاص است و حتی بسیاری از مسئولان فرهنگی و سیاسی کشور در دعای کمیل شبهای جمعه این مسجد حاضر میشوند.
ساده، متواضع و مهربان است و چهرهای متین و آرام دارد و البته چنین سیرت و صورتی چندان غریب نیست، از کسی که محضر مردان الهی و چهرههای برجسته سیر و سلوک همچون حاج آقا فخر تهرانی و آیتالله حقشناس را درک کرده است و اکنون نیز ذاکر هیئتی است که آیتالله جاودان، عالم اخلاق نامآشنای این روزهای تهران، منبری آن است. یکی از مداحان مشهور تهران به او لقب «پیغمبر مداحان» را داده است، البته این عنوان چندان هم عجیب نیست و شاید ازآنجهت باشد که تقریباً تمام ذاکران جوان تهران بهنوعی تربیت شده او هستند و پیران و پیشکسوتان این وادی نیز همگی به ایشان ارادت داشته و همواره محفل او را تأیید و به همگان توصیه کردهاند.
چندین سال در منزل خود کلاس مداحی و نوحهخوانی برای علاقهمندان برپا کرده و او را با روضههای مستند و محکم، جانسوز و دلچسب میشناسند. حاج ماشاءالله بر خواندن اشعار فاخر و اصیل در مجالس امام حسین(ع) تأکید دارد و معتقد است مداح باید روی شعرش کار کند تا فهم مستمعین را بالا ببرد؛ چهاینکه گاهی اشعاری خوانده میشوند که در شأن اهل بیت(ع) نیست و بلکه توهینآمیز و جسارت به حریم قدسی آن حضرات است. بر علم و معرفت در کنار شور و عاطفه تأکید ویژهای دارد. معلم بازنشسته آموزش و پرورش است و چندین سال مدیر مدرسه امام عصر(ع)، از مدارس باسابقه و نخبهپرور تهران بوده و با آنکه چندین سال است که از خدمت رسمی در آموزش و پرورش بازنشسته شده، اما هنوز برکات تدریس و مدیریتش در آن مدرسه مشهود است. البته هنوز هم در کسوت معلم اخلاق چند روزی در مدرسه معارف اسلامی ثامن الائمه(ع) درس اخلاق میگوید.
در ابتدای گفتوگو از بیوگرافی و چگونگی ورود به دستگاه امام حسین(ع) گفت و تصریح کرد که نزد استاد خاصی زانو نزده، اما از تذکرات علمای بزرگ تهران بسیار بهره جسته است. خاطراتی از مرحوم آیتالله حقشناس و از برخی توصیههای ایشان درباره روضه و نوحه گفت. اصول و فروع مداحی، سهم واعظ و ذاکر در مجلس امام حسین(ع)، جایگاه و مقام روضه ابیعبدالله(ع)، خاطراتی از نوحهخوانان فقید قدیمی، شرایط خواندن روضه مکشوف، آسیبشناسی برخی تحریفات راهیافته در نقل وقایع عاشورا، اصل یا فرع بودن شعر در مداحی، خاطرات نوحه و شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب، ارتباط هیئت امام حسین(ع) و سیاست و... برخی از محورها و موضوعات مهمی بودند که حاج ماشاءالله عابدی در گفتوگوی خود با خبرنگار تسنیم به تشریح آن پرداخت.
بخش نخست این گفتوگو بدین شرح منتشر میشود. حاج ماشاءالله عابدی قبل از شروع گفتوگو، دعای سلامتی امام زمان(عج) را خواند و پس از سلام به محضر قدسی حضرت اباعبدالله(ع)، چند کلامی درباره مقام هیئت امام حسین(ع) گفت:
اگر حسین(ع) مرا بپذیرد به نوکریاش/ خدا به هیچ عذابیــم مبتــلا نکـــند
کجا روم به که روی آورم که در دو جهان/ بجز حسین(ع) کسی درد من دوا نکند
ایام عزای امام حسین(ع) است و انشاءالله امیدواریم ما را هم بهکرمشان در محافل و مجالسشان راه بدهند و توفیق خدمتگزاری، عزاداری و گریه و زاری نصیبمان بشود که از برترین و بهترین رزق و روزیهای انسان همین گریه بر امام حسین(ع) وعزاداری برای ایشان است. بنده حقیر هم بهلطف امام حسین(ع)، سالهای متمادی از قبل از انقلاب توفیق خدمتگزاری و نوکری در درِ این خانه را ــ انشاءالله ــ به ما عنایت کردند و انشاءالله این عنایات را نگیرند و لطف و فضل و کرمشان روزبهروز وسعت پیدا کند و از الطاف و عنایاتشان بهرهمند شویم.
*تسنیم: بهعنوان فتح باب گفتوگو، مختصری از بیوگرافی خود بفرمایید؛ کی، کجا و چگونه وارد دستگاه امام حسین(ع) شدید و اگر چنانچه خاطره یا نکتهای از آن دوران دارید بفرمایید.
ما از همان زمان طفولیت متوجه بودیم که پدر و مادرمان خیلی علاقهمند به این وادی بودند. مرحوم پدرم با این که سواد هم نداشت، ولی بالاخره گاه و بیگاه برای امام حسین(ع) میخواند و زمزمهای میکرد و ما را میبرد و از همان طفولیت در این وادی وارد شدیم. البته مداحی که برای امام حسین(ع) میخواند، آن موقعی خواننده حقیقی محسوب میشود که حداقل در محله خود به جایی وارد میشود، او را بهعنوان مداح و ذاکر و خواننده بشناسند. مداحی و خوانندگی بیشترش ارثی است و آنهایی که میخوانند از طفولیت صدا داشتهاند. ما هم از همان نوجوانی این خصوصیت را الحمدلله داشتیم و در هیئت محبان العباس(س) میخواندیم که از هیئات باسابقه تهران است. الآن هم بهلطف خدا مشغولیم.
در زمینه مداحی بهطور خاص نزد کسی مستقیماً زانو نزدهام که تلمذ کنم، ولی بهلطف خدا توفیق حاصل شده که از محضر و تذکرات علمای بزرگی استفاده کنم؛ مثل حضرت آیتالله حقشناس، آشیخ محمود تحریری، شهید حجتالاسلام آشیخ محمود غفاری، جناب حجتالاسلام جاودان و... از این بزرگواران بهرهها بردهام و خیلی گردن بنده حق دارند و البته در عین حال بهصورت غیرمستقیم از مداحان بزرگی بهره بردهام و بهبیانی شاگرد همه مداحان دیگر هم هستم.
* تسنیم: حضرتعالی را بهعنوان کسی میشناسند که با علمای بزرگ محشور بودهاید و بر علم و معرفت در کنار شور و عاطفه تأکید ویژهای دارید. اشاره کردید که از محضر بزرگانی چون آیتالله حقشناس استفادهها کردهاید؛ آیا خاطره قابل ذکری از ایشان یا بزرگواران دیگر در ذهن دارید؟
ما خیلی سال خدمت حضرت آیتالله حقشناس بودیم. قبل از انقلاب در مسجد امین الدوله ایشان را زیارت میکردیم. خانه ایشان در میدان خراسان بود، پیاده به آنجا میرفتند. ما هم با اینکه نسبت به مجلس فاصله داشتیم و راهمان دور بود، ولی میآمدیم و در آن مسجد نماز میخواندیم. گاهی ظهرها بههمراه ایشان پیاده تا در خانه ایشان میرفتیم تا ایشان وارد خانه میشد و ما برمیگشتیم. طی راه از محضرشان استفاده میکردیم و گاهی هم موقعی که میخواست برود، دمِ در خانه لطف میکردند و پیشانی ما را بوسه میزدند که گرمی و روحانیتش احساس میشد.
بیشتر توسلات ایشان به حضرت علیاصغر(ع) بود و ما معمولاً هروقت آنجا میرفتیم؛ ایشان مکرر در مسجد و منزل خودشان از ما میخواستند که بخوانیم. بسیار پیش آمده بود که مکرر در مسجد و خانه و پای منبرشان روضه حضرت علیاصغر(ع) میخواندیم و ایشان میفرمود: امام حسین(ع) مظلوم عالم است و آن کودک ششماهه سند مظلومیت امام(ع) که طفلی شیرخوار بوده و توان رزمیدن و جنگیدن نداشته و با آن خصوصیات که میدانیم شهید شده است. خود ایشان گاهی میگفتند: من فلان حاجت را داشتم و یک روضهخوانی در مشهد بود که او را پیدا کردم و در کنارم نشست و روضه خواند و من حاجتم را گرفتم. بههرجهت میتوانم بگویم حضور در محضر آیتالله حقشناس همهاش خاطره بود.
*تسنیم: ایشان توصیههایی هم در مورد روضه و مقتلخوانی چه بهلحاظ فنی و چه بهلحاظ محتوایی داشتند؟
توصیههاشان بیشتر از جهت محتوایی بود. اگر روضهخونی خلاف میخواند مناسب موقعیت به او تذکر میداد تا بهطور صحیح بخواند. برای خود روضه فینفسه خیلی ارزش قائل میشد که صحیح خوانده شود؛ و گریه کردن یا نکردن بحث جداگانهای بود. خیلی روی صحت روضه تکیه داشت و میگفت آن کارساز است. گاهی هم یک تذکرات فنی هم میداد. زمان طاغوت که هیئتمان در خود مسجد امینالدوله بود، از ایشان تقاضا کردیم برایمان سخنرانی کند، ایشان آمد و بعد از سخنرانی هم نشست و ما عزاداری کردیم و چند روز بعد ما را کنار کشید و گفت: روضهات خیلی طولانی شده بود، بالاخره همه افراد مجلس یک روحیه ندارند و آنها را رعایت کنید تا سنگین نباشد و بر ایشان فشار نیاید. همین تذکر را به آقای اربابی که ایشان هم یک روضهای دوشنبهها داشت، گفته بود؛ چون روضه ایشان چندساعتی طول میکشید. تذکرات اینچنینی هم میدادند: لابهلای مجلس برای تنوع و عوض شدن حال و هوا پذیرایی یا چایی و... بدهید، و ما از تذکرات ایشان بسیار بهره میبردیم.
*تسنیم: از دیرباز مجالس امام حسین(ع) واعظمحور بوده است و ذاکران و مداحان معمولاً در حاشیه قرار داشتند. اخیراً احساس میشود که مقداری این توازن به هم خورده است. علت بههم خوردن این توازن چیست و اگر ممکن است نقطه نظرات خود را درباره آسیبشناسی این مسئله و نسبت شور و شعور در مجالس امام حسین(ع) بفرمائید.
البته اینکه آدم از علما جدا شود، یک آفت بزرگ است. در دعای ابوحمزه هم داریم، یکی از مواردی که امام سجاد(ع) بیان میکند که سبب شده من از تو دور افتادهام، عدم حضور در محافل و مجالس علماست. بهبیان امام راحل، اسلام و روحانیت با این برداشت جدای از هم نیست و کسی اگر بگوید اسلام منهای روحانیت، بهفرمایش امام راحل یعنی اسلام منهای اسلام. بنابراین این خصوصیت باید هم از طریق علما حفظ شود که یک پایه مهمش هستند، بهخصوص کسانی که منبر میروند باید جای پای آقای مطهری بگذارند، منبرهای پرمحتوا داشته باشند. کتابهای آقای مطهری بیشترش منبرهایشان است که الآن سالهاست هنوز زنده است و جامعه از آنها درس میگیرد. این یک وظیفهای است که منبریها باید رعایت کنند تا منبرها محتوایشان بالا برود.
در پرانتز اشاره کنم، یکی از دوستان میگفت: زمانی منبریمان نیامده بود، با آقای مطهری آشنا بودیم سراغ ایشان رفتیم تا به منبر بیاید. ایشان قبول نکردند و گفتند: من هرمنبری که بخواهم بروم، باید قبلش چند ساعت وقت بگذارم و مطالعه کنم و چون این کار را نکردهام نمیروم. مطهری که علامه است و آنموقع هم علامه بود، این یک درس آموزنده از اوست. یک علت اینکه گرایش به منبر در بعضی جاها کم شده، محتوای منبر است. الآن هم بعضی آقایان روحانی هستند که جوانها برای پای منبرشان سر و دست میشکنند. خدا رحمت کند حاج آقا مجتبی تهرانی را که سر مجلسشان چقدر جوان میآمد. همین حالا مجلس آقای جاودان خیلی مخاطب دارد و مجلسشان محوریت دارد، یا مثلاً مرحوم آقای خوشوقت یا آقای مصباح اگر جایی منبر بروند، مردم هجوم میآورند. پس همه تقصیر گردن مداح و واعظ نیست و یک علتش هم میتواند این باشد که آنها باید خیلی کار کنند و خیلی وقت بگذارند.
واعظی که روزی 5 یا 10 منبر میرود طبیعی است که فرصت مطالعه پیدا نمیکند. این یک جهت است که سبب استقبال کم از منبر شده و یک جهتش هم شاید تندرویهایی باشد که از جانب برخی مداحان جوان صورت گرفته که معمولاً طوری عمل کردهاند که واعظ و روحانی را تضعیف کنند و کنار بگذارند. البته این رویه که در بزرگان مداحی نیست، رویه پسندیده نیست و نه بهنفع مداح است و نه بهنفع مستمعین و نه بهنفع جامعه است. زمان قدیم رسم بر این طریق بود و البته حالا هم کمابیش هست، اما یا جور دیگر و یا کمتر اجرا میشود. قبلاً منبرها چهار یا پنج پله داشت و مداح معمولاً پله اول مینشست. یک دستهای هم بودند روضهخوان، ولی عمامهای بودند که یک پله پایینتر از بالای منبر مینشستند؛ یعنی هرکسی جای خودش معلوم بود.
بالای منبر یک واعظ و سخنران میرفت و امروز بعضی جاها این موضوع تغییر کرده و این خوب نیست. حالا این اشکال که اگر واعظ برای منبرش وقت نگذارد، صحیح نیست، بهطریق اولی به مداح هم وارد میشود؛ یعنی اگر مداح محور خطابه و مداحی قرار گرفته، باید خیلی وقت بگذارد و کار کند و بسیار مطالعه کند و حرفهای محکم و پرمحتوا و سنگین بزند. بههرجهت همه این مسائل دست به دست هم میدهد تا اوضاع و احوال وعظ و خطابه خوب میشود. الآن هم بهعقیده بنده اگر یک واعظ کارکرده و خوب باشد، گرایش به منبر و وعظ و خطابه هم کم نیست، مثالش آقای قرائتی است، خدا حفظشان کند، ایشان بیش از 30 سال است برای مردم صحبت میکند و همین الآن هم تا تلویزیون را باز میکنیم و ایشان را مشاهده میکنیم، دوست داریم سخنانشان را تا پایان پی بگیریم تا ببینیم چه میگوید؛ ایشان اگر جایی هم منبر برود، جمعیت زیادی میآید؛ دیگران هم اگر اینچنین باشند، چنین استقبالی صورت خواهد گرفت.
گرچه وظیفه اصلی مداح تحریک عاطفه است و در این وادی باید از ابزارهای مختلف اعم از شعر، قصه، داستان، روضه استفاده کند تا مردم را بهسمت اهلبیت(ع) و معارف ایشان بکشاند. از طرفی برخی جوانان هم در حق وعاظ و علما کملطفی میکنند؛ چنانکه در برخی از مجالس جمعیت قلیلی پای منبر حاضر میشوند و بلافاصله بهمحض شروع عزاداری مجلس پر میشود. بههرحال یک مسلمان هم نیاز به معرفت و عرفان و شناخت دارد، و هم نیاز به تحریک عاطفه. اگر تنها به تحریک عواطف اکتفا کند، ممکن است با یک تلنگر خدای ناکرده مسیرش عوض شود؛ پس باید این طرف را هم ساخت تا بنیاد اعتقاد قرص و محکم شود و در این صورت ارزش کار او در وادی شور و عاطفه هم خیلی بیشتر خواهد شد.
*تسنیم: برخی از مادحین معتقدند که هرچند اشعار محتشم، نیّر تبریزی، عمان سامانی، آیتالله غروی اصفهانی و... بسیار والا و فاخرند، اما بهدلیل قدیمی و مهجور بودن واژهها و مضامین برای نسل امروز بهصورت کامل قابل فهم نیستند و باید از اشعار سادهتر و همهفهمتر با سبکهای جدید استفاده کرد. این توجیه تا چهحد وارد است ووضعیت امروز اشعار عاشورایی مجالس را چگونه ارزیابی میکنید؟
رهبر معظم انقلاب در این خصوص بیانات شیوایی فرمودند؛ زمانی که ایشان فرمودند شعرهای قوی و خوب بخوانید، بعضی گفتند که مستمعین اینگونه میپسندند یا اینکه متوجه نمیشوند؛ ایشان فرمودند بخوانید تا سطح درک مستمعین بالا بیاید. اینکه بگوییم مستمعین متوجه نمیشوند، این استدلال خوبی نیست و این یکی از وظایف مداحان است که با خواندن شعرهای فاخر، اصیل، خوب و شایسته سطح درک و فهم مستمعین را در این وادی بالا ببرند. البته مستمعین هم سطح درکشان بالاست و خدای ناکرده نمیخواهم جسارت کنم؛ اما میخواهم بگویم در وادی شعر ابتکار عمل دست ماست و اینگونه هم نیست که مردمان و نسل امروز اشعار محشم و آیتالله غروی اصفهانی را نفهمند.
مداح باید روی شعرش کار کند و اگر از قدما خواند و احساس کرد برخی از مفاهیم را ممکن است مستمعان متوجه نشوند، گاهی لازم است توضیحاتی بدهد و قطعاً مستمعین هم بیشتر لذت میبرند. الآن مثلاً همین شعر محتشم را مستمعین درک میکنند که چندین سال زنده مانده است. کیست که معنای «گر خوانمش قیامت دنیا دنیا بعید نیست/ این رستخیز عام که نامش محرم است» و بندهای ترکیببند ایشان را متوجه نشود. گاه شعرهایی در برخی مجالس حسینی میخوانند که توهینآمیز و جسارت به ائمه(ع) است. بالاخره ما بهعنوان مداح، مدح کسی را میکنیم که برترین انسانهای روی زمین و در حدی غیرقابل قیاس با ما هستند و نباید اینها را در حد خودمان بیاوریم و نسبت به خودمان بسنجیم.
بهبرکت تذکرات و گوشزدهای ارزشمند رهبر معظم انقلاب در جلسات متعدد و طی سالهای متمادی بحمدالله تحولات بسیاری در حوزه اشعار مجالس اهلبیت(ع) ایجاد و شعرهای خوبی ارائه شده است. بنابراین احساس میکنم بعضی از مداحان جوان بهدلیل پایین بودن سطح معلومات خودشان اشعار ضعیف انتخاب میکنند. شاعران نامآشنا و خوبی در دوران ما هستند مانند آقایان سازگار، مؤید، انسانی، شفق، حسان و... که شعرهای برجسته و در عین حال همهکس فهم دارند و اشعارشان طوری است که میشود آنها را هم در مجلس علما و هم در مجلس عوام خواند. من احساس میکنم اشکال در قدم اول به خود برخی از مداحان جوان برمیگردد و باید سطح فکر و معلوماتشان را بالا ببرند که بتوانند شعر ضعیف و غیرضعیف را از هم تشخیص بدهند.
شعرای جوانی که الحمدلله تعدادشان هم کم نیست زیاد شدهاند؛ آنان بهتر است عجلهای در چاپ و انتشار و عرضه اشعارشان نداشته باشند و قبل از انتشار باید آنها را به معرض ارزیابی افراد خبره این فن قرار بدهند تا آنان اشکالاتش را برطرف کنند. آقای انسانی بعد از گذشت سالهای متمادی، بیش از 50 سالش بود که کتابش را بیرون داد. سالها شعر میگفت و شعرهایش را میخواندند. لسان الغیب، حافظ شیرازی که الآن ماندگار شده، همه غزلیاتش 300 تا 400 غزل است و میتوانست با قریحهای که داشته، شعرهای دیگری هم بگوید. اما تمام وقت و دقتش را در همین مقدار گذاشته و کار کرده، کلمات مناسب انتخاب کرده و فکر کرده است.
بنابراین اگر بخواهیم این وادی هم اصلاح شود، بهخصوص چیزهایی که در شور میخوانند، باید در انتخاب شعر دقت کنیم. گاهی اوقات اگر نوشته آن شعر را جدای از نوار و صدا ببینیم تعجب میکنیم که این چیست که اینها میخوانند و جوانها ــ ایبسا جوانهای تحصیلکرده ــ پایش صدا میزنند. گرچه آنها با صدای قشنگ میخوانند و عیبهایش نهفته میشود؛ ولی اهلش متوجه میشوند و نقائص و ضعفهای آن را میفهمند. این نیست که هرچه نوشتند، آن را بخوانند و دیگران سینه بزنند، باید اشکالات آن را متذکر شوند.
*تسنیم: شما خودتان به کدامیک از شاعران اهلبیتی، اعم از قدیمیها و معاصران ارادت و انس بیشتری دارید و اشعار او را بیشتر میخوانید؟ در صورت امکان نمونههایی از اشعار فاخر و تأثیرگذاری که در این مدت دهها سال حضور در دستگاه امام حسین(ع) در خاطر دارید بیان کنید.
من خیلی با شعرهای مرحوم آیتالله غروی اصفهانی انس دارم. تخلصشان «مفتقر» است. دو سه سال قبل سالروز تولد حضرت زهرا(س) خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم و آنجا به من گفتند بخوانیم. با اینکه قبلاً قبول نمیکردم بخوانم اما آن روز ما را در خواندن انداختند! آنجا شعری از آیتالله غروی اصفهانی خواندم: دختر فکر بکر من، غنچه لب چو واکند/ از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند؛ تا بیت آخر که میگوید: مفتقرا متاب رو، از در او به هیچسو/ زان که مس وجود را فضه او طلا کند. بعد از خواندن این اشعار خدمت رهبر انقلاب رفتم و ایشان فرمودند: شعر آشیخ محمدحسین آقا رو خوندی؟ عرض کردم: بله. بعد در سخنانشان خیلی تجلیل کردند و گفتند: خود آیتالله آشیخ محمدحسین غروی متخلص به مفتقر خودش سند است. اگر سخنرانی دو سه سال قبل ایشان را گوش بدهید میبینید که دقایقی درباره این موضوع صحبت کردند.
حتی گاهی از شاعران متقدمتر و بزرگان ادب فارسی هم میخوانیم. به یاد دارم که در یکی از سالها در عاشورا بالای منبر در فکر بودم که چه بخوانم که مناسب با شب عاشورا باشد؛ همانجا یکمرتبه جرقهای زد و شعری از حافظ به ذهنم خطور کرد: معاشران گره از زلف یار باز کنید/ شبی خوش است به این قصهاش دراز کنید، که ممکن است ظاهرش به اشعار عاشورایی هم نخورد و به ذهن کمتر ذاکری خطور کند. درهرصورت این غزل را بهیاد شب عاشورا و امام حسین و اصحابش خواندم که با آنها خیلی مناسبت هم داشت: حضور مجلس انس است و دوستان جمعند/ وان یکاد بخوانید و در فراز کنید. درهرصورت گاهی از حافظ میخوانیم، گاهی اشعار آقای انسانی و گاهی اشعار آقای سازگار و آقایان دیگر مؤید و شفق و... . ماه رمضان یکی دو سال پیش روز نوزدهم محضر رهبر انقلاب شعری خواندم و بعد که خدمتشان آمدم از آن شعر خوششان آمده بود. گفتند: این شعر مال کی بود؟ گفتم: شفق خراسان. فرمودند: شفق خودمون؟ من هم گفتم: بله. گاهی هم لابهلای شعرهای جوانان شعرهای خوبی درمیآید که انتخاب میکنیم و میخوانیم.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*