آمریکا با چه ترفندی جامائیکا را مقروض‌ترین کشور جهان کرد؟

آمریکا با چه ترفندی جامائیکا را مقروض‌ترین کشور جهان کرد؟

خبرگزاری تسنیم: رئیس‌جمهور مورد حمایت آمریکا در جامائیکا قول داد سیاست بازار آزاد را در پیش گیرد و این‌چنین جامائیکا درگیر فجایع همیشگی سیستم ســرمایه‌داری و یکی از مقروض‌ترین کشورهای جهان با بیشترین بدهی خارجی سالانه، شد.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، دموکراسی هندوراس مانند کلمبیا از سوی ایالات متحده، ارزش تقدیر و ستایش را دارد! حتی حکومت السالوادور وگواتمالا یعنی دولتهای گانگســتر قاتلی که به وسیله ارتش تحت‌الحمایه آمریکا اداره می‌شوند، دموکراسی قلمداد می‌شوند.

نخبگان آمریکایی از اینکه این کشور‌ها را با انتخابات آزاد! در تسلط خود دارند، به خود می‌بالند. این انتخابات‌های آزاد! بعد از موج قتل‌عام، شکنجه، ناپدیدشدن سران و فعالان گروههای مخالف، مثله کردن و دیگر تدابیر موثر برای کنترل اوضاع، پدید آمدند.

«خواکیم ماتیر» یکی از حامیان آکادمیک برجســته سیاست‌های دولت ریگان در آمریکای مرکزی و از اساتید دانشگاه بوستون می‌گوید: «آمریکا دموکراسی‌هایی به سبک هیتلری در السالودر و گواتمالا ایجاد کردهاست».

اما نیکاراگوئه مورد متفاوتی بود. به خاطر وجود خطر ناسیونالیسم مستقل از آمریکا و اصلاحات اجتماعی که از دست رفتن کنترل آمریکا بر نیروهای امنیتی این کشــور، بر گستره آن اصلاحات دامن زد. این از دست رفتن کنترل نیروهای امنیتی، مشکلی مهم به حساب می‌آمد که در دیگر نقاط نیز بروز کرد. در مورد گوآتمالا و شــیلی لازم بود به خفقان اقتصادی، خرابکاری و نیروهای نظامی برای سرنگون کردن رژیم‌های دموکراتیک روی آورد.

در مورد جمهوری دومینکن درسال 1965، برای ممانعت از احیای یک رژیم مشـروطه، تهاجم مسـتقیم ضروری بود. پاسخ به مساله کوبا نیز تجاوز مستقیم به خلیج خوک‌ها به نظر رسید و وقتی بازدارندگی شوروی، استفاده بیشتر از چنین تلاشهایی را غیر عملی ساخت، یک عملیات بی‌سابقه تروریسم بین‌المللی در کنار «جنگ ایدئولوژیک» و «جنگ اقتصادی» بی‌امان آغاز شد.(1)

* تلاش برای دموکراسی! در نیکاراگوئه

دولت ایالات متحده، خود در دوره بعد از جنگ ویتنام، دچار «بحران دموکراسی» و فعالیت مردمی علیه سلطه اقشار ممتاز بود؛ با این همه از تلاش برای احیاء دموکراســی! در کشورهای مختلف آمریکای مرکزی دریغ نکرد. نگاه دقیق به این جریانات، به درک معنای دموکراســی در فرهنگ سیاسی غرب کمک می‌کند.

دو کاندید انتخابات این ســالهای هندوراس نماینده زمینداران بزرگ و صاحبان صنایع بودند. با ارتش- یعنی رهبران واقعی که طبق قانون، مســتقل از حاکمیت غیر نظامی اما مانند اقتصاد به شــدت وابسته به آمریکا بود- نیز مناسبات نزدیکی داشتند. بوش در ملاقات با «کالیاس» رئیس جمهور جدید، دولت هندوراس را نماینده‌ای الهام بخش از نوید دموکراسی در قاره آمریکا خواند.

درست مقارن انتخابات هندوراس، انتخابات در نیکاراگوئه، با شدت تمام توسط رسانه‌های گروهی آمریکا تخریب می‌شد. دولتی که در راس بود به مردم اهمیت می‌داد و «ساندنیســت»‌های نیکاراگوئه، نخستین دولت تاریخ نیکاراگوئــه را روی کار آورده بودند که در یک انتخابات آزاد و عادلانه، از ســوی مردم انتخاب شده بود و آن را می‌توان سمبل برجسته دموکراسی آمریکای مرکزی دانست.

مسائلی نظیر آزادی و حقوق بشر در کشورهای همجوار نیکاراگوئه، بسیار شــرایط وخیمتری داشت اما از امتیاز جبران‌کننده احترام به ارجحیت و برتری آمریکا برخوردار بودند. از آنجا که این انتخابات برای واشنگتن غیر قابل تحمل بود - زیرا خارج از کنترل و اراده‌اش قرار داشت - آنچه را که در توان می‌دید برای ایجاد اختلال در انتخابات 1984 نیکاراگوئه انجام داد.

این مداخله تنها از طریق کمک مالی عظیمی –که رسانه‌ای شد- انجام نگرفت بلکه مهم‌تر از آن، کاخ ســفید در اعلامیه‌ای اظهار کرد که فقط پیروزی کاندیدای مطلوب آمریکا می‌تواند به تحریم اقتصادی –‌غیرقانونی‌– آمریکا پایان دهد. بنابراین به اطلاع رای‌دهندگان نیکاراگوئایی رسید کــه یک راه انتخاب آزاد دارند: «یا به کاندیدای ما رای دهید و یا شــاهد گرسنگی کودکان خود باشید».(2)

*حقه‌ علیه اکوادور

در کتاب رکوردهای جهانی، بخشی دربــاره «وقیح‌ترین» وجود دارد که می‌توان ایجاد سازمان‌های چپگرا و براندازی در اکوادور به وسیله ســازمان سیا را در آن ثبت کرد. این ســازمان‌ها ایجاد شدند تا مبارزان متعهد را از دست جبهه چپگراهای واقعی بگیرند.

ملت کوچک اکوادور در دوره دهه1960 نیز همانند امروزش «جمهوری موزفروش عقب‌مانده»‌ای شناخته می‌شد که از لحاظ رشد اقتصادی در آخر فهرست کشــورهای قاره آمریکا قرار داشت. جامعه‌ای که درآمد یک درصد جمعیت آن قابل مقایسه با معیارهای طبقه بالای آمریکا بود؛ اما عموم مردم به تمام معنا خارج از اقتصاد، با تشکل اجتماعی ناچیز و مشارکت در حیات ملی در حد صفر بودند. داستانی که درباره کشورهای آمریکای لاتین بار‌ها نقل شده است.

ســازمان ســیا در طی 1960-1963، در اجرای شیوه‌های خرابکاری پنهانی از هیچ چیز دریغ نکرد. سیا عوامل نفوذی خود را در تقریبا کلیه سازمان‌های سیاسی مهم از چپ افراطی تا راست و در سطوح بالا وارد کرد تا چپ‌گرایان را از احساســات ضد آمریکایی و پشتیبانی کوبا دور سازد.

در این زمان اگر سـازمانی مناسب اهداف ســیا وجود نداشت، آن را تاسیس می‌کرد. گاهی تجمعی از شهروندان دلسوز شکل می‌گرفت منتها با اعلامیه‌هایی حاکی از لزوم قطع رابطه با کوبا یا یکی از شخصیت‌های سیاسی مشهور، نطقی که متن آن را سیا نوشته بود، ایراد می‌کرد و سردبیر روزنامه‌ای آن را مورد ستایش قرار می‌داد. هر دوی این آقایان (سخنران و سردبیر) در فهرست حقوق بگیران سیا قرار داشتند.

سازمانهای کارگری - که‌گاه، بیش از نامی روی کاغذ نبودند- تاسیس می‌شــد تا به رقابت با اتحادیه‌های کارگــری واقعی بپردازند و رهبری مردمی را از دست آن‌ها بگیرند. مقالات و اخبار دروغ یا تحریف شده در سیا به رشته تحریر درمی‌آمد و توسط روزنامه‌های اجیر یا روزنامه‌نگارانی که بر اساس پیمانکاری پول می‌گرفتند، انتشار عمومی می‌شد.

ماموران سیا به بمب‌گذاری در کلیسا‌ها و سازمانهای راستگرا دست می‌زدند تا وانمود کنند که کار چپگرایان است. این ماموران با شرکت در راهپیمایی‌های چپگرایان و حمــل پلاکاردهای تحریک‌کننده، در برانگیختن نظامیان و تسریع در کودتا نقش داشتند.

در طی سه سال، سه کودتا، اوضاع متلاطم و بی‌ثباتی پدید آورد. رئیس جمهورهای جدید اگر منویات ایالات متحده را جامه عمل نمی‌پوشاندند با هجوم رســانه‌ای و تبلیغاتی که حقوق‌بگیران رسمی سیا در نشریات اخذ می‌کردند، مواجه می‌شدند.

* جامائیکا

آمریکا برای تضمین خط‌مشی دلخواه در جامائیکا راه نسبتا متفاوتی را دنبال کرد. نیروهای سیاسی جدیدی به رهبری «مانلی» سوسیال دموکرات سر برآوردند تا راه توسعه غیروابسته و اصلاحات اجتماعی دهه قبل را مورد عمل قرار دهند. این تلاش، طبق معمول، موجب خصومت آمریکا نسبت به آن‌ها و فشارهای شدید و کافی برای برنده کردن «سیگا» کاندیدای دلخواه آمریکا در انتخابات شد.

سیگا وعده داده بود به این گونه اقدامات بی‌معنا پایان دهد و اصول «بازار آزاد» مورد تحسین آمریکا را دنبال کند. مؤسسه «برنامه کمک‌رسانی آمریکا» کمک‌های عظیم مالی را به جامائیکا سرازیر و بیش از هر طرح دیگری در این منطقه سرمایه‌گذاری کرد.

«بانــک جهانی» نیز به این فعالیت‌ها پیوســت. این پروژه شــامل ارائه ریاضت‌های اقتصادی، ایجاد مناطق آزاد تجاری و به طور کلی رعایت دقیق تجویزهای «صندق بین‌المللی پول» بود. در این مناطق تجاری آزاد، اکثرا زنان بودند که در ازای دریافت دستمزدی ناچیــز در کارخانجات خارجی که از دولت جامائیــکا یارانه دریافت می‌کردند، در شرایط بسیار بد به کار مشغول بودند. سایر پیامد‌ها،‌‌ همان فجایع همیشگی سیستم ســرمایه‌داری بود که تبدیل کشور به یکی از مقروض‌ترین کشورهای جهان با بیشترین بدهی خارجی سالانه، سقوط ساختارهای بنیادی کشور و فقر عمومی از جمله این فجایع است.(3)

* عملیات وسیع تروریسم سیاسی در السالوادور

«پدر، مارتین بارو» یکی از کشیش‌های یسوعی السالوادور، چند ماه پیش از آنکه به قتل برســد (نوامبر 1989) چارچوب کلی تروریسم دولتی ایالات متحده را طی سخنرانی خود در کالیفرنیا تشریح کرد: «مهم‌ترین نوع تروریسم،‌‌ همان تروریسم دولتی است یعنی ترساندن تمامی مردم به وسیله یک تهدید و ترس دائمی از طریق انجام اقدامات سیستماتیک به وســیله نیروهای دولتی که برای نیازهای طبقه ممتاز طرح‌ریزی شده است. این پدیده منحصر به الســالوادور نیســت و از ویژگی‌های معمول در کشورهای تحت‌سلطه آمریکا در جهان سوم است و در فرهنگ غرب، تشکیلات، برنامه‌ریزی و تاریخ عمیقی دارد».

عملیات وسیع تروریسم سیاسی در السالوادور از ابتدای دهه 1980 به ابتــکار آمریکا و تحت حمایت آن انجام گرفت. «جنگ کثیف» همواره جزئی اساسی از طرح سیاسی–اجتماعی آمریکا برای السالوادور، حتی بعد از استقرار دموکراسی ظاهری بوده است.

ایــن روش‌ها در منحل کردن ســازمان‌های بــزرگ مردمی موفق بود. نیروهای امنیتی دموکراســی نوپا، با اطلاع و همــکاری کامل حامیان آمریکایــی با به کارگیــری روزانه و متناوب راه‌های خشــونت‌آمیز و روش‌های ارعاب عمومی، «رژیم رعب و وحشت» را به مردم السالوادور تحمیل کردند. نقش رسانه‌های گروهی در این نوع نظام سیاسی باید به عنوان مکانیزمی برای جنگ روانی شناخته شود.(4)

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon