به یاد سلمان هراتی؛ کسی که از دل او شعر آب میجوشید
خبرگزاری تسنیم: شرفشاهی معتقد است که سلمان فراتر از سنش میاندیشید و همواره نگران آفتهایی بود که بهار و باغ او را تهدید میکرد؛ آفتهایی که امروز معرف حضور همه هست! سلمان هراتی به حق از طلایهداران شعر «اعتراض» است.
خبرگزاری تسنیم، کامران شرفشاهی:
نام زندهیاد سلمان هراتی با حسرتی اندوهبار همراه است و هنوز پس از سالهایی که از درگذشت نابههنگام او میگذرد، داغ جانسوز و توانفرسای او التیام نیافته است و بیتردید با آن حادثه تلخ، ادبیات ایران، یکی از چهرههای ارزنده خود را از دست داد.
سلمان هراتی به گواه کارنامه ادبی درخشانش، گفتنیهای بسیاری داشت و شاید اگر اجل به او مهلت میداد، میتوانست در شمار چهرههای برتر و ماندگار شعر و ادب پارسی جای گیرد، اما دریغ... .
راز محبوبیت سلمان هراتی تنها در جوانمرگی او خلاصه نمیشود که گذشت زمان، بسیاری از داغهای سوزان را سرد کرده است، اما حکایت سلمان حکایت دیگری است. درخصوص عمر کوتاه و جهات گوناگون آثار به یادگار مانده از سلمان تاکنون کتابها، مقالات و یادداشتهای متعددی به رشته تحریر درآمده و منتشر شده است و هر کس از زاویهای کوشیده است تا ضمن ستودن این شاعر جوان انقلابی که معلمی ساده و برخاسته از شمال ایران بود، جلوههایی از زیبایی کلام این شاعر صمیمی و بیادعا را به تصویر بکشد.
سلمان، شاعری آرمانگرا بود که هیچگاه به خاستگاه خود پشت نکرد و دردمندانه میکوشید تا در سرنوشت جامعهاش نقشی به سزا ایفا کند، از این رو شعر او تنها روایتگر عواطف و صرفاً بیان یکسلسله هیجانات زودگذر نبود.
سلمان فراتر از سنش میاندیشید و هموازه نگران آفتهایی بود که بهار و باغ او را تهدید میکرد؛ آفتهایی که امروز معرف حضور همه هست! سلمان هراتی به حق از طلایهداران شعر «اعتراض» است و چه بسیار شاعرانی که پس از او کوشیدند تا با تقلید از او قدم در جای پای او بگذازند و راه ناتمام او را ادامه دهند.
همدردی با محرومان، همنوایی با ستمدیدگان جهان و صاعقهوار برآشفتن بر خودکامگان و زیادهطلبان فرومایه از شاخصههای چشمگیر سرودههای دردآلود سلمان است؛ هرچند که بعضی از سرودههای او همانند شعرهای سپید مربوط به دوران دفاع مقدس، حال و هوای شعرهای پر التهاب عصر مشروطیت را دارد.
در این آثار شاعر با آگاهی از رسالت سنگین خویش، عنایتی به این نکته ندارد که پرداختن به چنین مضامین و موضوعاتی ممکن است از شعاع زمانی اثر او بکاهد و به عبارت امروزیتر مهر تاریخ مصرف بر پیشانی شعر بچسباند. شاید اگر سلمان به این زودیها راهی آن سفر بیبازگشت و حسرتآفرین نمیشد، شعر اعتراض نیز هماکنون سرنوشت دیگری داشت.
نگاه بیآلایش و احساس مسئولیت عمیق او برای بیان دردها و ناملایمات از آنجا که جنبه صوری و تظاهر نداشت، هنوز هم حلاوت دلنشینی به آثار او میبخشد.
این آثار بیانگر این واقعیت است که سلملان به تدریح در حال نزدیک شدن به سبکی بوده است که خاص خود او باشد. سلمان اگر میماند شاید تقدیر شعر معاصر به گونهای دیگر رقم میخورد. بیهیچ مبالغهای در تمام سالهای غیبت او همواره جای خالی او احساس شده است؛ گویی هیچکس را یارای سرودن پیامی نیست که او در دل داشت و همچنان ناسروده باقی مانده است.
انتهای پیام/