گزارش روز چهارم سینماحقیقت|«چشم ایرانی» در سوریه و عراق و رویای فوتبالی محقق نشده/ چرا فیلمهای نمایش ویژه در بخش ملی حضور ندارند؟!
مستند «چشم ایرانی» در کنار انتخاب سوژهای بکر، پرداخت خوبی به آن داشته و بحران در سوریه را از قاب دوربین به شیوهای متفاوت به تصویر کشیده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جشنواره سینماحقیقت به نیمه راه رسید و با گذشت چهارمین روز از جشنواره، نیمی از مستندها در خانه جشنواره به نمایش درآمده است.
در روز چهارم از جشنواره سینماحقیقت، مستندهای «کمی با من برقص»، «خانجان»، «امیدیه»، «قطعه 19»، «رویاهای خالکوبیشده» و «چشم ایرانی» در بخش ملی، مستندهای «رویای پوپک»، «داستان دستان کوچک» و «سمفونی ماسک» در بخش کرونا، «دستمال سرخها» و «جزیره ماهی» در بخش شهید آوینی به نمایش درآمدند. همچنین مستند «روزگار بلور» در بخش نمایش ویژه در معرض دید مخاطبان قرار گرفت.
در این گزارش، مروری بر مستندهای خوب روز چهارم داریم:
«چشم ایرانی»، داستان شباهتها
بهترین مستند روز چهارم، بدون شک، مستند چشم ایرانی به کارگردانی ساسان فلاحفر است. این فیلم مستند پرتره، داستانی از زندگی حسن قائدی، عکاس بحران و جنگ است که تجربه عکاسی از بحرانهای زیادی از جمله جنگ در سوریه را در کارنامه خود دارد. او اصالتاً بچه اهواز است و به گفته خودش بسیاری از صحنههایی که در سوریه دیده است خیلی برایش بیگانه نیست چرا که این تصاویر را قبلاً در جریان جنگ تحمیلی در آبادان دیده است.
قبل از آنکه بخواهیم عوامل تولید مستند را تحسین کنیم باید فلاحفر را برای انتخاب سوژه بسیار خوبی که داشته است مورد تقدیر قرار دهیم و البته در کنار آن نوع پرداخت خاص به این سوژه نیز خود دارای اهمیت بسیاری است. کنار هم قرار گرفتن این عوامل باعث شده است که اثری خوب و شایسته را تماشا کنیم.
رویاهای خالکوبیشده، سوژه خوب، پرداخت ضعیف
مهدی گنجی مستندساز باسابقه و باتجربهای است. او کارگردان مستند تحسینشده «من میخوام شاه بشم» است که توانست جوایز بسیاری را از آن خود کند. این کارگردان امسال با مستندی به جشنواره حقیقت آمده است که از نظر سوژه یکی از سوژههای پرطرفدار به شمار میرود. مستندهای ورزشی به ویژه مستندهای فوتبالی همواره یکی از ژانرهای مورد علاقه مخاطبین است و به دلیل هیجان ذاتی که در ورزش وجود دارد این دست مستندها عمدتاً از کسلکنندگی به دورند.
«رویاهای خالکوبیشده» داستان تعدادی نوجوان جنوبی است که آرزوی فوتبالیست شدن دارند. لالیگا با همکاری ایرانسل قصد دارد که تعدادی نوجوان مستعد فوتبالیست را انتخاب کند و آنها را به مادرید، پایتخت اسپانیا ببرد. داستان حضور آنان در این تورنمنت، رقابت با یکدیگر و البته واکنشهای جالب خانوادههای آنان به این فرصت، دستمایه بسیار خوبی برای ساخت فیلم مستند قرار گرفته است.
گنجی سوژه بسیار خوبی را انتخاب کرده و از این نظر نیمی از راه را به درستی رفته است. ذهن آگاه او کمک کرده تا بلافاصله پس از شنیدن این خبر، چنین سوژهای که شاید تا سالهای دیگر در کشور تکرار نشود را شکار کند و البته توجه او به ساخت مستندی ورزشی که عمدتاً طرفداران زیادی دارد، این اثر را در زمره کارهای خوب جشنواره قرار داده است.
با این حال باید اذعان کرد که کارگردان در پرداخت به این سوژه سبک و سیاق خوبی را در پیش نگرفته است. بدون شک اگر نوع روایت و پرداخت او به این نوجوانان شبیه به همان روشی بود که برای عباس برزگر در فیلم «من میخوام شاه بشم» پیش گرفت، رویاهای خالکوبیشده اثر بسیار بهتری درمیآمد.
دستمال سرخها، با روایتی از شهید اصغر وصالی
دیگر مستند قابل احترام روز چهارم، مستند «دستمال سرخها» در بخش شهید آوینی بود. شهید اصغر وصالی را در دنیای هنر با بازی ماندگار بابک حمیدیان در فیلم سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا میشناسیم اما فعالیت او در جبهه کردستان از موضوعات مفغول ماندهای است که در کمتر فیلمی بدان پرداخته شده است.
نام فیلم الهام گرفته شده از گروهی است که با هدایت شهید وصالی در کردستان راهاندازی شده است. این گروه استفاده از دستمال سرخ را به عنوان نماد خود برگزیدند، نمادی که آرام آرام تبدیل به شناسنامه اعضای آن گروه شد.
دستمال سرخها از نظر انتخاب سوژه موفق عمل کرده اما از نظر روایت دچار نوعی دوگانگی شده است؛ طبیعتاً مخاطب با شنیدن نام دستمال سرخها و پیشینهای که در ذهن دارد، دوست دارد فیلمی پرتره درباره این گروه و رهبر آن یعنی شهید وصالی را ببیند اما خط روایت فیلم از جایی به بعد جدا شده و روایت شهید تیموری که رهبر بعدی این گروه است را برعهده میگیرد. این موضوع مخاطب را دچار گیجی میکند.
مستند دستمال سرخها یکی از فیلمهای خوب بخش شهید آوینی امسال به شمار میرود و باید دید که در بخش جوایز، میتواند سهمی داشته باشد یا خیر؟
سؤال بزرگ جشنواره چهاردهم؛ چرا نمایش ویژهها در بخش ملی حضور ندارند؟!
با مروی بر چهار فیلم به نمایش درآمده در بخش نمایش ویژه سؤال مهمی شکل گرفته است و آن هم این است که چرا این فیلمهای مستند در بخش ملی حضور ندارند؟
مستند دیوانگی در روز اول، فراموشخانه در روز دوم، کودتای 53 در روز سوم و روزگار بلور در روز چهارم فیلمهای درخشانی بودند که عجیب است چرا در بخش ملی حضور ندارند.
مستند روزگار بلور که در روز چهارم در خانه جشنواره به نمایش درآمد، داستان زندگی محمد بلوری است که خیلیها او را به عنوان پدر حوادثنویسی در مطبوعات ایران میشناسند. این فیلم هم سوژهای ملی دارد و هم مستند خوشساختی است. بنابراین باید از هیئت انتخاب جشنواره پرسید که چرا این فیلمها به بخش ملی راه پیدا نکردهاند؟
انتهای پیام/