برخورد سلیقهای مدیران میانی با ورزش مهاجرین، موجب دلآزردگی افغانستانیها شده است
خبرگزاری تسنیم: حضور ورزشکاران افغانستانی در تسنیم، بعد ناگفته و نادیده دیگری از حضور پرفراز و نشیب آنها در ایران را نشان داد. هزاران هزار ورزشکار مهاجر افغانستانی در عالیترین سطح حرفهای مشغول فعالیت هستند و البته که با مشکلات خاصی باید نبرد کنند.
حتی برای ما که چند وقتی است در زمینه مهاجرین افغانستانی مقیم ایران کار میکنیم، شنیدن اینکه تعداد زیادی ورزشکار در بالاترین سطح حرفهای مشغول فعالیت هستند عجیب بود. مثل همه نمونههای مشابه، مهاجرین را در جایگاه کسی که زندگیاش در کار کردن سخت و خشن خلاصه شده است دیده بودیم و حالا متعجب شده بودیم که با چند ورزشکار مهاجر افغانستانی روبرو شده بودیم که به درجاتی عالی از سطح ورزش حرفهای رسیده بودند.
ورزش مهاجرین هم مثل بقیه فعالیتهای اجتماعی مهاجرین در تمام این سالها، با مشکلات بزرگی مواجه بوده است که همچنان ادامه دارد.
این بخش اول گفتگوست.
تسنیم:خیلی مفتخر و خوشحالیم که در خدمت چند نخبه ورزشکار مهاجر افغانستانی هستیم که سالهای سال است در ایران زندگی میکنند و به قلههایی از افتخار برای مهاجرین تبدیل شدهاند.مسالهای که تاکنون مثل هزار مساله ناگفته دیگر مهاجرین، مغفول مانده است و کمتر رسانهای شده است. معرفی کردن در ابتدای مصاحبه، کلیشهای و خارج از استندارهای حرفهای خبرنگاری است، اما اینجا فکر میکنم که اتفاقا مهمترین بخش گفتگوی ما همین معرفی باشد. اینکه بدانیم که جامعه مهاجرین چنین نخبگانی هم دارند.و نخبگان مهاجرین در همه سطوح اجتماعی و فعالیتهای جمعی حاضر هستند اما کسی آنها را نمیبینید.
خانعلی هدایت: از سایت وزین تسنیم به خاطر اینکه به فکر یک قشر کاملا فراموش شده که تعدادشان هم کم نیست افتاده اند، تشکر میکنم. امیدوارم گوشه ای از مشکلات آنها بازگو بشود. من خانعلی هدایت رئیس شورای مرکزی ورزش مهاجرین و مسئول شورای عالی ورزش مهاجرین هستم. خودم هم به طور مستقیم با کار فوتبال و فوتسال درگیر هستم. حدود 32 سال است که در ایران زندگی می کنم و در همه این مدت با ورزشکارها سروکار داشتم. در زمان جهاد هم فعال و در قالب کارهای جهادی با ورزشکاران در تعامل بودم و از بین ورزشکاران نیرو جذب می کردیم و تبلیغ می کردیم که به هر حال بستر خوبی بود و در بین ورزشکاران افرادی زیادی بودند که اهداف اجتماعی و خیر داشته باشند. مثل همین الان.
رضایی: من محمدهمایون رضایی متولد سال 1354 هستم. من مربی بین المللی تکواندو، دبیر انجمن ملی تکواندو مهاجرین افغانستان در ایران، دارنده حکم کمربند مشکی دان شش از فدراسیون تکواندو جمهوری اسلامی ایران و مرکز جهانی تکواندو کوچیوان، داور و مربی فدراسیون تکواندو جمهوری اسلامی ایران و داور و مربی هانمادانگ از رشته هایی که در پنج سال اخیر در تکواندو راه اندازی شده است هستم. همچنین سابقه ده سال مربیگری سوپر لیگ استان تهران را داشته ام، مربی تیم منتخب مهاجرین در مسابقات بین المللی جام باشگاه های آسیا و جام فجر هستم، افتتاح کننده و سرمربی مکتب تکواندو خروشان هستم که در سال 1374 این باشگاه را افتتاح کردیم، پرورش دهنده بیش از 40 نفر تکواندو کار برتر و به عضویت درآوردن آن ها در تیم های ملی رده خردسالان، نونهالان و نوجوانان هستم. همچنین پرورش قهرمانانی که در میادین جهانی و المیپیک حضور دارند را برعهده داشته ام که از جمله آنها آقای روحالله نیکپا است که در میادین جهانی، آسیایی و المپیک پا می گذارد و برنده مدال المپیک شد. در کنار او افراد دیگری هستند که از استعدادهای خوبی برخوردار هستند، همچنین رئیس کمیته مربیان باقر شهر نیز هستم. حدود 33 سال هم است که در ایران زندگی می کنم.
احراری: من وجیه احراری متولد سال 1368 در ایران هستم. از سال 1382 ورزش کاراته را شروع کردم و به طور رسمی از سال 1389 مربی و داور رسمی فدراسیون ایران شدم و پا به پای کاراته کاران دیگر فعالیت کردم و در همه مسابقات و بازی های انتخابی حضور داشتم، همچنین در داوری ها و مربیگری های لیگ در ایران و مربیگری در تیم ملی و اردوهای آن را حضور داشتم اما به خاطر اینکه باید ایرانی الاصل می بودم نتوانستم در مسابقات حضور داشته باشم. در حال حاضر هم مربی و هم داور هستم.
کابلی: من سید حسین کابلی هستم. در سال 1361 بعد از انقلاب اسلامی وارد ایران شدم. پدر من یکی از مبارزینی بود که بر علیه شوروی در کابل می جنگید، زمانی که متوجه شدند پدر من از مجاهدین استریال زندگی ما به خطر افتاد و تحت تعقیب قرار گرفتیم. سرانجام در ساعت دو نیمه شب مجبور شدیم فرار کنیم و به ایران بیاییم. پدر من به این علت ایران را انتخاب کرد که میگفت همه در آنجا همدین ما هستند و راحت می توانیم آنجا زندگی کنیم، جاهای دیگری مثل پاکستان و کشورهای دیکر بود اما ما ایران را انتخاب کردیم، چون احساس میکردیم که با ایرانیها یکی هستیم و فرقی نداریم. من در افغانستان کونگ فو کار می کردم و زمانی که به ایران آمدم کاراته را زیر نظر استاد شیرزاد، پدر کاراته ایران شروع کردم و الان 30 سال است که کاراته کار می کنم و قهرمان کشور و مسابقات بین المللی در چند دوره شده ام. البته چون افغانستانی بودم من را در تیم ملی راه ندادند اما استاد شیرزاد به من گفتند که کاری می کنم که از طرف سفارت در مسابقات بین المللی شرکت کنید و اینکار را هم کرد ولی در آن زمان در سفارت افغانستان کمونیست ها حضور داشتند و مانع شدند. من دوره های مربی گری خود را زیر نظر استاد ماتسوئی و استاد ماتسوشیما گذراندم و و دوره های دیگر مربی گری خود را زیر نظر 5 استاد بزرگی که از ژاپن آمده بودند گذراندم. رشته تحصیلی من زبان انگلیسی است که آن را تا سطح لیسانس ادامه داده ام. و الان هم کارگاه کفاشی و کیف هم دارم.
تسنیم: آقای هدایت، کمی درباره این شورای ورزش مهاجرین برایمان بگویید. حدس میزنم که احتمالا موانع زیادی سر راه شما بوده است و کار سختی پیش رویتان بوده است.
هدایت: ما در گذشته شوراهای محلی ورزش داشتیم که هم اکنون هم وجود دارد اما نیاز بود که یک تشکیلات منسجم تری به نمایندگی از کل ورزشکاران مهاجر تشکیل بشود که هم سفارت و هم نهادهای ورزشی کشور در افغانستان به آنها توجه بیشتری بکنند. این نیاز همیشه احساس می شد تا اینکه رئیس کمیته المپیک افغانستان سال گذشته در سفری که به ایران داشت، تأکید کردند که این اتفاق بیافتد و مانند خیلی از کشورهای دیگر این اتفاق در ایران هم با یک شورای مرکزی تشکیل شود، البته در ایران نسبت به بقیه کشورها، کار واقعا سخت بود چون تعداد مهاجرین بسیار بیشتر است اما به هرحال با توصیه ایشان و با نیازی که احساس می شد کار را با حضور دوستانی مانند آقای رضایی، آقای کابلی، آقای نوروزی و چند نفر دیگر از دوستان به صورت اصولی و اساسی شروع کردیم. ما در ابتدا هر رشته را به خودشان واگذار کردیم مثلا در رشته تکواندو مدعیان این رشته را جمع کردیم و گفتیم که به چه شکل نمایندگان را مشخص کنند. در کل رشتههای ورزشی و در بیشتر نقاط ایران که مهاجرین حضور دارند این کار را در طول شش ماه انجام دادیم؛ البته به موانعی هم برخوردیم چون با این حرکت ما منافع افرادی که در سایه هرج و مرج به جایی می رسیدند به خطر می افتاد اما سرانجام بعد از هفت ماه شورای عالی ورزش تشکیل شد. شاید 99 درصد از کاری که ما انجام دادیم در مسیر درست انجام شد، اما واقعا فشارهای زیادی در کار بود، حتی در میانه کار پیشنهادهایی به ما شد که دست از کار برداریم و گفتند بیایید چند نفری بین خودمان کارها را انجام بدهیم، جایگاه شما که مشخص است، شما چند نفر از خودتان بیاورید وسط و ما هم چند نفر را معرفی می کنیم و کار را پیش می بریم اما من مقاومت کردم و گفتم اگر می خواهید مانند قبل و براساس باند بازی حرکت کنید کاری پیش نخواهد رفت. هیچ جا وارد زد و بند نشدم و به همین دلیل هم هست که امروز شورای عالی ما چه در ایران و چه در افغانستان جایگاه خود را پیدا نکرده است. البته جلساتی را با اداره اتباع داشتیم و آقای موسوی نسب رئیس کل اتباع مهاجرین تهران به آنجا آمدند و زمانی که نظم، کیفیت و جمعیت را دیدند دستور دادند که جلسه ای بگذاریم و یک یا دو جلسه با حضور همه اعضای شورا که حدود80 رشته و سبک بودند برگزار شد و ایشان قول هایی را هم به ما دادند، البته بعد از مدتی تغییر و به جای دیگری رفتند.
از طرف دیگر موازی با کار ما یک فعالیت دیگری هم تحت عنوان شورای مشورتی مهاجرین شروع شد که یک شاخه ورزش هم در آن است، اما این کار به اعتقاد من قطعا کارشناسی شده نیست و کاملا سلیقه ای و تلفنی است و انتخاباتشان هم فرمالیته بوده و به هیچ وجه فنی نیست. البته من با همه آنها دوست هستم اما من با کمیته المپیک سر این مسئله مشکل دارم. انتظار من از اداره اتباع، وزارت کشور و نهادهای جمهوری اسلامی ایران این است که طوری عمل نکنند که حق عده ای ضایع بشود. به هر حال من هیچ وقت درگیر زد و بند نشده ام و به همین علت هم است که تا الان کار پیش نرفته است و نتوانستیم کمیته المپیک را متقاعد کنیم که با ما صددرصد همکاری کنند. همچنین با فدراسیون فوتبال افغانستان شدیدا سر این مسائل مشکل داریم.
تسنیم: فکر میکنم کمی بیمقدمه وارد اصل ماجرا شدیم دوست دارم قبل از اینکه بحث تشکیلات را جلوتر ببریم، اصلا درباره این صحبت کنیم که مگر چه اهمیتی دارد توجه و تمرکز روی ورزش مهاجرین...؟ خودتان چرا همه زندگیتان را گذاشتهاید روی این کار؟
هدایت: ببینید از جمعیت سه میلیونی ما در ایران حدود 300 هزار ورزشکار وجود دارد که حداقل 100 هزارنفر آنها حرفه ای هستند و به اعتقاد من همین ها هم هستند که جامعه را سالم نگاه میدارند. ما برای راه انداختن این کار به جاهای زیادی مراجعه کردیم، اکثر مواقعی که به مراکز مربوط به مهاجرین مراجعه میکنیم، روی این انگشت می گذارند که برخی مسائل اخلاقی در میان مهاجرین افغان وجود دارد. ما هم منکر این نیستیم، بعد از سی و چند سال مهاجرت ، خود پدیده مهاجرت خود به خود مسائلی را به همراه می آورد آن هم در جامعه ما که انسجام خاصی هم ندارد و به نظر من جامعه ای که بعد از سی سال به این شکل باقی مانده است به شدت قابل احترام است و قابل ستایش که با وجود همه مشکلات و محرومیتها و سختیها همچنان این قدر پایبند اخلاق مانده است.
اما ما اعتقاد داریم که همان مقدار اندک بیاخلاقی و خلاف هم نباید وجود داشته باشد و خیلی خوب است که در هرجایی که هستیم جلوی کار را بگیریم و یکی از مهترین ابزارهای ما بحث ورزش است. در بین مهاجرین نخبه هایی وجود دارد که می توان از آنها تشکیلاتی در حد وزارت ورزش ساخت، من این آمادگی را با شناختی که از مهاجرین دارم اعلام می کنم که می توانم تشکیلاتی را با عنوان کمیته المپیک از ایران جمع کنم، اما متاسفانه از هیچجا به این پتانسیل توجه نشده است. من بارها این مسئله را گفتم و بارها هم از من خواستهاند که این کار را انجام دهم اما واقعا کاری انجام نشده است. برای مثال ما فوتبالیست هایی را داشتیم که در تیم های بزرگی مانند استقلال و یا پرسپولیس تست داده و قبول شده اند اما چون افغانستانی بودند آنها را نپذیرفتند در صورتی که بازیکن هایی را به اعتبار خارجی بودنشان با پول هایی هنگفت به خدمت در آورده اند و بعد از چند ماه مشخص شد که آن بازیکن خارجی اصلا فوتبالیست نبوده است این اتفاق برای پرسپولیس واقعا افتاده بود. بازیکن خارجی را به راحتی با هزینههای هنگفت میگیرند، اما بازیکنی که هم فرهنگشان است و زیر همین پرچم به دنیا آمده و خود را از همین فرهنگ و تمدن می داند به تیم هایشان راه نمی دهند. حتی اگر این مسائل را هم در نظر نگیریم و فقط تعاملات ورزشی و مالی را درنظر بگیریم، حضور ورزشکاران افغانستانی در تیمهای ورزشی ایرانی یک مسئله برد، برد است. ما بازیکنی را 20 سال تشویق میکنیم، دائما به او انگیزه میدهیم که به جایی میرسی و بعد به دلیل مسائلی که خودمان هم نمیدانیم چرا در ایران نمیتواند پیشرفت ورزشی داشته باشد و به همین ترتیب نسل بعد بی انگیزه میشود و میگوید گذشتگان من به جایی نرسیدند پس چرا من باید کار کنم؟
تسنیم: استاد کابلی شما چه فکر میکنید؟ شما سالها در داخل همین ایران ورزش کردهاید و الان یکی از چند آدم معتبر رشته ورزشتان در جهان هستید. فکر میکنید ضرورت پرداخت به ورزش برای مهاجرین افغانستانی داخل ایران چیست؟
کابلی: نه فقط برای مهاجرین، بلکه برای همه جوانان در هر شرایط و موقعیتی، ورزش کردن تضمین یک زندگی سالم است. بزرگترین هدف ما در تمام این سالها این بود که جوانان مهاجر را جذب ورزش کنیم تا جامعه مهاجرین را سالم نگه داریم. علاوه بر این مساله، ورزش حرفهای به نظرم یکی از بهترین راههایی است که میتواند برای جامعه افغانستان افتخار کسب کند. خدا را شکر به موفقیت هایی هم رسیده ایم، خود من حدود 48 مسابقه بین المللی شرکت کردیم که افتخاراتش برای ملت افغانستان موجود است.
تسنیم: از طرف ایران شرکت کردید؟
کابلی: ببینید من نماینده 18 سبک جهانی و همچنین نماینده 5 رشته از ژاپن هستم. همانطور که می دانید کسی که نماینده جهانی است مسئولیت تیم ملی و انتخاب اعضای کادر فنی را برعهده دارد. نماینده کسی است که بالاترین درجه ورزشی در کاراته را دارد، دوره های آناتومی، فیزیولوژی و روانشناسی را طی کرده است و زبان انگلیسی را هم بلد است این نماینده تیم ملی را تشکیل می دهد و مسئولیت بینالمللی هم دارد
تسنیم: خیلی خوب. اگر موافق باشید سراغ جنبه دیگری از بحث هم برویم. چند وقت پیش عکسی در فضای مجازی پخش شده بود که سر در یک استخر روی پلاکاردی نوشته شده بود ورود اتباع افغانی به استخر ممنوع است. باورکردنی نبود و حتی برای خیلی از ایرانیها که سالها در کنار مهاجرین زندگی آرامی را گذرانده بودند خیلی دردناک بود که به مهاجرین اینگونه نگاه شده بود.اما متاسفانه این اتفاق واقعی بود و به شدت مایه تاسف. ظاهرا در راه ورزش حرفهای مهاجرین هم موانع زیادی وجود دارد.آقای رضایی دوست دارم شما با این بحث، وارد بحث کلی ورزش مهاجرین شوید.
رضایی: تنها یک استخر نبود. چندین استخر و یک پارک در اصفهان هم این کار را کرده بودند. من فکر می کنم در اینجا مسئولان رده بالا تقصیر ندارند بلکه زیرمجموعه های مسئولین هستند که سلیقه ای عمل می کنند و این اصلا خوب نیست. در مورد استخرها شایعه شده بود که اتباع بیماری قارچ دارند در صورتی که این مشکل را می توانند ایرانی ها هم داشته باشند و با حضور یک پزشک و کنترل سلامتی این امر مشخص می شد، اما اینکه تابلو بزنند و رویش این جمله را بنویسند به شدت آزار دهنده بود و این تابلوها هیچ وقت از ذهن ها پاک نخواهد شد. در مسئولین ورزشی هم برخی ها سلیقه ای عمل می کنند یکی از دوستان من در حومه تهران مربی تکواندو است اما مدیر تربیت بدنی آن منطقه چون وی از اتباع غیر ایرانی بود مانع این شد که وی باشگاه بزند. من تماسی با آن مدیر داشتم و گفتم که این شخص گواهینامه مربی گری خود را از فدراسیون تکواندو گرفته است پس چرا به او اجازه فعالیت نمی دهید که پاسخ دادند، این چنین بخشنامه شده است، هر چه قدر اصرار کردم که این بخشنامه را نشانم دهند ندادند، چرا؟ چون بخشنامهای وجود نداشت. سلیقه آن مدیر جزء بود. من از مسئولین خواهش می کنم به زیر مجموعه های خود دقت کنند تا کسی اینگونه مورد اذیت و آزار قرار نگیرد. در بخش قهرمانی دست خیلی از مهاجرین بسته است، همه آنها در سطح مسابقات محلهای هستند که سطح پایینی دارد و وقتی بچه ها حرفه ای می شوند دیگر این مسابقات محلی جوابگوی آنها نیست و آنها باید در سطح استانی و کشوری کار کنند، اما زمانی که به این مرحله می رسند، در خیلی از مواقع با حضور آنها مخالفت می کنند، قانونی هم وجود ندارد، اما مثلا می گویند حضور مهاجرین در این مسابقهها، انتخابی و آرنج تیم ملی را برهم می زند که البته در مواقعی درست هم می گویند اما راهش جلوگیری از حضور ورزشکاران مهاجر نیست. می شود یک راهکارهایی را درست کنند که افرادی که 10، 15، 20 و... سال است ورزش می کنند جایشان برای کار کردن باز شود. اما معمولا توجهی به این بحث نمیشود و نتیجهاش میشود دلخوری و دلآزردگی و دوری ایرانیها از افغانستانیها.
روح الله نیکپا را همه میشناسیم. برای افغانستان دو مدال المپیک کسب کرد که تنها مدال در طول تاریخ ورزش افغانستان است یکی از دوستان ایرانی گله میکرد که روح الله در مسابقات جهانی خودش را از بچه های ایران دور می کند به او بگویید که با بچه های ایران رفیق باشد، من هم در جواب گفتم ما مثل روح الله زیاد داریم. او در ایران متولد شده است اما وقتی می خواسته وارد مسابقات استانی شود، چون افغانستانی بود این اجازه را به او ندادهاند و او هم سرخورده شده است. او به هر کشوری بلافاصله در هر کشوری روی او سرمایه گذاری می کنند و در لیگ هایشان از او استفاده می کند اما برای روح الله در ایران هرگز چنین اتفاقی نمیافتد.
من از مسئولین رده بالا در تمام رشته های ورزشی درخواست می کنم به مهاجرینی که در ایران متولد شدهاند و ورزش را از کودکی شروع کرده اند، بیشتر توجه کنند تا استعدادشان را از بین نبرند چون این بچه ها نیاز به حمایت دارند و اینکه راهشان باز باشند تا بتوانند مسابقه بدهند و فعالیت کنند.
کابلی: بگذارید من هم ماجرایی را تعریف کنم. دو سال پیش یکی از شاگردان من به نام علی شاه رسولی در حالی که 24 سالش بود از ایران به اروپا مهاجرت کرد. زیر سن قانونی هم نبود که قبولش بکنند، یک هفته مانده بود که او را اخراج کنند به یک باشگاه می رود و تمرینی چند تا مبارزه میکند، همه حریفانشان را میزند و حسابی قدرتنمایی میکند. اهالی باشگاه تعجب میکنند. وقتی بازی خوب او را می بینند، از او دعوت میکند که بیاید و برای تیم آنها بازی کند. داستان را تعریف میکند و میگوید که مهاجر است و قبولش نکردهاند و باید برگردد. مربی یا رئیس باشگاه پاسپورتش را می گیرد و در عرض چند روز کارش را راه میاندازد. درخواست اقامت میدهد و موافقت میشود و الان در لیگ برتر اروپا دارد بازی میکند و مدال هم گرفته است. بعد او در رادیو بی بی سی صحبت می کند و علیه ایران میگوید. چرا؟ به دلیل یک ناهماهنگی کوچک. او یک نابغه ورزشی بود اما متاسفانه در ایران چون او افغانستانی بود نمی پذیرفتندش، این مشکلاتی است که ما افغانها با آن دست و پنجه نرم می کنیم و حتی ما فرادی را داریم که خانواده شهدایی است که در جنگ ایران با عراق شهید شدهاند، اما اقامت ایران را ندارند و چون بدون اجازه به قم برای زیارت رفتهاند کارت اقامتشان را باطل کرده اند. از این سری مشکلات، نه تنها در ورزش بلکه در بخش دانشجویان و کارگرها هم وجود دارد و من به خاطر اینکه کارهای وکالتی بچه های مهاجرین را انجام می دهم با این مسائل زیاد آشنا هستم. متاسفانه ما از دولت جمهوری اسلامی ایران به خصوص از مسئولین چنین انتظاری را نداشتیم و نداریم. ما انتظار داریم که همانطور که ما به ایران نگاه میکنیم، آنها هم به ما افغانستانیها بهتر نگاه کنند، اینجا یک کشور اسلامی است و باید همه چیز طبق قوانین اسلامی باشد و قوانین اسلامی میگوید که آدمها به خاطر ملیتشان قرار نیست تفاوتی داشته باشند. این دلخوری متاسفانه به وجود آمده است و هر چه قدر که جلوتر میرویم هم بیشتر میشود.
تسنیم: خانم احراری، هر چه قدر بحث درباره ورزش مهاجرین مهم است، حضور شما در این بحث صدها برابر مهمتر است. دختران و زنان مهاجر افغانستانی در ایران، معمولا خیلی کم به این چیزها فکر میکنند و شرایط برای حضورشان در این سطح از فعالیت اجتماعی کمی سختتر است، در عین حال من خیال میکنم که ضرورت رفتن دختران افغان به سمت ورزش اتفاقا بیشتر و بیشتر هم هست. شما از خودتان بگویید. باید مسیر سختی را طی کرده باشد. اما نکته مهم امروز حضور شما برای ما این است که شما نشان دادید که این مسیر هم ممکن بوده است و حالا دختران و زنان افغانستانی میتوانند مطمئن شوند که این راه هم وجود دارد.
احراری: خوشبختانه من در یک خانواده منطقی با دید عقلانی بزرگ شدم و هیچ محدودیتی در این رابطه نداشتم من دوره دبیرستان، پیش دانشگاهی و همچنین رشته دانشگاهی خود را در رشته ریاضی محض تحصیل کردم اما بعد به رشته تربیت بدنی تغییر رشته دادم چون جذب ورزش شدم و می خواستم به ورزش به صورت علمی مواجه شوم. یکی از هدف های من همیشه این بوده است که وقتی می خواهم کاراته را آموزش بدهم بر پایه علم باشد چون خودم در این مسئله آسیب دیدم و می خواهم که شاگردانم دیگر آسیب نبینند.اما من قبل از اینکه بخواهم از مشکلاتی که آقایان هم به آن اشاره کردند بگویم دلم میخواهد از خوبیها بگویم. من هیچ وقت با فدراسیون کاراته هیچ مشکلی نداشتم، از زمانی که فهمیدهاند من عضو مهمی در کاراته بانوان افغان هستم، به من خیلی کمک میکنند و حتی در داوریهایی که شاید درجهام پایین تر از آن باشد، من را میخواهند. استادان ایرانی خوبی دارم که من را برای اینکه در کشور خودم مربی تیم ملی و داور خوبی در مجامع بین المللی باشم تربیت میکنند. مربی های من یک زوج ایرانی هستند که من را خیلی حمایت میکنند و همیشه زیر پرو بال من را گرفتهاند و به همین خاطر از آنها خیلی ممنون هستم. من همیشه در دوران ابتدایی، دبیرستان و دانشگاهم با مهاجر بودنم مشکل داشتم اما در دوران ورزش تا حالا هیچ مشکلی با این قضیه نداشتهام غیر از اینکه در مسابقات استانی یا تیم ملی باید ایرانی الاصل باشیم والا فقط تا یک مرحلهای بالا میرویم. البته آن موقعها چون خیلی هم درگیر دانشگاه بودم خودم دنبال آن نمی رفتم اما بعد از اینکه آقای هدایت این شورا را تشکیل دادند میدانم که هدفهای بزرگتری دارم و بهتر میتوانم به آن برسم. اما یک مشکل بزرگی که وجود دارد این ماجرای خارج شدن از محل کارت اقامت است، از طرف لیگ که می خواهم بروم مشکلی ندارم اما برای رفتن به کشورهای دیگر مشکل دارم و این کمی آزاردهنده است.
ادامه دارد...
«جان ایران، جان افغانستان»-54 خوش برگشتی فرمانده، خوش آمدی وطندار...
«جان ایران، جان افغانستان»-53/ «امینِ» افغانستانی، کلیددار امین خانه ما ایرانیهاست
«جان ایران، جان افغانستان»-52/تحقق چیزی شبیه به رویا؛ سندی بر دستور رهبر انقلاب به «تکریم مهاجرین افغانستانی»
«جان ایران، جان افغانستان»-51/ دیدار با روحالله بختیاری جانباز افغانستانی مدافع حرم:«من یک مهاجر، فرزند یک مهاجر، تبرک شدم و برگشتم»
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 50/کلام آخر ما معلمان ایرانی همین است: "جان ایران، جان افغانستان"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-49/یک مدیر مدرسه ایرانی: دعا دعا میکردم برای شهریه کودکان افغان مدرسهام فرجی شود
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-48/تکلیف شهریه کودکان افغان در ابهام: معافیت قطعی شد؟
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-47/ یادداشت محمد کاظم کاظمی درباره «چند متر مکعب عشق»
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 46 /نامه تشکر هیئتهای مذهبی مهاجرین افغان از رهبر انقلاب: "شما هم آنجا بودید و با ما زیارت میکردید"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 45 / بیانیه تشکر دانشجویان افغانستانی:"راهپیمایی اربعین پیوند دوباره دو ملت ایران و افغانستان بود"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 44/سال تاریخی مهاجرین؛ اینجا کنار حرم امیرالمؤمنین(ع)، افغانستانی و ایرانی و عراقی ندارد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 43/نیروی انتظامی اعلام کرد: دستور برخورد قضایی و انضباطی با مأموران توهین کننده به مهاجرین افغان
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-42/ اعتراض بسیج دانشجویی به کلیپ شرمآور برخورد با مهاجرین افغان: "فرزندان خمینی سکوت نمیکنند"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -41 فاز «تحصیل»/آموزش و پرورش پاسخ داد:"قسطی شدن شهریه و معافیت برخی از مهاجرین افغان از پرداخت"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -40 فاز «تحصیل»/ هدیه دولت برای کودکان افغان:" 2 برابر شدن شهریه و مهلت 2روزه برای پرداخت"
رونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 39 / یک کلیپ از یک برخورد ناشایست با مهاجرین افغان در انتظار مواجهه مسئولان
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -38 /شاعر افغانستانی مقیم استرالیا: و همچنان از این راه دور به ایران بزرگ میاندیشم...
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-37/ نماینده امام و رهبری در امور افغانستان: مقام معظم رهبری دستور دادند، مهاجرین افغانستانی را «تکریم» کنید
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»- 36/ رحیم افضلی: امام و انقلابیون نگذاشتند دولت بازرگان، مهاجرین افغان را در اردوگاهها نگه دارد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 35 /برای «محمدعلی» فرزند ایران-افغانستان که انقلابی بود و بیمه نبود
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 34 / تغییر در روایت مهاجرین افغانستانی تلویزیون؛ این بار در «90»
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ33 /روایتی از یک شهید افغانستانی مدافع حرم : «شهادت؛ از کابل تا دمشق»+ فیلم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ32/ محرم در «دولتخان»، افغانستانِ تهران/ آرمانخواهی ایرانی و افغانستانی ندارد+ فیلم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ31/ فاز «از قندهار تا خرمشهر»/ جانباز افغانستانی: «چرا» ندارد، مشکل زیاد دارم اما افتخار میکنم که جانباز جنگ ایرانم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ30/ فاز «از قندهار تا خرمشهر»/گفتگو با همسر یک شهید ایرانی جهاد افغانستان:"همه مسلمانیم، ایرانی و افغان نداریم"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 29/ فاز «از قندهار تا خرمشهر» / بیش از 2هزار مزار شهید، یادگاری مهاجرین افغانستانی در ایران باقی ماند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 28/ فاز «از قندهار تا خرمشهر» /ماجرای یک شهید افغانستانی جنگ: "کارگرِ سبزیکارِ گردان ما ایرانی نیست؛ اما از ما بسیجیتر است"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -27/ فاز « از قندهار تا خرمشهر» / هفته «دفاع مقدس»، برای ایرانیها و افغانستانیهاست:"شهید دادهام از دردتان خبر دارم"
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -26/ فاز «تحصیل»/ قائممقام وزیر: دریافت وجه از کودکان افغان غیرقانونی است/عضو کمیسیون آموزش مجلس: پول گرفتن، طفره از قانون است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -25/ فاز «تحصیل»/ دانشجوی افغانستانی رتبه اول کنکور: هر دانشگاه و هر مسئولی خودش برای مهاجرین تصمیم میگیرد/ نتیجه این همه هزینه دلخوری شده
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -24/ فاز «تحصیل»/ مشکل در اقدام شایسته دولت درباره «تحصیل کودکان مهاجر افغان»/ برخی مدارس هنوز پول میگیرند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -23/ فاز «تحصیل»/ بسیج مردمی برای مهربانی به همکلاسیهای افغانستانی امسال بچههای ایرانی
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -22 فاز «تحصیل»/ «ناهماهنگی» و «بلاتکلیفی» بزرگترین مساله تحصیل مهاجرین افغانستانی
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -21 / نهاد ریاستجمهوری خواستار بازبینی در مساله «ویزای فرهنگی» مهاجرین افغانستانی شد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -20/ افغانستان در قاب سینمای ایران(3)/ محمدی:نگاه فروکاسته به ادبیات و زبان افغانستانی هم وجود دارد/ کیانیان: این میزگرد استقبال از آینده است، گذشته را رها کنیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -20/ افغانستان در قاب سینمای ایران(2)/ کیانیان: در «روبان قرمز»حریف آرمانگرایی حاتمیکیا نشدم/ برجی: شهیدآوینی در اوج جنگ، دغدغه مهاجرین افغانستانی داشت
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -20/ افغانستان در قاب سینمای ایران(1) / توحیدی: مخملباف، به تصویر افغانستانیها در ایران لطمه زد/عطایی:بعد از 30 سال،منتظر نگاهی عادلانه در سینمای ایرانیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -19 فاز «از قندهار تا خرمشهر»/ روایتی از جوان شهید «افغانستانی» که در جنگ «ایران» روی سیمخاردارها خوابید
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -18 فاز کار و کارگری/توضیحات مدیرکل اتباع خارجی وزارت کار درباره محدودیت شغلی مهاجرین افغانستانی
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -17/ فاز «ویزای فرهنگی»/ محمدکاظم کاظمی: مسئولان از مهاجرت دوباره نترسند، «ویزای فرهنگی» مسیر بازگشت را هموار میکند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -16/ فاز «ویزای فرهنگی»/ رایزن فرهنگی ایران در کابل: «ویزای فرهنگی» منتظر اقدام وزارت خارجه است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -15/ فاز «ویزای فرهنگی»/ «رئیس انجمن دوستی ایران و افغانستان:«ویزای فرهنگی»،نیازمند تسهیلی کوچک در بوروکراسی است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» -14/ فاز «ویزای فرهنگی»/ «ویزای فرهنگی»، گره کور مساله مهاجرین افغانستانی را باز میکند؟
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» - 13 / مخترع افغانستانی: دانشمند دانمارکی پاسخ داد ایران تحریم است؛ یاد «ما میتوانیم» امام افتادیم و تحریم را شکستیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ12/ پدر شهید افغانستانی:از «راهیان نور» خاک جبهههای ایران را سوغات آورد و آخرمثل شهدای ایرانی شهید شد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ـــ 11/ شاعر افغانستانی: «ایران» عشق من است و برای گرفتن یک ویزا ماهها اذیت میشوم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ـــ10/ فاز کار و کارگری/ محدودیت شغلی مهاجرین افغانستانی، نخبگان و اهالی فرهنگ کجای ماجرایند؟
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 9/ گلایههای ما مهاجرین افغانستانی، انتقاد به جمهوری اسلامی نیست؛ به موانع تحقق انقلاب است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 8/ میزگرد فعالان فرهنگی: با وجود تمام دلخوریها ایران همچنان پناه مستضعفین افغانستانی است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 7/ سوغات جعفریان از افغانستان برای رهبر انقلاب/اینجا کسی به پاسپورتها نگاه نمیکند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 6/ شش سوءتفاهم بزرگ درباره مهاجرین افغان
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 5 / فاز «از قندهار تا خرمشهر»/ افغانیالاصل است اما قبر پاکش...
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-4(بخش دوم): مادر یک شهید افغانستانی: خیابانهای اردوگاه مهاجرین را به نام «امام» نامگذاری کردیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-4 (بخش اول): مادر شهید افغانستانی مدافع حرم: کاش آن جام زهر را «ما» هزار هزار مینوشیدیم اما امام اذیت نمیشد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-3/ برای آقای ایرانی که به نجات برادر افغانش شتافت
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-2/ روایت امیرخانی از مساله «مهاجرین افغان»: دیگر وقت نگرانی است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-1/ خیلی دور، خیلی نزدیک؛ مقدمه داستان بلند «ایرانیها» و «افغانها»
انتهای پیام/