سازندگى فردى، اجتماعى و سیاسى در اعتکاف
خبرگزاری تسنیم: جوانى که در مراسم اعتکاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را مى چشد، لذت هاى مادى و شهوانى در دیدگانش، حقیر و بى ارزش مى شود و به آسانى در گرداب فساد و باورهاى ضد دینى گرفتار نمى شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عمل نمودن به وظایف و فعالیت هاى اجتماعى بدون پشتوانه معنوى، سبب سقوط انسان از جایگاه حقیقى خود و مانع از رسیدن انسان به کمال مطلوب مى گردد. این مسأله از دیدگاه خاص اسلام نسبت به انسان کامل سرچشمه مى گیرد، از این رو ادیان آسمانى و به خصوص اسلام با همه دستوراتى که درباره اجتماع دارند، هیچ گاه از تقویت پشتوانه معنوى انسان فروگذار نکرده اند. کار بدون پشتوانه معنوى در عرصه اجتماعى علاوه بر این که عمل گرایى را در انسان تقویت مى کند، ممکن است انسان را از درون تهى کند. اعتکاف که نوعى درون گرایى است، انسان را از آفت خدافراموشى و خودفراموشى نجات مى دهد. افزایش روحیه تعاون و همکارى و توجه به اجتماع مسلمین ازجمله آثار اجتماعى اعتکاف است.
در دنیاى امروز که بشر با بحران هاى زیاد مادى و معنوى روبه رو است و همه چیز به گونه اى ساخته و کنار هم چیده شده است که بشر را هرچه بیشتر به یک ماشین مکانیکى تبدیل کرده و همه چیز براى او از قبل تعیین شده و این اشتغالات و پیشرفت ها نیز از سویى باعث تشدید بحران معنوى و تنزل کیفى زندگى افراد شده و مى شود، مراسم هاى دینى از قبیل اعتکاف مى تواند جلوى این افراط و تفریطها را بگیرد. *
* جامعیت دین با توجه به عبادت فردى و اجتماعى
انسان کامل از دیدگاه اسلام، باید داراى ویژگى هاى معین فردى و اجتماعى باشد. عمل کردن به وظایف اجتماعى -با همة ارزش و اهمیتى که دارد- به تنهایى، انسان را به کمال مطلوب نمى رساند بلکه ورود به عرصة جامعه و فعالیت هاى اجتماعى، هرگاه با پشتوانه اى از ایمان و ویژگى هاى خاصّ اخلاقى همراه نباشد، مایة سقوط انسان به ورطة تباهى و نابودى خواهد بود.
برعکس، پرداختن به مسؤولیت هاى اجتماعى چنان چه داراى پشتوانه اى معنوى و برخاسته از پیوندى استوار با مبدأ هستى باشد، ترقى و رشد انسان را به دنبال مى آورد. ضمن این که فعالیت هاى اجتماعى انسان در این صورت، رنگ و بوى خدایى مى گیرد و پر ثمر، با برکت و جاودان مى شود.
* خدمات اجتماعى با انگیزه الهى
اسلام با آن که انسان را به عرصة تلاش هاى اجتماعى و مسؤولیت پذیرى در برابر همنوعان فراخوانده، هیچ گاه تقویت پیوند او را با خداوند، از نظر دور نداشته است.
مطالعه در تعالیم ادیان الهى نشان مى دهد که همواره شیوه هایى از درون گرایى و دورى از جمع -هر چند مقطعى و کوتاه- در ادیان آسمانى وجود داشته است. اسلام نیز با پیش بینى عبادتى به نام «اعتکاف» که در واقع نوعى خلوت گزینى و درون گرایى است، براى ساختن انسان ها و جلوگیرى از آفت «خدافراموشى» و «خودفراموشى» چاره اندیشى نموده است.
راز این امر روشن است. معمولاً حضور پیوسته و دائمى در عرصة اجتماع و کار و تلاش، رفته رفته روحیة عمل گرایى را در انسان تقویت مى کند. پیدایش این روحیه چه بسا انسان را از درون تهى کند؛ تا آنجا که به چیزى جز ظاهر عمل و عمل بیشتر نیندیشد.
شخص عمل گرا و عمل زده حتى گاه فرصت نمى یابد نتایج کارها و تلاش هاى خود را به درستى ارزیابى کند.
از همین جهت است که پیامبر(ص) علی رغم داشتن بیشترین مسؤولیت اجتماعى، به عنوان امر وجوبى به تهجد (و من اللیل فتهجد به نافلة لک) و خلوت شبانه مامور مى شود (ان لک فى النهار سبحا طویلا. ان ناشئة اللیل اشد وطئا و اقوم قیلا).
* نقش اعتکاف
اعتکاف در مسجد، براى یک مسلمان، فرصتى است تا براى مدتى از جامعه و مردم منقطع شود و به درون خود روى آورد. اعتکاف کننده در فضاى روحانى مسجد و دوران اعتکاف فرصت مى یابد با معبود خویش هرچه بیشتر انس بگیرد و پیوندش را با مبدأ هستى استوار نماید. اعتکاف، زمینة مناسبى است تا انسان به کاوش دربارة انگیزه ها و روحیات و رذائل و فضائل اخلاقى خویش بپردازد و براى رفع نقصان و تکامل خویش بکوشد.
گرچه این برنامة اسلامى براى همة عصرها و نسل ها تشریع شده، در عصر ما پرداختن به آن ضرورى تر است زیرا امروزه با گسترش ابعاد زندگى ماشینى، زمینة رشد بیمارى از خودبیگانگى و مَسخ شدن انسان، بیش از هر زمان دیگرى فراهم شده است. انسان عصر ما براى گرداندن امور مادى و دنیوى خود سراسیمه و شبانه روز مى کوشد و چه بسا هیچ گاه فرصت نیابد نگاهى عمیق به «خود» بیفکند.
اعتکاف با ویژگى هایى که اسلام براى آن در نظر گرفته، پاسخى است به یک نیاز عمیق روحى و فرصتى طلایى است براى روآوردن به «خود» و «خدا».
* اعتکاف جزئى از برنامه تربیت جامع اجتماعی
تأکید بر دو جنبة فردى و اجتماعى در کنار هم سبب مى شود تا مردم به مقوله هایى مانند اعتکاف به دیدة تحقیر ننگرند.
تأکید دائمى و یک جانبه بر جنبه هاى اجتماعى دین، رفته رفته برنامه هاى عبادى و تربیتى دین را در اذهان، بى اهمیت و کم رنگ جلوه مى دهد. همان گونه که منحصر کردن آن در آداب و برنامه هاى فردى و جدا از مقوله هاى اجتماعى، باعث مى شود تصویرى ناقص از دین ارائه شود.
جامعه، زمانى عقل گرا مى شود، گاهى به اخلاق رو مى آورد و در برهه اى هم رفاه گرایى و تجمل را پیشة خود مى سازد.
مسؤولیت حساس عالمان دین و پرچمداران فرهنگ اسلامى، در کنترل و مهار این تمایلات عمومى جلوه گر مى شود. آنان باید مراقب باشند تا گرایش هاى عمومى مردم دچار افراط و تفریط نشود زیرا اگر مردم فقط به جنبه هاى اجتماعى یا فردى دین رو آورند، نمى توانند از دین بهره اى وافر ببرند و نیازهاى فطرى خویش را به طور متعادل برآورده سازند.
با این همه، گاه براى جامعه شرایطى به وجود مى آید که افراد آن نمى توانند به ابعاد فردى و اجتماعى دین، یکسان اهمیت بدهند؛ مثلاً هرگاه جامعه اى دچار بلاى استبداد شود، طبیعى است که گرایش عمومى مردم بیشتر به سوى ستم ستیزى و مبارزه خواهد بود. چنین مردمى چه بسا جهاد اصغر را بر جهاد اکبر مقدم دارند.
* جامعیت در جامعه انقلابى ما
در جامعة ما از آغاز شکل گیرى انقلاب اسلامى و مخصوصاً در دوران اوج آن، به دلیل نیازى که به طرح جنبه هاى اجتماعى دین احساس مى شد، به طور طبیعى، برخى از جنبه هاى فردى دین تحت الشعاع قرار گرفت.
در آن دوران، روح جمعى جامعة ما به ابعاد اجتماعى اسلام و مقوله هایى مانند تعاون و همکارى اجتماعى، مبارزه با ستم، تلاش براى برپایى عدالت اجتماعى و مسائلى از این دست گرایش پیدا کرد. البته این رویکرد، نتایجى بس مبارک و ارزشمند را براى جامعة ما به ارمغان آورد که پیروزى انقلاب اسلامى یکى از آن ها بود.
البته در همان زمان نیز امام خمینى(ره) با بصیرت و ذکاوت مخصوص به خود، ضمن دعوت مردم به مبارزه، آنان را به اخلاق، عبادت و تهذیب نفس فرا مى خواند. درک این دیدگاه براى کسانى که از دریچة مادى یا حتى دیدگاه اجتماعى صِرف به انقلاب اسلامى مى نگریستند، دشوار و حتى ناممکن بود. همین جامع نگرى امام(ره) سبب شد تا مردم حتى در اوج مبارزه و ستم ستیزى، به اخلاق، معنویت و تهذیب نفس اهمیت فوق العاده دهند و انقلابِ مردم، انقلابى الهى و اسلامى شود.
با این همه، چنان که گذشت، معمولاً شرایط انقلاب و مبارزه به طور طبیعى اجازه نمى دهد که بتوان ابعاد فردى دین را همپاى جنبه هاى اجتماعى آن مطرح نمود. پیامبر(ص) نیز خطاب به یارانش که از جنگ برگشته بودند، فرمود: «آفرین بر گروهى که جهاد اصغر (مبارزه با دشمن) را انجام دادند و جهاد اکبر (تلاش براى خودسازى) را در پیش رو دارند».
دوران دفاع مقدس با انگیزه الهى که از ناحیه امام(ره) به مردم القا مى شد، به خودى خود باعث شد تا فضایى آکنده از معنویت، صفا و گرایش به اخلاق بر کشور و به ویژه جوانان سلحشور جبهه ها حاکم شود. بدون اغراق، جنگ بیش از هر برنامة فرهنگى و تربیتى دیگرى، مردم را به معناى واقعى کلمه ساخت و جامعة ما را به جامعة نمونه اسلامى نزدیک تر کرد اما با پایان یافتن جنگ و در دوران سازندگى مادى، ناگهان خلأ عظیمى احساس شد که با تهاجم فرهنگى دشمن، آثار جدى خود را نمودار ساخت.
* وضعیت خاص دوران سازندگى و تهاجم فرهنگى
رهبر فرزانه انقلاب نیز همواره خواسته اند در شرایط کنونى، تأکید بر شتاب در سازندگى و مشارکت مردم در این عرصه و دیگر زمینه هاى اجتماعى، نباید سبب شود تا از مقوله هاى معنوى و سازنده که اعتکاف یکى از آن هاست، غافل شویم و نقش این گونه برنامه ها را در بازسازى فرهنگى نیروهاى انسانى نادیده انگاریم.
انقلاب ما یک انقلاب مکتبى و اسلامى است. چنین انقلابى زمانى به اهداف بلند خود دست مى یابد که همة تلاش ها در نهایت، سازندگى معنوى و اخلاقى جامعه را به ارمغان بیاورد. همان هدفى که بعثت پیامبران بزرگ و ارسال کتاب هاى آسمانى براى رسیدن به آن بوده است. اگر در کنار اجراى جنبه هاى اجتماعى اسلام و اجراى دین به عنوان اداره و تأمین کنندة نیازهاى دنیوى انسان، از جنبه هاى فردى و تربیتى آن غفلت کنیم، طبیعى است که دشمن به اهداف ویرانگر فرهنگى خود دست یابد.
امروزه به لطف الهى، خیل عظیمى از جوانان با شور و اشتیاق جویاى معنویتند. آنان به دنبال روزنه اى مى گردند تا شمیم دل انگیز معنویت اسلامى را از آنجا استشمام کنند. توجه ویژه به پدیده هایى همچون اعتکاف، پاسخى مثبت و مشروع به این نیاز حیاتى و بنیادین نسل جوان است.
* اعتکاف، نفى رهبانیت و انزوا
هدف از اعتکاف، ایجاد انزوا و قطع ارتباط نیست. کناره گیرى موقت، مصداقى از عقب نشینى تاکتیکى براى حرکت قوى تر رو به جلو است که خداوند آن را به عنوان جزئى از مجموعه مقابله با دشمن پذیرفته است.
اسلام دین اجتماعى است و پیوندهاى اجتماعى را سفارش مى کند. در اسلام روایات بسیارى در باب دیدار از بستگان آورده شده است اما این که انسان ایامى در سال را براى ارتباط با پروردگار خودش خلوت کند، نتیجه مطلوبى در ارتباطات فرد با جامعه دارد. به گونه اى که اعتکاف نوعى خودساختگى ایجاد مى کند که بر مبناى آن فداکارى، رفاه جامعه و توجه و اهمیت به مردم در آن تجلى مى یابد و به طور کامل مى توان گفت: اعتکاف تمرین انزوا نیست؛ بلکه انقطاع از غیر خدا در ایامى خاص براى خودسازى و آماده شدن جهت حضورى سازنده در جامعه است.
انسان همان طور که در کارهاى روزمره بدون تمرین و ممارست نمى تواند کار صحیحى انجام دهد، در اعمال پیچیده نیز نیازمند تمرین و پیگیرى است. اگر کسى تمرین اراده کند که در روزهاى بلند تابستان با فراهم بودن شرایط، روزه باشد و در مقابل نفسانیات خود ایستادگى نماید یا از لذت خوشِ خواب، صرف نظر کند، اراده اى استوار و خلل ناپذیر خواهد یافت. در ارتباط با اعتکاف نیز شرایط همین گونه است و در سایه این خودسازى، توانایى فرد براى حل معضلات افزایش مى یابد.
* برخى آثار اجتماعى اعتکاف
غیر از تأثیر مهم غیرمستقیم، تأثیرات اجتماعى مستقیمى نیز براى اعتکاف وجود دارد که برخى از آن ها عبارتست از:
الف) کاهش جرم و فساد: به عقیده جرم شناسان اجتماعى، بسط و گسترش مسایل معنوى، باعث کم شدن جرم و فساد در جوامع مى شود. اعتکاف در این میدان مى تواند نقش مهمى ایفا کند زیرا مشتمل بر چند عبادت است و آثار معنوى ویژه اى حتى بر افراد غیرمعتکف بر جاى مى گذارد. با توجه به این که جوانان بخش عمده اى از معتکفان را تشکیل مى دهند.
ب) سلامت جامعه: قشر جوان به شدت تحت تأثیر مسائل عقیدتى و رفتارى قرار مى گیرد، بنابراین حضور آن ها در مراسم اعتکاف، زمینه ساز ایجاد نشاط و رضایت در رفتار و کردارشان به دلیل ارتباط با انسان هاى وارسته و بستر مناسب براى تقویت اندیشه هاى دینى و معنوى آن ها فراهم مى شود که در نهایت به سلامت جامعه منجر خواهد شد. کسانى که از مشغله هاى روزمره زندگى خسته شده اند، براى این که بتوانند چند صباحى با خالق هستى خلوت کرده و با توشه معنوى و اعتقاد راسخ و امیدى مضاعف به زندگى شان ادامه دهند، باید به جرگه معتکفین درآیند زیرا اعتکاف خلوت گزیدن روح انسان آگاه با خالق است.
ج) آشنایى و برقرارى ارتباط دوستانه: حضور مؤمنین شهر در چند مسجد، فرصتى است که مؤمنان یکدیگر را بشناسند و ارتباط دوستانه پیدا کرده و از آثار اخوت اسلامى برخوردار شوند. این اثر را به راحتى مى توان از لابلاى خاطرات منتشر شده معتکفان به دست آورد.
د) مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه: در فرهنگ اسلامى، روى آوردن به اعتکاف، علاوه بر بهره بردارى از فیض معنوى آن، جهاد مقدس نیز هست زیرا این مراسم عبادى - معنوى، نقش بسیار مهمى در رویارویى با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا مى کند.
جوانى که در مراسم اعتکاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را مى چشد، لذت هاى مادى و شهوانى در دیدگانش، حقیر و بى ارزش مى شود و به آسانى در گرداب فساد و باورهاى ضد دینى گرفتار نمى شود. از سوى دیگر، چنین مراسمى خود پیامى عملى و درسى عبرت آمیز براى مردم است. حضور جمعى از مؤمنان در مسجد براى عبادت، در حقیقت نوعى دعوت به خداپرستى و دین مدارى است و آثار سازنده اى بر جامعه خواهد داشت.
فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری:
اعتکاف؛ خلوتى در دل براى ارتباط خالص با خدا
اعتکاف در واقع (یعنى) خود را محبوس کردن در یک مکان محدود و ایجاد محدودیّت در خود. عُکوف یعنى بسته بودن؛ خود را به یک نقطه اى منحصرکردن، براى این که خلوتى در دل به وجود بیاید که انسان بتواند فرصت ارتباط صمیمى و خالص با خداى عالَم را پیدا کند؛ اعتکاف این است؛ یعنى عبادتى است که جنبه ریاضت دارد. خیلى از عبادات همین جورند؛ جنبه ریاضت دارند. ریاضتهایى که انسان با طوع و رغبت بر خود تحمیل مى کند تا درون خود را، معنویّت خود را، دل خود را ارتقا ببخشد؛ این ازجمله این چنین عبادتهایى است.(1)
* اعتکاف؛ نشان دهنده حرکت مردم به سمت معنویت
شما همین روزها به مساجد دانشگاه ها بروید، ببینید در این روزهاى اعتکاف چه خبر است. یکى از شلوغ ترین، گرم ترین و پرشورترین مراکز اعتکاف، مساجد دانشگاه هاى ما است؛ غیر از مساجد عمومى و مساجد بزرگ که همه در آن شرکت مى کنند. این نشان دهنده حرکت مردم به سمت معنویت است. با این ها است که ما مى توانیم تشخیص بدهیم، قضاوت کنیم، حکم کنیم به این که کشور ما، ملت ما، در حال پیشرفت است.(2)
* لزوم برنامه ریزى درست براى اعتکاف
مهم ترین کار، برنامه ریزى است. اگر چنان چه برنامه ریزى نشد و کمک نشدند این جمعِ جوانِ مشتاق و شوریده اى که براى اعتکاف وارد این مسجد شده اند، این نیروها هدر خواهد رفت و احیاناً زیان آفرین خواهد شد. برنامه ریزى هم باید؛ هم هوشمندانه باشد، هم با توجّه به معناى اعتکاف باشد. اعتکاف براى نزدیک شدن به خدا است. شما ببینید چه کار مى توانید بکنید که هم دل او به خدا نزدیک بشود، هم مغز و ذهنش به خدا نزدیک بشود که طبعاً وقتى انسان در درون، در دل، در باطن با خداى متعال انس پیدا کرد، در ظاهرِ او هم اثر مى گذارد و در ظاهر هم نشان داده مى شود. وقتى حالت خشوع به انسان دست داد، خضوع هم به دنبال خشوع مى آید و این آن وقت در زندگى اثر مى گذارد. مراقب باشید این درست انجام بگیرد، درست هدایت بشود؛ گویندگان خوبى باشند، بروند حرف بزنند، معارف دینى را به آن ها یاد بدهند. از جنجالهاى گوناگونى (هم) که در حاشیه سازى هاى معمول جامعه نقش دارند، پرهیز بشود و این سه روز را بگذاریم براى جهات معنوى.(3)
* از بین نبردن خلوت معتکفین با برنامه ها
من همین جا به مسؤولین مربوط - در این امور اعتکافها - یک سفارشى بکنم: این برنامه هاى جنبى مراکز اعتکاف، جورى نباشد که با خلوت هر کدام از معتکفین منافات پیدا کند. این اعتکافى که جوانها انجام مى دهند، در واقع دارند با خدا خلوت مى کنند. اعتکاف بیشتر یک کار فردى است؛ ایجاد یک ارتباط با خدا است، جورى نشود که برنامه هاى جمعى این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردى و قلبى با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهج البلاغه بخوانند، صحیفه سجادیّه بخوانند.(4)
* تمرین ترجیح رضاى الهى بر خود
توصیه من این است که در این سه روزى که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید. حرف که مى زنید، غذا که مى خورید، معاشرت که مى کنید، کتاب که مى خوانید، فکر که مى کنید، نقشه که براى آینده مى کشید، در همه این چیزها مراقب باشید رضاى الهى و خواست الهى را بر هواى نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هواى نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز مى تواند درسى باشد براى خود آن عزیزان و براى ماها که این جا نشسته ایم و با غبطه نگاه مى کنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند.(5)
* توجه به ظاهر و باطن دین؛ با اخلاص
موکدا توصیه مى کنم که به عمق ها توجه کنید و آن را بطلبید، از ظواهر هم دست نکشید. این خطا است که کسى خیال یا توهم کند که باید باطن را درست کرد، ظاهر مهم نیست، خیر، همین ظاهر، انسان را به وادى هاى گوناگونى مى کشاند. ظاهر دینى، ظاهر اسلامى، پایبندى به تعبد دینى، همین مجالس دعا، همین مجالس توسل به ائمه لازم است، منتها همه این ها را با دانایى همراه کنید. وقتى اعتکاف مى کنید، وقتى روزه مى گیرید، وقتى اجتماعات مذهبى تشکیل مى دهید، باید همراه با توجه به خداى متعال و همراه با اخلاص باشد. کلید موفقیت این ها است. اگر این نباشد، همان چیزى بر سر انسان خواهد آمد که دیدید بر سر عده اى آمد؛ عده اى در اول انقلاب، خیلى تند و داغ و پرشور بودند، اما متأسفانه فکر دینى آن ها عمق نداشت. با اولین باد سردى که از طرف تبلیغات دشمنان آمد، برگ و بار انقلابى شان ریخت و جوشش انقلابى شان تمام شد. بعضى ها صدوهشتاد درجه این طرف غلتیدند.(6)
//////
1) 15/2/1393
2) 14/3/1391
3) 15/2/1393
4) 26/4/1387
5) 28/5/1384
6) 5/3/1384
انتهای پیام/