نقش اسرائیل و زمستان عربی در تشدید چالش مهاجرتی اروپا
خبرگزاری تسنیم: بخش عمدهای از دور جدید چالش های مهاجرتی اتحادیه اروپا از تحولات پیرامون این اتحادیه و کشورهای ساحلی دریای مدیترانه اعم از خاورمیانه و شمالآفریقا ناشی میشود که نقش رژیم صهیونیستی در فراهم کردن بستر این تحولات بیشتر بوده است.
خبرگزاری تسنیم- در روزهای اخیر بررسی راههای مقابله با مهاجران غیرقانونی از کشورهای انقلاب زده آفریقا و خاورمیانه به اروپا درکانون توجه محافل سیاسی و تصمیم گیری این اتحادیه قرار گرفته است و به اولویت اول رسانه های اعضای این اتحادیه بخصوص کشورهای واقع در ساحل دریای مدیترانه تبدیل شده است.
تحرکات سیاسی و جاروجنجال های تبلیغاتی در اینباره پس از آن افزایش یافت که چند کشتی و قایق متعلق به قاچاقچیان انسان که حامل مهاجران آفریقایی و لیبیایی بودند در مسیر خود به اروپا در دریای مدیترانه دچار سانحه شدند و اغلب اعضای آن قریب به یک هزار تن در دریا غرق شدند و یکی از بزرگترین فجایع انسانی را در بیخ گوش اتحادیه اروپا رقم زد.
حال سوال این است که چه عواملی موجب شده است، اتحادیه اروپا با یک چنین چالشهای انسانی از ناحیه مهاجرت های غیرقانونی مواجه شود حال آنکه این اتحادیه از چند دهه پیش در فکر مقابله با این پدید بوده است؟ بنا براین سوال دیگری که در این زمینه مطرح میشود این است که چه عواملی موجب شکست سیاست های پیشدستانه اتحادیه اروپا در امر مقابله با مهاجرتهای بی رویه و غیرقانونی شده است؟ هر چند برخی از دلایل و عوامل این امر جنبه داخلی دارد و به موانع و چالشهای داخلی اتحادیه اروپا مربوط می شود اما برخی دیگر از عوامل آن جنبه محیطی دارد و در این نوشتار به این عوامل پرداخته میشود.
عوامل محیطی تاثیرگذار در تشدید چالشهای مهاجرتی اروپا
در بین این عوامل به نظر می رسد اقدام رژیم صهیونیستی در به شکست کشاندن طرح صلح خاورمیانه بر اساس فرمول پذیرفته شده مبادله زمین در برابر صلح و موج خیزش های مردمی موسوم به بهارعربی در خاورمیانه و شمال آفریقا به ترتیب بیشترین نقش را داشتند. در خصوص مورد اول باید گفت که اتحادیه اروپا از چند دهه پیش افزایش مهاجرت ها به این قاره را به عنوان یکی از تهدیدهای نرم شناسایی کرده و به این نتیجه رسیده بود که اگر بحران خاورمیانه حل نشود آثار و پیامدهای تطویل این بحران را به شکل موج مهاجرتهای گسترده دامن این اتحادیه را خواهد گرفت؛ چرا که بین اروپا و منطقه بحران یک دریا بیشتر فاصله وجود ندارد و بر همین اساس این تصور وجود داشت که آثار و پیامدهای تطویل بحران خاورمیانه به راحتی به اروپا تسری می یابد.
در اواخر دهه 80 میلادی که مصادف با سقوط بلوک شرق و پایان جنگ سرد بود انتشار کتاب خاورمیانه جدید از سوی شیمون پرز اروپا را به حل بحران خاورمیانه بر اساس همکاریهای چند جانبه طراحی شده در این کتاب که در عین حال مبنای نظری طرح صلح خاورمیانه را تشکیل می داد، امیدهای زیادی در اروپا بوجود آورد. از اینرو در آن مقطع اتحادیه اروپا ضمن اینکه فعالانه از طرح صلح خاورمیانه بر اساس فرمول زمین در برابر صلح حمایت میکرد و حتی میزبانی کنفرانس صلح خاورمیانه را درآغاز دهه میلادی در مادرید اسپانیا عهده دار شد، بلکه در اقدام موازی و مکمل دیگر نشست های مشترک را با حضور مقامات اروپایی و کشورهای ساحلی دریای مدیترانه بنا گذاشت و آن را تا قبل از ظهور غیرمنتظره پدیده موسوم به بهارعربی (که در عمل به زمستان عربی تبدیل شد ) پیگیری میکرد.
با اینحال تلاشهای اتحادیه اروپا در هر دو عرصه بعد از رشد و تقویت جریان های افراطی درفلسطین اشغالی و قدرت گیری آنها که به شکست روند صلح انجامید ،ناکام ماند و اتحادیه اروپا در مسیری قرار گرفت که از سال های پیش درصدد فرار از آن بود. بر این اساس به نظرمی رسد اگرمذاکرات صلح خاورمیانه طبق فرمول توافق شده در مادرید یعنی مبادله زمین در برابر صلح پیش می رفت و رژیم صهیونیستی طبق قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل از اراضی اشغالی سال 1967 شامل نوار غزه و کرانه باختری در فلسطین و مناطق استراتژیک جولان در سوریه عقب نشینی میکرد و راهبرد اشغال خزنده خود را برای تغییر بافت جغرافیایی و جمعیتی این مناطق به منظور الحاق دائمی آنها به سرزمین های اشغالی 1948 کنار می گذاشت روند تحولات به گونه ایی رقم نمی خورد که امروزه اتحادیه اروپا روزانه با سیل مهاجران غیرقانونی از کشورهای انقلاب زده در کشورهای ساحلی دریای مدیترانه اعم از خاورمیانه و شمال آفریقا مواجه شود. از این دید اتحادیه اروپا تقاص سیاست های ضد صلح رژیم صهیونیستی و راستگراهای حاکم بر این رژیم را می پردازد.
اماعامل تاثیر گذارمحیطی دیگر در ارتباط با تشدید چالش مهاجرتی اروپا (که باز در راستای عامل اول قابل ارزیابی است ) ظهور غافلگیرکننده آغاز و گسترش خیزش های مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقاست که درابتدا با توجه به ماهیت مثبت آن به بهارعربی موسوم شد اما اکنون با توجه به آثار و پیامدهای مخرب و ویران کنندهای که برجای گذاشته است میتوان از آن به زمستان عربی تعبیرکرد.
در ابتدا کشورهای اروپایی به امید اینکه خیزش های مردمی در کشورهای عربی ساحل دریای مدیترانه زمینه را برای روی کار آمدن دولت های مورد نظر آنها فراهم کند از این خیزش استقبال و یا حداقل موضع منفی در قبال آن اتخاذ نکردند اما با گذشت زمان ( که از یکسو با آغاز دومینوی معکوس سقوط دولت های نوپا همچون دولت مرسی در مصر و باز تولید دوران مبارک و از دیگر سو تبدیل خیزش های مردمی به جنگ داخلی در برخی از کشورهای انقلاب زده همچون لیبی همراه بود ) مشخص شد که این خیزش ها نه تنها اهداف مورد انتظار کشورهای غربی و اروپایی را تامین نکرده است بلکه بر مشکلات و چالش های آنها بخصوص در زمینه مقابله با مهاجران غیرقانونی افزوده است.
از این دیدکشورهای اروپایی تقاص سیاست های اشتباه خود را در همراهی با ساقط کردن دولت قذافی در لیبی و یا مشارکت در پروژه شکست خورده براندازی دولت سوریه را میپردازند. فرانسوااولاند رئیس جمهوری فرانسه در نشست فوق العاده سران اتحادیه اروپا که به بررسی فاجعه انسانی غرق شدن نزدیک به یک هزار نفر از مهاجران غیرقانونی در دریای مدیترانه اختصاص داشت به طور تلویحی به اشتباه دولت های اروپایی در بوجود آمدن زمینه های بروز یک چنین فجایعی اذعان کرد.
اولاند گفت :" مسئله اصلی این است که بدانیم چگونه سه سال و نیم پیش مداخله نظامی در لیبی صورت گرفت اما هیچ کس برای آینده این کشور و کارهایی که باید برای بهبود شرایط در این کشور صورت گیرد، هیچ فکری نکرد؟"وی در عین حال با تاکید بر اتخاذ رویکرد عملی هشدار داد:" اگر جهان در برابر آن چه که در لیبی اتفاق می افتد بی تفاوت بماند، حتی اگر امکانات بیشتری را به خدمت بگیرد، نظارت بیشتری به عمل آورد ، حضور و همکاری بیشتری در دریا داشته باشد و در مبارزه با تروریست ها جدیت بیشتری به خرج دهد، برای این واقعیت وحشتناک دیگر به راحتی نمی تواند راه علاجی پیدا کند: این واقعیت که هیچکس دیگر در لیبی زمام امور این کشور را در دست ندارد، هیچ کس بر آن حکومت نمیکند و هرج و مرج سراسر آن را فرا گرفته است."
نتیجه گیری
از آنچه که گفته شد مشخص می شود که هرچند نمی توان نقش و تاثیر عوامل داخلی اتحادیه اروپا را در دور جدید چالشهای مهاجرتی این اتحادیه نادیده گرفت اما به نظر میرسد بخش عمدهای از دور جدید چالش های مهاجرتی در این اتحادیه از تحولات محیطی در جنوب این اتحادیه و از کشورهای ساحلی دریای مدیترانه اعم از خاورمیانه و شمالآفریقا ناشی میشود که باز در این عرصه نیز نقش رژیم صهیونیستی در فراهم کردن بستر این تحولات از طریق به شکست کشاندن مذاکرات صلح خاورمیانه بر اساس فرمول توافق شده زمین در برابر صلح بیشتر بوده است و از این دید ایجاد و گسترش درگیری های داخلی در کشورهای عربی خاورمیانه که دورادور دریای مدیترانه را از شمال آفریقا تا غرب آسیا در برگرفتهاند محصول و نتیجه شکست این طرح و جایگزینی آن با فرمول امنیت در برابر امنیت است که نتانیاهو و دیگر راستگراها از دهه 90 میلادی که فرمول زمین در برابر صلح مطرح شد، در پی آن بودهاند.
انتهای پیام/