با کاروان حسینی تا اربعین| "قافله‌سالار" سالار شهیدان شد

با کاروان حسینی تا اربعین| "قافله‌سالار" سالار شهیدان شد

سالار قافله، اکنون سالار شهیدان بود و خُفته بود بر خاک، بی سر. ذوالجناح سر به خون آغُشت و آنقدر سر بر زمین کوبید، تا جان باخت. پرنده از ریسمان خیمۀ نیم سوخته برخاست و پرواز کنان خود را به مقتل رساند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، متن پیش‌رو از سلسله متن‌های «قافله‌سالار؛ همراه با کاروان حسینی تا اربعین» نوشتۀ «مجتبی فرآورده» است. او تهیه‌کننده و کارگردان پروژه سینمایی «ثارالله» است که مدت‌ها پیش رهبر معظّم انقلاب بر لزوم تولید این فیلم تأکید کردند. او می‌گوید زمانی که به دیدار رهبر انقلاب رفته بودیم، فرمودند: چرا فیلم امام حسین(ع) را نساختید، عرض کردیم عده‌ای مانع شدند و نگذاشتند این فیلم ساخته شود، اگر بدانیم که رضای قلبی شما در این است که فیلم امام حسین(ع) ساخته شود خودمان را به آب و آتش می‌زنیم این فیلم را بسازیم، ایشان فرمودند: نه تنها خودتان را به آب و آتش بزنید، بلکه بروید از زیر سنگ هم شده این کار را انجام بدهید. بنابراین تصمیم گرفتیم ساخت فیلم را آغاز کنیم.

فیلم «ثارالله» دربارۀ حرکت کاروان امام حسین(ع) از مکه تا کربلا و اتفاقات مسیر راه و استقرار هشت‌ روزه در کربلا تا عصر عاشوراست. فرآورده در این مجموعه یادداشت‌ها که قرار است در خبرگزاری تسنیم از اول محرم تا روز اربعین منتشر ‌شود، روایت‌هایی کوتاه و آزاد از وقایع کاروان امام حسین(ع) را بیان می‌کند.

*****

یازدهم محرم

سالار قافله، اکنون سالار شهیدان بود و سالار شهیدان خُفته بود بر خاک، بی سر.

ذوالجناح سر به خون آغُشت و آنقدر سر بر زمین کوبید، تا جان باخت.

پرنده از ریسمان خیمۀ نیم‌سوخته برخاست و پرواز کنان خود را به مقتل رساند.

قدری درنگ کرد، سپس نالۀ فراق سر داد.

پَر کشید و بال به خون سالار شهیدان آذین بست و به آسمان پرواز کرد.

آسمان کبود بود و ساکن، و زمین شرمگین و نالان،

و فُرات و علقمه مویه‌کنان، اشک‌ریز و روان،

و نخل‌‏های قد کشیده به آسمان، ناله‏‌کنان.

پرنده به طواف گِرد مقتول کربلا، چرخید و چرخید و چرخید.

و سپس راهی مدینه شد.

از دروازه‏ سَحر عبور کرد و صبحگاهان به مدینه رسید.

بر فراز خانه و حرم رسول‌‏الله چرخی زد و حزن‌آلود خواند، حرم ناله سر داد، آه کشید و نالید.

پرنده بر بام گِلین خانه‏ ام‌المومنین نشست، فغان کرد و دردآلود، بنی‏‌هاشم را خبر داد.

ام‌سلمه با نگاهی به پرنده، ملتهب از جا جَست.

خاک به ودیعه گرفته از پیامبر به تلاطم آمده بود،

خاک خون شده بود و در خروش می‏‌نالید.

مدینه آرام بود و مردمانِ غافل از زخم سال‌های دور، خاموش.

یکباره سکوت مدینه تِرک خورد به ناله و اشک و فغان ام‌البنین.

محمد بن حنفیه بر خود گریست

و سپس دیده از اشک زدود و وصیت قافله سالار را گشود.

صدای سالار شهیدان، طنین‌انداز شد.

گفت : بسم الله الرحمن الرحیم. این وصیت‏نامۀ حسین بن علی بن ابی‌طالب است،

به برادرش محمد، معروف به ابن حنفیه.

حسین شهادت می‌‏دهد که معبودی جز خدا نیست، خدایی که یگانه است و شریکی ندارد.

شهادت می‏‌دهد که محمد بنده و رسول اوست، که از جانب خداوند صاحب حق، تبیین حق را آورده است.

شهادت می‌‏دهد که بهشت و دوزخ حق است، و بی‌‏تردید دوران "ساعت" خواهد آمد و خداوند اهل قبور را بر می‌‏انگیزد.

شهادت می‌‏دهم که خروج من بر یزید برای ایجاد فتنه و فساد و خودخواهی، و یا برای خودنمایی و ستمگری نیست.

خروج من تنها و تنها، برای طلب اصلاح اُمت جدم رسول خدا است،

 و اراده کرده‌‏ام که زمینه‏ شناخت معروف و ریشه‌کنی منکر را فراهم کنم

و به سیره‏ جدّم و پدرم علی بن ابی‌طالب رفتار کنم.

پس هر که این سخن را در جایگاه حقّ آن، از من بپذیرد، مشمول ولایت خدا شده که خداوند أولی به حق است،

و هر که این سخن را رد کند، صبر می‌‏کنم تا خدا در میان من و قوم‏ش قضاوت کند که او بهترین حکم‌کنندگان است.

برادرم! این وصیت من به تو است، و توفیقی برایم نیست مگر به دست خدا.

بر او توکل می‏‌کنم و به سوى او باز می‏‌گردم.

والسلام.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران