فوتبال نباید ملوک‌الطوایفی اداره شود


فوتبال نباید ملوک‌الطوایفی اداره شود

خبرگزاری تسنیم: وزیر ورزش و جوانان گفت: فدراسیون فوتبال رها نباشد، هر کس برای خودش جزیره‌ای در آنجا درست نکند، فوتبال ملوک الطوایفی اداره نشود.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم،  زاده ملایر است و دکترای تربیتبدنی دارد؛ آخرین فردی بود که در کابینه حسنروحانی به وزارت رسید ،آن هم در حالی که وقتقانونی تعیین وزیر گذشته بود.  با توجه به نوع رویکردهایش در فضای پرتضاد و حاشیه ورزش، خیلی زود چهره  رسانههای پرتعداد کشور شد. او از ایدههایش در ورزش میگوید و برخلاف تصوری که وی را مخالف فوتبال می دانند، میگوید که فوتبال مظلوم است و باید حقش را گرفت.

استاد دانشگاه بودید و از دانشگاه به وزارتخانه آمدید. چه تفاوتی بین دانشگاه و وزارت وجود دارد؟

کار دانشگاه ، صرفاً آکادمیک، آموزشی و تحقیقاتی است. بهعنوان رئیس دانشکده، یک بخش اجرایی هم به آن اضافه میشود؛ یعنی رتق و فتق امور، برنامهریزی آموزشی،بررسی و حل مشکلات دانشجویان، مسائل اجتماعی و سیاسی آنها ومسائلی از این دست.  این کل کار است. به نسبت محیطی کم چالش است. جدا از فضای ورزش هم نیست؛ برای اینکه ماهیت آن ماهیت ورزش و تربیت بدنی است، طبیعتاً قهرمانان ورزشی و مربیان به آنجا رفتوآمد دارند و همچنین اساتید دانشگاه درگیر با فدراسیونها هستند. در مقابل، وزارت یک حرفه یا شغل عمدتاً سیاسی و اجتماعی است. البته اگر تخصص در کار باشد، طبعاً میتواند شرایط بهتری برای آن حوزه ایجاد کند. در وزارتخانه مسائل بسیار متنوع است و البته چون ورزش است پرچالش و پرتنش. تفاوت آن هم در این است که شما باکودکان کم سن تا سالمندان، بانوان، آقایان بهخصوص قشر جوان و پرتحرک روبهرو هستید. علایق متنوع و متفاوتی دارند. زمینههای بسیار متنوع و متفاوتی هم در آنها هست. طبیعتاً نوع مطالباتشان با دانشگاه، متفاوت است و با فضایی روبهرو هستید که هر لحظه مسئله و چالش ایجاد میشود.

پس وزیر شدن سخت است؟

بله بسیار سخت است. حیطه دانشگاه مشخص است اما فرد منصوب تخلفی در کشوری دیگر انجام میدهد این تخلف وزارتخانه را تحتتأثیر قرار میدهد. البته نباید اینگونه باشد ولی وجود رسانههای بیشمار، افکار بسیار متنوع، فضای مجازی بسیار حساس باعث میشود که تنشها چندین برابر شود و در نتیجه کار از این جهت متفاوت است.

منتقدان شما میگویند یک دانشگاهی وارد ورزش شده. این البته ریشه در گذشته دارد؛ چه آنکه یک مخالفت دوطرفه بین جریان دانشگاهی و جریان حاکم بر ورزش کشور وجود داشته وآنها روی خوشی به جریان دانشگاهی نشان نمیدادند.

نه! من این طوری قبول ندارم که جریان حاکم بر ورزش روی خوش به جریان دانشگاه نشان نمیدهد. اساساً این اشتباه است که شاید از جانب بعضی افرادی که خیلی مطلع نیستند مطرح میشود. بنده یک آدم دانشگاهی صرف محض نبودم؛ در حوزه صنعت و در ورزش بهصورت اجرایی کار کردهام. رئیس فدراسیون، معاون و معاون فنی سازمان تربیت بدنی بودهام و فعالیتهای اجرایی گسترده داشتهام؛ این از من! اما وقتی یک نفر بدون هیچگونه سابقه ورزشی ، سابقه فنی و آگاهی نسبت به موضوع با یک پیشینه اجرایی کم و صرفا سیاسی، رئیس ورزش کشور میشود، ایرادی ندارد؟ درحالیکه آدم سیاسی تعریف کلاسیک دارد که هیچکدام از اینها طبق آن تعریف کلاسیک، سیاسی هم نیستند...

حتی سیاسی هم نیستند؟!

 خیر، در تعریف دانشگاهی این افراد را، شبهسیاسی عنوان می کنند  که به مراکز قدرت وصل هستند. این آدم صلاحیت اینکه در این جایگاه رئیس ورزش بنشیند را دارد اما کسی که تحصیلات آکادمیک، سوابق اجرایی و تجربی دارد ، با ورزش مأنوس است در چند رشته مربی است و کار قهرمانی هم کرده، صلاحیت ندارد؟ بهنظر میآید این از جانب کسانی مطرح میشود که بدون داشتن حداقلها یا کف استانداردها همیشه آویزان ورزش بودهاند. اگر کف و سقف برای استانداردهای احراز این مسئولیتها بگذارید، میبینید که خیلیها آن کف را نیز نداشتهاند اما همواره مدعی و طلبکار هستند.

شما گزینه آخر دولت یازدهم در ورزش بودید...

گزینه سوم بودم بعداً شدم گزینه آخر.

چرا؟شما آخرین گزینه معرفی شده بودید؟

آقای سلطانی فر که انتخاب نشدند، بعد از او آقای صالحی امیری بودند که توسط مجلس رأی نیاوردند. بعد بهعنوان سومین گزینه انتخاب شدم منتها در لحظات آخر رأی عوض شد و آقای دکترنصرالله سجادی نفر سوم مطرح شدند و بعد متأسفانه ایشان رأی نیاوردند و قرعه به نام ما خورد.

با سوابقی که گفتید زمانی که وارد ساختمان سئول شدید در بدو ورود مهمترین مشکل ورزش کشور چه بود؟

آنچه من دیدم، به ورزش عمیق نگاه نشده بود. ورزش را یک بُعدی دیده بودند. اعتبارات براساس یک رویکرد علمی و منطقی توزیع نمیشد. استراتژیای که تدوین میشد، صحیح نبود. آقایان صرفاً ابعاد قهرمانی و نتیجهای را مدنظر قرار داده بودند. در سوی دیگر با وجود اعتبارات بسیار زیاد آن نتیجهای که میگرفتند، بهنظر من نتیجه مطلوبی نبود. بزرگترین چالش ورزش آرام کردن تلاطمها با تزریق پول است. تجربه نشان داد که فضا هم هیچگاه آرام نمیشود چه آنکه فی نفسه فضای پرتنش و پرچالشی است.انتخاب اشتباه نتیجه گرایی محض باعث شد که مدیران از ابعاد دیگر ورزش غافل شوند. من با چنین مجموعهای روبهرو شدم که مطالبات آن صرفاً یک سویه و یک بعدی است؛ یعنی ورزش آموزشگاهها ،دانشگاهها،خانوادهها  و در یک کلام ورزشکل جامعه فراموش شده بود و همه چیز در تیم، قهرمانی، سفر خارجی ،جایزه  و سکه خلاصه میشد.

حالا شما بهعنوان یک منتقد ورزش، وزیر ورزش شدید. اینجا یک تضادی دارد اتفاق میافتد شما وارد مجموعه وزارت ورزش شدید که مشکلات نهادینهای داشت، چه برنامهای برای آن داشتید؟

استراتژی خاصی تدوین و برنامههایی به مجلس شورای اسلامی داده شد که ما براساس آن برنامه حرکت کردیم. برنامه ما، نگاه متوازن به کل ورزش کشور بود؛ چه به لحاظ جنس یعنی زن و مرد و چه به لحاظ توزیع عادلانه در حیطههای مختلف؛ بهطور مثال تا قبل از آمدن ما ورزش همگانی بودجهای نداشت درحالیکه ما آمدیم 10درصد کل اعتبارات را به این حوزه اختصاص دادیم و خودش منشأ تحولات شده و البته قبل از آن بهنظرم باید رویکرد و نگاه عمومی مدیران ورزش کشور درخصوص اولویت دادن به مقولات ورزشی تغییر کند.

یکی از مشکلات بزرگ ورزش کشور نیروی انسانی آن است. فکر نمیکنم شما در4سال بتوانید این را برطرف کنید. به قول معروف مرد جنگی شما کجاست؟

بهطور مطلق اینکه میگویید را باور ندارم.ما الان نیروهای خوب و آدمهای توانمندی در ورزش کشور داریم. منتها ممکن است عرصهای برای این نوع فعالیتها پیدا نکرده باشند. کاری که الان حوزه معاونت آموزشی ـ پژوهشی ما دارد انجام میدهد این است که فعلاً وضع موجود را ارتقا بخشد.نکته بعدی؛ برای تربیت نیروی انسانی دانشگاهها به حد وفور نیرو تربیت کردهاند. هم اکنون بیش از 400دکتر، دهها هزار نفر فوق لیسانس و لیسانس تربیت بدنی داریم. این مجموعه اگر فضا برای آنها ایجاد شود، به مشارکت طلبیده شوند، برای فعالیت دعوت شوند، ورزش را تکان خواهند داد.

چاره کار چرخش مدیران است؟

100درصد همین است و اتفاقاً این اتفاق دارد میافتد. مهمتر از همه این است که ما برای اینها فضا ایجاد کنیم؛ یعنی کسانی که تخصصی نیستند و درس این رشته را نخواندند جای خود را به تحصیل کردگان و متخصصین این رشته و تجربیها بدهند. اعضای هیأت رئیسه فدراسیون ما چه کسانی هستند؟ نگاه کنید حدود 200نفر در آنها مطلقاً با ورزش هیچ ارتباطی ندارند صرفاً به دلیل اینکه افرادی سیاسی هستند در این جایگاه قرار گرفتهاند. حذف آنها نیز برای وزارت ورزش تنشزا میشود. کافی است یک نفر را مثلاًیک نماینده مجلس شورای اسلامی را بخواهید بردارید،بلافاصله تهدید به کارت زرد و استیضاح میکنند و اینکه وزیر ناتوان است و این وزیر را باید زمین بزنیم و... . سوال مهم اینجاست که آیا حضور اینها برای خدمت است؟ بهنظرم آنها در حوزههای انتخاباتی جا برای خدمت کردن بسیار زیاد دارند. پس اینجا چه میکنند؟ احتمالاً برای این در ورزش حضور دارند که میخواهند پایگاهی برای اخذ آرای بیشتر داشته باشند. حالا من نمیگویم همه، ولی هستند.

برخی از اعضای هیأت رئیسهها به هر حال شغلی دارند که میتواند به کمک ورزش بیاید.

عموماً آنها هیچ آوردهای ندارند ؛ ما بررسی کردهایم. اکثر سیاسیونی که در هیأت رئیسهها قرار میگیرند، عموماً دنبال بهره برداریهای اجتماعی ـ سیاسی برای خودشان هستند، نه آورده ورزشی. اجازه دهند خود ورزشیها بیایند. آنها آورده دارند اگر هم پولی است، اسپانسرها و افراد خیری هستند. اتفاقاً اکثر این خیرین و کسانی که حامی مالی میشوند اصلاً میل ندارند در این چارچوبها قرار بگیرند. ولی سیاسیونی که در این جا هستند، عموما دنبال مسائل دیگری هستند و آورده هم معمولاً ندارند. وقتی میپرسیم آورده شما چیست؟می گویند من ارتباطات زیادی دارم. اگر روال کشور منطقی و اصولی باشد فلان مدیر چه حقی دارد که از فلان وزارتخانه پول بردارد و بیاورد در ورزش؟  مگر پول بیصاحب است؟ آن پول مگر در چارچوبهای خاصی برای آن وزارتخانه دیده نشده؟ به چه حقی باید آن را به ورزش بیاورند؟ اگر پول متعلق به ورزش است، به ورزش بدهند خود ورزش آن را مدیریت میکند. اگر متعلق به ورزش نیست احتمالاً بهصورت خلاف و غیرقانونی به این حوزه دارد میآید.

شما در مورد توسعه متوازن میگویید. اینطور به ذهن میآید که نسبت به بعضی رشتههای ورزشی و حضور بیشتر آنها و سهم بیشتری که از ورزش میخواهند، مثل فوتبال انتقاد دارید.

این تجاهل است که خیلی از رسانهها به آن دامن میزنند. اتفاقاً من معتقدم که فوتبال سهم خود را نگرفته و فوتبال مظلوم واقع شده است؛ نگاه متوازن یعنی اینکه بیشتر به فوتبال برسیم؛ چون فوتبال درجا زده، متوقف شده. نگاه متوازن یعنی اینکه فوتبال باید به موازات تکواندو و کشتی، ووشو و والیبال و حتی بسکتبال جلو رود. فوتبال مظلوم واقع شده که جلو نرفته. درست برای آن هزینه نشده است. فوتبالی که ما داریم در حوزه دیگری انجام میشود، گردش مالی در آن بالاست و ارتباطی به وزارت ورزش و بنده ندارد.چرا؟چون در آن ساختاری طراحی شده که آن ساختار از حوزهها و جاهای دیگر جذب منابع و مصرف میکند.

شفاف میگویید که این کدام بخش است؟

 باشگاهها کار خودشان را میکنند. یکی برای وزارت نفت است دیگری متعلق به فولاد، یکی برای سایپا، آن یکی ایران خودرو و یکی از آنها برای صنایع است. اینها هر طوری که میلشان باشد هزینه میکنند. به ما هم حساب پس نمیدهند شاید هم به لحاظ قانونی حرف آنها منطقی باشد. اما سهمی که به فوتبال رسیده است بهنظرم سهم کمی بوده و این جفاست. نگاه متوازن به این معناست که از آن گردش مالی بالا که در آن باشگاهها هزینه میشود اتفاقا برای تیمهای پایه ملی ما صرف شود؛ هرچند که آنها هم ادعا میکنند ما داریم برای فوتبال خدمت میکنیم. اما کلا چند تیم میشوند؟ 50تا تیم میشود. اگر از50تا 30نفر هم بگیریم با حواشی 1500نفر میشود درحالیکه ما ممکن است 2میلیون جوان داشته باشیم که به فوتبال علاقهمند هستند؛آنها سهم خود را از فوتبال نمیگیرند. وظیفه فدراسیون فوتبال این است که سهم آنها را بپردازد.

در یکی از گفتوگوهای خود گفتید که چرا رسانهها به مسئله رفتن یا نرفتن یک مربی توجه میکنند، چه ایرادی دارد؟

بهنظر من رسانهها درباره خیلی از مسائل غلومیکنند شما در یک برنامه تلویزیونی ورزشی یک ساعت و نیم میبینید نام یک مربی چند صدبار میآید و در رسانههای مختلف، فضای مجازی و رسانههای مکتوب تکرار میشود.

این نشانه چیست؟

نشانه این است که ارتباطات، روابط عمومی و ارتباطات خاص یک فرد با رسانهها ممکن است خیلی قویتر و غنیتر باشد درحالیکه این جایزو شایسته نیست حتی در حوزه فوتبال آنقدر موضوعات قابل طرح وجود دارد که به این موضوع بپردازند ولی نه با اینقدر افراط. باید برای شما خبرنگاران شک ایجاد کند. واقعاً شک ایجاد نمیکند؟به مناسبت سالگرد انقلاب به آسایشگاه معلولان و جانبازان میروید تا با جانبازان صحبت کنید. عکاس و خبرنگار میآید. به جای اینکه از جانبازی که  بیش از 20سال  است در بیمارستان و در وضعیتی واقعاً ناراحتکننده زندگی میکند ، عکسو گزارش  بگیرید، میگویید نظر شما در مورد فلان مربی چیست؟ این
شرم آور نیست؟ میرویم کشتی ، فوتبال، دوومیدانی همین است؛ این نشان از موضوع دیگری است و الا پرداختن به موضوع مربی تیم ملی به همان اندازه مهم است که خود فدراسیون فوتبال مهم است. اصلاً فدراسیون فوتبال بسیار مهمتر از یک مربی تیم ملی است.

نگاه شما به مدیریت فوتبال چگونه است؟ گاهی میبینیم که شما انتقادات تندی را مطرح میکنید. بر این اساس دنبال تغییر و تحول هستید؟

بهدنبال تغییر از نوع مثبت هستیم. من بیشتر اصلاح را مدنظر قرار میدهم نه تغییرات بنیادین را.اصلاح یعنی اینکه برنامههای خود را تغییر دهند، در جهت تقویت تیمهای پایه حرکت کنند، فرایند عملکرد را در لیگ اصلاح بکنند، نظارت کامل داشته باشند، فدراسیون رها نباشد، هر کس برای خودش جزیرهای در آنجا درست نکند، فوتبال ملوک الطوایفی اداره نشود.

فدراسیون فوتبال ایران این طوری است؟!

بله! این طوری بوده، اما اخیراً قدری تغییر کرده است. فدراسیون فوتبال باید به جامعه و به مراکزی که ناظر هستند پاسخگو باشد. باید از این حالت بیتفاوتی نسبت به مسائل پرهیز کند. تیمهای ملی باید قوی شوند، الان ضعیف هستند علت آن هم این است که برخی مدیران آن فوتبالی نیستند و نبودهاند. یک علت دیگر هم اینکه سالهای سال اینها به کسی پاسخ نگفتهاند. کار ما دخالت نیست حتی اگر دخالت هم باشد به اندازه سهمی که آنجا میگذاریم مجاز هستیم ولی مطلقاً تا این لحظه دخالت نکردهایم اما بهعنوان متولی ورزش منتقد این شرایط هستیم؛ چرا که این شرایط باید تغییر کند.

منتقد شرایط کنونی فوتبال هستید؟

بله! منتقد فوتبال و بعضی رشتههای دیگر هستم.

تغییراتی که در فدراسیون فوتبال انجام شد با فشار وزارت ورزش بود.

اتفاقاً عدمفشار بود... .

یعنی چه؟!

موازنه منفی.گفتیم این فدراسیون مگر مستقل نیست؟ ما کاری به آن نداریم.

یعنی با فدراسیون فوتبال کاری ندارید؟نه پول میدهید و نه همکاری میکنید؟

از قبل پولهایی پرداخت شده. ضمن اینکه منابع در اختیار آنها هست و کاری بهکار آنها نداریم. اما به هر حال آنها باید برای خروج از کشور از ما مجوز بگیرند.مگر مستقل نیستند؟ یک سازمان مستقل چه لزومی دارد از من مجوز بگیرد، خودش برود؛ اما نمیتوانند بروند. اگر مستقل هستند ما کاری نداریم میگوییم شما بروید از ما اجازه نخواهید، اگر از ما اجازه میخواهید ما میتوانیم یا اجازه دهیم یا اجازه ندهیم. نمیتوانید بگویید من مستقل هستم اجازه هم در دست تو است تو هم باید حتماً به من اجازه بدهی!

با این برنامه فدراسیون فوتبال تغییرات مدنظر شما را انجام داد تا بخشی از مشکلاتش حل شود؟

نه ما کاری بهکار فدراسیون فوتبال نداشتیم، هنوز هم نداریم. به این دلیل که اصلاً مجاز به دخالت نیستیم. به همین دلیل دخالت نمیکنیم. ممکن است آقایان تصور کنند که این عدمدخالت، فشار است. دوست دارند که ما دخالت کنیم؟ اعلام کنند ما میرویم دخالت میکنیم.

اگردخالت کنید به یک نحو دیگر است،یعنی رئیس را برمی دارید؟

اعلام کنند که وزارت ورزش اجازه دارد که دخالت کنیم. اندازه گلیم ما را تعریف کنند. تعریف کنند که گلیم شما این قدر است پایتان را به اندازه گلیمتان دراز کنید میگوییم چشم!

در یک سال اخیر وزارت ورزش یک رویکرد جدید در مبارزه با فساد در ورزش در پیش گرفته است. چرا غیررسمی وارد این کارزار شده اید؟

کار وزارت ورزش به یک تعبیری ارائه اطلاعات به نهادهای رسمی است که وظیفه آنها مبارزه با فساد است البته ما میتوانیم گلوگاهها یا منافذی که منجر به فساد میشوند را ببندیم و اجازه بروز ندهیم اما اگر بروز کرد ما که اجازه حبس و تعزیر نداریم، به نهادهای رسمی ناظر و مجاز در این رابطه اطلاعات میدهیم؛ به طور مثال  در استان تهران حسابها مسدود بود به جهت اینکه چند نفر شناسایی شدهاند که سندی در دست دارند و معارض هستند درحالیکه در سال 1327این ورزشگاه از جانب یک خانواده وقف و واگذار شده... .

ورزشگاه تختی را میگویید؟

بله. این اسناد از کجا پیدا شده؟ این آدمها از کجا آمدهاند؟ این فساد است دیگر. یک علت آن این بود که با منافذی که به وجود آمده بود،اداره کل و وزارت ورزش نسبت به این حساس نبودند. هر کسی آمده زده و رفته حتی نمایندگان حقوقی وزارت ورزش تعمداً یا غیرتعمدی در دادگاه حضور پیدا نمیکردند . بهنظر من عمدی حضور پیدا نمیکردند. رأی به نفع مدعی صادر میشد و با این کارکلی از زمینهای دولت میرفت. فردی میآید و میگوید من سند دارم که زمینم وسط زمین چمن استادیوم است. درست هم وسط زمین را به او میدهند که بتواند پول بیشتری مطالبه بکند.

چه زمانی شما به این مسئله پی بردید؟

من قبل از آمدن به وزارتخانه 2تحقیق در مورد وجود فساد در ورزش ایران انجام دادم؛ آنها مبنای کار من است و البته اطلاعات دیگر. الان در ورزش ما بخش عمدهای از مشکلات که  البته در فوتبال است از این جنس است . من اخیراً شنیدهام البته قطعی نیست و دارم پیگیری میکنم. شنیدهام در داوری فوتبال ما مسئله دارند ایجاد میکنند؛ به نفع بعضی از تیمها سوت میزنند که این را اگر بفهمم قطعاً و یقیناً برخورد بسیار تندی میکنم و آنها را بهدست قانون میسپارم.

در این مورد اخیر که یکی از مدیران وزارتخانه بازداشت شد، جنس ورود شما همانطور بود که گفتید؟

بله کار خودمان بوده چون ما خودمان هرگاه نارسایی را ببینیم یا یک بزه یا جرمی اتفاق بیفتد خودمان هم ورود میکنیم. در اینجا هم خودمان نظارت کردیم، خودمان مراقبت کردیم و خودمان هم باعث شدیم که این پالایش انجام بگیرد. در حوزههای دیگر هم به همین صورت است. عرض کردم ابتدا باید مراقبت کنیم که جرم رخ ندهد اگر بهرغم مراقبتهای ما، رخ داد باید برخورد بکنیم. ولی متأسفانه یک چیز را باید عرض بکنم و آن اینکه در سالهای گذشته شرایط بهگونهای فراهم شده که خیلیها اجازه پیدا کردهاند که جرم بکنند.

در دوره شما، وزارت ورزش در مسئله استقلال و پرسپولیس با انتقادهای زیادی روبهرو شد؛ چه از نظر انتخاب مدیران و هیأت مدیره و چه در موضوع واگذاری. شخصا احساس میکنم که شما هم خیلی دوست نداشتید که این دو تیم واگذار شود.

 من احساس شما را ندارم. شما هم به جای من احساس نکنید. من میگویم که صادقتر از تمام مدیران گذشته در این رابطه بودم .چرا؟ چون کمر همت برای واگذاری بستم و 4ماه قبل آنها را واگذار کردم. این دو تیم در اختیار وزارت اقتصاد است.حالا اینکه آنها واگذار میکنند یا نمیکنند از دست من خارج است؛ پس این احساستان را اصلاح بفرمایید.

یعنی شما استقلال و پرسپولیس را مربوط به وزارت ورزش نمیدانید؟

قانوناً نیست. 4ماه است که در اختیار ما نیست. نامه هایش موجود است. خواستید کپی نامهها را به شما بدهم.

پس چرا مدیرعامل استقلال مصاحبه کرده و میگوید ما منتظر پول از وزارت ورزش هستیم.

او برای خودش میگوید. اصلآً دادن پول به تیمهای حرفهای خلاف قانون است. او حالا ممکن است جهل به قانون داشته باشد، پس دقت داشته باشید.

پس چرا اینقدر درگیر این ماجرایید؟

چهکسی درگیر این ماجراست؟ ما نیستیم.

به هرحال مدیرعاملی که شما گذاشتید بازداشت باشد.

من که او را بازداشت نکردم تا درگیر ماجرا شویم.

یعنی موضوع اصلاً ورزشی نیست؟

اصلاً ارتباطی به ما ندارد. فردی آمده گفته من تمام هزینههای تیم را میدهم. گفتیم بسمالله. ما دیگر مسئول اینکه او از کجا آورده، مالش حلال یا حرام است نیستیم. ما در حوزه مسئولیت خودمان کار میکنیم. به این دو تیم در بدو ورودم اعلام کردم به لحاظ قانونی نمیتوانیم به شما کمک بکنیم و برندهای شما بسیار قوی هستند. اگر درست مدیریت شوند میتوانند خودشان درآمدزایی کنند. حالا یک عده دوست ندارند که اینها خودشان درآمدزایی کنند و خودشان مصرف کنند. یک عده دوست دارند که حاکمیت داشته باشند و یک عده آویزان این تیمها باشند و  از کنار اینها ارتزاق کنند. اینها وقتی میبینند وزارت ورزش پولی نمیدهد سر و صدایشان درمیآید. اینها وقتی ببینند طبق قانون اجازه ندارند سر و صدایشان درمیآید یعنی نمیدانند 5-4ماه پیش این دو تا به سازمان خصوصی واگذار شده؟ اینها را نمیدانند؟ میدانند. چرا شلوغش میکنند؟

فوتبال به نوعی تبدیل به پاشنه آشیل وزارت ورزش شده است؟

 اتفاقاً نقطه قوت وزارتخانه است.

در نوع رویکردهای اجتماعی، به هر حال فشارهایی وارد میشود؛در قرارداد کیروش، گفته میشد که وزارت ورزش مخالف است و توپ در زمین وزارت ورزش انداخته میشد .

نه! من یک معلم ورزش هستم، فوتبال هم بازی کرده ام و از فوتبال هم خوشم میآید از دیدن آن لذت میبرم. اینکه در مورد قرارداد
کی روش میگویید نگاه روزنامههای زرد است. اگر ما سیستماتیک نگاه کنیم فدراسیون فوتبال برای خودش باید برنامه داشته باشد برای گزینش و عزل مربیان. باید این مسئله را سازماندهی کند. بنده بهعنوان یک شخص میتوانم نسبت به یک مربی نظر مثبت یا منفی داشته باشم یا بیتفاوت باشم. از این 3حالت که خارج نیست؛ یا مثبت یا منفی یا اینکه اصلاً به من ربط ندارد. این یک نگاه فردی است. نگاه سیستماتیک چگونه است؟ که این مربی باشد یا نباشد میگوییم فدراسیون مسئول است. مگر اینکه جنابعالی بهعنوان یک خبرنگار یا بهعنوان یک انسان عادت به دروغ شنیدن کرده باشید. این را دیگر من کاری نمیتوانم بکنم. ما حرف راست که میزنیم شما طور دیگری تعبیر میکنید . من نمیتوانم ذهن شما را عوض کنم. فدراسیونها مسئول گزینش و عزل و نصب مربیانشان هستند. این حرف را چگونه باید بگوییم که شما قبول کنید؟!

بعد از جام جهانی شما در هیأت دولت بحثی را مطرح کردید که تیم ملی ما خیلی هم در جام جهانی خوب نبود...

من چنین چیزی در دولت مطرح نکردم. پیشبینی ما قبل از بازیها بوده . گفتم از سال 1978تاکنون 4بار در جام جهانی شرکت کردهایم.  در هر دوره 2باخت قطعی بوده و یک بازی را یا مساوی کردیم و یا بردیم. براساس این روند گفتیم در دوره چهارم هم 2باخت و یک برد یا یک مساوی هم بهدست میآید. دقیقاً همین هم شد.چهل سال دیگر هم  اگر همین وضعیت باشد همین 2باخت خواهد بود و یک برد و یک مساوی کسب می کنیم. بحث هیأت دولت پیشبینی بود. بهعنوان کارشناس از من میپرسند پیشبینی شما چیست؟ میگویم روند این است که 2باخت تکرار شده. احتمال بسیار زیاد این دو باخت در دور چهارم هم تکرار میشود. 70درصد مساوی بوده و 30درصد یک برد باز بهاحتمال 70به 30به جای برد مساوی خواهیم کرد.

شما گفتید آدم نباید از باخت ناراحت شود و به خیابان بیاید پایکوبی کند. چرا این اتفاق افتاده؟ تحلیل شما چیست؟

بهنظر من رسانهها در وقوع این امر دخالت دارند.

یعنی رسانهها باعث شدند مردم به خیابان بیایند؟

بله رسانه تأثیر دارد. رسانههای ما در بازیهای آخر در دور قبل جام جهانی، مفسر یا گوینده - من نمیگویم مفسر میگویم گزارشگر- شروع میکند در مورد یک بازیکن نقد کردن که او تا کی میخواهد در تیم بماند؟ این چند سال باید بماند؟! مردم به آن مرحلهای میرسند که آن اسطوره فوتبال را هو بکنند. اثر رسانه است مگر اینطور نیست؟ مگر اینها اثر رسانه نیست؟

منظورتان تلویزیون است؟

نه! رسانهای که برد مؤثر دارد. روزنامهای که تیراژ آن 1000است بین هزار نفر برد دارد یا
10هزار نفر. تلویزیون رسانهای ملی است که در تمام روستاها میرود. فرض کنید یک فوروارد ممکن است 90 دقیقه بیجهت بچرخد و جلو برود یک فرصت گیر بیاورد و آن را تبدیل به گل بکند. پس ما نباید از دقیقه 20و 25شروع به تخریب یک بازیکن بکنیم. اثر رسانه را میبینیم. این رسانه میتواند از باخت، برد جلوه دهد مردم خوشحال شوند و از برد هم باخت را القا بکند. این هست، این اثر را نباید نادیده گرفت.حالا اما حرف من این است، نباید ذائقه مردم را به باخت عادت دهیم. بعد میآییم یک مربی که تیم را میبازاند به بالاترین حد ممکن میبریم و شروع به تعریف کردن از او میکنیم. ما باید اجازه دهیم در جامعه نقد صورت گیرد. چه اشکال دارد آن مربی هم نقد شود. مگر شما مرا نقد نمیکنید، مربی را هم نقد کنید. مربی را هم باید بتوانید نقد کنید. عین جریان تکفیری شده؛ هر که به یک مربی بگوید بالای چشمت ابرو است بلافاصله تکفیرش میکنند. این غلط است تکفیر نباید کرد. اصلاً خوب و بسیار عالی هم هست ولی اجازه بدهید نقدش بکنیم. مثلاً خیلی از مربیهای داخلی ما که سرمربی تیم ملی فوتبال را نقد میکنند من دیدهام خیلیها آن مربی داخلی را تکفیر میکنند. به او فحاشی و هتاکی میکنند؛ این غلط است. درحالیکه در مقابل میبینیم مربی خارجی به مربیهای داخلی ما اهانت میکند، توهین میکند  و رسانهها حق به جانب او میدهند؛ این غلط است.

دوست دارید دوره آقای گودرزی در ورزش با توجه به صحبتهایی که کردیم چه دورهای باشد و درموردش چه قضاوتی شود؟

رسانهای نوشته بود گودرزی تا حالا نتوانسته فیل هوا کند ما اولاً باید ببینیم چقدر مایه میگذاریم و چقدر برداشت میکنیم ثانیاً اینکه ما پدیدههای اجتماعی را اگر بهصورت مجرد نگاه بکنیم بهنظرم در تحلیل مسئله مان دچار اشتباه میشویم. پدیدههای اجتماعی پدیدههایی هستند که هم ریشه در تاریخ دارند، هم ریشه در فرهنگ، نوع تعلیم و تربیت آن جامعه، مسائل اقتصادی و مسائل فرهنگی و سایر موارد. اینکه بگوییم گودرزی امروز آمد و یک هفته دیگر باید فیل هوا کند یا شق القمر کند اصلاً شدنی نیست. نگاه ما به این عنصر کاملاً اجتماعی و پیچیده، کاملاً سطحی است. این یک روند است. فرایندی است که ممکن است 4-3ساله باشد و نتایج آن در بلندمدت تغییر بکند. بهنظرم میآید که اگر ما توفیق پیدا بکنیم که این مسئله در کشورمان جا بیفتد که ورزش باید جزئی از زندگی مردم شود نه چیزی بیرون از متن زندگی، ما توفیق پیدا کردهایم. 

منبع: همشهری

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon