ادبیات"جنگ" رابطه‌اش با آسمان قطع است/ادبیاتی که ارزش‌ها را با عینک غربی استحاله می‌کند

ادبیات"جنگ" رابطه‌اش با آسمان قطع است/ادبیاتی که ارزش‌ها را با عینک غربی استحاله می‌کند

خبرگزاری تسنیم: مهدی کاموس با اشاره به ادبیات"جنگ" گفت: این نویسندگان ارزش‌های مسلم شیعه را با عینک تجدیدنظرطلبانه و براساس فرهنگ غربی تفسیر و در واقع استحاله می‌کنند و نظر به فرهنگ اومانیستی دارند و دین در آثارشان کارکردی فردی و عصری دارد.

مهدی کاموس، نویسنده و منتقد ادبی، در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به وجود تعابیر متعدد در ادبیات دفاع مقدس گفت: در تعاریف ادبیات جنگ، به معنای عام آن، اصطلاحات مختلفی تحت عنوان ادبیات "جنگ" و ادبیات "مقاومت" یا "پایداری" که اصطلاح نزدیک‌تر به آن ادبیات "حماسی" است، وجود دارد. آنچه که درباره مقاومت، جنگ و حماسه نوشته شده است، از چند ریشه و علت نشأت می گیرد. یکی از ریشه‌های مهم در این نوع ادبیات ثبت خاطرات، رشادت‌ها، ایثارها، شهادت‌ها و زنده نگه داشتن یاد رزمندگان است. یکی دیگر از علل پرداختن به این نوع ادبیات، ثبت تاریخ توسط ادبیاتی است که در خصوص جنگ نوشته می‌شود که در گذر آن، وقایع جنگ را در تاریخ ثبت می‌شوند. نکته سوم تشویق به پایداری و ظلم‌ستیزی است. در حقیقت ما با سه کارکرد در این حوزه ادبی مواجه هستیم.

وی ادامه داد: اصطلاحاتی که در ذیل ادبیات جنگ قرار می‌گیرد، در فرهنگ‌نامه‌های جهانی شناخته شده هستند و ریشه در ادبیات حماسی دارند. گستره این نوع ادبیات وسیع است. ما دامنه آن را در آثار ابتدایی و اولیه از جمله "ایلیاد" و "ادیسه" هومر، "شاهنامه" فردوسی تا اوج ادبیات جنگ که متعلق به جنگ جهانی دوم است، می بینیم.

کاموس با بیان اینکه در این میان، ماهیت ادبیات "جنگ" با ادبیات "دفاع مقدس" متفاوت است، یادآور شد: ادبیات جنگ که بیشتر به تلخی‌های جنگ از منظر دیدگاه اومانیستی و مکاتب مادیگرا می‌پردازد، عموماً پس از جنگ جهانی دوم توسط نویسندگان اروپایی‌ای که به آمریکا سفر کرده‌اند، نوشته‌ شده است. از مشهوران این نویسندگان در آلمان فردینان سلین، هاینریش بل در فرانسه مالرو  و دیگران را می بینیم. این مقدمه گفته شد تا به این موضوع برسیم که اگر می‌خواهیم ژانر جدیدی را مثال بزنیم باید برای آن مصداق و نمونه کافی داشته باشیم. من به ادبیاتی تحت عنوان "ضد جنگ" یا "سیاه جنگ" اعتقادی ندارم.

وی با بیان اینکه ادبیات دفاع مقدس با ادبیات جنگ متفاوت است و باید برای آن مرز مشخصی را قائل شد، ادامه داد: ادبیات دفاع مقدس مخصوص ایران و دیگر کشورهای شیعه‌مذهب مانند لبنان است که در آن ریشه‌های ادبیات را فرهنگ ایثار و شهادت تشکیل می‌دهد. وقتی ما از ادبیات دفاع مقدس یاد می‌کنیم، در حققیت قصد داریم انسان شیعه‌ای که در مقابله با ظلم براساس نظریه فرهنگ ایثار و شهادت که برخاسته از حماسه کربلا است، مبارزه می‌کند و مهمترین دغدغه‌اش ظهور امام زمان(عج) و زمینه‌سازی برای فرج است، را به تصویر بکشیم. این ادبیاتی که براساس این شخصیت‌ها ساخته شده است، ادبیات دفاع مقدس نام دارد. آثار نوشته شده بر این محور، ویژگی‌های خاص خود را دارد.

در ادبیات جنگ یأس جای امید را می‌گیرد

این منتقد ادبی در ادامه به ادبیات جنگ اشاره کرد و ضمن بیان مؤلفه‌های ویژه آثاری که در این حوزه به رشته تحریر درآمده‌اند، افزود: اما ادبیات جنگ با ادبیات دفاع مقدس در برخی از مؤلفه‌ها مشترک هستند. شباهت این دو در این است که هر دوی این ادبیات جنگیدن بین دو نیرو و رسیدن به یک صلح را بررسی می‌کنند و در همه آثار نوشته شده در این دو حوزه، تلخی‌ها و بدی‌ها وجود دارد و هیچ‌کدام از بیان این‌ها طفره نمی‌روند. هیچ کدام نمی‌گویند که تخریب  شهرها و آوراه شدن خوب است، اما نکته بر سر این است که ادبیات دفاع مقدس تحت نظریه‌ای با عنوان فرهنگ ایثار و شهادت شیعه شکل می‌گیرد. در این آثار به مخاطب گفته می‌شود، وقتی کشته می‌شوید، "شهید" می شوید یعنی نظر می‌کنید به وجه الله، وقتی مصیبت را تحمل می‌کنید، اجری مقابل اجر خانواده امام حسین(ع) را می‌گیرید.

کاموس ادامه داد: همین تفاوت‌ در دیدگاه بین ادبیات جنگ و ادبیات دفاع مقدس سبب می شود تا نشان دادن وجوه مختلف جنگ به راه‌های متفاوتی ختم شود. به عنوان نمونه اگر در ادبیات جنگ سخن از آوارگی و تخریب شهرها می‌شود، بعد از آن ما با یأس، زنان هرزه، انسان‌های درمانده و سال‌ها خرابی مواجه هستیم. رزمندگان به اجبار به جبهه اعزام می‌شوند؛ در حالی که در دفاع مقدس این مسائل وجود ندارد و سایه‌ای از امید در آثار ادبیات دفاع مقدس دیده می‌شود که نشأت گرفته از فرهنگ معاداندیش رزمندگان یا همان شخصیت‌های رمان  است.

وی با بیان اینکه به طور کلی ادبیات جنگ با چهار رویکرد بعد از انقلاب فعالیت کرده است، گفت: نخست رویکرد ادبیات دفاع مقدس بوده که متولی و نویسندگان آن بیشتر از حوزه هنری، بنیاد شهید و سازمان‌ها و مراکز این‌چنینی حمایت شده اند. دوم؛ رویکرد روشنفکری غیر دینی به ادبیات جنگ بود که فقط به سیاهی‌های جنگ می‌پرداخت و احیاناً در برخی از موارد موضوعات وطن‌پرستانه هم بوده است. رویکرد سوم؛ رویکردهایی هستند که آمدند از ادبیات دفاع مقدس زاویه‌ای جدید به سمت "ادبیات جنگ" باز کردند. این دسته از نویسندگان اعتقاد داشتند که ادبیات ما در دوران جنگ و حتی پس از آن، ادبیات تبلیغی و ایدئولوژی‌زده است. به همین خاطر برای فرار از این شرایط، وقایع تلخ را نشان دادند. در ابتدای رواج این نوع آثار، اعتراضاتی از سوی برخی از مسئولان و نویسندگان انجام شد، اما چون نوع پردازش به موضوعات تلخ جنگ هم از منظر فرهنگ ایثار و شهادت بود و با توجه به اینکه دیگر تب جنگ خوابیده بود و ما نیازی به ادبیات تهییجی نداشتیم، با حضور این نویسندگان مخالفتی صورت نگرفت.

کاموس در ادامه سخنانش به دسته چهارم از نویسندگان جنگ اشاره کرد و یادآور شد: اما دسته چهارم که عمدتاً نویسندگانی در گروه سنی 30 تا40  سال هستند، جنگ را تجربه نکردند و از چشمه‌های معرفتی به این قضیه نگاه نکردند. اینها گرایش وسیع‌تر و تندتری نسبت به نویسندگان دسته سوم را آغاز کردند، به طوری که ضرر آنها از روشنفکران غیردینی هم بیشتر احساس می‌شود، زیرا این نویسندگان با عنوان " رمان دفاع مقدس"،  ادبیات جنگ تولید می کنند.

ادبیات"جنگ" ارزش‌ها را با عینک غربی استحاله می‌کند

وی ادامه داد: این دسته چهارم از نویسندگان مدعی ادبیات دفاع مقدس که بیشتر به سمت ادبیات جنگ گرایش دارند، سعی در ایجاد تردید در نظریه فرهنگ ایثار و شهادت در جنگ دارند. این نویسندگان ارزش‌های مسلم شیعه را با عینک تجدیدنظرطلبانه و براساس فرهنگ غربی  تفسیر و در واقع استحاله می‌کنند و نظر به فرهنگ اومانیستی دارند و دین و ارزش‌های آن در آثارشان کارکردی فردی و عصری دارند. با توجه به همین رویکرد است که رمان‌هایی نوشته می‌شود که رزمنده‌ای که سال‌ها در جنگ حضور داشته و ایثار و شهادت را دیده است؛ به عنوان نماد طیف وسیعی از رزمندگان،  فساد می‌کند و نگاهی ابزاری و شبه‌مارکسیستی به مقوله دین دارد. در این آثار ایثار و شهادت به عنوان یک ابزار نگریسته می‌شود.

این منتقد ادبی افزود: به این نوع رویکرد نمی توان عنوان ادبیات دفاع مقدس اطلاق کرد؛ چراکه مؤلفه‌های آن را ندارند. در ادبیات دفاع مقدس باید به این توجه کنیم که آیا باید افتخارات را نشان دهیم یا استثنائات را؟ در دوران دفاع مقدس همه مردم بر حق بودن در این جنگ و بر مظلومیت ایران در آن اتفاق نظر داشتند، اعتقاد داشتند که اگر طعم تلخ آوارگی را چشیدند و یا شهید دادند، اجر آن را خواهند دید.

کاموس در پاسخ به این پرسش که آیا وجود شعار در ادبیاتی که به آرمان‌های یک ملت می‌پردازد، ضعف اس یا خیر؟ گفت: شعارزدگی با شعار در ادبیات متفاوت است. ما در ابتدای جنگ نویسندگان نوقلمی داشتیم که تجربه کافی برای نوشتن نداشتند، اما نوشتند. همین نویسندگان در حال حاضر جزء نویسندگان توانای دفاع مقدس هستند. در ابتدای جنگ،  مرز میان شعار و شعارزدگی از بین رفت. اگرچه ادبیاتی که در ابتدای جنگ به وجود می‌آید، به شعار و حماسه‌ها نیاز داشت، اما شعارزدگی ادبیات را ضعیف می‌کند. از سوی دیگر، در تمام ادبیات ناب دنیا؛ شعار به عنوان چکیده اندیشه درقالبی عاطفی، وجود داشته است. اتفاقاً وجود شعار در آثار حماسی یک اصل است، به شرط اینکه به خطابه مبدل نشود، اما نکته اینجاست که چگونه و از چه راهی این شعار بیان می شود؟ آیا نویسنده آنقدر این موضوعات را بیان می‌کند که به مرز شعارزدگی می‌رسد؟ یا در روشی بهتر و به صورت قطره‌چکانی با گسترش عمل و گفت‌وگوی شخصیت این شعار را به مخاطب منتقل کند تا مخاطب با آن شخصیت هم‌ذات‌پنداری کند؟ حقیقت این است که ما در آثار ابتدایی اوایل انقلاب گرفتار این مقوله شده بودیم. البته، همین شعار و ایدئولوژی‌زدگی به نوعی دیگر در آثار نویسندگان  دسته سوم و چهارم ادبیات جنگ هم دیده می‌شود.

رابطه ادبیات جنگ با آسمان قطع است

وی با بیان اینکه رمان؛ اندیشیدن در بستر زبان است، گفت: ایدئولوژی‌ای که در آثار ادبیات جنگ مطرح می شود، عملاً  ازعقل منهای وحی طرفداری می‌کند. ارتباط این نوع ادبیات با آسمان قطع است و تلاش می‌کند تا زندگی را در دنیای ناسوت ترویج کند. نویسنده در این دسته از آثار سعی دارد تا در اثری که می نویسد، دست و پایش روی زمین باشد و دیدگاه معاداندیشان را به چالش بکشاند.

این منتقد در پایان تأکید کرد: همین دیدگاه در نهایت به این منجر می شود که به تنهایی و افسردگی بیش از دیگر موضوعات روی بیاورد. البته، در آثار نویسندگان درجه اول دفاع مقدس که قبلاً تقسیم‌بندی آن اعلام شد، ضعف عمده‌ای دیده می‌شد و آن این بود که در اکثر آثاری که در این سال‌ها نوشته شده است، با رویکردی افراطی تفاوتی میان رزمنده و انسان عارف وکامل قائل نشده‌اند. همین ضعف افراطی گری را ادبیات شبه‌روشنفکر و ادبیات جنگ به نوع دیگری مرتکب شدند و ادامه دادند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران