اسلام آمریکایی و رهروانش!
خبرگزاری تسنیم: مقصود از اسلام آمریکایی، شیوه کسانی است که با جهالت، تحجر، منفعتطلبی و رفاهطلبی به نام اسلام فعالیت میکنند. حال ممکن است از نتایج و تبعات کار خود آگاه باشند یا از نتایج آن اطلاع نداشته باشند.
رهبرمعظم انقلاب در پیام اخیر خود به کنگره عظیم حج، توجه به مسائل جهان اسلام و نگاهی بلند و فراگیر به مهمترین موضوعات مرتبط با امت اسلامی را در صدر وظایف و آداب حجگزاران دانستند و تاکید کردند: اتحاد مسلمین، مساله فلسطین، و نگاه هوشمندانه به تفاوت اسلام ناب محمّدی و اسلام آمریکایی، سه اولویت اصلی جهان اسلام است که امت اسلامی باید با بصیرت و ژرفاندیشی، به وظیفه و تکلیفِ روزِ خود در قبال این موضوعات عمل کند. یادداشت حاضر میکوشد تا با تبیین بیانات رهبر انقلاب در خصوص نگاه هوشمندانه به تفاوت اسلام ناب محمّدی و اسلام آمریکایی، گامی در راستای تشریح و توضیح این موضوع برداشته و نگاهی به جریانشناسی اسلام ناب محمدی و اسام آمریکایی در ابعاد داخلی و بینالمللی داشته باشد.
برداشتهای گوناگونی از اسلام وجود دارد به گونهای که گاهی دو برداشت چنان با یکدیگر اختلاف دارند که به نظر میرسد صحت هر دو برداشت محال باشد، چرا که صحت هر دو به اجتماع یا ارتفاع نقیضین میانجامد. از آنجا که اسلام حقیقی یکی است، طبیعتا برداشتهای دیگر از آن، خارج از اسلام حقیقی و مغایر با آن خواهد بود. با توجه به این مهم، امام خمینی(ره) همواره به طور جدی بر جدایی اسلام حقیقی از اسلامهای انحرافی و تحریف شده اصرار و تأکید داشتند و اسلام حقیقی را «اسلام ناب محمدی» و اسلامهای انحرافی را «اسلام آمریکایی» نامیدند.
امام (ره) در کنار معرفی ابعاد مختلف اسلام، اهمیت توجه به کج فکریها، جمود، قشریگریها، معرفی ناقص اسلام، التقاطها و انحرافها را گوشزد میکردند و در کنار مبارزه با طاغوت و استبداد و استعمار و استکبار جهانی، مبارزه با خرافه و تحجرگرایی و مقدسمآبی و التقاط و انحراف را نیز وجهه همت خویش قرار داده و در مکتوبات و سخنان و پیامهای خویش پیوسته، مخاطبانش را متوجه این مسأله ساختند. از همین رو است که ایشان در دو سال آخر عمر شریف خویش در معرفی اسلام حقیقی، اصطلاح «اسلام ناب محمدی(ص)» و در معرفی اسلام متحجرین و مقدسمآبان و التقاطیها، اصطلاح «اسلام آمریکایی» را به کار میبرند و در پیامها و سخنرانیها بارها به مناسبتهای مختلف در معرفی این دو اسلام اصرار و پافشاری کردند و بازشناسی اسلام ناب محمدی و جدا کردن آن از اسلام آمریکایی را از واجبات سیاسی بسیار مهم دانسته و بر آن تأکید داشتند.
منظور از اسلام ناب محمدی (ص) همان اسلام حقیقی و اصیلی است که از صاحب آن، پیامبر اکرم (ص) بی هیچ پیرایه و آرایشی به علی (ع) و سپس از آن حضرت به ائمه بعدی (ع) منتقل شده و در قول و عمل و در عقیده و رفتار به آن پایبند بوده و از آن بزرگواران نسل به نسل و دست به دست گشته تا به ما رسیده است. بدیهی است که اسلام ناب با تمام اجزای آن مورد نظر است و در صورت کاستی یا فزونی بر اجزای آن، تحریف یا ناقص، و خلوص و ناب بودن آن خدشهدار میشود؛ چرا که در واقع این کاستیها یا فزونیها موجب تحریف و تغییر حقیقت اسلام و اسلام حقیقی میشود که عملاً با اسلام ناب فاصله زیادی میگیرد.
گاه در این اسلامهای تحریف شده تنها ظواهری از دیانت باقی میماند که از حقیقت اسلام و دین الهی خبری نیست و لذا به سادگی در خدمت ستمگران و طواغیت در میآید و عملاً نه تنها هیچگاه نجاتبخش محرومان و مستضعفان و حامی ستمدیدگان نبوده و نخواهد بود؛ بلکه حتی توجیهگر ظلم و ستم طاغوتها و ستمگران میگردد و حامیان آن در پی یافتن وجوه شرعی برای توجیه بیدادگریها و چپاول و غارت ظالمان و مستکبران و ساکت کردن مظلومین و ستمدیدگان و خاموشی و خفقان تودههای ستمدیده خواهند بود. امام خمینی (ره) این اسلام تحریف شده، متظاهرانه و بیمحتوا را که عملاً هیچ مخالفتی با منافع مستکبران و مستبدان نداشته و ندارد، اسلام آمریکایی مینامد.
در ادبیات انقلاب اسلامی شاخصههای اسلام آمریکایی در طول تاریخ انقلاب اسلامی یکسان است هر چند که ممکن است مصادیق آن متفاوت باشد.مقصود از اسلام آمریکایی، شیوه کسانی است که با جهالت، تحجر، منفعتطلبی و رفاهطلبی به نام اسلام فعالیت میکنند. حال ممکن است از نتایج و تبعات کار خود آگاه باشند یا از نتایج آن اطلاع نداشته باشند. در روزگار کنونی کسانی که در راستای ایجاد و تعمیق تفرقه میان جهان اسلام فعالیت میکنند و به قدرت جهان اسلام واقف نیستند و برای نهادینه شدن ترس از جهان استکبار تلاش میکنند و جدایی دین از سیاست را جاهلانه یا عامدانه ترویج میکنند را میتوان حامیان ایده اسلام آمریکایی دانست.
بخش دیگر مصادیق اسلام آمریکایی را میتوان شامل کسانی دانست که برای منفعتطلبی شخصی خویش به نام اسلام به اسلام ضربه میزنند. آنها به واسطه علاقه به زندگی و منافع دنیایی دنبال تسلیم و ذلتپذیری در برابر جهان استکبار هستند، این جریان اهل دفاع از اسلام و مسلمین، مقابله با ظلم و برقرار عدالت نیستند. وجه مشترک کسانی که به نحو جاهلانه به اسلام ضربه میزنند، تحجر است. به همین دلیل حکومتهای مرتجع منطقه، وهابیت و آلسعود در این مقوله میگنجند. البته بخشهایی از افراد و جریانات داخلی نیز که به دنبال تسلیم در برابر آمریکا و استکبار هستند، مخالف عدالتطلبی و جنگ با ظالمین هستند را میتوان ذیل اسلام آمریکایی دانست.
این دو گروه داخلی و خارجی اسلام آمریکایی، اسلام سیاسی، عدالتخواه و مبارزهگر با طاغوت را قبول ندارند و در مقاطعی با هم پیوند نیز خوردهاند. وجه مشترک این دو نیروی داخلی و خارجی، ترجیح رفاهطلبی و منفعتطلبی به حقطلبی و عدالتخواهی است. از سوی دیگر، حامیان و پیروان اسلام ناب محمدی کسانی هستند که منفعت عالی بشری در درازمدت را طلب میکنند. کسانی که عدالتخواه هستند و با ظلم مقابله میکنند و عافیتطلبی و رفاهطلبی در قاموس آنها جایگاهی ندارد میتوانند کسانی باشند که هر روز بهره بیشتری از اسلام ناب محمدی بر میگیرند. الان در جهان اسلام با خطرات متنوعی روبرو هستیم که بخش عمده آن از سوی اسلام عافیتطلب و سازشکاری است که چه در داخل و چه خارج ایران به نام دین به اسلام ناب محمدی ضربه میزند. جدیترین مصداق خطر علیه اسلام ناب محمدی، آلسعود است. آلسعود هماکنون به مهمترین بازوی اجرایی و عملیاتی جهان استکبار و صهیونیسم در منطقه غرب آسیا بدل شده است.
پیامدهای حضور این دولت به ظاهر اسلامی اما در واقع آمریکایی در منطقه ظهور گروهکهای تروریستی و تکفیری است. همچنین در داخل با افراد و جریاناتی روبرو هستیم که به دنبال تسلیمطلبی و رفاه ناشی از پذیرش آن هستند. این دو گروه که از ابتدا به هم پیوستگی داشتهاند در داخل و خارج از ایران بیشترین ضربه را به اسلام ناب میزنند. این خطر جدی باعث شد تا رهبر انقلاب این موضوع را در پیام خود به حجاج متذکر شوند. در خصوص چشمانداز مصاف این دو دیدگاه کلان باید گفت اسلام ناب با وجود همه خیانتها و لطماتی که از ابتدا تاکنون متوجه آن بوده و هست، توانسته رشد یابد و نضج بگیرد و شاخ و برگش را در جهان گسترش دهد و عاشقان و علاقهمندان حقیقی به خود را سیراب کند. همان طور که خدا در قرآن فرموده: « خداوند نور خود را به تمام میرساند هرچند عدهای اراده کنند نور خدا را فراموش نمایند» لذا خدا هر روز در حال تکمیل و اتمام نور خود است. بنابراین ما اعتقاد داریم که سرانجام روزی خواهد رسید که اسلام ناب محمدی بشریت را نجات خواهد داد و زمینهساز سعادت بشر خواهد شد.
انتهای پیام/