«فرهنگ»، بهترین طریق اعمال قدرتِ جهانیِ ایران در دوران معاصر است
خبرگزاری تسنیم: معاون آموزشی دانشگاه امام صادق(ع) معتقد است که ایران در دوران معاصر ناچار است که اِعمال قدرت خود را از یکی از بهترین طرق، یعنی فرهنگ انجام دهد تا به سمت تمدنسازی پیش برود و بتواند در نظام معاصر جهان، حرفی برای گفتن داشته باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمد هادی همایون معاون آموزشی دانشگاه امام صادق(ع) است. او در کارنامه خود فعالیت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به صورت برجسته دارد. یکی از افرادی است که بر روی مقوله تمدن نوین اسلامی که از موضوعات مورد اشاره رهبر معظم انقلاب است مطالعات جالبی داشته است. پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب درباره موضوع «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» را در ابعاد مختلفی مورد تحلیل و بررسی قرار داده و نکات جالبی درباره این مطالبه و پیام مطرح کرده است.
همایون بر این باور است که فرهنگ زیربنای تحقق اقتصاد مقاومتی است. تعبیر دکتر همایون از «مهندسی فرهنگی» این است که تمامی نظامها و خردهنظامها باید بر اساس فرهنگ، مهندسی شوند. او درباره حضور مردم در عرصه فرهنگ و حرکتهای خودجوش میگوید: «وقتی به حوزه عمومی نظر میکنیم میبینیم واقعیت این است که در حوزه عمومی داوطلبان برای ورود به عرصه فرهنگ بسیار بیشتر از داوطلبان عمومیای هستند که میخواهند به حوزه اقتصاد ورود کنند. اما از آنجا که در این زمینه ما برای مدیریت، هماهنگی و پیشبرد این جریان عمومی و داوطلب بستر مناسبی فراهم نکردهایم و به نوعی از این جریان غفلت شده است، معمولا همیشه در ارتباط برقرار کردن میان دو حوزه اقتصاد و فرهنگ ناموفق بودهایم و این همان نکته اساسیای است که در بحث اقتصاد در فرهنگ مطرح است.»
بخش اول از گفتوگوی تفصیلی تسنیم با محمد هادی همایون را در ادامه میخوانید:
*تسنیم: مقام معظم رهبری در نامگذاری امسال مقولات «اقتصاد» و «فرهنگ» را در کنار هم آوردند، اما براساس گفتههای ایشان میتوان به این برداشت هم رسید که اصالت با مقوله فرهنگ است. به نوعی میتوان تلقی کرد که «فرهنگ»، راهبر انقتصاد معرفی شده است. وقتی که بحث از اقتصاد مقاومتی میشود، ما نیاز به یک زیربنای فرهنگی داریم تا بتواند چنین مدل اقتصادی را هضم کند، بپذیرد و پیش برد. آیا با توجه به این موضوع میتوان اینطور صورتبندی که از نظر رهبر انقلاب فرهنگ راهبر اقتصاد است و اساساً مشکلات اقتصادی ما تنها زمانی با این مدل و الگوی مقاومتی -که الگوی تأیید شده جمع قابل توجهی از نخبگان نیز هست- حل میشود، که فرهنگ آن ایجاد و فراگیر شود؟
این موضع و رویکرد بنیادی، حتی از ظاهر صحبتهای حضرت آقا هم قابل برداشت است. ایشان به صراحت تاکید کردند که فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است و غیر از همه بحثهای پیشینی و حاشیهای این نامگذاری که قابل اتکا و تبیین است، خود این تصریح کاملا نشان دهنده این حقیقت است که فرهنگ بنیاد اقتصاد مقاومتی است و تا فرهنگ اصلاح نشود نمیتوان اقتصاد مقاومتی را پیش برد. اما این به کمی تحلیل نیاز دارد و من تلاش میکنم در این گفتوگو تا حدی آن را تحلیل کنم؛
ببینید اگر شما زیرنظامهای موجود یک جامعه را طراحی کنید، معمولا از اقتصاد و سیاست و فرهنگ و بعد چیزهای دیگری که شاید محل اختلاف باشد نام میبرید. یعنی اختلاف وجود دارد که حوزههای دیگر هستند یا نه، اما معمولا بین همه طراحیهای نظامها و خردهنظامها فرهنگ و اقتصاد و سیاست مشترک هستند و همه به آن اذعان دارند. با این توضیح مقدماتی برگردیم به خردهنظامها در انقلاب اسلامی؛ به نظر میرسد که در بین این سه حوزه و خرده نظام، انقلاب ما از زمانی که حضرت آقا همین روش و سنت نامگذاری سالها را بنیان گذاشتند، ما از مرز تغییرات ویژه انقلاب اسلامی در عرصه سیاست گذشتیم و توانستیم از یک طرف با تثبیت جایگاه ولایت فقیه بود به بخشی از تغییرات مورد نیاز نائل شویم. به نظر من در جریان مواجهه با فتنه 88 و ماجرای حماسه 9 دی بود که مقوله ولایت فقیه تثبیت شد. همچنین از طرف دیگر هم مردمسالاری دینی که بارها و بارها با حضور پرشور و مکرر مردم در انتخاباتها و حضور مردم در صحنههای مختلف از جمله راهپیماییها و... به تثبیت حوزه سیاست و اعمال تغییرات مورد نیاز در این عرصه انجامیده است که حضرت آقا هم در مقاطع متعدد و البته در همان سخنرانی نوروزیشان باز هم این موضوع را تصریح کردند.
*تسنیم: منظور شما این است که تاکنون در سیاست به الگوی مطلوب انقلاب اسلامی رسیدهایم و از این به بعد نیاز داریم به دو حوزه دیگر وارد شویم؟
دقیقا. به نظر میآید که حوزه سیاست کاملاً با انقلاب اسلامی درآمیخته و من از این جهت فکر میکنم توانستیم به یک الگوی ناب سیاسی در چارچوب انقلاب اسلامی دست پیدا کنیم. یعنی هم الگو برایمان معلوم و مشخص شده است و هم عوامل اجرای این الگو به خوبی وظایفشان را فهمیده و جای خودشان را در این چارچوب درک کردهاند. از طرف دیگر هم حضور مردم باعث شده که ادعا کنیم در صحنه سیاست عزم ملی اتفاق و جا افتاده است. به همین دلیل فکر میکنم ما تا حد قابل قبولی در عرصه سیاست به پیشرفت رسیدهایم و این شاید قطعیترین لایه ایجاد تحولات مبتنی بر انقلاب اسلامی باشد که حضرت آقا از آن به عنوان «تمدن نوین اسلامی» یاد میکنند، که ما به سمت آن در حرکت هستیم.
*تسنیم: بنابراین شما معتقدید که در حال حاضر زمان آن فرا رسیده که به لایههای دیگر این تمدنسازی یعنی اقتصاد و فرهنگ بپردازیم؟
طبیعتا اگر ما از این لایه یعنی سیاست به عنوان قطعیترین لایه تحولات گذر کردیم، در لایه دوم که لایه میانی است به حوزه اقتصاد میرسیم. اقتصاد از آن جهت مهمتر از سیاست شده که نظام محاسبه ما با اقتصاد در هم پیچیده شده است. یعنی نظام سرمایهداری با همه مشکلات و چالشهایی که ما با آن داریم، امروز حرف خود را از طریق اقتصاد میزند و به کرسی مینشاند و ما هم در حال حاضر در همین نظام اقتصادی جهانی واقع شدهایم و زندگی میکنیم. شاید اگر زمانی که الگوی تمدن نوین اسلامی مستقر شود، دیگر اقتصاد چنین جایگاه مهمی یا حداقل این شکل بنیادی را نداشته باشد که البته خود این هم قابل بحث است.
ولی به هر حال ما در دوران معاصر ناچار هستیم که اِعمال قدرت خود را از یکی از بهترین طرق، یعنی فرهنگ انجام دهیم تا به سمت تمدنسازی پیش برویم و بتوانیم در نظام معاصر جهان، حرفی برای گفتن داشته باشیم. همچنین باید از نظر اقتصادی به جایی برسیم که مردمان ما احساس کنند که تمدن اسلامی در حال ساخته شدن است. همه اینها به معنای فعالیت در حوزه اقتصاد و فرهنگ است.
*تسنیم: فرمودید که از مرز تغییرات سیاسی گذشتهایم، در حوزه اقتصادی در چه جایگاهی قرار داریم؟
در عرصه اقتصاد به نظر میرسد که به همین نسبت «میانی بودن» این لایه، هم از نظر نظام مشارکت مردمی و هم عزم دولت برای ایجاد این مشارکت و ترغیب آن، در میانه راه قرار داریم. در حال حاضر در زمینه مشارکت مردمی در حوزه اقتصاد در میانه راه قرار دارد. ما توانستهایم اصل 44 را در حوزههای حقوقی و قانونی به تصویب برسانیم و مقداری را هم اجرایی کنیم. از دیرباز هم نهادهای اقتصادی غیردولتی وجود داشته و فعالیت کردهاند. دولت در خصوص اقتصاد در طول 35 سال گذشته بحثها و گفتوگوهای زیادی هم داشته و مکاتب مختلفی در خود دولت و نظام و حاکمیت شکل گرفته معطوف به اینکه چه میزان باید به مردم در عرصه اقتصاد اجازه ورود داد و تا چه میزان باید دولت در این عرصه ورود کند.
اینها بحثهایی است که انجام شده و نشان میدهد ما در حوزه اقتصاد در میانه راه هستیم، اما همانطور که رهبر انقلاب خاطرنشان فرمودند این در میانه راه بودن به این معنا نیست که ما مراحل پیشینی آن را با موفقیت پشت سر گذاشتهایم. به نظر میرسد که ما به همان معنایی که حضرت آقا ترسیم کردند هنوز راه جدیای در زمینه اقتصاد مقاومتی داریم. یعنی اقتصاد ویژهای که در یک مقطع خاص نمیتواند مورد تهاجم دیگران واقع شود. چنین نظام اقتصادی باید کاملا به زندگی ما برگردد.
*تسنیم: فکر میکنم دیگر وقت آن است که به فرهنگ هم بپردازیم، جایگاه و نسبت فرهنگ در بین این خردهنظامها کجاست؟
برای اینکه بتوانیم جایگاه فرهنگ را در این خرده نظامها ببینیم، باید دو نگاهی را که معمولا وجود دارد را بررسی کنیم. گاهی میگوییم فرهنگ عرصه حاشیهای است؛ یعنی در جهت منافع و اهداف و کارکردهای اقتصادی و سیاسی به کار میآید. به این معنا وقتی قرار است ما سیاست را پیش ببریم، در جاهایی لازم است از ساز و کارهای فرهنگ استفاده کنیم تا به شرایط مطلوب سیاسیمان برسیم. این کارکرد فرهنگ قابل انکار نیست و وجود دارد. اما تقلیل فرهنگ به این کارکرد درست نیست.
نوع نگاه حضرت آقا «مهندسی فرهنگی» در جامعه است؛ یعنی بر مبنای نظر ایشان اساسا نظام یک جامعه باید بر اساس فرهنگ ریخته شود، نه اینکه تصمیمات و نظامسازی توسط سیاست و اقتصاد صورت گیرد، بعد فرهنگ بیاید برای تثبیت آن نظام به آنها کمک کند. در این نگاه، فرهنگ به طور بنیادین جایگاه هر خرده نظام دیگری را تعریف و تثبیت میکند. از جمله اقتصاد و سیاست و اجتماع و دیگر خرده نظامهای جامعه.
*تسنیم: فرهنگ در این معنا زیربنای سیاست و اقتصاد است و احتمالاً به همین معنا میگوییم انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بوده است؟
ما کاملا داریم درباره زیربنا بودن فرهنگ صحبت میکنیم. به همین دلیل وقتی فرهنگ زیربنا تلقی شود، ورود به عرصه آن هم با تأخیر صورت میگیرد که ما این تأخیر را به فال نیک میگیریم. یعنی اینکه امسال، ما با پیامهای حضرت آقا به طور جدی وارد حوزه فرهنگ شدیم. بنابراین همانطور که پیشتر تاکید کردم سیاست به حد قابل قبولی تثبیت شده و اقتصاد به حرکت افتاده و در نیمه راه است و در جهت طرح و توسعه و پیشرفت گام برمیدارد و اکنون ما میتوانیم وارد عرصه فرهنگ شویم.
*تسنیم: اینکه مقام معظم رهبری بر عزم مردمی و مدیریت جهادی تاکید دارند، چقدر اهمیت دارد؟
در عرصه فرهنگ هم مانند دو حوزه پیشین یعنی سیاست و اقتصاد، موضوع دولت و موضوع مردم از موضوعات اساسی است. اینکه مردم به چه میزان باید وارد عرصه فرهنگ شوند و حضرت آقا از آن با عبارت «عزم ملی» یاد فرمودند و اینکه دولت باید در چه جایگاهی قرار بگیرند که با عبارت «مدیریت جهادی» بیان شده است. در این حوزه از دولت خواسته شده است به شکلی انجام وظیفه کند که نمونه آن را در دوران 8 سال دفاع مقدس داشتیم.
اما وقتی به حوزه عمومی نظر میکنیم میبینیم واقعیت این است که در حوزه عمومی داوطلبان برای ورود به عرصه فرهنگ بسیار بیشتر از داوطلبان عمومیای هستند که میخواهند به حوزه اقتصاد ورود کنند. اما از آنجا که در این زمینه ما برای مدیریت، هماهنگی و پیشبرد این جریان عمومی و داوطلب بستر مناسبی فراهم نکردهایم و به نوعی از این جریان غفلت شده است، معمولا همیشه در ارتباط برقرار کردن میان دو حوزه اقتصاد و فرهنگ ناموفق بودهایم و این همان نکته اساسیای است که در بحث اقتصاد در فرهنگ مطرح است.
متأسفانه ما حتی در عرصه ادبیات علمی هم درباره اقتصادِ فرهنگ یا فرهنگِ اقتصاد به میزان بسیار کمی تولید داریم و هنوز نتوانستهایم به نحو نظری ارتباط میان این دو حوزه و پیوند آنها را تبیین کنیم. یعنی هنوز نتوانستهایم روشن کنیم که چطور و در چه فضایی فرهنگ میتواند به اقتصاد خدمت کند و در چه شرایط و فضایی اقتصاد میتواند به فرهنگ کمک کند. در این زمینه تعداد مقالات و کتابها و ایده و اندیشههایمان بسیار کم است؛ فکر میکنم یکی از آن حرکتهای جهادی که امسال باید توسط دانشگاهیان و نخبگان صورت گیرد، همین توجه جدی به حوزه اقتصاد و فرهنگ است که شامل اقتصاد فرهنگ و فرهنگ اقتصاد میشود. اگر اینچنین رفتار کنیم کمکم به آن لایههای عمیقتر فرهنگ که باید به آنها پرداخت، میرسیم.
ادامه دارد ...
انتهای پیام/