«مرگ فروشنده»، نگاهی به جامعه مصرفی

«مرگ فروشنده»، نگاهی به جامعه مصرفی

خبرگزاری تسنیم: «مرگ فروشنده» در زمان درستی اجرا می‌شود؛ چرا که جامعه کنونی ایران نیز مملو از لویی لومان‌هاست که تنها برای داشتن یخچالی بهتر جان می‌کنند و در ‌‌نهایت در فراموشی درمی‌گذرند. زحماتشان نادیده می‌ماند.

خبرگزاری تسنیم _ احسان زیورعالم

«مرگ فروشنده» تراژدی آمریکای مدرن است. داستان آدم‌هایی که به امید کنده شدن از طبقه 99 درصدی‌ها و رسیدن به آن یک درصد سردمدار، جان می‌کَنند و آخرش سینه قبرستان مقصد آمالشان می‌شود. آرتور میلر، نمایش‌نامه نویس چپ‌گرای آمریکایی، ناب‌ترین آرایش را در این نمایش‌نامه ابدی می‌گنجاند تا واقعیتی ورای پوسته پوسیده آمریکایی مدرن، واقعیتی در قلب جزیی‌ترین بخش جامعه – خانواده – عیان کند.

«مرگ فروشنده» داستان لویی لومان فروشنده 60 ساله‌ای است که پس از 35 سال فروشندگی و دوره‌گردی، از کار اخراج می‌شود و خانواده‌اش را در آستانه فروپاشی می‌بیند. پسرانش آن چیزی که می‌خواسته نیستند و تمام حرف‌هایش بوی مرگ می‌دهند. حال نادر برهانی مرند برای بار دوم به سراغ این شاهکار نمایشی رفته است تا بخشی از بحران این جامعه مصرفی را نمایش دهد. وی با همیاری آرش پارساخو متن آرتور میلر را بازنویسی کرده است. در فرآیند بازنویسی بخش عمده‌ای از متن اصلی حذف شده و در برخی صحنه‌ها تداخلاتی ایجاد کرده است.

در نگاه اول به نظر می‌رسد این حذف و تعدیل به زمان اجرای نمایش کمک شایانی کرده است. دیگر با نمایشی طولانی روبرو نیستم. نمایش با یک ریتم و تمپوی یکنواخت و نسبتاً تند پیش می‌رود تا مخاطب احیاناً خسته نشود و صندلیش را‌‌ رها نکند. البته طنازی‌های سه رضا: حمیدرضا آذرنگ در نقش لویی، محمودرضا رحیمی در نقش چارلی و حمیدرضا نعیمی در نقش بن نیز در راستای همین جلب توجه است.

اما با کمی دقت به آنچه در نمایش حذف شده است می‌توان فهمید که برهانی مرند نکات مهمی از نمایش‌نامه میلر را درک نکرده است یا اینکه مقبول توجه او نبوده است. مهم‌ترین بخش دوران نوجوانی کودکان ویلی است که از زندگی شاد و پرهیجان ویلی لومان به آخر خط رسیده حکایت می‌کند. میلر شخصیت بیف نوجوان را در برابر بیف جوان قرار می‌دهد تا مخاطب دست به قیاس زند، برایش این علامت سوال شکل بگیرد که چه بر سر بیف آمده است؟

نکته آن است که میلر در بافت نمایش‌نامه خود از بن‌مایه نیمه ناتورالیستی بهره برده است. میلر دو جفت برادر را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد: بن و لویی به عنوان نسل گذشته و بیف و هپی در مقام نسل امروز. به نظر می‌رسد پسران لویی نیز شباهتی به جفت پدر و عموی خود داشته باشند، بخصوص آنکه لویی در تلاش بوده نگاهی به تربیت سنتی نیز داشته باشد. ولی دخالت‌های لویی نتیجه عکسی داده است که میلر به زیبایی در شخصیت‌پردازی پسر‌ها آن را نمایان می‌کند. هر کدام از پسر‌ها بخشی از صفات دو برادر پیش از خود را به ارث برده‌اند. وراثت ناتورالیستی دچار آشفتگی می‌شود و تبدیل به یک کابوس روانی می‌شود. بیف همچون عمویش از شهر و زادگاهش کوچ می‌کند؛ ولی فاقد جسارت عمویش است و همچون پدرش از وسواس‌های روانی رنج می‌برد. دزدی‌های او تاکیدی بر این وسواس است. در مقابل هپی همچون عمویش ورزیده و سرزنده است؛ ولی او از پدرش زنبارگی را به ارث برده است.

قرار نیست از پسران لویی یک بن یا یک لویی لومان تازه شکل بگیرد و این برخلاف خواسته لویی است؛ پس آنان محکوم به شکست هستند. برهانی مرند از این نکته غافل مانده است. در قیاس تصاویر نوجوانی و جوانی هپی و بیف مخاطب درمی‌یابد چه بر سر وجوه شخصیتی این دو پسر آمده است و صحنه برخورد بیف با پدرش در هتل در کنار زنی دیگر تنها ضربه نهایی به مخاطب برای درک مشکلات این مرد جوان است.

البته برهانی مرند موتیف‌های دیگری از متن میلر را برداشت کرده است تا با برجسته ساختن آن‌ها، داستان خود را پی‌ریزی کند. چمدان‌ها، در و در زدن، یخچال، سبزی‌کاری و جوراب موتیف‌های مورد توجه این کارگردان خوش قریحه است. او با طراحی صحنه‌ای با تعداد زیادی در و چمدان، موهومات ذهنی لومان در حال احتضار را پر رنگ می‌کند و به او اجازه می‌دهد در این دنیای خیالی پرسه بزند. شاید این آخرین آرزوی لومان پیر باشد که راحت‌تر از گذشته به سفر بپردازد. ولی نگارنده با مرور تشریح صحنه‌های آرتور میلر چندان با فضای خلق شده روی صحنه ارتباط برقرار نمی‌کند. بخشی از این فقدان ارتباط ناشی از جرح و تعدیل متن است. برای مثال یخچال نماد خرج‌های بی‌پایان این طبقه از جامعه آمریکاست. در نمایش‌نامه یخچال در حالی خراب می‌شود که به تازگی تعمیر شده است. یخچال خود تبدیل به بحران و کشمکشی می‌شود تا لویی به ورطه نابودی کشیده شود.

از سوی دیگر میلر با تصویر کردن برشی از یک خانه‌ای دو طبقه حومه نیویورک - شبیه به فیلم همنیشن زنان اثر جری لوییس – مرز میان خیال و واقعیت، پاساژهای داستانی میان فلش‌بک‌ها و زمان حال، خلسه‌های لویی و به هوش شدنش را ملموس جلوه می‌دهد. در طراحی صحنه نمایش «مرگ فروشنده» منوچهر شجاع، مرزی میان خیال و واقعیت وجود ندارد. همه چیز در هم ادغام می‌شود. مخاطب گیج و دچار سردرگمی می‌شود. تا نیمه نمایش چیزی دستگیرش نمی‌شود و اگر نمایش‌نامه را نخوانده باشد در پی یافتن المان‌هایی برای درک این مساله است. المان هم موجود نیست، موجودات خیالی از‌‌ همان دری وارد می‌شوند که آدم‌های حقیقی و زمانی توهمات روشن می‌شوند که بن از طریق یخچال از صحنه خارج می‌شود.

ورود و خروج‌ها نیز حساب نشده به نظر می‌رسد. در میان آن همه در بیشتر اوقات بازیگران از دو گوشه صحنه خارج می‌‌شوند که طبق تعریف طراحی صحنه یکی حیاط پشتی و محل کشت سبزی‌هاست و دیگری گاراژ است و در حالی که آشپزخانه به ظاهر کنار حیاط پشتی است، معلوم نیست چه اصراری بر ورود لیندا با بازی نسیم ادبی از آنجاست؟ یعنی آشپزخانه از کلیت خانه جداست؟

اما مهم‌ترین نکته منفی در نمایش برهانی مرند جنس صداهای پخش شده در سالن است. برهانی مرند نام و نشانش را در رادیو کسب کرده است و نامش با رادیو نمایش گره خورده است؛ ولی کیفیت بد صدا و بالا بودن لول صدای پخش شده نسبت به صدای آذرنگ آزار دهنده است. بلند بودن صداهای خیالی تداعی‌گر هیچ گونه وهمی نیست و تنها صدای لویی بینوا را ماسکه می‌کند. نه این را می‌شنوی و نه آن را. در انتها باید گفت «مرگ فروشنده» در زمان درستی اجرا می‌شود؛ چرا که جامعه کنونی ایران نیز مملو از لویی لومان‌هاست که تنها برای داشتن یخچالی بهتر جان می‌کنند و در ‌‌نهایت در فراموشی درمی‌گذرند. زحماتشان نادیده می‌ماند. اما آنچه نیز به جا گذاشته با صداقت و راستی حفظ نکرده‌اند بلکه با دروغ‌هایشان آن را محفوظ نگاه داشته‌اند.

پی نوشت: 1- مبنای قضاوت نگارنده اجرای اول این نمایش است. متاسفانه در ایران رسم بر این است که اجرای اول بد‌ترین اجرا باشد؛ در حالی که این اجرا حکم افتتاحیه یک اثر را دارد و در حضور بزرگان عرصه تئا‌تر و خبرنگاران اجرا می‌شود. حضور سه کارگردان نام آشنا در میان بازیگران و دو بازیگر دارای تجربه کارگردانی، توقع هر فردی را نسبت به آن اجرا بالا می‌برد. به نظر نگارنده بد بودن اجرای اول جای هیچ توجیهی ندارد جز نبود مسئولیت‌پذیری در میان جامعه ایرانی.

2- خبرگزاری تسنیم برای نادر برهانی مرند آرزوی سلامتی می‌کند و امیدوار است این کارگردان خنده‌رو سال‌های سال در عرصه تئا‌تر بدرخشد، متاسفانه این هنرمند در طول اجراهای این نمایش مورد عمل جراحی قرار گرفت.

انتهای پیام/خ

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل