کتابهای که کتاب نیستند؛ از فرزندان نداشته جلال تا تخفیفهای خیالی
خبرگزاری تسنیم: با پایان یافتن نمایشگاه کتاب حواشی فروش کتاب نیز به اوج خود میرسد. بعد از ده روز بهتر میتوان فهمید در غرفهها چه میگذرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با اتمام نمایشگاه کتاب شکل و شمایل غرفهها دستخوش تغییرات میشود. از روز پنجشنبه که تعطیلات آخر هفته آغاز شد، تعدادی از ناشران طبق سنت دیرینه 28 ساله اقدام به نصب کاغذ نبشتههایی بر سر غرفههای خود نمودند. اتفاقی که مورد اعتراض تعدادی از ناشران حرفهای نیز شد.
تخفیفهای خیالی
برای مثال غرفهای با درج هشتاد درصد تخفیف این شائبه را میان مشتریان ایجاد کرده بود که چرا دیگر ناشران چنین تخفیفی برای مخاطب خود قائل نشدهاند و در ادامه این سوال را به ذهن متبادر میسازد که هزینه چاپ و آمادهسازی یک کتاب چقدر است که یک ناشر میتواند هشتاد درصد تخفیف دهد.
اگر در راهروهای نمایشگاه قدم زنید با حجم وسیعی از غرفهها با ریسمانهای آویزان بر سر میزها روبرو میشوید که کاغذهایی با این عنوانها: «قیمتها را شکستیم»، «50 درصد تخفیف»، «کلیات ... با ...% تخفیف» و ... نصب کردهاند.
چنین تصاویری مخاطب را به یاد بازار مکارهای میاندازد که در آن هندوانه به شرط چاقو میفروشند. بدتر از همه مخاطبی است که نمیداند هزینه چاپ یک کتاب چقدر است. یک ناشر حرفهای به سبب رعایت سقف و کف هزینههای توزیع، نمیتواند بیش از 20 درصد تخفیف دهد؛ چرا که دیگر از فروش کتاب چیزی برایش نمیماند. در مقابل ناشرهای کتابساز به راحتی و بدون توجه به قوانین نشر، دست به قیمتسازی میزنند و اصولاً کتابها با قیمتهای روی برچسب به فروش میرسند. اگر مخاطب برچسب را به نوعی مخدوش کند و قیمت واقعی مصوب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را رویت کند، آنگاه متوجه میشود چه کلاهی سرش رفته است.
دروغهای فرهنگی
در دیدار از غرفههای نمایشگاه با تصاویری تکراری مواجه میشوید. کاغذهای رقصان در راهرو که از کلیات سعدی و عبیدزاکانی و رودکی خبر میدهند. متاسفانه سطح مطالعه پایین مردم در حوزه عمومی باعث میشود که مخاطب نمایشگاه متوجه حقه پشت این تبلیغات ناشیانه نمیشود. برای مثال کلیات سعدی و عبید زاکانی به هیچ عنوان در فضای کنونی کشور مجوز انتشار نخواهد گرفت و از رودکی جز هزار بیت چیزی باقی نمانده است که بتوان کلیات او را عرضه کرد. البته یک استاد ادبیات عرب به شوخی گفت که کلیات در عربی – که واقعاً لغتی عربی است - به معنی دانشگاههاست و لبخندی میزند.
جایی هم عنوان کلیات نظامی گنجوی: خسرو و شیرین درج شده بود که میتواند موضوع نابی برای بررسی باشد.
همه فرزندان جلال
اگر جلال آلاحمد فرزندی داشت، بدون شک این همه کتاب از جلال روی میزها خودنمایی نمیکرد. نکته قابل توجه آن است که قطع و گرافیک روی جلد همه ناشران یکی است. انگار ناف آثار جلال را با همین شاکله بریدهاند. در سالهای اخیر وارثان نویسندگان مهم کشور موفق به کسب امتیاز انحصاری آثار والدین خود شدهاند؛ اما جلالی که از نعمت فرزند محروم بود، امروز به اندازه 13500 ناشر کشور فرزند دارد و باید گفت همه فرزندان جلال، خسته نباشید.
با توجه به قوانین موجود، چنین رویهای نیز درمورد آثار سیمین دانشور و احمد محمود دور از انتظار نیست.
کتابهای که کتاب نیستند
غرفههای کتاب را یک به یک تماشا میکنیم و عناوین را از برابر چشم عبور میدهیم. دو غرفه کنار هم توامان این آثار را میفروشند: «صد سال تنهایی»، «بلندهای بادگیر»، «کوری»، «برادران کارامازوف»، «قلعه حیوانات»، «شازده کوچولو» و ... .
از آن جالبتر آنکه مترجم تمام این آثار در یک انتشارات اصولاً یک نفر است و مشخص نیست کاری که بزرگانی چون سروش حبیبی یا نجف دریابندری نتوانستهاند انجام دهند، چگونه یک شخصیت ناشناس موفق به انجامش شده است و از همه مهمتر آنکه اصولاً یک مترجم پس از اثبات خود در بازار کتاب، با ناشران حرفهایتری وارد قرارداد میشود.
حتی جایی نام نمایشنامه «رومئو و ژولیت» به اشتباه «رمئو ژولیت» ذکر شده است که نشانگر واقعیتهایی در حوزه نشر کتاب است.
قسمت بد ماجرا آن است که مخاطب نمیتواند بفهمد کدام کتاب بهتر است و نبود ویزیتور یا مشاورانی در امر کتاب، موجبات سردرگمی مخاطب را مهیا میکند و این قدرت را به فروشنده خوش زبان غرفههای مدنظر میدهد که با علم به بد بودن ترجمه کتاب و در نتیجه پایین بودن ارزش کتابش، آن را به مخاطب تحمیل کند.
انتهای پیام/