هزاران اقیانوس معرفت، تشنه یک قطره شور حقیقی حسینی/ هر مصرعی صله خودش را از آلالله دارد
خبرگزاری تسنیم: حجتالاسلام جعفری میگوید: غلبه شور بر معرفت اگر آیه جهل شاعر بر سیره اهل بیت باشد تهدیدی است از جانب شیاطین نه الهامی از ناحیه مقدسه. شور اگر حسینی باشد صدها اقیانوس فرات معرفت و هزاران دریای دجله علم، تشنه یک قبس از شاخه قطره آنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روند رو به رشد شعر آیینی و به تبع آن شعر عاشورایی بعد از انقلاب گاه دچار فرودهایی هم شد که نمونه بارز آن را میتوان در سالهای اخیر در فعالیت برخی از هیئتها دید. اینکه چرا چنین رویهای بعد از داشتن تجربههای موفقی مانند سرودههای محتشم و کمی نزدیکتر آیتالله غروی اصفهانی و مشفق کاشانی، به وجود آمده، پرسشی است که بارها مطرح و پاسخ گفته شده است.
مهمترین دلیلی که بر آن ذکر شده، طبع مخاطب امروز و پسند عامه است که مخاطب اصلی این نوع اشعاراند، اما از سوی دیگر این پرسش نیز از سوی علما و وعاظ مطرح است که آیا برای هیئت امام حسین(ع) باید شعری خواند که شایسته معصوم(ع) باشد و از این طریق معرفت مخاطب را بالا ببرد، یا برای صرفاً همراهی و شور باید شعر را در حد درک مخاطب پایین آورد؟
اینها پرسشها و دغدغههای شاعران و مداحانی است که در ایام ماه محرم برای یادآوری مصیبت اهل بیت(ع) تلاش میکنند. سالها از عمر هیئتهای مذهبی در گوشهگوشه ایران و عزاداری برای سالار شهیدان میگذرد و حالا نگرانی بر این است که آیا این اشعار و نوع مداحیها میتواند نتیجه عکس داشته و هیئات را از کارکرد سنتی خود خارج کرده و شور را جایگزین شعور کند؟ با حجتالاسلام رضا جعفری در این رابطه به گفتوگو پرداختیم. او معتقد است که افزایش شور بر شعور آسیبی است که در شعر آیینی این دوره ظهور یافته است. جعفری در بخشی از سخنان خود البته بر این نکته اشاره دارد که اگر شور حسینی باشد، صدها تشنه خواهد داشت. مشروح این گفتوگو به شرح ذیل است:
*تسنیم: پرسش در مورد شعر آیینی و شعر عاشورایی شایسته اهل بیت(ع) از اینجا شروع میشود که اصلاً شعر آیینی چیست و چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
ترکیب شعر آئینی اگر به معنای اسم جنس باشد ،مقصود هر شیوه و هر روشی است (آئینی به معنی اعم). در اینصورت این ترکیب، لغو محسوب میشود؛ زیرا افاده تعریف نمیکند؛ بخاطر اینکه هم کلمه شعر اسم جنس است و ابهام دارد هم کلمه آئینی با اعتبار مذکور. فرض دیگر اینکه آئینی به معنی الاعم باشد و مقصود، معنای جامع و محیط بر همه افراد این مفهوم باشد؛ یعنی آئین به معنی الاخص، تمامی ادیان آسمانی باشد و به معنی الاعم به اعتبار احاطه و جامعیت، اسلام باشد: و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه ...
اعتبار به معنی الاعم و الاخص فرض دیگری نیز دارد، قسم اول همه ادیان و نبوت عامه، قسم دوم اسلام و نبوت خاصه، مبنا بر فرضهای گفته شده «آئین» به معنی اسم جنس یا اسم خاص حمل بر اسلام میشود، « یاء» در آئینی یاء نسبت است یعنی: منسوب به آئین که با تحلیل گذشته، شعر آئینی، شعری که منسوب به اسلام و نبوت خاصه است را گویند.
نسبت شعر آئینی با شعر هیأتی نسبت عام به خاص است و تنها نقطۀ افتراق این دو را میتوان در این دانست که در شعر هیأتی، فهم لحظهای مخاطب و تأثیر آنی بر مخاطب، انگیزه پنهان و پیدای سرودن است. البته این نقطه افتراق، مشروحاً به محدودیت دایره کلمات و واژههای شعر هیأتی سخافت نوع مضمونهای دستمایه قرار داده شده برای شاعر هیأتی، تکرار ملالت بار واژهها، خالی بودن از صور خیال، افزونی عنصر عاطفه و نزدیکی به نظم رخ میکند.
تفاوت شعر آئینی با شعر هیأتی، فرق این دو بیت با هم است:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه باک؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
و:
من غم مهر حسین از شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
یا این دو بیت:
ز دست عشق در عالم هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست
و:
خودم دیدم سرش را میبریدند
به حلقش خنجر از کین میکشیدند
نگاه شاعر آیینیسرا به مخاطب باید سهل و ممتنع باشد
*تسنیم: به نظر میرسد این گونه اشعار در سالهای اخیر بیشتر کارکرد شور داشتهاند تا شعور. نظر شما چیست؟ چرا چنین رویهای ایجاد شده است؟
بحران مخاطب در شعر آئینی بصورت کمّیت فرضی ندارد، ولی بحران کیفی قابل پیشبینی است، نگاه شاعران آئینیسرا به مخاطب نگاه سهل و ممتنع باید باشد و قالبها، کلمات، قافیه و ردیف باید به استخدام معناء و مفهوم باشد تا به سلیقه مخاطب. تجربه سی ساله نشان داده که اگر سلیه جمعی مخاطب و سلیقه غالب مخاطبین فقط ملاحظه شود، شعر از فخامت و فاخری خودش در این حوزه دور میافتد، شعر آئینی باید به لحاظ تفاوت سن مخاطب حرف برای گفتن و شعر برای خواندن و شنیدن و سینه زدن و گریه کردن داشته باشد که فعلاً اینگونه نیست. عمدۀ کلام در این است.
شعر آئینی به دلیل اینکه دوره های شعر آزاد را با تشخّص واحد نگذرانده، بعد از انقلاب در حال تجربه شدن است و فراز و فرودهایش را از این منظر باید نگاه کرد. هنوز هم شعر آئینی در حال تجربه است. ادعای تصاحب و پدری برای این شعر، جز توهّم و خیالپردازی چیزی نیست و بیشتر به طنز و فکاهه شبیه است.
*تسنیم: مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) تریبون این هیئتها هستند. این دسته چه تأثیری در عمقبخشی اندیشههای دینی و معرفتی در مخاطب خود دارند و تاکنون چقدر در این زمینه موفق عمل کردهایم؟
وظیفۀ این بزرگواران جذب حداکثری است که به نظر موفق میرسد. عمق بخشی، شأن علمای ربانی و محققین حوزه های علمیه است. کسی از ذاکران توقع تعمیق مخاطبین خود را ندارد، ولی توقع هدایت مخاطب به سمت اهل علم توقعی بجاست.
*تسنیم: شعر آیینی در سالهای اخیر بیشتر از اینکه جانب معرفت را داشته باشد، بیشتر به حوزه عاطفه گرایش دارد؛ به عبارتی شور بر شعور غلبه مییابد. این فرصتی است برای شاعران این حوزه که در فضای جدید سیر کنند یا تهدیدی است هم برای مخاطب و هم برای شاعر؟
بین شور و شعور ارتباط تنگاتنگیست که همواره این دو ملازم یکدیگرند. اگر شور مبدئی متعالی داشته باشد و از حقیقت بر آید، عین شعور و شعور برتر محسوب میشود و از امتزاج این دو در بستر سخن مولودی جز شعر تر به دنیا نخواهد آمد.
اگر سوزد نفس از شور محشر باج میگیرد
و موسای عقل را ماموم خویش میگرداند
عشق چون گرم طلب سازد سر پر شور را
شعله افسرده پندارد چراغ طور را
اگر شاعر مؤیَد نفس حسینی باشد، تلاش او، سعی بین صفای شور و مروه معرفت است
اگر چنین شوری منظور است، جز شعور نمیتواند باشد. چنین شوری بهترین فرصت برای القاء و تلقی حالات و مناسک حقیقت متنازلهایاست که عین این امتزاج است و این مزج ملیح را به طرزی شیرین در هفتاد و دو قطعه سروده است. تقابل این دو در شعر، از محدودیت شاعر حکایت می کند نه از تباین حقایق. اگر شاعر مویَد نفس حسینی علیه السلام باشد تلاش او، سعی بین صفای شور و مروۀ معرفت و شعور است.
تهدید بودن غلبۀ شور بر معرفت هنگامی است که شور عاطفی موجب برداشت های سطحی و عرفی و سخیف از سیرۀ آل الله(ع) گردد و از اینجا سر درآورد که ما هم همچنان حسین علی اکبرها دادیم علی اصغرها دادیم و ... . اصولاً هر جایی سخن از تقابل و تباین و این و آن است نشانۀ کوتاهی و کوچکی است:
نیاز و ناز و کمال و نقصان ز یکدگر ظاهر و نمایان
ذکور شد از اناث عریان اناث شد از ذکور پیدا
شور اگر حسینی باشد صدها اقیانوس تشنه قطره آنند
غلبۀ شور بر معرفت اگر آیه جهل شاعر بر سیره اهل بیت(ع) باشد تهدیدی است از جانب شیاطین نه الهامی از ناحیه مقدسه و این تهدید هم برای اوست و هم برای مخاطبینش. چنین غلبهای اگر نشانۀ مطالعه نکردن و سیر نکردن در اوراق روایی باشد، راه به بیراهه استحسانهای نامعقول و نامقبول میبرد. البته این سخن، محملی برای هم ترازی با پراکنده گوییهای فریبندهای مانند اینکه حسین تشنۀ لبیک بود ولی چند صدسال او را تشنۀ آب شناساندند نیست. شور اگر حسینی باشد صدها اقیانوس فرات معرفت و هزاران دریا دجلۀ علم، تشنۀ یک قبس از شاخۀ قطرۀ آنند.
کیست در این دامگه مظهر عشق غیور
ما همه بی غیرتیم آینه در کربلاست
* تسنیم: چه عواملی منجر به این ایجاد چنین رویهای در شعر آیینی شده است؟
یکی از عوامل غلبه مذموم شور بر معرفت جوان بودن شعر مذهبی در این سه دهه اخیر است. اگر شاعری بهمن 57 بیست سال داشته، عمر شعری او سی سال می شود که این مدت در شعر جز جوانی نمی تواند کرده باشد و گفته باشد البته ناگفته نماند بعضی از نمونه های این سی ساله طعنه به گزیده های کهن سال می زنند از این باب که:
پیر خمیازه کش وضع جوان می باشد
حسرت تیر در آغوش کمان می باشد
یعنی معانی بلندی در این سه دهه گفته شده که شاعران کهن، خمیازۀ افاضه شدنش را میکشیدند و در حسرتش سرازیر گور شدند. ذکر نمونههای موجود مجال بیشتری را میطلبد که در این حوصله نمی گنجد اما آنچه گفته شد غلبه وضع موجود است که قابل انکار نیست. جوان بودن این عرصه مستلزم پیشآمدهای محل تأمل نیز هست که در یکی دو مقدمه در غزل مرثیه اشارههایی به این موضوع شده است.
جوانی، موضوع آزمون و خطاست، و حوصله تحقیق، امری استثنا در این دوران است لذا سیر در دیوان های گذشتگان و استفاده از تجربیات موفق، امری محجور در بین صاحبان این مدت است. از طرف دیگر ناگفته نماند که چون این تجربیات از روی محبت به آل الله علیهم السلام است جبرانپذیر است: «جرم جوان به پیر ببخشند روز حشر»
پرورش استعدادهای عجول/ فکر میکنند با نیمبند روی بالهای روحالقدساند
دیگر عامل، عمومیت سطحینگری در ذائقۀ جامعه است این سطحینگری در شعر و غیر شعر محصولی یکسان دارد و آن هم پرورش استعدادهای عجول است. بلای خانمان سوزی که میتواند تصور شود این است که خیال کنی با چهل سفر جمکران هم سفره حجت الله الکبری میشوی و با خواندن آیات و روایات مستغنی از فقیه و مجتهد میگردی و با گفتن نیمبیتی نیمبند بر بالهای روحالقدس در عرش سیر میکنیم؛ رویکرد به مناسک و اذکار و ... به جای تأمل در مضامین متون مقدس، متولیان دین و احساسات دینی عموم را تا سن بیست و بیست و پنج و سی پایین می آورد.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
*تسنیم: بارها از شاعران جوان و حتی برخی اساتید شنیدهایم که شعر آیینی، نظمی که در رابطه با ائمه(ع) گفته باشد، از جانب آسمان فرومیآید. چه عواملی سبب میشود تا یک شاعر آیینی مقبول صاحبان آن قرار گیرد؟
بسیار غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
تامل در آیات آخرین سوره شعراء و روایات وارده در موضوع شعر و شاعر ملاک قبول شعر و شاعر را تبیین می کند و نیز بررسی در شعر و سیره شاعرانی که مورد لطف آل الله(ع) قرار گرفته اند و حلاجی عناصر خیال در اشعارشان می تواند کمک بسیار خوبی برای کسانی باشد که در پی تایید نامه ای نانوشته از آل الله (ع)هستند.
حسن و قبح ماست اینجا باعث رد و قبول
ور نه یک چشم است بر زشت و نکو آیینه را
حدیث نبوی بوده است که حضرت به حسان بن ثابت فرمودهاند: ای حسان تا هنگامی که از ما دفاع کنی همیشه روح القدس با تو همراه است. صلۀ دیگر حضرت باقر(ع) به کمیت دعای آمرزش حضرت است که سه مرتبه برای کمیت طلب مغفرت کردند حتی حضرت باقر کلمهای از کلمات شعری را که کمیت در مذمت عبدالملک گفته بود عوض کردند و کمیت به ایشان عرض کرد شما از من بهتر شعر میدانید.
ز چشم مستت اگر بیاید قبول کیفیت نگاهی
تپد ز مستی بروی آیینه نقش جوهر چو موج صهبا
ابن جهم از حضرت ثامن(ع) نقل میکند که هیچ مؤمنی در مدح ما شعری نمیگوید مگر اینکه خداوند در بهشت برایش بنایی گسترده تر از دنیا به هفت مرتبه بنا میکند و او در آن بنای بهشتی هر فرشتۀ مقرب و هر پیامبر مرسلی را زیارت میکند.
قصاید کمیت و اشعار دعبل و سید حمیری و دیگران قابلیت کنکاش و واکاوی فراوانی در این زمینه را دارند. اینکه از چه صنایعی استفاده شده و فضای حاکم بر این اشعار چه بوده از مواردی است که اگر الگوی شاعر قرار بگیرد سرودههای امروزین به قبول حضرت رد و قبول، نزدیکتر خواهد بود.
تا فلک باز است درهای قبول
آه از بی صبری ابرام ما
اگر چشمی ذوق داشته باشد همین که بیتی در مدیحه یا مرثیه سروده می شود را نشانۀ قبول می بیند. اساسا هر مصرع و بیت و قطعهای صلۀ خودش است. آنچه از صله به شاعران داده شده، صورت اخرای سرودهشان در عالم ناسوت است.
شکر قبول عاجزی تا به کجا ادا کنیم
گشت اجابت از ادب در کف ما دعای ما
آنچه در انتها گفتنی است اینکه:
در بیابان تحیر نم ز چشم ما مخواه
بی نیاز از اشک می دان دیدۀ تصویر را
وعظ مردم غفلت ما را قوی سرمایه کرد
خواب ما افسانه فهمید آن همه تعبیر را
در محبت داغدار کوشش بی حاصلم
برق آه من نمی سوزد مگر تأثیر را
انتهای پیام/