علومانسانی را ارزان و مبتذل در دانشگاهها ارائه کردیم
خبرگزاری تسنیم: مشاور فرهنگی رئیسجمهور گفت: علومانسانی را ارزان و مبتذل در دانشگاهها ارائه کردیم.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، برنامه«دیروز، امروز، فردا» به سردبیری محمدحسین رنجبران و تهیهکنندگی محمد صراف در 27 آذرماه سالروز شهادت دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه با حضور حجتالاسلام حمید پارسانیا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور به موضوع وحدت پرداخت.
آشنا در این برنامه گفت: در واژه گزینی رویکردهای نظری داخلت تام دارد. وقتی از اتحاد یا وحدت یا پیوند حوزه و دانشگاه صحبت می کنیم هر کدام به تلاشهای ویژه ای اشاره دارد.
وی افزود: باید دید تماس این دو نظام اموزشی و پژوهشی را چگونه تعریف کردیم. گاهی این دو نظام وحدت باید داشته باشند و گاهی پیوند. به نظرم وحدت این دو موفقیت چندانی نداشته اما پیوند و اتحاد موفقیتهای قابل توجهی داشته است.
آشنا با اشاره به تاریخچه موضوع وحدت حوزه و دانشگاه، گفت: موضوع حوزه و دانشگاه با موضوع سنت و مدرنیته و علم و دین نسبت و ارتباط دارد. نقش نهاد قدرت و کنش نسبت به قدرت در این مسائل مهم است.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور خاطرنشان کرد: ایران پیش از مشروطه به یک خود آگاهی در مورد عقب ماندگی از غرب رسید، مخصوصا در جنگ ایران و روسیه. در این خودآگاهی افراد رویکردهای مختلفی را برگزیدند.
آشنا تصریح کرد: یک رویکرد، رویکرد غرب گرایی بود. در این رویکرد دین به عنوان مانع ترقی تلقی می شد. چهره بیرونی دین نیز روحانیون تلقی میشدند. در 1315 که آیتالله حائری فوت کردند عملا حوزه علمیه را تاسیس کرده بودند و دولت نیز به همین موازات اقداماتی را انجام داده بود.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور در ادامه اظهار داشت: دوران رضاشاه، دورانی است که تلاش میشود نهاد دین مدیریت شود، بنابراین دانشگاه و دانشکده معقول و منقول و موسسه وعظ و خطابه تاسیس میشود.
وی در ادامه گفت: در آن زمان حکومت تلاش میکند حوزه را مدیریت کند و عناصر دانش مدرن را وارد حوزه کند. تا سال 1320 ما شاهد سرکوب حوزه توسط حکومت و تصمیم بر جایگزینی آن توسط دانشگاه هستیم.
آشنا تاکید کرد: از 1320 تا 1357 روحانیتی را داریم که مجبور است زبان نسل جدید را بیاموزد. انقلاب اسلامی ایران رهبر درجه یکش امامخمینی(ره) بود و پس از ایشان در درجههای پایینتر روحانیونی بودند که بین حوزه و دانشگاه رفت و آمد میکردند. روحانیت به این نتیجه میرسد که اگر میخواهد مقبولیت داشته باشد باید وارد دانشگاه شود. همچنین متدینین دانشگاهی نیز رو به حوزه می آوردند.
وی افزود: انقلاب اسلامی توسط روحانیون دانشگاهی و دانشگاهیان متدین پدید میآید. حال انقلاب اسلامی میخواهد به مسئله دانشگاه توجه کند. انقلاب فرهنگی پاسخی است که انقلاب اسلامی به سکولارهای دانشگاه میدهد.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور خاطرنشان کرد: در همان دوره دفتر همکاری حوزه و دانشگاه تاسیس میشود و تلاش میشوند پیوند بین حوزه و دانشگاه صورت بگیرد و در همان دوره حوزه تلاش میکند که علوم انسانی جدید را وارد دانشگاه کند. اگر ما به ریشه تاریخی این پیوند نپردازیم نمیتوانیم نگاه درستی به این مسئله داشته باشیم.
آشنا در بررسی تاریخچه وحدت حوزه و دانشگاه از سال 1357 به بعد، گفت: اتفاقی که میتوان آن را خوب بیان کرد این بود که قبلا همکاری بین حوزه و دانشگاه یک راه حل تلقی شد و بعد از انقلاب کسانی که علمدار این مسئله بودند یا به شهادت رسیدند مانند شهید مفتح، باهنر و مطهری و یا در نظام مسئولیت گرفتند مانند مقام معظم رهبری.
وی افزود: امامخمینی(ره) وقتی خواست یک نفر را برای صحبت با جوانان دانشگاه تهران انتخاب کند، مقام معظم رهبری را انتخاب کرد. انقلاب فرهنگی یک پاسخ بود و ستاد انقلاب فرهنگی تداوم این پاسخ بود.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور تصریح کرد: یک بخش از راه حل زدودن عناصر ضد انقلابی و افراطی بود و بخش دیگر اسلامی کردن دانشگاه. این امر یک نهاد پشتیبان داشت به نام دفتر همکاری حوزه دانشگاه.
وی در ادامه گفت: این نهاد از اساتید حوزوی استفاده کرد که آیتالله مصباح یزدی پرچمدار این اقدام بودند. این نهاد هم از استادان برجسته بهرهمند بود و هم از طلاب جوانی که میتوانستند این امر را بیاموزند. در سطح دانشگاهها تنها 2 واحد معارف اسلامی به دروس دانشگاهها اضافه شد.
آشنا در ادامه اظهار داشت: در شروع تدریس معارف اسلامی مهمترین اساتید حوزوی دعوت شدند و دروس آنها ضبط شد تا این موضوع به درس تبدیل شد و نیاز به استاد پدید آمد. اینکه تدریس معارف اسلامی چقدر تاثیرگذار بوده باید جداگانه در مورد آن بحث کرد، اما آنچه که به صورت نهاد در دانشگاه تاسیس شد، نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها بود که ابتدا نمایندگان آقای منتظری بودند و بعد از آن نماینده امامخمینی(ره) و سپس نماینده مقام معظم رهبری.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور خاطرنشان کرد: در این زمان استقرار عملی در دانشگاهها صورت گرفت و افراد مسئول بودند که فضای دانشگاهها را یک فضای دینی کنند. این تجربه هم باید مورد بررسی قرار گیرد.
وی افزود: موسساتی مانند دانشگاه رضوی مشهد، مدرسه عالی شهید مطهری، موسسه در راه حق، دانشگاه باقرالعلوم(ع) و دانشگاه امام صادق(ع) تاسیس شدند تا بار ارتباط حوزه و دانشگاه را به دوش بکشند. هر کدام از این موسسات تجربیات مخصوص به خود را داشتند که باید مورد بررسی قرار گیرند.
آشنا در مورد تفاوت وحدت حوزه و دانشگاه با اتحاد یا پیوند حوزه و دانشگاه گفت: ما یک کار خیلی قابل توجههی انجام دادیم و آن این بود که کار رضا شاه را به صورت وسیعتر انجام دادیم و دروس حوزوی را به صورت بستهبندی وارد دانشگاهها کردیم. گسترش دروس الهیات در دانشگاهها خدمت بود یا نه؟ این مسئله بسیار مهمی است.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور اظهار داشت: وقتی گفتیم میخواهیم دانشگاهها را توسعه دهیم، چون توسعه علوم فنی گران است، پس به توسعه علوم انسانی که تنها نیاز به چند صندلی و یک کلاس و یک استاد داشت پرداختیم. دم دست ترین علوم انسانی نیز رشته الاهیات و معارف اسلامی بود.
وی در ادامه گفت: ما این رشتهها را توسعه دادیم در حالی که استاد، متن کافی و دانشجوی مستعد نداشتیم. ما علوم انسانی را سطحی کردیم و آن را تبدیل کردیم به دروسی که میتوان با آن تست زد، در صورتی که دروس انسانی تحلیلی است.
آشنا افزود: عمق معارف اسلامی در حوزه بود و ما علوم انسانی را ارزان و مبتذل در دانشگاهها ارائه کردیم. ما میخواستیم مدرک بدهیم و پول درآوریم. این باعث شد که کسانی که مدرک گرفتند تبدیل به معلم معارف اسلامی شدند و در سطوح مختلف جامعه به ترویج علم نازلی که دریافت کرده بودند پرداختند.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور تصریح کرد: این مسئله را در نظر بگیرید که نابسامانی مدیریت دانش ضربه بزرگی به حیثیت علوم انسانی زد. در دوره رضاشاه هدف این بود که حوزه در دانشگاه هضم شود. تلاش برای اینکه دانشگاه هم در حوزه هضم شود باعث میشود که دانشگاه مقاومت نشان دهد.
وی افزود: اینکه کسی معتقد باشد که علوم انسانی در دانشگاهها کلا کفریات است و ما مسئولیت علوم انسانی را به قیمی به نام حوزه دهیم تا جای دانشگاه بنشیند باعث مقاومت میشود که بازتاب هایی به حوزه نیز دارد. درگیری های بین حوزه و دانشگاه یک نوع رجز خوانی بین این دو نهاد است که متاثر از همین نگاههاست.
آشنا در مورد باور مسئولین از لزوم وحدت دانشگاه و حوزه، گفت: در بالاترین سطوح، امام و مقام معظم رهبری هم دغدغه داشتند و هم پیگیری کردند. در سطح نهادهای خارج از حکومت ما افرادی را داشتیم که عمرشان را برای این منظور گذاشتند. آیتالله مهدوی کنی و جوادی آملی از جمله آنها بودند.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور تاکید کرد: آیتالله مصباح یزدی زحمتهای فراوان کشیدند. در حوزه سیاستگذاری، شورای عالی انقلاب فرهنگی به سمتی رفت که کل سیستم را ببینید و تصمیمگیری کند.
وی در ادامه گفت: آخرین تلاش مقام معظم رهبری ستاد تحول علوم انسانی است. به این ستاد خیلی امید بسته شد اما هنوز در مورد ان هنوز بررسی نشده است. در نظام آموزش عالی افراد همه میخواهند این مسئله انجام شود ولی مقاومت حوزه و دانشگاه یک مقاومت ساختاری است. به قدری حوزه تلاش کرد که مجلات علمی پژوهشی داشته باشد که در انتها شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرد که حوزه می تواند مجلات مخصوص به خود را داشته باشد.
آشنا خاطرنشان کرد: با این حال نتیجه این اقدامات باعث پیوند حوزه و دانشگاه نشد. نظام مدرک ما در دانشگاه شکست خورده است اما با این حال ما معادل سازی کردیم دروس حوزی را با دانشگاهها. اقدامات نادقیقی در این میان انجام شده است.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور در پایان گفت: من امید خاصی به حوزه دارم. این امید برای این است که حوزه به سه خود آگاهی رسیده است. ورودیهای حوزه اکنون خیلی خالصتر شده است. حوزه با علوم جدید ارتباط بهتری دارد. توجه به فقه سیاستی و مسئولیت پذیری حوزه در برابر مردم نیز امید سوم من به حوزه است.
انتهای پیام/