شرح حال بانوی کربلا در روز اربعین از زبان انسانی: دل هر خیمه می‌سوزد، به احوال دل زینب

شرح حال بانوی کربلا در روز اربعین از زبان انسانی: دل هر خیمه می‌سوزد، به احوال دل زینب

خبرگزاری تسنیم: علی انسانی از شاعران پیشکسوت هیئت است که به نوکری آل‌علی(ع) افتخار می‌کند و اعتبارش از دستگاه امام حسین(ع) است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اربعین میعادی دوباره برای حضور عاشقانه حسینی است که در سال‌های اخیر جلوه‌ای ویژه در ادبیات معاصر داشته است. شعر آیینی بیشترین سهم از این موضوع را به خود اختصاص داده است.

در روزهای اخیر همزمان با فرارسیدن موسم اربعین حسینی، تعدادی از شاعران به یاد سید و سالار شهیدان و مصائب اهل بیت(ع) در این مدت، سروده‌هایی را منتشر کرده‌اند. حاج علی انسانی از شاعران پیشکسوت شعر آیینی که شاید خیلی دور از ذهن نباشد اگر بگوییم که بسیاری از اهالی هیئت خود را مدیون او بدانند. انسانی حق استادی به گردن بسیاری از شاعران هیئت دارد. از او تاکنون قطعات مختلفی منتشر شده که هر یک از سوز درونی شاعری حکایت دارد که خود به نوکری خاندان علی(ع) افتخار می‌کند و اعتبار کارش را از هیئت امام حسین(ع) گرفته است. سروده‌های ذیل از این شاعر است که به مناسبت ایام اربعین سالار شهیدان(ع) منتشر می‌شود:

دل هر خیمه می‌سوزد، به احوال دل زینب
که بر باد ستم رفته، تمام حاصل زینب

زنی نبود که نالان نیست، همه در آه و واویلا
همه گریان در این صحرا، ولی مجنون شده لیلا

ز بس سیلی زده دشمن، ببین بر طفل و بر رویش
در این صحرا ز غم رویش، شده هم‌رنگ با مویش

مَپُرس از من ز کعب نی، چها خصم تو با او کرد
ولی سربسته می‌گویم، کبوتر را پرستو کرد

خودم دیدم در این صحرا، عزیزم دست و پا می‌زد
سنان بر پهلوی او بود، و زهرا را صدا می‌زد

تو این جایی و من بی‌تو، به سر عزم وطن دارم
ز هجده یوسفم با خود، فقط یک پیرهن دارم

***

از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم

گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم
ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم

به یادم مانده آن روزی که می‌جستم ترا اما
تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم

تو را ای آشنای دل اگر نشناختم آن روز
مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم

تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما
برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم

بسان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو
اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم

میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب
نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم

شکسته جای مهرت را ز بی‌مهری به نی دیدم
شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم

ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران