چگونه یک مجنون خلبان بزرگترین ایرلاین اروپا شد؟
خبرگزاری تسنیم: ۱۰ سال زمان لازم بود تا دوباره نام هواپیما و سقوط و خبرنگار در یک نقطه جمع شوند، از ۱۶ آذر سال ۱۳۸۴ تا ۵ فروردین ماه سال ۱۳۹۴، از شهرک مسکونی توحید تهران تا ارتفاعات نزدیک روستای دینی در صدکیلومتری شهر نیس فرانسه و ارتفاعات آلپ.
اما بمب هواپیمای آلمانی چند ساعت پس از سقوط در ایران منفجر شد. میلاد حجت الاسلامی و حسین جوادی، دو خبرنگار ایرانی که برای پوشش بازیهای دوستانه تیم ملی به اروپا رفته بودند همه را برای چندین ساعت در بیخبری مطلق گذاشتند تا زمزمه ناخوشایند دقیقه به دقیقه شتاب گیرد و نوروز را برای همیشه در کام اصحاب رسانه تلخ کند.
سقوط ، بزرگترین ایرلاین اتحادیه اروپا، ارتفاعات آلپ، دو ایرانی و پنجم فروردین ماه سال 1394، تمام اینها واقعیت داشت.
حضور دو خبرنگار ایرانی در پروازی از بارسلونا به دوسلدورف همان قدر باورکردنی نبود که سقوط یک هواپیمای مسافرتی شرکت لوفت هانزا که در سطح جهان در رأس پردرآمدترین ایرلاینها جای گرفته است.
با گذشت چند ساعت از سقوط و رسیدن نخستین تیمهای بازرسی به محل حادثه خیلی زود خبر سقوط کنار رفت. اطلاعات اولیه جمعآوری شده در محل سانحه و پس از آن پیدا شدن نخستین جعبه سیاه هواپیما نشان از آن داشت که آنچه جهان با آن روبهرو است نه یک حادثه که نتیجه ماجراجویی بیرحمانه یک مجنون است.
بزرگترین ایرلاین اروپا پس از ثبت بیش از نیم قرن سابقه، اصلیترین وظیفه خود را که حفظ جان و امنیت مسافرانش بوده به دستان کمکخلبانی سپرده که پرونده بیماریهای روانیاش از سوابق دورههای خلبانی او قطورتر است.
آندریاس لوبیتز 28ساله کمکخلبان روانپریش آلمانی درحالی تصمیم گرفت در کابین خلبان را بهروی خلبان اصلی پرواز ببندد و پس از آن با کاهش ارتفاع و افزایش دیوانهوار سرعت، خود و 149 سرنشین ایرباس 320 را به دیواره آهنین کوههای آلپ بکوبد که پیش از آن با تمام وجود تلاش کرده بود عدمصلاحیت خود را برای این پست نشان دهد اما مسئولان ایرلاین آلمانی ترجیح دادند که آن را نادیده بگیرند.
سابقه مراجعههای متعدد به روانشناس و قرار گرفتن در لیست درمانی آنها، بروز چندباره رفتارهای غیرعادی و ضداجتماعی تنها بخشی از پرونده قاتلی است که در روز حادثه با لباس کمکخلبان آرزوی 150 خانواده را خاکستر کرد.
این غفلت و بیتوجهی در حالی رخ داده که طبق نص صریح قوانین هواپیمایی در تمامی نقاط جهان، ورود به چرخه خلبانی هواپیمای مسافرتی نه تنها یکی از سختترین مراحل کارگزینی در جهان به حساب آمده است که پشت سر گذاشتن چند مرحله پیچیده معاینه پزشکی و روانی بسیار نیز متقاضیان را از رسیدن به کابین خلبانی محروم میکند.
حال اینکه چطور تمام این مراحل از سوی لوبیتز طی شده و چگونه این ایرلاین بین المللی متوجه اختلال روانی نیروی خود نشده است! سؤالی است که نه تنها به آن پاسخی قانع کننده داده نمیشود که حتی به نظر میرسد تلاشها در این راستا است که با رو کردن اطلاعات مربوط به زندگی ناخوشایند کمکخلبانی آلمان و وارد کردن نامزد او به ماجرا ترحم مخاطبان را برانگیزد.
کنار این موضوع یک اصل جهانی نیز در حادثه کوههای آلپ با خدشه جدی مواجه شده است؛ پس از آنکه حادثه یازدهم سپتامبر و برخورد چند هواپیمای مسافرتی به برجهای دوقلو در نیویورک امنیت هوایی را با بحران جدی مواجه کرد ایکائو قانونی را با اکثریت آرا به تصویب رساند که البته در زمان خود نیز مخالفان جدی داشت.
طبق قانون فوق هواپیماها به درهای الکترونیکی مجهز شدند که میشد تمامی آنها را از داخل و از سوی خلبان بست و از بیرون به هیچ عنوان فضایی برای دسترسی به آن به وجود نیاید.
این قانون اما در اصلیترین نکتهای که به آن انتقاد میشد کار را خراب کرد تا جایی که 150 مسافر کشته شده در ایرباس 320 را میتوان قربانی آن به حساب آورد.
کمکخلبان مجنون آلمانی در شرایطی در کابین خلبان را بهروی تمامی سرنشنیان هواپیما بست و به هیچ عنوان به آنها اجازه ورود دوباره را نداد که در صورت وجود تنها یک راه حل برای جلوگیری از این اتفاق میشد سرنوشتی دیگر را برای هواپیمای سقوط کرده متصور شد.
هرچند پس از این حادثه تعدادی از کشورهای جهان اعلام کردند از این پس این قانون را در شرایطی اجرا میکنند که در کابین خلبان سه فرد حضور داشته باشد که دیگر امکان تنها ماندن یک فرد در کابین و دست زدن به اقدامات خطرناک به وجود نیاید که به نظر میرسد برای ریشهکن کردن این شرایط باید به قانونی جدید فکر کرد.
هرچند هنوز گمانه زنیها برای مشخص کردن علت دقیق سقوط انگیزه بزرگ ایجاد شده در کمکخلبان آلمانی و شرایط در نظر گرفته شده از سوی شرکت آلمانی ژرمن وینگز ادامه دارد اما قطعاً این حادثه و قربانیان آن دیگر امکان زندگی دوباره را نخواهند داشت. کمکخلبان آلمانی که چندی قبل گفته بود قصد دارد خود را جاودانه کند به نظر میرسد که به آرزوی خود رسیده، آرزویی که بهایش جان 149 سرنشین بیگناه این هواپیما بود.
در شرایطی که لوفت هانزا تلاش میکند همه چیز را عادی جلوه داده و حادثه به وجود آمده را تنها حاصل مشکلات روانی یک نفر نشان دهد، مشخص نیست اگر این کمکخلبان ملیت یک کشور غیرغربی را داشت و یا کوچکترین ارتباطی با مسلمانان پیدا میکرد چه سرنوشتی در انتظار جهان بود، غربی که بهبهانه حوادث تروریستی یازده سپتامبر نه تنها تدابیر امنیتی جهان را با تغییراتی جدی روبهرو کرد، حالا نه تنها مسئولیت اشتباه خود در قانون وضعشده را نمیپذیرد که حتی نیازی به ارائه توضیح نیز ندارد.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/*