مرد ۲۵ هزار میلیارد تومانی: از دولت سازندگی شروع کردم!
خبرگزاری تسنیم: در حالی که بیژن زنگنه، بابک زنجانی را متهم به عدم پرداخت ۲ میلیارد دلار از درآمدهای فروش نفت به دولت کرده، زنجانی از اولین همکاریاش با مرحوم نوربخش در بانک مرکزی دولت سازندگی سخن گفت.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه امروز دوشنبه خود نوشت:
*رفتار پرخطر دست دادن با شیطان!
«مهمتر از دیدار روحانی با اوباما و دست دادن با وی، رفتاری پرخطر و ریسک بزرگی است که روحانی با آن روبرو است».این مطلب را سایت المانیتور به نقل از سوزان دی مگیو معاون بخش مطالعات بینالمللی در مؤسسه آسیا عنوان کرد. وی میگوید: اگر اوباما و روحانی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل با یکدیگر دست بدهند این امر واقعاً مثبت است اما بسیار مهم است که به یاد داشته باشیم روحانی ریسک فراوانی را با برداشتن چنین گامی برای تعامل با آمریکا میپذیرد به ویژه که هنوز در ابتدای ریاست جمهوری است و چنین کاری تبعات فراوانی دارد.المانیتور همچنین در گزارش خود نوشت: گمانهزنیها نشان میدهد که اگر واقعاً قرار باشد اوباما و روحانی با هم روبرو شوند و دست بدهند، احتمالاً این اتفاق در مراسم ناهار بانکیمون در روز سهشنبه روی میدهد.
روزنامه لسآنجلس تایمز نیز از قول «سوزان مالونی» عضو ارشد مرکز «سابان» وابسته به اندیشکده آمریکایی «بروکینگز» نوشت: امید به شکلگیری نقطه عطفی در روابط پرتنش میان واشنگتن و تهران در روز سهشنبه را «شعفی غیرمنطقی» میداند.سوزان مالونی میگوید: ممکن است با دست دادن با نماینده شیطان بزرگ مخالفتی نشود]؟![ ولی از روحانی پرسیده خواهد شد که در برابر آن چه چیزی به دست آورده است.از سوی دیگر روزنامه فیگارو با وجود اشاره جذابیت دست دادن روحانی و اوباما برای غربیها نوشت: کارشناسان و مسئولان سیاسی غرب مصمماند که در این میان فریب نخورند. یکی از مشاوران پیشین اوباما نقل میکند که «هنوز نکات مثبت یا جذاب آنقدر نیست که امکان کاهش تحریمها را فراهم کند».
لورماندویل تحلیلگر فیگارو در ادامه به شبیهسازی غلط روحانی با گورباچف پرداخت و نوشت: وقتی گورباچف روی کارآمد، دولت رونالد ریگان هم میان امید و بدبینی مانده بود. اما بعد معلوم شد که گشایش در سیاست شوروی واقعی بود که در نهایت به سقوط دیوار برلین انجامید»...
بخش آخر مقاله فیگارو به آینده و ابهامات پیشرو نظر دارد: آیا فقط با رفع تحریمها، ایران از بنبست کنونی خارج خواهد شد؟ چه نوع امتیازاتی ممکن است میان تهران و واشنگتن رد و بدل شود؟ به گفته یکی دیگر از مشاوران اوباما، «در خاورمیانه، پیشرفتهای دیپلماتیک فقط با فشار زیاد حاصل میشود... در مورد سوریه تهدید حمله نظامی اثر کرد و در مورد ایران، تحریمهایی که در عرض پنج سال به تدریج ساخته شد».
روزنامه لیبراسیون در این باره نوشت: برخی رفتارهای روحانی نظیر تبریک به یهودیان با مخالفت جدی اصولگرایان مواجه خواهد شد. اوباما ناچار است دولت جدید ایران را بیازماید که آیا قابل اعتماد هست یا نه. غربیها باید بسیار محتاطانه عمل کنند. آنها باید روحانی را ]در برابر اصولگرایان[ یاری دهند بدون اینکه عقبنشینی کنند.
یادآور میشود رژیم درمانده آمریکا به اعتبار شکست در ماجرای سوریه و عراق و افغانستان به شدت به یک فضاسازی تبلیغاتی-نظیر گرفتن عکس دست دادن اوباما با رئیس جمهوری اسلامی ایران- نیاز دارد و ارتکاب چنین اشتباهی دادن یک امتیاز بزرگ به آمریکا نیازمند است بدون اینکه کمترین امتیازی را نصیب ایران کند ضمن اینکه به عادیسازی و سفیدسازی سیمای تیره شیطان بزرگ کمک میکند؛ حال آن که رئیس دولت آمریکا یک جنایتکار جنگی است و دست وی با واسطه و بیواسطه به خون ملتهای منطقه از مصر و سوریه و فلسطین و لبنان تا بحرین و یمن آلوده است و همین دست شرور است که اعمال مجازاتهای اقتصادی علیه ملت ایران را امضا کرد.
*مرد 25 هزار میلیارد تومانی: از دولت سازندگی شروع کردم!
در حالی که بیژن زنگنه بابک زنجانی را متهم به عدم پرداخت 2 میلیارد دلار از درآمدهای فروش نفت به دولت کرده، زنجانی از اولین همکاریاش با مرحوم نوربخش در بانک مرکزی دولت سازندگی سخن گفت و نیز از چند بار ملاقات با هاشمیرفسنجانی پس از انتخابات خبر داد.وی که میگوید میزان داراییاش به 25 هزار میلیارد تومان می رسد، در مصاحبه با نشریه آسمان تصریح کرد: وقتی خدمت سربازیام تمام شد آقای نوربخش 4-5 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کند. آن وقتها دلار رسمی 300 تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه میگفتند ارزش دلار میخواهد هزار تومان شود. مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند. آقای نوربخش به من گفت بیا ایران مجموعههایی که دلار به بازار تزریق میکند تا قیمت بالا نرود و 4-5 نفر بودند کارکن به من اعتماد پیدا کرده بود.
او با بیان اینکه سربازیاش را به طور اتفاقی نزد مرحوم نوربخش در بانک مرکزی ]دوره سازندگی[ گذرانده، میافزاید: برای تحویل ارزی که قرار بود به منظور کنترل بازار توزیع کنیم برای هر کس سقفی تعیین شده بود . سقف بقیه بالا بود 50 میلیون دلار و 100 میلیون دلار... سقف اعتباری من 20 میلیون دلار بود.میدانستند که من عصرها کار خرید و فروش ارز انجام میدهم. چون من در دوران خدمت سربازیام در بانک، صبحها میآمدم و میگفتم که مثلاً امروز فلان کار را کردم، اینقدر کاسبی کردم. به هنگام رانندگی وقتی آقای نوربخش را میآوردم، ازکارهایم میپرسیدند. من هم تعریف میکردم که به طور مثال در بازار مغازه گرفتیم. اینطور شد. آنطور شد. خلاصه در ماشین کارهایم را توضیح میدادم.وی در پاسخ این سؤال که اولین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع در بازار گرفتید تا قیمت دلار کنترل شود چقدر بود؟ میگوید: 17 میلیون دلار. اولین کارمزدی هم که گرفتم 17 میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم.
زنجانی درباره اینکه چند وقت یکبار از بانک مرکزی دلار میگرفت، میگوید: هر روز میگرفتم. دلارها را در بانک مرکزی میگرفتم و در بازار میفروختم و پول ریالیاش را به بانک واریز میکردم.زنجانی گفت: حدود 6-7 ماه این کار را انجام دادم. وقتی این کار را انجام میدادم با شرکتهای مختلفی که در کار ارز ورود داشتند آشنا شده بودم. مداوم به من زنگ میزدند که بیا فلان کار را انجام بدهیم. کسانی که بیرون از کشور هم ارز داشتند زیاد با من تماس میگرفتند.
این میلیاردر در پاسخ سؤال آسمان مبنی بر اینکه بعد از فوت مرحوم نوربخش و بانک مرکزی چکار کردید؟ گفت: آن موقع بررسی کرده بودم و متوجه شده بودم که در بین کسانی که پولهای زیادی میآورند «سالامبور» فروشها ]کسانی که پوست گوسفند میفروشند[، ارزهای زیادی به داخل کشور میآورند. از 10 میلیون دلار گرفته تا 30 میلیون دلار. آنها پوست گوسفند را جمع میکردند و به خارج از کشور میبردند. در ترکیه و ایتالیا میفروختند و پولش را به داخل کشور میآوردند. آن زمان با یکی از این «سالامبور»فروشها آشنا شدم. گفتم این کار چطور است. گفت: شما چرا کار ارزی میکنید. بیا در کار سالامبور. کار خوبی است. استخدام بانک مرکزی نبودم. در دفتر میرداماد بودم که آمدم کار سالامبور فروشی را به صورت قوی با 800 میلیون تومان منابع مالی شروع کردم.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه درباره عکسهای مشترکش با هاشمی، خاتمی و روحانی که در رسانهها منتشر شده گفت: من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم و برای 10-15 سال پیش است.زنجانی میافزاید: من چهار پنج دوره صادرکننده نمونه شدم و به هنگام دریافت جایزهام این عکسها را گرفتهام. تاحال سه چهار بار آقای هاشمی را از نزدیک دیدهام. بعد از انتخابات خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم بیشتر از 8 سال است که عکس آقای هاشمی در اتاقم است.وی که صاحب چندین بانک و مؤسسه اعتباری در مالزی و تاجیکستان و ترکیه است، همچنین با اشاره به ارتباطات خود با وزارتخانههایی نظیر نفت برای دور زدن تحریم و فروش نفت گفت: من تاکنون حدود 24 میلیون بشکه نفت فروختهام و به قیمت روز با مهلت پرداخت 60 روزه و 90 روزه در تاریخهای مقرر پولش وصول و به حساب شرکت نفت واریز شده است.
زنجانی در پاسخ این سؤال که موضوع بدهی 2 میلیارد و 800 میلیون دلاری شما به وزارت نفت به کجا رسیده است؟ گفت: 2میلیارد و 800 میلیون دلار نیست.
در حسابهای مربوط به وزارت نفت در بانک First Islamic یک میلیارد و دویست میلیون یورو یک پول است. این برای همان مشتریای است که من گرفتم ریختم به حساب و آن مشتری الان طلبکار است. 240 میلیون دلار یک پول دیگر است که برای بانک است و من گرفتم و ریختم در حساب شرکت نفت.به نظر میرسد صرفنظر از نوع ارتباطات گذشته نامبرده با مدعیان اصلاحطلبی و هیاهوی یک سویه برخی رسانههای اصلاحطلب علیه وی، ضرورت دارد دستگاه قضایی و کمیسیون انرژی مجلس موضوع مورد مناقشه را بررسی کند و گزارش شفاف و روشنی در این باره ارائه کند.
*روزنامههای زنجیرهای: اگر بشه چی میشه؟!
نشریات زنجیرهای با اغراق درباره سفر رئیسجمهور به نیویورک و اهمیت مصافحه تصادفی(!) وی با اوباما، در حال تکمیل پازلهای طراحی شده از سوی طرف آمریکایی هستند.روز گذشته و در ادامه فضاسازی روزنامههای زنجیرهای، روزنامههای شرق، اعتماد، بهار و برخی نشریات همسو به تکرار سناریوی رسانههای آمریکایی در زمینه ملاقات دکتر روحانی با اوباما پرداختند و ضمن تیترهای اغراقآمیز کوشیدند شرکت رئیسجمهور در نشست سالانه سازمان ملل را به مذاکره با آمریکا فرو بکاهند و همزمان کاهش قیمت دلار را نیز به این مسئله مرتبط کنند.این رسانهها- به انضمام بسیاری از رسانهها و نشریات و شبکههای زنجیرهای- همان رسانههایی هستند که طی یکی دو سال گذشته نقش وسیعی در فضاسازی مسموم رسانهای و ایجاد التهاب کاذب در بازار دلار و ارز ایفا کردند و با دامن زدن به شایعات و ایجاد التهاب در به هم ریختن ثبات اقتصادی ایفای نقش کردند و در واقع پارسنگ کفه تحریمهای آمریکا و غرب شدند.
روز گذشته در حالی که روزنامه اعتماد تیتر غلطانداز زده بود «جهان در انتظار اتفاق نیویورک» و ذیل آن سقوط قیمت دلار را تیتر کرده بود، روزنامه شرق در اقدامی مشابه سفر نیویورک را به کاهش قیمت دلار پیوند داد و روزنامه بهار نیز در تیتر اول مشابهی بازار و بورس را به مذاکرات نیویورک سنجاق کرد.معنای این اقدام نشریات زنجیرهای که به وضوح از یک کانون واحد تغذیه و هماهنگ میشوند این است که دولت جدید- فارغ از سفر نیویورک- در مذاکرات هستهای قادر به مانور نباشد و با دست بسته پای میز مذاکره بنشیند. در واقع عملیات روانی و شرطی سازی فضای داخلی به اینکه ثبات اقتصادی در گرو دراز کردن دست به سوی آمریکاست، هدف اصلی رفتار جدید این شبکه رسانهای است که پیش از این یک بار در به هم ریختن بازار و ایجاد التهاب کاذب در آن نشان داده دقیقا در زمین و خدمت به دشمن بازی میکند.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.