همه اتفاق‌های «آتلان» واقعی است

همه اتفاق‌های «آتلان» واقعی است

خبرگزاری تسنیم: نشست نقد و بررسی ششمین شب هشتمین جشنواره فیلم حقیقت با نقد و بررسی ۶ فیلم برگزار شد. معین کریم‌الدینی، کارگردان مستند «آتلان» در این نشست گفت: همه اتفاق‌های این مستند واقعی است و طراحی خاصی ندارد

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،نشست نقدوبررسی فیلم های«فیه ما فیه»صادق داوری فر،« بافندگان خیال» سیدمحمدصادق جعفری،«آقای بیکار» علی همراز،«چنارستان» هادی آفریده،«آتلان»معین کریم الدینی و«رقص خداوند مائیس» دیوید لبرون با حضور شاپور شهبازی منتقد و شاهین امین مجری ساعت 18 در سالن شماره 3 سینما فلسطین برگزار شد.

«رقصندگان خداوند مائیس» از تمدن پیشرفته مایا می‌گوید

در ابتدای این نشست فیلم«رقصندگان خداوند مائیس» از دیوید لبرون نقد و بررسی شد. دیوید لبرون درباره این فیلم گفت: این فیلم درباره تمدن مایا در مزومریکا در قاره آمریکاست که بسیار پیشرفته بودند. تمرکز این فیلم روی تمدن و هنر مایا است. درباره اسطوره شناسی و شرایط زندگی آن دوران هم پژوهش‌هایی انجام دادیم. تاکنون هزاران نمونه از گوی‌ها و تنگ‌های قوم مایا کشف شده که باعث شده روزنه‌ای برای شناخت خط و نوشتار این تمدن باشد. 90 درصد این اشیای تاریخی بیشتر به وسیله دزدان پیدا شدند و این باعث محرومیت ما شد.

لبرون ادامه داد: بسیاری از سازه های قدیمی نابود شدند و دیگر نتوانستیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. سعی کردم تمام متغیرها و عوامل موثر در از بین رفتن این آثار را بررسی کنیم تا بدانیم در حال حاضر در دست چه کسی هستند و باید الان کجا باشد. این مسأله به اروپا و خاورمیانه محدود نمی‌شود. برخی آثار به غارت رفته حتی اگر برگردند مثل سابق نیستند.

این کارگردان بیان کرد: در مرحله تحقیق برای من مهم بود که بازیگران این عرصه یعنی قاچاقچیان، مجموعه داران و تاریخ نگاران را نشان دهم و حس خودم را پنهان کنم. به نظرم نگاه ذهنی من در فیلم بسیار واضح است. به این دلیل برای ساخت این فیلم تصمیم گرفتم که جا را برای بحث باز کنم و این فیلم در جاهای دیگر و دانشگاه ها نمایش داده شود. من نمی خواستم به طور مستقیم صحبت کنم.

شاهپور شهبازی، منتقد درباره فیلم خاطرنشان کرد: من از راوی، تعارض و پیام در مقابل موضوع و ساختار استفاده می‌کنم. این فیلم به تمام معنا آکادمیک است یعنی از یک گزاره کلی در تمدن مایا آغاز می‌شود و از همین نما به جنگل تمام می‌شود. گرانیگاه اصلی فیلم دزدان هستند و روای آن دانای کل است. ساختار فیلم مقوله است یعنی تمدن مایا از بین رفته و الان قرارست نقبی به جشن ها و تاریخ کشور زده شود.

شهبازی ادامه داد:این ها به صورت تحقیقات آکادمیک جلو می رود و مولف جانبداری نمی کند و قرار نیست حتی زمانی که از غارتگران صحبت می کند، طرف خاصی برود. بومی ها معتقدند این ها میراثی است که ما باید استفاده کنیم؛ بنابراین این میزان تحقیقات آکادمیک وجود دارد. در پایان یک رستاخیز به وجود می آید.

وی افزود: مشکل کلی فیلم هایی که گرایش آکادمیک دارند این است که زبان آن خاموش است و ما از مولف و از تنش ها درونی مولف کمتر چیزی پیدا می کنیم. به نوعی صدای راوی در جزئیات و پژوهش های عمیق پنهان است. در متن با چندصدایی روبروییم که امکان خوانش های متفاوت را امکان پذیر می کند.

«آقای بیکار» حکایت فرد بیکاری که فیلم می سازد

در ادامه این جلسات فیلم«آقای بیکار» از علی همراز نقد شد. همراز درباره قصه فیلم خود گفت: مستندسازی بیکار می شود و برای اینکه از بیکاری بیرون بیاید، به دنبال ساخت فیلم می رود. از مهر 91 این فیلم شروع و تا چندی قبل مونتاژ آن طول کشید. در فیلم، ما با مسائل ایران و جهان همراه می شویم اما تم اصلی همان موضوع بیکاری است.

وی افزود: بسیاری از مسائل گفته شده در فیلم مشهود است چون بخشی از کار ما خودآگاه و بخشی دیگر ناخودآگاه است. زمان یک مسأله دیگری برای انسان بیکار می شود یک دقیقه برای او انگار یک سال است.

شهبازی درباره این فیلم عنوان کرد: گرانیگاه اصلی فیلم تعارض وتضادی است که برای قهرمان داستان که قرار است فیلم بسازد، پیش می‌آید. این فیلم هم راوی اول شخص است. در کار همراز اول شخص مدرن استفاده شده است. در اول شخص کلاسیک فرد مالک و ارباب سرنوشت خودش است و برای انتقال تجاربش از یک مسأله استفاده می کند. در فیلم همراز سوژه محو می شود؛ یعنی فرآیندهایی مثل رویا، کابوس، فرهنگ، خانواده و کودکی به صورت رانش ها در کانال سوژه که شخصیت باشد، نمودار می شود.

وی افزود: فیلم از یک اتاق تاریک شروع می شود و در کل فیلم ما از طریق تمام فرآیندها، تاریخ کودکی و سیاست و جامعه شناسی موجودیت پیدا می کند. این ها در زیبایی شناسی تصویر هم وجود دارد. در این داستان گردش جهان در انسان وجود دارد و مرزهای خودش را محاکمه می کند.

این منتقد اضافه کرد: کل این فیلم پر از پرسش و سوال است و این پرسش بیان آگاهی های قهرمان داستان است. قهرمان داستان ما از آخر موفق به ساخت فیلم می شود و به عنوان یک دال ممتاز عمل می کند چون فردیت ایجاد می کند. صدای راوی از لابلای آن شنیده می شود و به همین دلیل موفق است.

«چنارستان» تضاد زمان حال و گذشته را بیان می کند

فیلم«چنارستان» به کارگردانی هادی آفریده اثر دیگری بود که نقد و بررسی شد. آفریده در توضیح فیلم گفت: فیلم قصه خیابان ولیعصر را از 100 سال گذشته نشان می دهد و بازیابی می کند. ما کاری کردیم که باگردآوری خاطرات فردی افراد کاری انجام دهیم. پازل های فردی افراد را در خیابان ولیعصر نشان می دهد.

آفریده با اشاره به ایرادهایی که در خصوص شروع فیلم از زمان رضاشاه گرفته می شود،گفت: در زمانی تصمیم به احداث خیابان ولیعصر گرفته می شود که کشور به سمت صنعتی شدن پیش می رود که نماد آن قطار است و جنوب و شمال ایران را پیوند می دهد. این خیابان می تواند برای تمام مردم ایران جالب باشد.

وی افزود: این فیلم تاریخ است و نه تخیل و قصه و وقتی بستر قصه تاریخی باشد، نمی توانم آن را حذف کنم و مستندساز اجازه ندارد به خاطر مصلحت ها برخی مسائل حقیقی را نادیده بگیرد. انتخاب راوی نیز برایم در دل پژوهش شکل گرفت و فکر می کنم یکی از بهترین انتخاب ها در فیلم بود. نمی خواستم راوی را حذف کنم و نریشن دانای کل باشد که شخصیت مشخص نباشد. حواسم بوده که اطلاعات غلط نباشد. بخش عمده از کارم تاریخ شفاهی است برای همین پیدا کردن یک راوی خوب مهم بود. دوست داشتم در روایت تاریخی زمان و مکان را بشکنم و فکر می کنم این برای مخاطب جذاب باشد.

شهبازی درباره«چنارستان» عنوان کرد: تصورم این بود خانمی که نقش راوی را بازی می کند و قرار است از معماری تجریش صحبت کند، سازنده فیلم است اما او نماینده آفریده است. راوی اول شخص منفعل است یعنی بین دانای کل و اول شخص قرار می گیرد. فیلم با افتتاح قطار در دوران رضاشاه شروع می شود و مشخص است که هدف یک نفر بیرونی است.

وی افزود: تضاد گرانیگاه اصلی فیلم است که در زمان حال و گذشته اتفاق می افتد. ما در هرایستگاه دراماتیک سفری به زمان داریم و مکان فرصتی برای ما فراهم می کند که بازگشت زمانی داشته باشیم و از طریق مقایسه گذشته و امروز یک رویکرد پیدا می‌کنیم. مستندساز به مخاطب خود می گوید نگاه کن! یک چیزی اشکال دارد و به همین دلیل در پایان فیلم او 30 هزار درخت چنار را می بینیم که الان به 8 هزار درخت رسیده است.

شهبازی گفت: صدای راوی لابلای اجزای ساختار وجود دارد؛ یعنی تحلیل جزئیات ساختار نوع نگاه آفریده را نشان می دهد. ما این را در فضای قدیمی و بناهایی که شایستگی فرسودگی نبودند، می بینیم.

«آتلان» ظرفیت داستانی شدن را دارد

معین کریم الدینی کارگردان«آتلان» نیز از جمله افرادی بود که فیلمش به بوته نقد گذاشته شد. کریم الدینی درباره«آتلان» گفت: تولید فیلم و پژوهش از بهمن سال 90 شروع شد که این ایده به دوران دانشجویی باز می گردد. ما با 35 مربی اسب صحبت کردیم چون در ذهنم نگه داری اسب ترکمن کاملا سنتی بود. تولید کار از آذر تا مرداد طول کشید و مرحله قبل از تولید از مهرماه شروع و تا چند وقت پیش ادامه پیدا کرد.

کریم الدینی افزود: زمانی که فیلم شروع شد می توانستم یک مستند محض بسازم که جنبه های دراماتیک را بیشتر کنم. سلیقه روایی ام بیان داستان بود اما قرار به بازسازی نبود. زمانی که فیلمبرداری و کرین داشتم، بعضی دوستان معتقد بودند در این فیلم استفاده از برخی پلان ها ضربه زننده است اما من نگران نبودم که سمت تعریف سینمای داستانی بروم. معتقدم جنبه های مستندگونه در فیلم وجود دارد و اجازه دادم قوانین سینمای داستانی در آن اتفاق بیفتد.

وی یادآور شد: اگر می خواستم برای شخصیت ها بازی تعریف کنم از بازی ها دراماتیک بهتری استفاده می کردم. همه اتفاق های فیلم واقعی است اصلا طراحی خاصی ندارد چون به باور پذیربودن آن ضربه می خورد.

شهبازی در ادامه با تبریک به کریم الدینی بیان کرد: فیلم تقریبا همه پتانسیل های یک فیلم داستانی خوب و پرفروش و جذاب را دارد اما به شدت به فیلم داستانی نزدیک است و در ساختار ضربه خورده است. اگر در چیدمان پلان های فرعی و اصلی دقت می شد، موفق تر بود. تصاویر گرفته شده و ایجاد تعلیق خوب بود اما متأسفانه مشکل ساختاری دارد. اگر این فیلم داستانی می شد، بسیار موفق بود.

در ادامه این سلسله نشست ها، نشست نقد وبررسی فیلم«فیه ما فیه» از صادق داوودی فر و«بافندگان خیال» از محمدصادق جعفری نقد شد.

اخلاق مداری در«فیه ما فیه» به شدت مشهود است

شهبازی درباره«فیه ما فیه» گفت: اخلاق مداری داوری فر به شدت در فیلمش وجود دارد؛ یعنی نوع و سبک فیلمبرداری به گونه ای نیست که عریانی به نمایش بگذارد؛ این اخلاق مداری آن قدر بالاست که نه این کار را انجام می دهد و نه نقاب بر چهره می گذارد و هرجایی به مشکل برخورد کند دوربین را خاموش می کند.

«بافندگان خیال» روایت نابینایانی که با خط بریل قالی می بافند

محمدصادق جعفری کارگردان«بافندگان خیال» درباره فیلم خود در ادامه گفت: اولین بار درسال 83 با این سوژه برخورد کردم و با فضای نابینایان که با خط بریل قالی می بافتند آشنا شدم؛ تا اینکه سال 88 این سوژه را در مرکز مطرح کردم. اول فیلمنامه طراحی کردم و روز اول شخصیت اصلی فیلم جلوی دوربین نیامد و مجبور شدیم فیلمنامه را کنار بگذاریم و کم کم سعی کردیم فیلمنامه شکل بگیرد. الان فضای فیلم جذابتر و روانتر از قبل است.

جعفری توضیح داد: من پژوهش مفصلی برای ساخت فیلم انجام می دهم و سعی می کنم خلاهای شخصیت ها را دربیاورم و در عین حال به فیلمنامه نیز فکر می کنم. سعی می کنم با ایده جلو بروم. فیلمنامه هایی که خودم می نویسم سعی می کنم کلیات را در هرسکانس بدانم.

شهبازی در ادامه با بیان اینکه نتوانستم به دلیل خستگی این فیلم را ببینم، عنوان کرد: در سینمای داستانی هم سوژه و هم داستان غایب است. در سینمای داستانی از طریق غیاب سوژه و مفهوم در فیلم تغییر ایجاد می کنید تا تماشاگر لذت ببرد. نوع تقسیم بندی اطلاعات در سینمای داستانی از دو جنس متفاوت است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل