زیارت امام هشتم برایم ماجراجویی عاشقانه بود
خبرگزاری تسنیم: این روزها او رنگ خاطره به خود گرفته و با ته لبخندی همچنان امیدوار به زندگی ادامه میدهد و یک راز با ضامن دلهای شکسته میشود، رویای پسرک تنها.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری ،مرتضی پاشایی را خیلی دوست دارد و این روزها از او بسیار یاد می کند، با دانلود آهنگهای او از اینترنت اینهمه تیک تیک زمان را سر میکند تا روزها پشت سر هم بیایند و بروند.
تمام دنیایش خلاصه می شود در رنگی به نام قرمز و دنیای قرمز پرسپولیس. از وقتی یادش میآید طرفدار دو آتیشه این تیم پایتختی است.
دستهایش قوت ندارد اما خوب بلد است با تلفن همراه خود سری به وب سایتهای اینترنتی بزند. از قضا تسنیم را هم خوانده است و دوست دارد تا فضای بیشتری از مطالب شاد و ورزشی بر آن حاکم شود.
عکس های خودش را هم با بازیکنان و پیشکسوتان پرسپولیس هر از گاهی میبیند. همین چندماه پیش بود که مهرداد کفشگری به او سر زده بود. او دلش اما؛ برای علی کریمی میتپد و دلش میخواهد او را ببیند.
دنیای او این روزها دنیای عجیبی است، جوانی 23 ساله که باید این روزها در دانشگاه میبود، ولی برحسب سختی روزگار، 15 سال است در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام خمینی(ره) ساری روزگار میگذراند.
به گفته خودش دوستان قدیمی دیگر به او سر نزده اند، همان بچه محلهایی که روزگاری با هم به مدرسه می رفتند ...... اما گله ای هم ندارد.....آرام و ساکت بر تخت بیمارستان با ته لبخندی، زندگی میگذراند.
او همان محمد رضا فهیمی، دانش آموز 8 ساله ای است که در سال 89، بر اثر تصادف دچار ضایعه نخاعی میشود و با بستری شدن در بیمارستالن امام خمینی (ره) روزگار متفاوتی را نسبت به همه هم سن و سالهای خود در زندگی تجربه میکند.
او اکنون دیگر، شبیه یک خاطره شده، در میان همه مریضهایی که در بخش مراقبتهای ویژه به صورت کاملا ویژه، زندگی را از دریچهای دیگر میبینند و تجربه میکنند.
15 سال زندگی در این شرایط ، استقامتی به بلندای کوهی استوار میخواهد و محمد رضا، انگار در میان بغض گلویش، استواری را معنایی دوباره میکند و به همه ما، صبوری را از نو میآموزد.
رویای پسرک تنها، این روزها با بلوغ فکری او در 23 سالگی تجربه ای برای رسیدن به باوری از جنس صبر رسیده و این تحول و شکوفایی فکری، در او به وضوح دیده میشود.
محمدرضا 15 سال است که در این اتاق 6 متری، در دنج ترین فضای مراقبتهای ویژه بیمارستان امام زندگی میکند و وضعیت جسمانی او به گونه ای است که امکان نقل و انتقال او را با توجه به لولههای تنفسی که به گردن او متصل است برایش مقدور نمیسازد.
تاکید بر تمکین پزشک برای زیرپوشش قراردادن درمانی محمدرضا
او این روزها منتظر است تا به اتاق جراحی برود، تا شاید زخمهای بسترش اندکی التیام بیابد. به گفته پدرش، این روزها همه تلاششان در رایزنی با پزشک برای عمل کردن محمدرضا و متقاعد کردن بیمه، برای زیر پوشش قرار دادن هزینههای درمانی محمد رضا میگذرد.
پدری که محمدرضا را بسیار عاشقانه دوست دارد و با وجودیکه خودش در درمان چشم چپش ،که سفید شده است ،به مراقبت نیاز دارد, تمام دارایی خود را برای نفس کشیدن پسرش صرف میکند.
گلایه ای ندارند، حتی انگار آرزویی هم برایشان متصور نیست تا از دریچه رسانهها آن را به گوش بزرگترها برسانند، فقط چشمشان بدجوری چشم انتظار رفع مشکل زخم بستر محمدرضا است.
در این روزهای سرد،گفتوگوی تسنیم با محمدرضا فهیمی، زندگی از زاویه ای دیگر را مجسم میکند، برای همه ما که شاید درگیر چرخ دندههای سخت روزگار خود شدهایم.
تسنیم: اگر بخواهی خودت رو برای ما تعریف کنی چه میگویی محمدرضا؟
محمدرضا فهیم، 8 ساله بودم که آمدم اینجا و تصادف هم علت اصلی بود، آبان ماه به دنیا آمدم.
تسنیم: پس نتوانستی به مدرسه بروی؟
خودم یاد گرفتم و هر روز خودم را با خواندن تله تکست و اینترنت مشغول کرده ام.
تسنیم: حرفت این روزها چیست؟
کمتر پیش میاید که حرف تازه داشته باشم.
تسنیم:چرا؟
شخصیت عجیبی دارم و به خاطر همین رفتارم اکثر اوقات کم صحبت میکنم.
تسنیم: ولی ما امروز میخواهیم با هم کمی از گذشته و حال با هم صحبت کنیم و به همین خاطر دوست داریم کمی بیشتر با این شخصیت عجیب صحبت کنیم.
لبخندی می زند و می گوید: حرف خاصی برای گفتن ندارم و سعی نکرده ام حرف دلم را هم به کسی بزنم.
تسنیم: سایتها را مطالعه میکنی؟ خبرها را چه؟
پیش میاد که به سایتهای خبری بروم اما یک بار خبرگزاری شمارا به من معرفی کردند و به سرم زد که از این سایت بازدید کنم، خبرهای زیادی بود، مطالب زیادی داشت اما بیشتر خبرها مناسب حال من نبود و چون خبرهای ورزشی بیشتر دوست دارم. این نوع خبرها رو بیشتر مطالعه میکنم.
تسنیم: پس ورزش اولویت اول تو است!خب جالب ترین خبرهایی که این روزها دنبال میکنید چیست؟
تنها چیزی که برام جالب بود بازداشت مدیرعامل پرسپولیس بود.
تسنیم: محمدرضا کدوم پرستارت را دوست داری؟
همه پرستارهای بخش را دوست دارم که زحمت میکشند، بعضی از پرستارها از اینجا رفتند ولی بعضی وقتها به من سر می زنند. بعضی از مراقبها مثل آقای داداشی، آقای میدانی و بچههای دیگر که بودند دوست دارم بیشتر بیایند، رابطه ام با قدیمیها خیلی خوب است چون خودم از قدیمیهای بخش هستم.
آقای دارایی یکی دیگر از قدیمی هاست، هفته گذشته بچه های قدیمی بخش را که دوست داشتم ببینم دیدم .آقای حیاتی پرستارم در سال 89 هم به عیادتم آمده بود.
تسنیم: چند تا خواهر و برادر داری؟
یک برادر کوچکتر از خودم دارم و یک خواهر بزرگتر از خودم.
تسنیم: دنیا رو چطو ر میبینی محمدرضا؟
برای من خوبه سخت نمیگیرم.
نگاهی به لوله های متصل به گردن مرتضی می کنم و تنفسی که آرام آرام میبلعد و سکوتی را که هر چند لحظه یکبار دستگاه کنترل اتاقش میشکند و میپرسم:
تسنیم: شعار میدهی محمدرضا؟
شخصیتی که دارم نسبت به این چیزها سخت نمیگیرم. شخصیت شادی دارم و همه چیز را به مسخره میگیرم، آدمی هستم که وقتایی همه دارند گریه میکنند، من در حال خنده هستم و خودم را شاد نگه میدارم.
پدر محمدرضا هم دوست دارد در این مصاحبه مشارکت کند میگوید: من و مادر محمدرضا دائم در رفت و آمد بین ساری و قائمشهر هستیم و هرچند همه پرستارها برای محمد رضا کار انجام میدهند، لازم می دانم از کارکنان بیمارستان و بهزیستی قائمشهر نیز تقدیر کنم، چون امکانات را در اختیارم میگذارند.
تسنیم: هزینههای درمانی را چطور پرداخت میکنید؟
هزینههای درمانی را شخصا پرداخت میکنم، ما این روزها درگیر مشاوره و پیگیری درمان زخم بستر محمدرضا هستیم. این بیمارستان امکان درمان زخم بستر ندارد و با دکتری در بیمارستان زارع مشورت کرده تا عمل انجام شود و منتظر دکتر هستیم.
قبلا زخم بستر گرفته بود در حال خوب شدن بود، اما اکنون دوباره زخم بستر حادی گرفته است که دارد درد میکشد.
محمد رضا: دکتر گفت، اینجا نمیتوانم جراحی کنم و باید در بیمارستان زارع باشد و روز عمل را مشخص کرد، به زخم بستر اهمیتی نمیدهم، خیلی وقت است که این زخم بستر را دارم.
پدرش در ادامه سخنان او با تسنیم میافزاید: کمیسیون درمانی برای محمدرضا تشکیل شده و اعلام کرده اند که مدت زیادی است که در آی سی یو مانده است و هر ماه که تسویه حساب میکنم از تامین اجتماعی قائمشهر باید استعلام بگیرند و اعلام کرده که باید ازکار افتادگی بگیرید.
می گویند هیچ مریضی را 15 سال در بیمارستان نگه نمیدارند و توصیه میکنند که مریضتان را روزانه در حیاط ببرید تا آفتاب بگیرد تا زخم بستر کمی بهتر شود، اما با توجه به وضعیت محمدرضا این کار مشکل است .برای کمک به روحیه محمد رضا پارسا او را با آمبولانس به مشهد برده ام.
تسنیم: زیارتت قبول باشد آقا محمدرضا!بار اول بود که به مشهد سفر کردی؟
محمدرضا: دور ضریح را خالی کرده بودند، چون من نمیتوانستم خودم بروم، اتفاقاتی که توی مسیر افتاد خوب بود. بیشتر شبیه یک ماجراجویی بود چون خیلی ریسک بود که با این وضعیت مرا تا مشهد ببرند.
با آقای میدانی خیلی دوست هستم که در این سفر با من همراه بود. در آن شرایط همه انتظار داشتند که دعا کنم و ما میخندیدیم.شاید دیگران باور نکنند در آن فضای خاص بتوانیم بخندین اما ما سعی میکردیم بازی کنیم.
تسنیم: در این سفر حس و حالی هم بوده که به کسی نگفته باشی؟
مطمئن باشید چیزی بوده که به کسی نگفتم و چون مغرور هستم عادت ندارم که کسی چیزی را بداند و همیشه اعتماد به نفسم بالا بوده است.
تسنیم: حتما بین همه شوخیها و خندهها چیزی بوده که به امام رضا گفته باشی!
اعتقاد دارم که خواست امام رضا بود به مشهد و در کنار ضریح حضرت بروم، همه چیز یک هفتهای درست شد، 7 سال پیش سعی کرده بودم بروم اما نشد و ایندفعه همه چیز سریع درست شد که خودم در راه سفر فکر میکردم که با این وضعیت شانس بیاورم زنده باشم.
جواب دادن به سئوالاتان و اینکه در کنار ضریح امام رضا علیه السلام چه گفتم خیلی برایم سخت است، همه دعا میکردند اما من میخندیدم،این مسئله برای خودم هم عجیب است و فکر میکردم کدام آدمی در چنین حالتی می خندد!!
فضای مصاحبه با ورود پرستار کمی تغییر میکند و فرصتی پیش می آید تا به دور از چشمان تیزبین دوربین عکاسی و پدر محمد رضا مصاحبه اختصاصی ام را انجام دهم.
تسنیم: آقای فهیمی محمدرضای شما به چه چیزی علاقه دارد؟
تمام دنیایش پرسپولیس است، خیلی برای من درد و دل نمیکند اما با مادرش درد و دل میکند و میگوید شما ببخشید که زندگی شما را خراب کردهام و یا از ما میخواهد بیمارستان نیاییم و پرستارها برای رسیدگی هستند، اما ما او را خیلی دوست داریم.
تسنیم: آقا محمدرضا اینقدر که شما پرسپولیس را دوست دارید، پرسپولیس هم شما را دوست دارد؟
محمدرضا: متاسفانه بازیکنان ما همهاش به فکر خودشان هستند، چون اگر به دیگران هم فکر میکردند وضعیت ورزششان اینگونه نبود و به فکر طرفدارانشان نیستند. قدیمیها بیشتر به فکر ورزش بودند. در ورزش ما همه چیز تغییر کرده است.
منتظر دیدار علی کریمی هستم
به علی کریمی نامه فرستادهام که دوست دارم ببینمش و با توجه به شخصیتی که دارد؛ مطمئنا میآید چون مردمی و با شخصیت است و به همین خاطر پرسپولیسیها دوستش دارند.
رویای پسر تنها، رویایی با آرزوی روزهای خوش و شادی برای همه است و این همه خواسته محمدرضا فهیمی است.
گزارش از سمیه فقیه
انتهای پیام/ج