فتاحی: داستان انقلاب جای بیان تضادها است، نویسنده نباید مگویی داشته باشد
خبرگزاری تسنیم: حسین فتاحی با بیان اینکه داستان انقلاب باید تضادها را نشان دهد، گفت: هر نویسنده باید با فراغ بال فکر کند که اگر این موضوع معضل اجتماعی است به عنوان دوستدار انقلاب حرفش را بزند و هیچ مگویی نداشته باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ششمین نشست « 17 دقیقه حرف حساب، تاریک و روشن داستان انقلاب» با این پرسش که آیا داستان انقلاب داریم یا نه، با حضور ابراهیم زاهدی مطلق، عباس پژمان، رضا امیرخانی و حسین فتاحی در بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد. در ابتدای این جلسه ابراهیم زاهدی مطلق به سخنرانی پرداخت و در سخنان کوتاه خود گفت: قرار نیست من حرف حساب بزنم بلکه من آمدهام تا خوشامد بگویم. همچنین بین خلط مبحثی که بین داستان انقلاب و ادبیات انقلاب ایجاد شده است از بین برود. ما میخواهیم این تفاوتها را پیدا کنیم و ببینیم که نشانههای زبانی چه بود و چه تأثیراتی بر ادبیات انقلاب داشت. در حقیقت میخواهیم ببینیم که ادبیات انقلاب چه میخواهد بگوید.
هنوز در داستانهای انقلاب ساواکیها ما را دنبال میکنند
در ادامه برنامه مقاله "نسبت بین رمان و انقلاب اسلامی" به نوشته شهید مرتضی آوینی قرائت شد. پس از این مقاله حسین فتاحی، دبیر جشنواره داستان انقلاب، به سخنرانی پرداخت و گفت: به نظرم مقاله شهید آوینی بسیار علمی و بالاتر از سطح شعور است. من میخواهم سادهتر صحبت کنم. به نظرم اگر بخواهیم با نگاهی ساده داستان انقلاب را نگاه کنیم، باید گفت که داستان انقلاب همانند هر داستانی دیگری هم قصه و هم مضمون میخواهد و هر زمان که اسم انقلاب میآید مضمون آن نیز با آن همراه است. در پاسخ به این سوال که آیا داستان انقلاب داریم یا خیر، باید گفت که بله داریم که موضوع بحث آن انقلاب است. پس چرا هر سال در این برهه زمانی خبرگزاریها و رسانهها این سوال را مطرح میکنند که آیا داستان انقلاب داریم یا خیر؟. به نظر من این موضوع با برگزاری اینگونه میزگردها درست نمیشود. واقعیت این است که داستان انقلاب داریم اما بسیار ضعیف است.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را به سه مقطع تقسیم کنیم، باید گفت که مقطع اول قبل از پیروزی انقلاب است که انقلابیون با شاه مبارزه میکردند. مقطع دوم در حال پیروزی انقلاب است و مقطع سوم خود انقلاب اسلامی است. اگر با این نگاه همه کتابها را نگاه کنیم، میبینیم که بیشتر داستانها تا 22 بهمن را روایت میکند و هنوز هم ساواکیها دنبال ما میکنند و هنوز هم مرگ بر شاه میگوییم. این موضوع در حالی است که 30 سال گذشته است و به نظرم آن حرفها قدیمی شده است. نویسنده باید حرف اسلامی داشته باشد و شخصیت تازهای را مطرح کند که مخاطب رغبت کند داستان را بخواند. اگر ما فضای متفاوت و نگاه جدیدی را ارائه ندهیم مخاطب کتاب ما را نمیخواند.
فتاحی اضافه کرد: تا زمان پیروزی انقلاب و چند سال پس از آن یکسری حرفهایی بود که مردم آنها را نشنیده بودند در نتیجه روایت آنها برایشان تازگی داشت، اما اکنون این حرفها آنقدر شنیده شده است که دیگر برایشان جدید نیست. به نظرم نویسندهای که بخواهد امروز بنویسد باید راجع به اتفاقات همین امروز بنویسد. مثلاً وقتی ما به مرحله بعد از انقلاب میرسیم، مخالفان انقلاب به چند دسته تقسیم میشوند که باقیماندههای رژیم شاه، مردمی که انقلاب را دوست نداشتند، گروههای سیاسی که انقلاب کردند اما آن را نمیخواهند و دولتهایی که با انقلاب موافق نبودند شامل میشود. که البته آن نمونه آن کودتای طبس و بزرگترین آن جنگ عراق است. فراموش نکنیم ما به جنگ هم پرداختیم و بیشترین نوشتههایی که میتوان آن را داستان انقلاب نامید، داستانهای جنگ است. در حقیقت داستان جنگ همان داستان انقلاب است. باید توجه کرد که همه آن کودتاها و جنگ عراق تمام شد و چیزی که ماند و بیشترین تضاد را با انقلاب دارد و به نظرم بهترین سوژه است چیزهایی است که داخل انقلاب است. کسانی هستند که با مردم زندگی میکنند و چه دانسته و چه ندانسته طرفدار انقلاب هستند و به نظرم اتفاقات از همین افراد است که باید به آن پرداخت.
دبیر جشنواره داستان انقلاب در ادامه سخنان خود گفت: اگر بخواهیم عواملی که باعث شد ما سراغ اینگونه نوشتنها نرویم را بررسی کنیم، باید گفت که اولاً انقلاب یک پدیده اجتماعی است در آن زمان شاه شرایطی را ایجاد کرده بود که با زندگی مردم تضاد داشت و باعث انقلاب شد، اما اکنون این پدیده دیگر اجتماعی نیست. دوستداران انقلاب آن را یک امر قدسی و مقدس نشان دادهاند که هرگونه حرف زدن خلاف آن خطرناک است. در نتیجه هیچکس جرأت ندارد حرف بزند و ما نمیتوانیم درباره انقلاب بد بگوییم. در حالیکه انقلاب محل عرضه تضادها بود و اگر در داستان تضاد نداشته باشیم آن داستان نمیگیرد. برای مثال همین قضایای 12 میلیارد و ... بزرگترین دشمنان انقلاب است اما چرا تاکنون کسی سراغ آن نرفته است که راجع به این موضوع داستان بنویسد. شاید ممانعتی از بالا نباشد اما طرفداران انقلاب فکر میکنند که اگر بروند و چنین داستانی را بنویسند به انقلاب ضربه زده و به دشمن کمک کردهاند.
وی ادامه داد: این موضوع در مورد جنگ نیز صادق است. همه آنچه که در مورد جنگ نوشته شده است درباره پیروزیها و جانبازی رزمندگان است، اما کسی تاکنون درباره شکستها و عقبنشینیها چیزی ننوشته است. اینکه بعد از 34 سال هم هنوز میگوییم داستان انقلاب داریم یا نه به این خاطر است که طرفداران و مخالفان به انقلاب نگاه اجتماعی داشته باشند. طرفداران انقلاب آن را قدسی نکنند و مخالفان انقلاب نوشتن درباره آن را سیاسی جلوه ندهند. همانطور که میبینید به ندرت داستانهایی پیدا میشود که از بهمن 57 به بعدتر برود. ممکن است نویسنده فکر کند که اگر چنین بنویسد ضد انقلاب حرف زده است، باید گفت در انقلاب کارهای بزرگی انجام شده است و البته ممکن است در جاهایی دشمنان نفوذیها و بقیه به انقلاب ضربه زده باشند اگر این تضادها در کنار هم قرار بگیرد داستان انقلاب را میسازند.
وی در پایان سخنان خود گفت: نویسنده انقلاب فراتر از این حرفها میباشد که بخواهد طرفداری خود را با نزدن برخی حرفها نشان بدهد. نویسنده مانند پدری است که اگر ببیند بچهاش جایی اشتباه میکند ممکن است گوش او را هم بگیرد تا او به راه راست هدایت شود. در حقیقت هر نویسنده باید با فراغ بال فکر کند که اگر این موضوع معضل اجتماعی است به عنوان دوستدار انقلاب حرفش را بزند و هیچ مگویی نداشته باشد و مقابل مخالفان انقلاب نیز آنقدر روشنفکر به معنای خودشان باشند که با یک پدیده اجتماعی نگاهی اجتماعی داشته باشند، نه اینکه به آن نگاهی سیاسی داشته باشند. اگر این اتفاقات رخ ندهد سال بعد هم همین نگاه را خواهیم داشت.
داستان انقلاب را میتوان یکژانر در نظر گرفت
در ادامه برنامه، عباس پژمان به سخنرانی پرداخت و گفت: پاسخ من به این سوال که آیا داستان انقلاب داریم مثبت است. داستان انقلاب داریم که به دو صورت است؛ در حقیقت وقتی میگوییم داستان انقلاب ژانر را اشاره میکنیم که در مورد داستانهای دیگر نیز همین است، بنابراین اگر پایه تئوریک مسائل را بدانیم به واقعیت خواهیم رسید. باید توجه کرد بسیاری از مباحث ادبی با اینکه مباحث جالبی هستند فقط مبحث خوبی در فلسفه و اندیشه هستند و ادبیات را از قدیم موضوع خود قرار دادهاند. اینکه این موضوعات به نوشتن کمک میکند یا نه بحث دیگری است. به نظرم شناخت ژانر شاید کمک نکند اما برای یک نویسنده لازم است. چرا که مسائلی که امروز گمراهکننده است به خاطر آگاهیهای کم است.
پژمان ادامه داد: بسیاری از نویسندگان این مباحث را نمیدانند و رمان مینویسند و رمانهای خوبی هم مینویسند، اما نویسنده از این جهت باید آگاه باشد که مرعوب حرفهای پوچی که منتقدان میزنند نشود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: به نظرم داستان انقلاب وجود دارد و در دو صورت وجود دارد که هر دو نیز در یک قالب و فرم جداگانه در نظر گرفته میشوند. صورت اول این است که بعد از انقلاب یک سری خط قرمزها ایجاد شد. عدهای از نویسندهها به خاطر ارتباطشان سمت این خط قرمزشان نرفتند و عدهای هم به خاطر ترس به سمت آن نرفتند. میتوان گفت تمام داستانها و رمانهای بعد از انقلاب حالتی اخلاقی دارد که میتوان آن را به عنوان یک ژانر در نظر گرفت و این موضوع در تمام انقلابها نیز وجود دارد. صورت دیگر قضیه این است که اکنون تعداد زیادی از رمانها هستند که مشخصا موضوع انقلاب را روایت کردهاند. البته فقط کمیت و تعداد مهم نیست. مسئله این است که چه تعداد از این رمانها ماندگار میشوند و اکنون نمیتوان در مورد آن صحبت کرد باید یک مدت بگذرد و سپس در مورد آن صحبت کرد اما آنطور که به نظر میرسد هنوز بعید است که کار خیلی مهمی صورت گرفته باشد.
انتهای پیام/