فرهت: تقدیم یک سمفونی به شهدا، کمترین کار ممکن بود/ مهدوی: موسیقی ایرانی، روی تخت بیمارستان

فرهت: تقدیم یک سمفونی به شهدا، کمترین کار ممکن بود/ مهدوی: موسیقی ایرانی، روی تخت بیمارستان

خبرگزاری تسنیم: شاهین فرهت درباره سمفونی شماره ۱۰ خود گفت: آن زمانی که جنگ بود من در خانه‌ام نشسته بودم و هیچ رنجی نمیکشیدم، اما عده‌ جان خود را باختند. تقدیم یک سمفونی به شهدا کوچکترین کاری بود که می‌توانستم انجام دهم.

*تسنیم: آنگونه که شما عزیزان می‌فرمائید اوضاع موسیقی امروز ما چندان مناسب نیست و به نظر می‌رسد لااقل آقای مهدوی بیشترین سهم این وضعیت را نوع مدیریت مدیران فرهنگی و هنری می‌دانند. به هر حال در مدیریت سلایقی وجود دارد و مطمئنا مدیر با سلیقه خودش، با پیش‌فرض‌ها و اصول خودش پیش می‌رود؛ منظورم این است که نوع مدیریت‌ها نسبی است. آیا اینکه ما عدم مدیریت را به بی‌اخلاقی مدیران تعمیم دهیم درست است؟

مهدوی: ببینید بسیاری از هنرمندان امروز ما از نحوه مدیریت معترض هستند. برای مثال بالاخره مسئولا باید پاسخ صریح دهند که ارکستر ملی و سمفونیک تعطیل شده یا نشده؟ اگر این‌ها را به اخلاق ارتباط می‌دهم دلیل‌اش این است که می‌گویم آقایان! آنقدر شهامت داشته باشید و بگویید تعطیل شد. یا اینکه شهامت داشته باشید و حقوق 9 ماهه‌شان عقب‌افتاده نوازندگان ارکسترها را بدهید تا مثلا در جشنواره مقاومت همین نوازنده‌ها دست‌تان را در حنا نگذارند و نگویند در این جشنواره برنامه اجرا نمی‌کنیم. بعد آقای گلریز این هنرمند انقلابی و متعهد که دبیر این جشنواره بود می‌گویند مدیران دیگر از مشکل ما حرف نمی‌زنند، اما من می روم با شهامت می‌گویم که متاسفانه هنرمندان با ما همراه نیستند و در جشنواره شرکت نکردند.

حتی همه مشکل ما با آزادی دادن به هنرمندان هم حل نمی‌شود. الان که آقای روحانی رئیس جمهور شده‌اند همه خوشحالند و می‌گویند که قرار است آزادی زیاد شود. اما آزادی که دست آقای روحانی و جنتی و... نیست. اما اگر من مدیریت را بر مبنای اخلاق پایه‌ریزی کنیم بسیاری از مشکلات ما حل می‌شود. اصلا هم مهم نیست چه معاون هنری یا مدیر موسیقی‌ای می‌آید. هیچ کسی هم نیاید این مملکت به راه خود می‌رود. این مملکت متعلق به امام زمان(عج) است، زیرا در نهایت بی‌مدیریتی هم مدیریت می‌شود.

من باز هم تاکید می‌کنم که مشکل ما مسئله اخلاق است. در بسیاری از کشورها که مشکلاتشان خیلی بیشتر از ما است و امکانات و مواهبشان خیلی کمتر از ماست، می‌بیتیم که اخلاق و مسائل فرهنگی رعایت می‌شود اما چرا در کشور ما رعایت نمی‌شود. در جامعه ما هنوز دو مدیر که با هم می نشینند نمی‌توانند با هم درست حرف بزنند و با یکدیگر دعوا می‌کنند و حرف منطقی همدیگر را نمی پذیرند. این یعنی بی‌اخلاقی و ارتباطی به دیگر مسائل هم ندارد. وقتی طرح جلد استاد فرهت را به دلیلی که به شوخی شبیه است رد می‌کنند، چه می‌توان گفت؟ آقای دکتر فرهت که یک شخصیت بین‌المللی و مهمی در موسیقی ما و همه مسئولان رده بالای کشور دوست دارند با ایشان عکس یادگاری بگیرند، شما طرح جلد اثر ایشان را رد می‌کنید؟ از خودشان بپرسید که چه کارهای ارزشمندی را در زمینه موسیقی معاصر ما انجام داده‌اند که در آن‌ها از ارزش‌های نظام و انقلاب نواخته شده است.

 

*تسنیم: اتفاقا استاد فرهت خیلی ساکت‌اندو آقای فرهت اگر اشتباه نکنم سمفونی شماره 10 شما به شهدا و جانبازان تقدیم شده است. دلیلتان برای این کار چه بود؟ 

فرهت: بله من این سمفونی را به شهدا و جانبازانی که در جنگ ایثارگری کردند تا ما راحت باشیم تقدیم کردم. به دلیل اینکه آن زمانی که جنگ بود من در خانه‌ام نشسته بودم و هیچ رنجی نمی‌کشیدم و کارمان را می‌کردیم. اما یک عده جوان به خاطر این مملکت و آب و خاک و اعتقاداتشان رفتند و شهید شدند و جانشان را از دست دادند. من و امثال من رنجی نکشیدیم. من زندگی معمولی خودم و آب باریکه‌ام را داشتم و امروز هم نباید لاف بزنم. اینکه یک سمفونی را به شهدا و ایثارگران تقدیم کردم کوچکترین کاری بود می‌توانستم انجام دهم.

مهدوی: تازه آقای فرهت برای این سمفونی یک قران هم نگرفتند، در حالی که هزینه اجرا و ضبط سمفونی خیلی بالاست اما ایشان ایر اثر را به روح شهدا هدیه کرده‌اند. موسیقیدانی که اینگونه است و در اروپا صاحب کرسی است و این را هم بدانید که امثال استاد فرهت دیگر آخرین نسل‌های باسواد موسیقی کشور ما هستند چون نسل جدید ما دیگر به دنبال سواد موسیقایی نمی رود. چنین شخصیت‌هایی گاه مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند. در حالی که چنین شخصیتی اگر رفتار خوبی از مدیری ببیند به خاطر عزت نفس‌اش فردا دومین سمفونی‌اش را هم هدیه می‌دهد. هنرمندان در همه دنیا بویژه در ایران خیلی احساسی هستند. اگر یک برخورد خوب با آن‌ها بشود، هنرمند از قیمت و از رقم‌اش می‌گذرد، از دردها و بیان آن‌ها می‌گذرد و همه توانش را در طبق اخلاص برای نظام و مردم‌اش می‌گذارد. بنابراین اخلاق‌گرایی باید به جامعه برگردد زیرا  هنرمندان ما به جز عده معدودی شاید، متعهد هستند و اگر اخلاق به مدیران ما برگردد، رابطه مسئولان و هنرمندان دوباره ترمیم می‌شود.

*تسنیم: با وجود این مشکلات توصیه‌ شما برای مسئولان آینده موسیقی کشور چیست؟

مهدوی: دوستانی که در تیم فرهنگی دولت جدید جای می‌گیرند و می‌خواهند بیایند و گرهی از کار موسیقی باز کنند باید باور کنند که هنر معاصر دچار بیماری شده و به واکسنی احتیاج دارد که این بیماری را درمان و از هنر ما دور کند. موسیقی امروز ما روی تخت بیمارستان است و با آسپرین و کدئین و... بیماری موسیقی امروز حل نمی‌شود. موسیقی امروز نیاز به واکسن و سرم قوی دارد تا از تخت بیمارستان بلند شود و جان بگیرد. 

ما در حوزه موسیقی بی‌دانشی نداریم، در تکنولوژی چیزی از دنیا کم نداریم. هنرمندان ما هم انقلاب و کشورشان و دینشان را دوست دارند فقط بی‌تدبیری عده‌ای از مدیران باعث چنین آسیبی شده و توصیه ما هم همان اخلاق‌گرایی و استفاده از تدبیر و عقلانیت در کار است.

نکته بعدی که قبلا هم اشاره کردم این است که گاه کمی سعه‌صدر و خوش‌رفتاری یک مدیر معجره می‌کند؛ مثلا فرض کنید هنرمندی مانند استاد فرهت می‌خواهد آموزشگاهی افتتاح کند و به آموزش هنرآموزان موسیقی بپردازد. من مدیر نباید بگویم استاد فرهت بیاید دفتر من بنشیند و جلوی من فرم پر کند تا کارهای آن انجام شود. من مدیر باید با افتخار سوار ماشین شوم و بروم خانه ایشان و بگویم استاد شما درخواست اخذ مجوز نکردید، اما این مجوز آموزشگاه است، بگیرید و اگر علاقه داشتید به تربیت هنرآموزان بپردازید. چنین رفتارهایی اعتماد هنرمندان را جلب می‌کند. مدیران ما باید از خود بپرسند مگر من چه شخصیتی هستم که با یک اتفاق مدیر شده‌ام؟ مگر غیر از این است که یکی از شاگردان امثال استاد فرهت بوده ایم و امروز مدیر شده‌ایم؟ بی‌تدبیری‌ها و بدرفتاری‌ها باعث می‌شود که هنرمندان از ما برنجند و مثلا جشنواره برگزار می‌کنیم هنرمندان را دعوت می‌کنیم و اخبارش هم اعلام می‌شود اما آن‌ها نمی‌آیند. این خیلی بد است. در حالی که این هنرمندان انسان‌های متعهدی هم بودند. با نظام و انقلاب هم که مشکلی نداشتند، فقط با من مدیر و رفتار من داشتند. یکی از همین هنرمندانی که دعوت شده بود و نیامد «کجائید ای شهیدان خدایی» را ساخته است. یا دیگران که کارهای با محور مقاومت و انقلاب اسلامی تولید کرده بودند اما به دلیل برخی دلگیری‌ها نیامدند.

یکی دیگر از مشکلات ما دولتی بودن فعالیت‌های هنری است. شما ببینید در سینما افرادی مانند ساموئل خاچیکیان و دیگران پیش از انقلاب برای فیلم‌سازی به دولت مالیات می دادند، اما پس از انقلاب همه فعالیت‌های هنری دولتی شد. در صورتی که این برخلاف نظر مقام معظم رهبری است که بارها فرمودند بروید به دنبال  اصل 44. بروید به سمت خصوصی‌سازی تا آنقدر نفت کشور را با تلمبه‌ها بیرون نیاورید. الان سینما و موسیقی بسیاری از هنرهای ما همه‌اش دولتی است. در حالی که کافی است شما موضوع مجوز و ممیزی را به سامان مشخصی برسانید و تکلیف هنرمند و ناشر و... را با آن مشخص کنید، بعد ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی را به بخش خصوصی بدهید. اصلا چرا این ارکسترها باید دولتی باشند؟! 

 

*تسنیم: آقای مهدوی شما به عنوان یک ناشر آثار موسیقی بیشتر در جریان اخذ مجوزها و پدیده‌های نوظهور در موسیقی هستید. چند سالی است که موضوع موسیقی زیرزمین در ایران مطرح شده و به هر حال این خطرات و آسیب‌هایی به دنبال دارد. اساسا موسیقی زیرزمینی چطور در ایران ایجاد شد؟

مهدوی: ببینید در همین سالهای اخیر، متاسفانه واژه و انگ موسیقی زیرزمین بر برخی از آثار نهاده شد. قبلا کسی جرات نمی کرد موسیقی زیرزمینی را حتی بر زبان بیاورد. البته من خودم با این عنوان چندان موافق نیستم و به چنین آثاری می‌گویم تولیدات خانگی. شما می‌دانید لفظ و معنای موسیقی زیرزمینی چه بار منفی و خطرناکی دارد؟ موسیقی زیرزمین دو فاکتور اصلی دارد و از زمان ریاست جمهوری «رونالد ریگان» در امریکا شروع شد و بعدها در انگلستان پرورش پیدا کرد. اما نمی دانم امروز چه شده که این موسیقی از اروپا و آمریکا آمده و سر از ایران درآورده است!

موسیقی زیرزمینی این نیست که برویم در زیرزمین موسیقی اجرا کنیم. بلکه معنای حقیقی این موسیقی آن است که  یعنی زیرزیرکی زیرآب حکومت و دین و ارزش‌ها را بزنیم. آثار اولیه این ژانر از موسیقی خطاب به جوانان می‌گفت جوانان نروید کلیسا، همجنس‌گرایان به شما دین می‌دهند. یا مثلا ریگان لیاقت حکومت ندارد و ما می‌خواهیم شیطان‌پرست‌ها به حکومت برسند.

سوال من این است که آیا ما واقعا در ایران هنرمندی داریم که بخواهد در باره دین و نظام و کشور ما اینگونه حرف بزند؟ من که تا کنون نشنیده‌ام، اما الان مدعی هستند که 400 گروه موسیقی زیرزمینی در کشور وجود دارد. من تا به حال نشنیدم که این گروه‌ها اعتقادات شیطان‌پرستی یا ضد دین داشته باشند و آهنگی با این مضامین خوانده باشند. مشکلی که این گروه‌ها  دارند این است که وزارت ارشاد در صدور مجوز آنقدر سختگیری می‌کند که جوان ما که پر شور و پرانرژی است نمی‌تواند آثارش را تولید کند، می‌رود در خانه‌اش و موسیقی می‌سازد و از طریق سایت‌ها منتشر می‌کند. من به این‌ها می‌گویم تولیدات خانگی و اگر سخت‌گیری‌ها زیاد شود، عصبانی می‌شوند و می‌رود آن طرف بر ضد دین و نظام هم می‌خوانند. ما باید این‌ها را حفظ کنیم نه این‌که دافعه داشته باشیم.

همه این جوانان ته دلشان اعتقادات عجیبی دارند و به یقین می‌گویم این جوانان در کشورهای دیگر تحت فشارهای سیاسی و اعتقادی و برای اینکه امکانات در اختیارشان قرار بگیرد و بتوانند معیشت‌شان را تامین کنند حتی اگر آهنگ ضد ارزشی هم بخوانند، وقتی از استودیو بیرون می‌آیند می‌گویند خدایا من را ببخش، مجبور شدم به خاطر زن و بچه و... این کارها را انجام دهم. از این نمونه‌ها زیاد است که اصل این اتفاق از  بی‌اخلاقی و بی‌تدبیری مدیران ما ناشی شده است. این همه کلاس اخلاق و درس اخلاق در دانشگاه و... برگزار می‌کنیم اما بیشتر نمادین و نمایشی است. اگر مدیر ما یک رفتار پیغمبرگونه داشته باشد و از منیت و مواضع‌اش بگذرد، می‌بینید که اتفاقات بزرگی می‌افتد.

این زشت است که مقام مسئول ما پشت تریبون فریاد بزند «تا وقتی من هستم اجازه نمی‌دهم این اثر منتشر شود». شما می‌روید، شخص دیگری می‌آید و اجازه می‌دهد. یا آن وزیر جلوی 100 فیلم را می‌گیرد و وزیر دیگر همه آن فیلم‌ها را آزاد می‌کند. این اتفاق خیلی بدی است و نشان می‌دهد که اصل بر سلیقه است و مدیران و مسئولان ما اصول تعیین شده‌ای ندارند بلکه سلیقه‌ای برخورد می‌کنند. یک مدیر می‌گوید موسیقی پاپ مورد پسند ما نیست، بعد مجبور می‌شود در جشنواره گروه‌های پاپ را بیاورد و پول‌های خوبی هم به آن‌ها بدهد تا آبروی رفته را بخرد. با این شرایط گروه‌های سنتی دچار عقده می‌شوند و گروه‌های کلاسیک ناراحت می‌شوند. بعد تازه توجیه می‌آوریم و می‌گوییم اتفاقا پاپ می‌تواند پیام مقاومت را بهتر برساند! این‌ها توجیه است و کار را بدتر می‌کند. اگر ما به آداب الهی پایبند هستیم و از منطق ثابتی پیروی می‌کنیم، اخلاق حکم می‌کند  پای آن اصول و ارزش‌ها بایستیم. بویژه در عرصه مدیریت خیلی مهم است که انسان پای حرفش بایستد. اگر بر اصول خودتان باشید و آثار را رد کنید، هنرمند می‌پذیرد و با خود می‌گوید این مدیر اصولی دارد و چنین آثاری را منتشر نمی‌کند؛ اما اگر به آن‌‌ها بگویم نه ولی به اثر مشابهی اجازه انتشار بدهید، دچار پارادوکس و تناقض می‌شوند. بدین‌ترتیب هنرمندان و استادانی مانند آقای فرهت می‌روند در محاق و کنج خلوت و گوشه‌ای را برمی‌گزینند و اعتراضاتشان از جاهای مختلف شنیده می‌شود. من این حرف‌ها را بارها زده‌ام و چوبش را هم خورده‌ام. بعد از این هم چوب آن را می‌خورم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل