آمریکا چگونه با بردههای آفریقایی رفتار میکرد؟
خبرگزاری تسنیم: بزرگترین عملیات آدمربایی و بردهداری تاریخ، توسط کمپانیهای غارتگران آمریکایی، آفریقای سیاه را به خاک سیاه نشاند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، توماس هال که قبلا برده بوده، میگوید:«آبراهام لینکلن به خاطر اعلامیه«آزادی بردگی جنوب» مورد تمجید قرار گرفت اما آیا او واقعا ما را آزاد کرد؟ لینکلن، رئیسجمهور جدید، به روشنی اعلام کرد که هدف ثابت من از جنگ داخلی با ایالتهای جنوبی متحد شــده علیه دولت فدرال اتحاد ایالتها است نه حفظ یا لغو بردهداری».
وقتی پیروزی برای دولت- ساکنین مناطق شمالی- روز به روز سختتر میشد، لینکلن تهدید کرد که اگر جداییطلبان به حاکمیت دولت فدرال تن در ندهند، بردههای آنان را آزاد خواهد کرد. جنگ داخلی ادامه یافت و در ســال 1863 اعلامیه«رهایی از بردگی»، بردههای مناطقی را که در حال جنگ علیه دولت بودند را آزاد اعلام کرد.
بنابراین دولت با ایالات بردهدار نجنگید تا به بردهداری پایان دهد. نشانه آن نیز عدم لغو بردهداری مناطق شــمال میتواند باشد؛ بلکه جنگید تا بر اراضی وســیع جنوب، منابع معدنی سرشار آهن و ذغال سنگ، بازار مصرف بزرگ و تاسیس راه آهن آن تسلط خود را حفظ کند.
لینکلن به بردگان آزادی نمایشی داد اما امکان خوداتکایی نداد و بردههای آزادشده هنوز هم برای کار و ادامه حیات به سفیدپوستان کاملا وابسته بودند. به محض پایان یافتن جنگ داخلی، آتش خشونت سفیدها علیه سیاهان در جنوب شعلهور شد و دولت ملی به ندرت متعهد حمایت از سیاهان میشد. حزب جمهوریخواه برای ریاستجمهوری«هیز» طی معاملهای با هیئت انتخابکنندگان – Electoral votes- نیروهای نظامی دولت(آخرین حمایت نظامی از سیاهان جنوب) را نیز از جنوب خارج کرد.
پشتیبانی قانونی از ســیاهان نیز با تصویب قوانین تفکیک نژادی توســط دیوان عالی، در حال از بین رفتن بــود. از سال 1900، همه ایالات جنوبی قوانینی تصویب کردند که مانع رای دادن آمریکاییهای ســیاه و حقوق برابر میشــد. بنابراین بردگانِ دیروز به شرایطی گرفتار شدند که با بردگی تفاوتی نداشــت.
توماس فورچن روزنامهنگار سیاهپوست«نیویوک گلوب» به مجلس ســنا گفت: همیشه سفیدپوستی که به یک سیاه شلیک میکند، تبرئه میشود در حالی که سیاهپوستی که تنها یک حیوان میدزدد به 10 سال حبس محکوم میشود».
* حقوق مدنی سیاهپوستان در نیمه قرن بیستم
شــورش سیاهپوستان در دهههای 1950 و 60، سفید پوستان آمریکا را غافلگیر کرد؛ اما نباید چنین میشد، خاطرههای متراکم سیاهان از ظلم، تعدی و نژادپرستی آمریکایی، شورش را دور از انتظار قرار نمیداد.
ایالات متحده در اوج سروری زورگویانه خود بر دنیا، در عقب افتادهترین وضعیت حقوق مدنی به ســر میبرد. تا 1946، هنوز نیروهای مسلح آمریکا تفکیک نژادی داشتند. از این سال نیز که دستور به پایان این قانون صادر شد، 10 سال طول کشید تا بالاخره ارتش مختلط شد.
مدارس ملی کشور تا سال 1945، با قانون«جدا اما برابر» اداره میشد. تا 10 سال پس از 1954 که دیوان عالی دستور پایان این تفکیک را صادر کرد، بیش از 75% مدارس جنوب هنوز مجزا بود.
اتوبوسهای محلی تا ســال 1956، قســمتی مخصوص سفیدپوستان داشت که ورود سیاهان به آن قســمت، موجب بازداشت آنان میشد. سلف ســرویسهای کالجها نیز محلی ویژه برای توزیع غذای ســفید پوستان داشت که به سیاهان در آن محل خدمات ارائه نمیشد.
به رغم اینکه سالهای پیش، غیرقانونی بودن تفکیک نژادی در اتوبوسهای بین ایالتی اعلام شده بود، دولت فدرال هیچ وقت این قانون را در جنوب اجرا نکرد.
اواخر دهه70 و بعد از تظاهرات جنبشهای اعتراضی بسیار و تصویب قوانین بیشتر در جهت رفع تبعیض نژادی، هنوز هم جمعیت ســیاهان که 20 درصد کل جمعیت را تشــکیل میداد، صاحب کمتر از 3 درصد مشاغل موثر بود.(2)
* بردهداری 10 تا 15 میلیون سیاهپوست آفریقایی
غاصبان آمریکای شمالی برای کار سخت در کشتزارهای بزرگ نیاز به نیروی کار انبوه و ارزان داشتند. آنها نمیتوانستند در ابتدای حضور در خود در این قاره، ســاکنان بومی یعنی سرخپوستان را استثمار کنند زیرا جنگلهای تودرتوی آمریکایشــمالی برای اشغالگران، بیگانه و برای سرخپوستان، همچون خانهشان آشنا و مانوس بود.
در وقت جنگ، این جنگلها پناهگاهی کاملا ایمن برای بومیان و قتلگاهی برای اشغالگران به حساب میآمد. ازین رو، در این برهه از زمان، غاصبان اروپاییالاصل تا جایی که ممکن بود از درگیری با سرخپوستان پرهیز میکردند چون نمیخواستند در«جنگ استثمار» مغلوب شوند علاوه بر اینکه جمعیت و قدرت مبارزه سرخپوستان در این دوران بر سفید پوستان غلبه داشت.
یک راهبرد شــیطانی، آرزوهای سرمایهداران اشغالگر را محقق میکرد: در اختیار داشــتن کارگرانی«تنومند»،«پراستقامت»،«ارزان»،«غریب و ناآشنا به منطقه» و«مطیع». آنچه این فکر را در مقام عمل، شیطانیتر و غیرانسانیتر میساخت، تبدیل«اطاعت از روی میل و اختیار» به«بردگی» و«ارزان بــودن» به«رایگان بودن» بود.
قــاره آفریقا گزینه این تصمیم نابودکننده شــد. بزرگترین عملیات آدمربایی و بردهداری تاریخ، توسط کمپانیهای غارتگران زرســالار، آفریقای سیاه را به خاک سیاه نشاند. تا سال 1619 یک میلیون سیاهپوست را وارد آمریکایجنوبی و جزائر کارائیب کردند. از دید آنان، برده و کارگر، مادامالعمر قلمداد میشدند.
تا ســال 1800(آغاز قــرن 19) حدود 10 تا 15 میلیون سیاهپوســت آفریقایی به قاره آمریکا وارد شــد. براساس محاسبات، آفریقا بیش از پنجاه میلیون نفر از جمعیتش را به خاطر تجارت برده از دست داد. همه این وقایع در طول قرنهایی روی داد که ما آنها را آغاز شــکلگیری تمدن مدرن مینامیم.
بردهداری آمریکایی به دو دلیل ظالمانهترین نوع بردهداری تاریخ بود:
1- بردهداری آمریکایی از«جنون سود» بیپایان پدید آمد.
2- بر«تنفر نژادی» مبتنی بود. به همین خاطر با بردگان همچون موجوداتی پستتر از انسان رفتار میکردند.(3)
* قفس انسان و شکار برده
برخورد غیر انسانی دزدان(تاجران) برده، از همان ابتدای شکار برده از ســرزمینهای آفریقایی آغاز شد. جایی که بردگان را به هم زنجیر و مجبور به حرکت پیاده به ســمت ساحل میکردند.
این فاصلهگاه به هزاران مایل میرسید. طی این راهپیماییها از هر پنج سیاهپوست اســیر، دو تن جان میباختند. بازماندگانی که به ساحل میرسیدند، تا زمان فروش در قفس زندانی میشدند. سپس آنها را درون کشتیهای تجارت برده جای میدادند.
در این مرحله، همگی در فضایی تاریک و تنگ به هم زنجیر میشــدند و در جایی به اندازه تابوت به حالت دراز کش قرار میگرفتند. عدهای به دلیل ازدحام شدید، کمبود اکسیژن و یا جراحات حاصل از شــکار برده، میمردند. گاه در طول ســفر یک سوم کل آفریقاییهای درون کشتی، جان خود را ازدست میدادند. تعدادی، برای پایان دادن به این رنج و عذاب، خود را به دریا میانداختند. با این همه، تجارت برده چنان ســودآور بود که تجار، سوراخهای کشتی را هم با برده پر میکردند.
اولین کشتی آمریکایی برده، در سال1637 از ایالت ماساچوست حرکت کرد. محفظههای نگهداری برده درآن کشتی، به قفسهایی با عرض 61 ســانتیمتر و طول 180، تقسیم میشد و در قسمت پا، قفلهایی برای زندانیان تعبیه شده بود.
انتهای پیام/