با چشمانی بارانی می‌گفت آرزوی زیارت بین الحرمین را دارم

با چشمانی بارانی می‌گفت آرزوی زیارت بین الحرمین را دارم

خبرگزاری تسنیم: شور و عزای حسینی، یکپارچه حرم رضوی و مشهد الرضا را فراگرفته است و خیابان‌های منتهی به حرم امام هشتم(ع) مملو از جمعیت عزاداران است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، امروز عاشورای حسینی است و مشهد مقدس یکپارچه در غم از دست دادن سید و سالار شهیدان سیاه پوش شده و با غیرتی حسینی، پیر و جوان، مرد و زن رهسپار حرم مطهر رضوی شده‌اند تا عرض تسلیتی به فرزند بزرگوارشان علی ابن موسی الرضا(ع) نسبت به این حزن انگیزترین واقعه تاریخ بشریت داشته باشند.

گنبد و گلدسته‌های حرم رضوی از آغاز ماه محرم الحرام رنگ عزا و ماتم به خود گرفته و امروز در عاشورای حسینی حرم و خیابان‌های متنهی به آن مملو از جمعیت عاشقان و دلسوختگان ابی عبدالله (ع) است.

هیئت‌ها و دسته‌های عزادارای از نخستین ساعات امروز به خیابان‌ها آمده و با عزاداری و ذکر مصیبت به مضجع شریف رضوی مشرف می‌شوند، انگار مردمان این سرزمین عشق به اهل بیت(ع) را با زندگی خود گره زده و حتما پشت این حضور حسینی دل‌هایی عاشق و نیایش‌هایی آسمانی قرار دارد.

با چشمانی بارانی گفت: آرزوی زیارت بین الحرمین دارم...

میدان شهدا، خیابان آیت الله شیرازی، پیرزنی با نگاهی که حاکی از حسرتی بزرگ بوده به هیئت‌های عزاداری چشم دوخته و آنچنان فضای آسمانی چشمانش بارانی است که ناخودآگاه بی‌قرار می‌شود و بی‌مجال می‌پرسم عزاداری قبول...پشت این اشک‌ها و دلسوختگی چه داستانی است؟

بعضش به هق هق تبدیل می‌شود...آنگونه نگاهم می‌کند که می‌فهمم چه سوال احمقانه‌ای..مگر اشک ریختن برای سیدالشهدا(ع) بهانه می‌خواهد...می‌گوید دو سال دیگر 60 ساله می‌شوم و در این همه سال با وجود عشق و ارادت به خاندان اهل بیت(ع) حسرت یک لحظه و فقط یک لحظه زیارت بین الحرمین را دارم.

می‌گوید اوضاع مالی خوبی ندارم ولی عاشق حسین(ع) که هستم..اگر اراده کند و قبولم کند مگر می‌شود زیارت کربلا نصیبم نشود...می‌گوید امام حسین(ع) یعنی مظهر مهربانی و رافت و مگر امام مهربانی‌ها عاشق و اردتمند خود را ناامید می‌کند...می‌ترسم عمرم کفاف زیارت ندهد و در حسرت این آرزو بمیرم و رخسارش را میان چادرش می پوشاند و اشک می ریزد...

جوانی گفت لباس رزم می‌پوشیم برای دفاع از حرم شیرزن دشت کربلا

حرم صحن جمهوری...گروهی از جوانان که سربند یا زینب(س) به سر بسته‌اند توجهم را جلب می‌کند..می‌پرسم چه چیزی شما را در روز عاشورا به اینجا کشاند ...یکی از آنان خود را علی 24 ساله از مشهد معرفی می‌کند و می‌گوید چشم انتظار عاشورا بودیم تا سیاهپوش و عزادار به خیابان‌ها بیاییم و به همه یزیدیان تاریخ اثبات کنیم که مگر ما مرده باشیم که به حرم حضرت زینب(س) اهانت شود... مگر غیرت حسینیمان می‌گذارد که تحمل کوچکترین اهانت به حرم زینب کبری (س) را داشته باشیم؟ آمده‌ایم که بگوییم لباس رزم می‌پوشیم برای دفاع از حرم شیرزن دشت کربلا...

فرزندانم را آنچنان عاشورایی تربیت می‌کنم که در رکاب آقا گام بردارند

کمی آن طرف‌تر زنی جوان با دو فرزند خردسالش به عزاداری آمده و شرایط گویای این مطلب است که قدری فرزندانش ناآرام بوده و سخت می‌گذرد...می‌پرسم چرا اینجا با دو فرزند خردسال؟ سخت است با این ازدحام جمعیت... نگاهم می‌کند اشک در چشمانش حلقه می‌زند و می‌گوید انگار داستان رقیه سه ساله آقا ابی عبدالله را نشنیده‌اید؟ فرزندانم را آنقدر در این مجالس می‌آورم که کربلایی شوند و در رکاب آقا حرکت کنند.

می‌گوید قرن‌ها از واقعه کربلا می‌گذرد و آنچه امروز هست داغ تازه‌ای است که  هر سال تازه تر می‌شود...

این است غیرت حسینی در پایتخت معنوی ایران زمین...

گزارش: آسیه حمزه‌ای

انتهای پیام/ ب

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon