حاج قاسم و شاهکار والفجر۸ ـ قسمت پنجم|از ابتکار عمل فرمانده جوان دفاع مقدس تا گفتوگوهای منتشر نشده سردار سلیمانی
سردار قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس و پس از آن اقدامات بسیار جالبی علیه دشمنان این مرز بوم انجام داده که عملیات والفجر۸ یکی از آنها است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که این روزها ملت ایران بیشتر از مجاهدتهای ایشان در لبنان، سوریه و عراق اطلاع دارند؛ در دوران دفاع مقدس از فرماندهان برتر بوده که عملیاتهای متفاوتی علیه رژیم بعث عراق انجام داده است. فعالیتهایی که هر کدام گرهای از کار رزمندگان اسلام باز میکرد و در نهایت باعث پیروزی ملت ایران شد.
به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در نظر دارد، علاوه بر گفتوگو با همرزمان و دوستان شهید سردار قاسم سلیمانی به صورت ویژه به عملیات والفجر8 و فرماندهی حاج قاسم در این عملیات بپردازد تا مخاطبان گرامی از بخشی از فرماندهی حاج قاسم در دوران دفاع مقدس نیز مطلع شوند.
تلاش سکانداران در نبرد با رودخانه برای عبور سالم گردانها به میعادگاه عشاق جایی که عرصه نبرد حق و باطل است، باور نکردنی و غیر قابل توصیف؛ همچنانکه آرامش نیروهای گردان غیر قابل تصور است.
اما بعثیها با آتش پرحجم از زمین و آسمان تلاش میکنند تا مانع این عبور و یا کندی حرکت آن شوند تا با ایجاد تأخیر، فرصت بیشتری برای بازپسگیری موقعیت از دست رفته و یا اسارت رزمندگان ایجاد کنند.
و این در شرایطی است که نیروهای در حال نبرد، با کمترین امکانات و قطع هرگونه ارتباط حمایتی و کمکرسانی از عقبه خود، که با مشکلات و کمبودهایی چون: مهمات، آب، آذوقه و... روبرو بوده و تحت سختترین شرایط شامل: بیخوابی، لباسهای خیس و گلآلود، و در سرمای زمستان.... در حال مقاومت و پیشروی تا حصول نتیجه هستند. درگیری لحظه به لحظه سختتر و سنگینتر میشود، بعثیها هنوز سر در گم ولی نسبت به آغاز درگیری هوشیارتر شده و همچنان کوشش میکند مواضع خود را حفظ و نیروهای ما را به عقب بزنند.
ولی بچهها با توکل بر خدا، عاشقانه با حداکثر توان سنگر به سنگر و پایگاه به پایگاه دشمن را پس زده و سعی میکنند مواضع دشمن را دور زده و هرچه زودتر کار را به نقطهای برسانند سپس با یگانهای همجوار الحاق کنند.
شهادت برخی از سکانداران و نیروهای درون قایق و یا آسیب دیدن و سوراخ شدن برخی از قایقها و بعضاً واژگونی آنها معضل دیگری است که فکر فرماندهان عملیات را به خود جلب کرده و تلاش میکنند تا حداقل برای سنگرهای پاکسازی نشده خط مقدم تدبیر کنند، تا قایقها با کمترین تلفات و با سرعتی بیشتر به مقصد برسند.
خدایا این بچهها غیر از تو کسی را نمیشناسند و نمیخواهند که بشناسند؛ پس کمکی کن آنگونه که به نوح پیامبرت و حضرت موسی در دریاها حافظ بودی! پس این بچههای روح الله را مددی تا عبوری کامل! انشاءلله.
مگر نه این است که ان تنصرالله ینصرکم خب این بچهها برای یاری دین تو وارد این معرکه شدهاند.!
تلاش حاج قاسم که کاملاً نگرانی وضعیت بچهها در چهرهاش هویداست در هدایت نیرو افزایش چشمگیری دارد، صدای بیسیم لحظهای قطع نمیشود، تماسهای مکرر و پی در پی با توپخانه، ادوات، تدارکات، مهمات، گردانهای عملیاتی.... آتش، رساندن امکانات، تخلیه مجروحین و شهداء. ... همه را از پشت بیسیم صدا میزند، به خط و درخواست میکند.
«بابا بجنبید صبح شدا، وقتی نمانده! خفه کنید سنگرای دشمن را، به هرشکلی شده این موشها را از تو لونهشون بکشید بیرون، راه رودخانه را برای عبور نیروها باز کنید. این سد آتش را بشکنید بچههای جلو باید کمک شوند. اگر شده با یک دسته، یک گروه، یک گروهان...! باید راه باز بشه و این بهتره تا هزاران شهید بجای گذاریم! نفس بچهها را گرفتن، نمیذارن به راحتی عبور کنند. همه چی بعد از خدا در دستان شماست. اما نشان ندید، سنگرها و... همهچیز را روی سرشان خراب کنید.»
فرماندهان آتشبارها: حاجی جون خیالت راحت به حول قوه الهی چنان جهنمی تو دنیا براشون درست کنیم که هرگز فراموش نکنند.!!!
قایقها درون رودخانه و زیر آتش دشمن با سرعت به سمت ساحل میروند. باید قبل از اینکه دشمن وضعیت موجود را به نفع خود رقم بزند، سریع وارد عمل شوند و به جبهه عمق ببخشند.
خمپارهاندازها و آتشبارها با شدت بیشتری آتش خود را بر روی مواضع، استحکامات، محل هجوم احتمالی دشمن ریخته تا قبل از هرگونه اقدامی جبهه دشمن را متزلزل کنند.
قایقها به حول قوه الهی یکی، یکی و یا گروهی به ساحل عراق رسیده و نیروها در حال پیاده شدن و آرایش و سازماندهی هستند تا مأموریتشان را با حمله به دشمن آغاز کنند.
نصرت خدا باعث شد نیروها در حد انگشتان دست، شهید و مجروح داده و چون صاعقه در ساحل باتلاقی و گل و لای دشمن پیاده و به سمت معرکه نبرد حرکت کنند.(ناگفته نماند یکی دو قایقی هم که واژگون شد، بدلیل اینکه نیروها جلیقه نجات داشتند مشکل چندانی پیش نیامد)
پس از آرایش نیروها در ساحل باتلاقی و گل و لای دشمن، چند دسته مامور درگیری با سنگرهای پاکسازی نشده بعثیهای عراقی که درون سنگرها رخنه کرده و تا پای جان مقاومت میکنند، شدهاند و الباقی گردان نیز به سمت عمق حرکت کرده تا مأموریت خود را در عمق آغاز کنند.
سکانداران حدود ساعت 23 (اگر اشتباه نکرده باشم) پس از پیاده کردن یکی دو گردان عملیاتی در ساحل دشمن بلافاصله قایقها را سر و ته کرده و در تاریکی شب و همان فضای آتش و تلاطم رودخانه و.. به سمت ساحل خودی بازگشته تا با دستور فرماندهی لشکر برادر قاسم سلیمانی، گردانهای موج بعدی را به ساحل دشمن و معرکه نبرد برسانند.
نیروهایی که از جا پای بهدست آمده در ساحل دشمن حرکت خود را آغاز کردهاند، پس از عبور از گل و لای و مسیرهای پاکسازی شده میادین مین توسط تخریبچیها و نیز عبور از معبرهای باز شده توسط نیروهای غواص، با یکی دو دسته با سنگرهایی که بعثیها در آن رخنه کردهاند درگیر شده و تلاش میکنند تا آنها را منهدم و مسیر عبور قایقها را امن کنند. بقیه نیروها هم که به سمت عمق رفته بودند با رسیدن به مقرها و پایگاههای دشمن درگیری را آغاز کردند.
ایران و عراق با انتقال نیرو، افزایش آتش و... به صحنه نبرد و کمک به نیروهای درگیر خود سعی میکنند وضعیت را به نفع خود خاتمه دهند.
حاج قاسم با تحت فشار قرار دادن گردانهای تازه درگیر شده و هدایت آنها بر اساس کالک و نقشهی پیش رو توجیه میکند که چگونه دور تک (قدرت عمل) را به دست گرفته و دشمن را منفعل کنند.
حاج قاسم: عجله کنید، عجله کنید، مهلتشان ندین! تا روشن شدن هوا وقتی نداریما ! بهشون امان ندین، اگر سپیده بزنه بعثیها همه تانکهایش را روانه میدان نبرد میکنه و کار سخت میشه! بجنبید.
سپس در تماسی دیگر با دو دستهای که در حال درگیری با سنگرهایی که در صدد بستن مسیر رودخانه به ساحل هستند، تأکید میکند تمامشان کنید، تمامشان کنید، موشهایی را که درون سنگرها رخنه کردهاند خاموششان کنید؛ الان قایقها در حال انتقال مهمات، آذوقه و تدارکات هستند. اگر دیر بجنبید اقلام ارسالی را منهدم کرده و به دریا ریخته میشه.
زندی زندی موسوی موسوی قاسم
حاجی جون بگوشیم حاجی جون بگوشیم بفرما
قاسم: آتش آتش! خدا قوت! حجم آتش را افزایش بدید انشاءالله بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیهم یارتان باشد، امان ندهید، از فرصت استفاده کنید که نصرت حق و وعده الهی نزدیک است. بدون محدودیت آتش کنید! لحظهای آتشبارهای دشمن را آسوده نگذارید، خدا یارتان....
درگیری سنگین و سنگینتر میشود، گردانهای تازه نفس با آتش و حرکت و با سرعتی قابل توجه هجوم را ادامه داده و به سمت فلکه و قشله، از جمله مراکز فرماندهی منطقه عمومی در فاو به پیش میروند.
نیروهای عراقی در وضعیت موجود و پیش آمده دیگر بیش از پیش احساس خطر میکنند.
مقاومت در مواضع و خطوط قبل از پایگاههای فرماندهی، میتوانست روزنه امیدی برای رژیم بعث در سازماندهی مجدد، طراحی پدافند و پاتکهای سپیده دم باشد؛ در صورتیکه پایگاه فرماندهی عراق سقوط کند میتوان گفت به معنی پایانی بر مقاومت در این محور محسوب خواهد شد.
بنابراین مقاومت در جبهه رژیم بعث حیثیتی است و میتواند حضور یا عدم حضور او را در این منطقه رقم زند. به همین خاطر نیروهای بعثی تلاش میکنند با حجم آتش بالا و رگبار گلولههای تیربار و با کمک نیروهای پشتیبانی مانع پیشروی نیروهای خودی شده و یا آنها را متوقف کنند؛ از سوی دیگر پیشروی نیروهای خودی به عمق، همچنان دور تک را از بعثیها ربوده و این رزمندگان هستند که صحنه نبرد را تحت کنترل خود گرفته و مدیریت میکنند.
حاج قاسم مدام آتش پشتیبانی را بگوش کرده و تأکید میکند کوچکترین تأمل میتواند برای نیروهای خودی مصیبتبار باشد.
آتش، تدارک نیروهای عمل کننده، خفه کردن چند سنگر باقیمانده در خط اول که همچنان پشتیبانی نیروها را از طریق رودخانه مختل کرده و... اولویت پیگیریهای حاج قاسم شده است.
آتشهای خمپارهاندازهای بعثی هم که توسط غواصان سقوط کرده بود، تا حدودی موقعیت عراق را با مشکل روبرو کرده است. اما با تشدید آتش توپخانههای خود سعی در پوشاندن این خلأ دارد.
حجم آتش نیروهای دشمن و خودی، همچنان غرش کنان فضای منطقه را مرگبار کرده است. بچهها بدون توجه به آتش دشمن عرصه را بر سنگرهای دشمن و قرارگاه های فرماندهی عراق تنگتر و تنگتر کرده و همچنان بر فشارهای خود میافزایند.!!
تزلزل در جبهه عراق نمایان شده و چیزی نمانده که مقر فرماندهی عراق به محاصره کامل نیروهای خودی در آیند. گردان های بعدی هم پس از دستور اعلام آمادگی از سوی حاج قاسم برای عبور از رودخانه، که در آمادگی کامل به سر میبردند، سوار بر قایق شده و به سمت ساحل دشمن و پیوستن به نیروهای درگیر حرکت کردند.
این نیروها، همچون گردانهای موج قبلی حرکت خود را از درون رودخانهای که همچنان با آتش بعثیها آلوده است، مسیر را با مشکل عبور کرده، و توانستند در ساحل اروند پیاده شوند.
سکانداران غیر از مأموریت اصلی، یعنی پیاده کردن نیروهای عملکننده به ساحل فاو، رساندن تدارکات از جمله غذا، امکانات، وسائل اولیه پزشکی، مهمات و .... در هنگام بازگشت انتقال شهداء و مجروحین را نیز به بهداری و بیمارستانهای صحرایی عهدهدار هستند. در ضمن اولویت بعدی آنها نیز تخلیه اسرای عملیات به ساحل خودی است.
ایمان، حماسهآفرینی، شجاعت، و نیز عشق به امام(ره) باعث شده بود آنها و دیگر نیروهای عملکننده، چون کوه استوار، _که کوه باید به چنین استواریای زانو زند.!!، مقاوم، و خستگیناپذیر باشند،! و این آبرویی است که به پای اسلام، ناموس، و کشورشان هزینه میشود، و بارها و بارها این مسیر پر مخاطره رودخانه را طی میکنند. الله اکبر از این عشق و زندگی حسینی!
نیروها مسیر گل و لای، و نخلستان را طی میکنند تا خود را به محل درگیری برسانند؛ و طبق طرح مانور، هرگز نمیخواهند توان خود را صرف پاکسازی نخلستان کنند؛ درگیر شدن در نخلستان یعنی فرصتسوزی و از دست دادن یک پیروزی بزرگتر!!
درگیری در حالی در جلو ادامه دارد که در پشت سرشان و در داخل نخلستان کثیری از نیروهای بعثی بلاتکلیف، و در انتظار فرجی هستند تا مجدداً وارد معرکه نبرد شوند. انتظاری تا رسیدن نیروهای کمکی!!
هرچه زمان میگذرد درگیری سنگینتر و پیچیدهتر میشود، از یک سو فشار برای پیشروی و از سوی دیگر مقاومت.! و آتش همچنان بر صحنه نبرد چون صاعقه فرود میآید.
اکنون نبردی بس بزرگتر و پیچیدهتر در جریان است آن هم نبرد اندیشههای فرماندهان در دو طرف جبهه! زمین نبرد صحنه شطرنجی است در ذهن فرماندهان که چگونگی آرایش، سازماندهی، باز کردن معبر برای راههای نفوذ به عمق، و نقاط حساس و قابل دور زدن و انهدام یکدیگر!!
حاج قاسم همچنان با گوشی بیسیم هدایت را دردست دارد و دنبال فرصت و جای پایی برای رفتن به آن سوی اروند، تا از نزدیک و در جمع بچهها، صحنه نبرد را شناسایی و برسی کند تا تدبیری دیگر و راهی به عمق دشمن جهت به سرانجام رساندن این مرحله از عملیات بیابد.
رگبار تیربارهای طرفین نبرد و افزایش آتش توپخانهها بدون وقفه و با شدت بیشتری چون زلزله زمین و زمان را به لرزه در آورده است.
روای: حمیدرضا فراهانی نویسنده و راوی دفاع مقدس
انتهای پیام/