اندر احوال پسری که پدر به طغیان همی خواند!
خبرگزاری تسنیم: آزمونهای الهی در شرایط دشوار و مسائل سخت ، انسان را غافلگیر میکند و هرچه انسانها درارتفاع بالاتر،خطر غفلت و تکبر و خودشیفتگی وسقوط بیشتر . و به همین دلیل ابتلائات الهی جدیتر و پیچیدهتر.
حکمتهایی که قرآن کریم به دوستان خود هدیه میکند، عبرتآموز و شگفتآور است. والبته در این حکمتها، پندهایی برای خردمندان است. براساس آنچه که آیات 65 تا 81 سوره کهف با ما سخن میگوید: خضر دانا که پیامبر خدا در جستجویش بود تا از او حکمت بیاموزد، به سختی حضرت موسی علیهالسلام را پذیرفت و اجازه همراهی و مصاحبت داد. ... خضر دانا سفر آغاز کرد و از همسفرش پیمان گرفت تا نسبت به آنچه میبیند، صبر و اندیشه کند. اما موسی(ع) که رفتار خضر را غیرمتعارف و غیرعادلانه تلقی میکرد، شگفتزده میشد و برمیآشفت تا اینکه: ... در مسیر سفر، خضر دانا پسری را دید که نقش او میدانست. ناگاه ضربتی بر او فرود آورد که از پای افتاد. این بار موسی(ع) که طاقت از دست داده بود صبر بشکست و خروش برآورد: چرا چنین کردی؟!
خضر دانا:
گفتم که تو را شکیب همراهی با من نیست!
... سپس فرمود:
آن پسر (نااهل) پدر و مادری مومن داشت. ترسیدیم آن دو را به طغیان و کفر اندازد.
خواستیم که پروردگارشان فرزندی بهترجایگزین سازد و به مهربانی نزدیکتر،
....و البته من این کار به میل خود نکردم.
موسی(ع) که تا قبل از این همراهی و مصاحبت، خود را بینیاز از علم و حکمت دیگران یافته بود در حال خود اندیشه کرد.
قدرت، شهرت، ثروت، علم و گاهی عبادت در انسان خودشیفتگی و توهم ایجاد میکند. در همین زمینه امیرالمومنین(علیه السلام) در عهدنامه خود با مالک اشتر ، میفرمایند:اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خودبزرگبینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر که تو را از آن سرکشی نجات میدهد و تندروی تو را فرو مینشاند و عمل و اندیشهات را به جایگاه اصلی باز میگرداند.این قبیل خودشیفتگیها و توهمها زمینهساز طغیان میشوند. یکی از عواملی که موجب غفلتزدایی و هشیاری چنین انسانهایی میشود، مواجه شدن با ابتلائات و امتحانات الهی است. در قرآن کریم ثروت و فرزند نیز از موارد ابتلا توصیف شدهاند(2). ومسئله محبت به فرزند از آزمونهای سخت ذکر شده است.
آزمونهای الهی در شرایط دشوار و مسائل سخت ، انسان را غافلگیر میکند و هرچه انسانها درارتفاع بالاتر،خطر غفلت و تکبر و خودشیفتگی وسقوط بیشتر . و به همین دلیل ابتلائات الهی جدیتر و پیچیدهتر.بعضی از بزرگان در طول زندگی مبارزاتی خود از حبس و تبعید و شکنجه رژیم طاغوت سربلند بیرون آمدند اما در آزمون رعایت جانب عدالت در مورد تخلفات فرزند، لغزیدند!.انقلابی که با خون هزاران شهید به دست آمد و به آنها بزرگی و اعتبار بخشید، انقلابی که با فداکاری وایثار میلیونها انسان در عرصه دفاع مقدس و مقابله با منافقین و تروریستها، وجهادسازندگی در مناطق محروم، و مقاومت در برابر فشارهای نظامی و محاصره اقتصادی و توطئه فرهنگی و سایر جهادهای خاموش و آشکار، استوار بر پای خود ایستاد،انقلابی که درظلمتکده ستم وفسادوجنایت و نسلکشی شیاطین کوچک وبزرگ دنیا،پرچم عدالت ومعنویت وظلم ستیزی رابردستهای خودبالا برده است، نبایدملعبه دست چنین فرزندانی می گردید!
از اتهاماتی نظیرویژه خواری اقتصادی و تصرف غیرقانونی در بیتالمال تافتنهانگیزی و بحران سازی سیاسی تا اعمال نفوذبرای منصرف کردن دستگاه قضائی از رسیدگی به تخلفات آنان!همه اینهاتوهین به منزلت وهویت یک ملت بزرگ و سربلندمحسوب میشود. آزمون الهی قدر و قیمت واقعی اشخاص را به خودشان و به جامعه معرفی میکند تا در جستجوی لباسی باشند که برازنده قامت آنان است نه مانند کسانی که لباسی بزرگتر از اندام خود به تن کردند(3) و جامعه اسلامی و تاریخ را به بیراهه کشیدند.ابتلائات و آزمونهای الهی انسانها را در معرض کسب آبرو یا از دست دادن آن قرار میدهند. برخی با تسلیم در برابر هوای نفس همه خدمات گذشته خود رااز دست میدهند.و برخی در اثر مخالفت با هوای نفس وتسلیم بودن در برابر خدای متعال اعتلا پیدا میکنند.(4)
پیامبران بزرگ الهی مثل حضرت نوح،حضرت ابراهیم وحضرت یعقوب علیهم السلام نیز هرکدام به نوعی درموردمحدوده محبت به فرزندموردامتحان الهی واقع شدنداماهمه آنهاباتسلیم محض دربرابرتکلیف الهی ازاین آزمون سخت سربلندبیرون آمدند.درزمان مانیزمردم رفتار عادلانه حضرت آیتالله خزعلی و مرحوم آیتاللهمحمدی گیلانی را در مورد فرزند متخلف از یاد نمیبرند که اجازه ندادند ایمان و لباس مقدسشان زیر پای فرزندی نااهل قربانی شود . و نه تنها برای دستگاه قضائی در جهت رسیدگی به پرونده آنان ایجاد مزاحمت نکردند که اقدام قانونی و اجرای عدالت درباره آنان را مورد حمایت قرار دادند. از داستان حضرت موسی(ع) و خضر دانا چند نکته استفاده میشود:
1- خیرخواهی در مورد سرنوشت پدرومادر آن پسر.
2- قدرت ایفای نقش فرزند اهل و نااهل در تغییر سرنوشت پدر و مادر، وتاثیرتربیت درست یانادرست اجتماعی تاعمق خانواده.
3- اهمیت و ضرورت اقدام پیشگیرانه، هرچند با هزینه سنگین برای جلوگیری از نتایج نامطلوبتر وپرهزینهتر.
4- پرهیز از سطحینگری به مسائل و ضرورت تأمل در حکمت و عاقبت امور.
5- ضرورت مواجه شدن انسانهایی که احساس اعتلا دارند با ابتلائات و امتحاناتی که در نتیجه آن قدر و اندازه واقعی خود را بدانند.
6- فرزند موضوع جدیترین آزمونهای الهی است.
7- ترجیح عمل به احکام الهی، صرفنظر از نگرش دیگران.
انتهای پیام/