انتخابات پارلمانی ۲۰۲۲ اسرائیل ـ۵/ احزاب چپگرای «کارگر و مرتص» در سراشیبی سقوط و افول
طبق آخرین نظرسنجیها در سرزمینهای اشغالی، دو حزب کارگر و مرتص بین ۸ تا ۱۲ کرسی در نوسان هستند. جریانهای بنیانگذار رژیم صهیونیستی امروز در حدی دچار افول شدهاند که تداوم حیاتشان در گروی رفتار سیاسی دیگر احزاب قرار گرفته است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پس از 4 انتخابات ناموفق و بحران تشکیل کابینهای پایدار در سرزمین اشغالی، در فاصله 2 روز تا زمان برگزاری پنجمین انتخابات پیاپی پارلمانی رژیم صهیونیستی در 10 آبان، بازار رقابتها و تبلیغات انتخاباتی میان احزاب و جریانهای مختلف سیاسی شدت گرفته است. در همین راستا در پنجمین قسمت از سلسلهگزارشهای احزاب در آیینه انتخابات پارلمانی 2022 رژیم صهیونیستی، به بررسی آخرین وضعیت احزاب چپگرای کارگر و مرتص در آستانه انتخابات مزبور میپردازیم.
چپگرایان؛ پدران بنیانگذار رژیم صهیونیستی
اگرچه جنبش کارگری ـ سوسیالیستی در تأسیس رژیم صهیونیستی نقش بسزایی بهعهده داشته است، سالهای سال است که احزاب مختلف جناح چپ در سرزمینهای اشغالی دچار وضعیت بغرنجی شدهاند و روز به روز ضعیفتر میشوند. در زمان حاضر، دو حزب چپگرای بزرگتر در سپهر سیاسی اسرائیل فعال هستند؛ حزب کارگر و حزب مرتص. احزاب جناح چپ زمانی بیش از 70 کرسی را به خود اختصاص میدادهاند اما امروز خوشبینانهترین نظرسنجیها برای این دو حزب تنها 12 کرسی از 120 کرسی کِنِست را پیشبینی میکنند. همچنین از سال 1949 تا 1977 جناح چپ رهبر بلامنازع حاکم بر دولتهای اسرائیل بود و حزب لیکود برای نخستین بار در سال 1977 موفق به پیروزی در انتخابات پارلمانی شد.
اساساً نخستین تشکیلات صهیونیستی در تاریخ جهان دارای گرایش چپ بودهاند. «وحدت کارگر» به عنوان نخستین تشکیلات سراسری چپگرای کارگری در فلسطین تاریخی از ادغام چند جنبش سوسیالیستی صهیونیستی در مارس 1919 تشکیل شد. یک سال بعد با شکلگیری «حکومت قیمومیت بریتانیا بر فلسطین» نهادی با نام «مجمع نمایندگان» به عنوان پارلمان موقتی در این حکومت گشایش یافت. این مجمع یکبار در سال تشکیل جلسه میداد تا ترکیب قوه مجریه وقت موسوم به «شورای ملی یهود» را تعیین کند.
از همان نخستین انتخابات مجمع نمایندگان در سال 1920 جناح چپ موفق شد اکثریت را به خود اختصاص دهد و این امر تا پایان عمر حکومت قیمومیت در سال 1948 تداوم یافت. در تمام این مدت، محافظهکاران و راستگرایان همواره اقلیتی از کرسیهای مجمع نمایندگان را به خود اختصاص میدادند و از آنجا که مجمع نمایندگان و شورای ملی، همواره دستورکاری کارگری ـ سوسیالیستی را دنبال میکرد، راستگرایان در ادامه به «تجدیدنظرطلبان» نامبردار شدند.
تسلط جناح چپ تا حدود 30 سال پس از تأسیس رژیم اسرائیل نیز ادامه یافت. جناح چپ به رهبری تشکیلات کارگری، 8 انتخابات پیاپی را تا سال 1973 با پیروزی پشت سر نهاد و در انتخابات 1977 برای نخستین بار طعم شکست را چشید. با وجود این سابقه دیرینه، هرچه به سمت زمان حال حرکت میکنیم، از میزان محبوبیت احزاب جناح چپ در اسرائیل کاسته شده و احزاب راستگرا اوج گرفتهاند؛ بهگونهای که از 16 انتخابات برگزار شده در سرزمینهای اشغالی پس از سال 1977، جناح چپ تنها 3 انتخابات را با پیروزی از سر گذرانده است. در مجموع این جناح 11 مورد از 24 انتخابات برگزار شده را با موفقیت گذرانده، 2 انتخابات با پیروزی جناح میانه به پایان رسیده و حزب لیکود و جناح راست نیز در 11 انتخابات پیروز شدهاند.
جناح چپ صهیونیستی از اعلامیه استقلال تا جنگ یوم کیپور
سند موسوم به «اعلامیه استقلال» که همزمان با تأسیس رژیم صهیونیستی در 14 مه 1948 نگارش یافت و به امضای اعضای «مجمع نمایندگان» رسید ضمن تأکید بر تعلق فلسطین به یهودیان جهان، بر حقوق برابر برای همه ساکنان این سرزمین پافشاری میکند و با طرح پیشنهاد حق شهروندی کامل به آنان خواستار همکاری برای ساختن یک کشور جدید میشود. اعلامیه استقلال نخستین سند رسمی دولت یهود به حساب میآید، اما با توجه به اینکه رژیم اسرائیل فاقد قانون اساسی مدون است، تنها به عنوان یک سند آرمانی و تعیینکننده مسیر کلی مطرح شده و الزامآور نیست.
نخستین جنگ میان رژیم اسرائیل و دولتهای عربی ـ اسلامی نیز دقیقاً همزمان با اعلام رسمی تأسیس این رژیم در 15 مه 1948 آغاز و نزدیک به یک سال به طول انجامید. بسیاری از عربهای ساکن سرزمینهای اشغالی در این نبرد، به نفع دولتهای عربی و واحدهای نظامی ضد اسرائیلی وارد عمل شدند. در نتیجه این نبرد، چشمانداز همکاری میان صهیونیستهای (عمدتاً چپگرا) و بیشتر عربهای مذکور تا سالها از میان رفت و اعطای شهروندی اسرائیل به این جامعه تا اواسط دهه 1955 به تعویق افتاد.
در 8 انتخاباتی که از سال 1949 تا 1973 برگزار شد، اگرچه برخی فهرستهای عربی نیز خود را نامزد انتخابات کرده و به کنست نیز راه یافتند، اما بخش بزرگی از جامعه عربی به جناح چپ صهیونیستی رأی داد.
در این دوره، پلتفورم انتخاباتی بیشتر احزاب چپگرا، حول پرداخت یارانهها و کمکهزینههای مختلف، تهیه منزل ارزان قیمت و ساختن شهرکهای پرشمار برای مهاجران و اشغالگران جدید و تلاش برای توسعه روابط با دیگر کشورها میچرخید. سیاستهای یارانهای و رفاهی برای سالهای سال به یکی از بزرگترین پایههای پیروزی جناح چپ مبدل شده بود، اما با گذشت زمان این روند به محاق رفت و نهایتاً در نخستین انتخابات پس از جنگ یوم کیپور 1973، جناح چپ برای نخستین بار شکست خورد.
عوامل افول چپگرایی در رژیم صهیونیستی
برای تشریح دلایل افول چپگرایی در سرزمینهای اشغالی میتوان به دلایل زیر اشاره کرد:
1. جنگهای پرشمار و چالش دائمی امنیت
بروز 4 جنگ کلاسیک در سالهای 1948، 1956، 1967 و 1973 و تداوم درگیریهای مسلحانه میان گروههای مختلف مقاومت فلسطین و ضد صهیونیست و نیروهای نظامی اشغالگر از اصلیترین عوامل رویگردانی از احزاب چپگرا و گردش به راست در جامعه اسرائیل به حساب میآید. بهطور کلی جنگ، درگیری مسلحانه و طولانیشدن بحران امنیت در همه جای جهان باعث گردش به راست در جامعه میشود. با توجه به اینکه امنیت معمولاً در صدر فهرست اولویتهای احزاب دست راستی قرار دارد ولی مسائلی همچون سازش و یا کمکهای اقتصادی اولویت اصلی جناح چپ اسرائیل را تشکیل داده، رفته رفته میزان تمایل به جناح راست افزایش یافته است.
2. سیاستهای تقویتکننده راستگرایی
با گذشت زمان کابینههای اسرائیل (از جمله خود چپگرایان) سیاستهایی را به اجرا درآوردهاند که باعث گرایش به راست شده است؛ از جمله این موارد میتوان به سیاست شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی اشاره کرد. تا پیش از جنگ 6 روزه 1967 بیشتر شهرکسازیهای اسرائیل در مناطقی اجرا شده بود که جزء سرزمینهای مورد پذیرش سازمان ملل متحد برای اشغالگری این رژیم به حساب میآمد. از سوی دیگر این شهرکها که عمدتاً «کیبوتص» نامیده میشدند، یک ساختار اقتصادی سوسیالیستی و خودگردان داشتند و کشاورزی اصلیترین راه امرار معاش آنها بود.
پس از پیروزی رژیم صهیونیستی در نبرد شش روزه 1967 که صحرای سینا از مصر، کرانه باختری و قدس شرقی از فلسطین و جولان از سوریه به جمع سرزمینهای اشغالی افزوده شد، ایده «صلح در برابر زمین» از سوی کابینههای چپگرای حاکم بر اسرائیل مطرح شد.
جناح چپ مایل بود دولتهای مختلف عربی را به مذاکره بر سر بازپسگیری این مناطق اشغالی ترغیب کرده و از آنها بخواهد در قبال پسگرفتن این اراضی، اسرائیل را به رسمیت بشناسند. به این ترتیب ساختوساز شهرکهای جدیدی در این 5 منطقه اشغالی در دستورکار قرار گرفت. شهرکهای جدید برخلاف شهرکهای پیشین به دلیل اینکه عمدتاً از قلمرو اصلی رژیم صهیونیستی دور بود و پیوستگی جغرافیایی با آنها نداشت، نیازمند نوع متفاوتی از سازماندهی سیاسی و اقتصادی بود؛ بنابراین سرمایهگذاریهای هنگفتی برای ایجاد شهرکهایی کامل و دارای کلیه امکانات زیرساختی انجام شد و شهرکهای جدید دیگر لزوماً مبتنی بر کشاورزی نبودند، از این رو ارتباط وثیقی میان ساختار سوسیالیستی موجود و شهرکهای جدید شکل نگرفت. همچنین سکونت در این شهرکها به دلیل دور بودن از قلمرو اصلی و نیز حساسیت بالای آنها فینفسه دارای مخاطراتی بود، لذا دولت و نیز برخی از جنبشهای صهیونیستی شروع به ترویج ایده «زمین مقدس» کردند و در نتیجه این سیاست، عمدتاً اقشاری برای سکونت در این شهرکها داوطلب میشدند که مذهبیتر و راستگراتر بودند.
از سال 1972 تا 1967 بیش از 10 هزار شهرکنشین در این 5 منطقه اشغالی سکونت یافتند. وقتی کابینه نخست «اسحاق رابین» در سال 1977 به پایان رسید و حزب لیکود برای اولینبار به قدرت رسید، تنها 15 هزار نفر در شهرکهای غیرقانونی ساکن شده بودند. اما این تعداد در دوره نخستوزیری «مناخیم بگین» به بیش از 105 هزار نفر بالغ شد. با ادامه یافتن سیاست مذکور، این رقم در سال 2022 به حدود 750 هزار نفر رسیده است. بیشتر جمعیتهای ساکن این شهرکها، احزاب راستگرا را حامی خود میبینند و چپگرایان که عمدتاً به دلیل تأثیر منفی شهرکسازیها بر چشمانداز سازش خواستار توقف و یا برچیدن بسیاری از این شهرکها هستند را مخالف خود ارزیابی میکنند؛ لذا روشن است که اکثریت چشمگیر آنها حامی احزاب تندروی جناح راست باشند. در واقع این سیاست شهرکسازی در مناطق اشغالی اگرچه توسط چپگرایان پایهگذاری شده، اما در ادامه مسیر خود به ضرر جناح چپ تمام شده است.
3. نرخ زاد و ولد اقشار مختلف
موضوع دیگری که باعث تغییر در بافت جمعیتی رژیم صهیونیستی به خصوص در 20 سال گذشته شده، نرخ زاد و ولد شدیداً متفاوت در میان اقشار مختلف جامعه موزائیکی اسرائیل است. نرخ زاد و ولد اقشار مذهبی ارتدکس در اسرائیل حدود 6 فرزند برای هر زن است.
این نرخ در سال 2020 برای اقشار مذهبی غیر ارتدکس در حدود 4 فرزند برای هر زن بوده در حالی که نرخ زاد و ولد برای اقشار سکولار از 2 فرزند فراتر نمیرود. در نتیجه این روند، اقشار مذهبی که تا دهه 1990 تنها 6 درصد از جمعیت اسرائیل را تشکیل میدادند، هماکنون حدود 13 درصد از جمعیت را اشغال کردهاند. طبق برآوردها این میزان در سال 2050 به حدود نیمی از جمعیت خواهد رسید. افزایش جمعیت جناحهای مذهبی و راستگرا نیز در افول جناح چپ تأثیر بسزایی داشته است.
4. شکست ایده سازش و ادامه مقاومت فلسطینیان
یکی از دیگر عواملی که باعث افول جناح چپ اسرائیل شده، شکست این جریان در تحقق وعده سازش با فلسطینیان است. از دهه 1980 تا اوایل دهه 2000 وعده «سازش نهایی» و عادیسازی شرایط اسرائیل در صدر پلتفورمهای انتخاباتی حزب کارگر و دیگر جریانهای چپ بوده است.
در پی پیروزی حزب کارگر در انتخابات 1992 و بازگشت رابین به قدرت، مذاکرات صلح با فلسطینیان با جدیت بیشتری در پیش گرفته شد و فاز نخست توافق اسلو در سال 1993 میان سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل به دست آمد. در پی این توافق ساف تحت عنوان «تشکیلات خودگردان فلسطین» و در مقام دولت موقت فلسطین از سوی اسرائیل به عنوان نماینده ملت فلسطین به رسمیت شناخته شد و در مقابل اسرائیل را به رسمیت شناخت.
قرار بود این توافق در سالهای بعد حوزههای جغرافیایی بیشتری را در بر گیرد و نهایتاً پس از یک دوره پنج ساله تا سال 1999 تشکیلات خودگردان را به «دولت مستقل فلسطین» مبدل سازد. اما پیچیدگیهای بعدی به ویژه ترور رابین در سال 1995 چشمانداز سازش را از میان برد.
یک سال بعد «شیمون پرز» جانشین رابین، به منظور افزایش قدرت خود برای پیشبرد پروژه سازش انتخابات زودهنگام برگزار کرد. در این سال که همزمان با انتخابات پارلمانی، انتخابات مستقیم نخستوزیری نیز در اسرائیل برگزار شد، علیرغم پیروزی حزب کارگر، پرز انتخابات مستقیم را به نتانیاهو باخت و کابینهای با ریاست بی بی تشکیل شد که مخالف توافق اسلو بود. همچنین در سال 2000 نیز با وجود آنکه حزب کارگر به رهبری «ایهود باراک» قدرت را در اختیار داشت، اما شکست مذاکرات کمپ دیوید دوم به خیزش اکتبر و سپس انتفاضه دوم یعنی انتفاضه مسجدالاقصی انجامید.
در نتیجه این روند، مذاکرات سازش قطع شد و گروههای فلسطینی حملات موشکی شدیدی را علیه اسرائیل آغاز کردند. با شکست مجدد چشمانداز سازش و بروز بحران امنیتی، میزان هواداری از ایده صلح نهایی در جامعه اسرائیل نیز کاهش یافت که نتیجه مستقیم آن افول جناح چپ بوده است.
5. شکست در برابر جناح میانه
موضوع دیگری که جناح چپ اسرائیل را به حاشیه رانده، شکست در برابر جناح میانه و تبدیل شدن احزاب کارگر و مرتص به دنباله جریان میانه است. این امر برای نخستین بار در سال 2006 و با ظهور حزب کادیماه رخ داد. در انتخابات سالهای 2009 و 2013 نیز این امر تکرار شد. آخرین باری که جناح چپ موفق شد تا حدی خود را احیا سازد به انتخابات 2015 باز میگردد که ائتلاف «اتحادیه صهیونیستی» با شراکت حزب کارگر و حزب جنبش (هاتنوعاه) موفق به کسب 24 کرسی و جایگاه دوم پس از لیکود شد. اما از سال 2019 افول جناح چپ با شدت غیرقابل وصفی پیش رفته است؛ به طوری در 4 انتخابات پس از 2019، دو حزب جناح چپ در مجموع و به ترتیب 10، 11، 7 و 13 کرسی را از آن خود کردهاند.
پلتفورم انتخاباتی حزب کارگر در انتخابات 2022
حزب کارگر مفهوم «جدایی فلسطین و اسرائیل از یکدیگر» و راهکار دودولتی را دیگر بار در صدر اهداف انتخاباتی خود قرار داده و معتقد است: «دورههای طولانی تنشهای خونین ایده دو دولت برای دو ملت را گریزناپذیر ساخته است». همچون گذشته از میان بردن موانع سازش با فلسطین نیز در پلتفورم انتخاباتی این حزب تحت زعامت «مراو میخائیلی» اولویت بالایی دارد که عبارت است از:
ـ توقف شهرکسازیها در شرق حصار امنیتی و خارج از محدوده شهرکهای کنونی
ـ برچیدن کلیه پایگاههای غیرقانونی در سراسر کرانه باختری و اجرای برنامه «تخلیه ـ غرامت» در قبال ساکنان آنها
ـ مقابله با حماس و حزبالله لبنان و توسعه مناسبات با تشکیلات خودگردان به عنوان نماینده ملت فلسطین!
ـ تداوم شراکت استراتژیک با ایالات متحده و مقابله با برنامه هستهای ایران در هماهنگی نزدیک با واشنگتن
ـ مقابله با «هزینههای زندگی» و کاهش محصولات مصرفی خانوارها
ـ ارتقای آموزش و بهداشت و افزایش کمکهزینههای خانوارها و پرداخت یارانه بیشتر و افزایش تدریجی حداقل دستمزد به نزدیک به 2000 دلار در ماه
ـ حل بحران مسکن در اسرائیل براساس ایده «مسکن داخلی» برای همه شهروندان
پلتفورم انتخاباتی حزب مرتص در انتخابات 2022
مرتص به رهبری «زاهاوا گالاون» چپگراترین حزب کنونی اسرائیل به حساب میآید. این حزب معمولاً حامی سیاست و اقتصاد سبز و هوادار حفاظت از محیط زیست است. مرتص همچنین برخلاف حزب کارگر بر سکولاریسم پافشاری میکند. حزب مرتص در میان احزاب یهودی سرزمینهای اشغالی، سازشطلبانهترین موضع نسبت به اعراب و فلسطینیان را دنبال میکند.
این حزب خواستار تشکیل دولت مستقل فلسطینی براساس توافق ژنو و توقف کلیه شهرکسازیها در کرانه باختری است و در این زمینه حتی حاضر است صلاحیت دیوان دادگستری بینالمللی برای رسیدگی به مسائلی همچون اشغال سرزمینی، مسائل حقوق بشری و اقلیتهای جنسی و دگرباشان را نیز به رسمیت بشناسد. مرتص خواستار بازگشت اسرائیل به دوران دولتهای رفاهی همچون دهههای 1960 ـ 1970 است. این حزب نیز اگرچه بر توسعه قدرت دفاعی برای اسرائیل پافشاری میکند، اما مخالف امنیتی شدن سیاست است.
جایگاه جناح چپ در انتخابات 2022
طبق آخرین نظرسنجیهای برگزار شده در سرزمینهای اشغالی، دو حزب کارگر و مرتص بین 8 تا 12 کرسی در نوسان هستند. اگرچه دو حزب مذکور در هیچ یک از نظرسنجیها زیر حدنصاب 3.25 درصدی قرار نگرفتهاند، اما در بدبینانهترین سناریو هر یک 4 کرسی را از آن خود خواهند کرد که چسبیده به حدنصاب انتخاباتی است و ممکن است به زیر حدنصاب فروغلتند. «یائیر لاپید»، نخستوزیر کنونی در ماههای گذشته خواستار حضور ائتلافی این دو حزب در انتخابات شده بود، اما «مراو میخائیلی» با بیان اینکه چنین اتحادی میزان کلی آرای دو حزب را کمتر از وضعیت حاضر میکند آن را نپذیرفت. در آخرین روزهای تبلیغات انتخاباتی رهبران جناح چپ اسرائیل با انتقاد از کمپین حزب لاپید خواستار پایان یافتن تلاشهای این حزب برای جذب هواداران جناح چپ شده بودند. بدین ترتیب میتوان بهوضوح دید که جریانهای بنیانگذار رژیم صهیونیستی امروز در حدی دچار افول شده و جایگاه خود را از دست دادهاند که تداوم حیاتشان در گرو رفتار سیاسی دیگر احزاب قرار گرفته است.
انتهای پیام/؛