خلقاً و منطقاً همه شکل رسول بود...

خلقاً و منطقاً همه شکل رسول بود...

خبرگزاری تسنیم: در میان سروده‌های آیینی، بخش قابل توجهی به حضر علی اکبر(ع) اختصاص دارد. لطیفیان یکی از این شاعران است که در اظهار ارادتش به ساحت حضرت علی اکبر(ع)، از ایشان به عنوان «پیغمبر کربلا» یاد می‌کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، علی‌اکبر لطیفیان در سروده‌ای که تقدیم به ساحت مبارک حضرت علی اکبر(ع) کرده، ضمن برشمردن سیره و منش ایشان، از فرزند سیدالشهدا(ع) با عنوان «پیغمبر کربلا» یاد کرده است. این سروده خواندنی به شرح ذیل است:

«پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوه طوری که داشتی

شب‌زنده‌دار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشت حضوری که داشتی

هر شب نصیب سفره شهرمدینه شد
در کنج خانه نان تنوری که داشتی

ای سر به زیر از همگان سر بلندتر
تسکین عمه بود غروری که داشتی

خلقاً و منطقاً همه شکل رسول بود
در کوچه‌های شهر، عبوری که داشتی

این آفتاب توست که خورشیدمان شده
یا که پیمبر است دوباره جوان شده

چشمان تو همین که نهان می‌شود علی
عمه برای تو نگران می‌شود علی

دنیای ما اگر به جمال تو رو کند
هر روز سال، روز جوان می‌شود علی

بی‌اختیار یاد صدای تو می‌کنم
هر لحظه‌ای که وقت اذان می‌شود علی

روزی سه‌بار پشت بلندای مأذنه
آقایی تو اشهد ما می‌شود علی

ما کیستیم تازه‌مسلمان حنجرت
الله اکبر از تو از الله اکبرت

باید برای طور کلیمی درست کرد‌
یک گوشه‌ای نشست و گلیمی درست کرد

باید در ازدحام گدا و کمی جا
جائی برای مرد کریمی درست کرد

باید قسم به نور دو عین حسین داد
تا از خدا، خدای رحیمی درست کرد

مجنون شهر بودم و لیلا نداشتم 
اکبر اگر نبود من آقا نداشتم

یک فرصتی کنار بزن این نقاب را
بیچاره کن به صبحدم آفتاب را

امشب خودی نشان بده تا سجده‌ات کنم
از من مگیر فرصت این انتخاب را

نور جبین نیمه شب در تهجدٌت
در هم شکست کوکبه ماهتاب را

آباد باد خانه‌ات ای زلف پر گره
من از تو دارم این دل خانه خراب را

دستار را ببند و کنارم قدم بزن
شاید کمی نظاره کنم بوتراب را

هنگام روبرو شدن کارزار شد
کار تمام لشکریان با تو زار شد

وقتی رکاب رزم تو آماده می‌شود
باید برای مقدم تو خاکسار شد

نامت علی، شأن تو شمشیر ساده نیست
باید برای هیبت تو ذوالفقار شد

حیدر شدی و ضجه لشکر بلند شد
این چه مصیبتی است که کوفه دچار شد

از میمنه گرفته تا پشت میسره
یک لشکری قدم به قدم تار و مار شد

فرزند لافتی که به جز این نمی‌شود
شاگرد مجتبی که به جز این نمی‌شود

ای آفتاب روشن شب‌های کربلا
پیغمبر دوباره صحرای کربلا

ای از تمام آدمیان برگزیده‌تر
نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا

یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد
گیسو کمند خوش‌قد و بالای کربلا

آب فرات و علقمه و گنبد حسین
یا تل زینبیه و هرجای کربلا

هر چند دیدنی است ولی دیدنی‌تر است
پایین پای مرقد آقای کربلا

نزدیک‌تر به مرقد آقاست جای تو
پایین پایی و همه پایین پای تو...»

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل