ابتدا و ریشه عبادت‏

ابتدا و ریشه عبادت‏

خبرگزاری تسنیم: منشأ و ریشه هر قوتى اوست، پس غیراو چگونه ضعیف و ناتوان نباشد که چشم به هم زدنى هستیاش را در اختیار ندارد، و هر مالک و متصرفى غیراو مملوک و مقهور اراده و مشیت او است.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم،  این مسئله ازمسائل بسیار مهم و اساسى است، که اگر با آیات قرآن و معارف حقه اهل بیت نظام داده شود، انسان را براى عبادتى صحیح و سالم و همراه با نیتى خالص و مفید و داراى آثار دنیائى و آخرتى جهت میدهد.

به نظر وجود مبارک عالم آل محمد حضرت على بن موسى الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء اوّل عبارت معرفت به حضرت الله و ریشه و اصل معرفت یکتا دانستن او و تنزیه حضرتش از هرشریک و کفوى است.
در این مقام است که انسان همه عشق و توجهش به حضرت او معطوف میگردد، و جز او کسى را سببساز و سببسوز نمیشناسد، و کارگردانى و فرمانروائى و مالکیت بر عرصه هستى و همه موجوداتش را در سیطره قدرت او میبیند، و براى هیچ عنصر و شخصى پرونده‏اى به عنوان استقلال باز نمیکند، و همه را مملوک و ابزار قدرت او به حساب میآورد، و خوشنودى واقعیاش را به قضا و قدر و احکام وفرمانهاى تکوینى و تشریعى او اظهار مینماید.
معرفت به حضرت او که تنها معشوق و معبود حقیقى است، و آگاهى به یکتائى او واحدیتش در ذات و صفات و افعال براى هر انسانى از طریق مطالعه قرآن و تدبر در آیاتش و فهم روایات توحیدیه و دقت و اندیشه در آثار او که در تمام جهان هستى تجلى دارد و هرکدام از آثار آئینه‏اى براى نشان دادن صفات جمال و کمال او و افعال زیبا و حکیمانهاش میباشد میسّر و ممکن است.
آنان که از برکت معرفت و آگاهى و دانش و علم و بینش معشوق حقیقى و معبود واقعى را مییابند و میپذیرند و باورش میکنند، در سایه معرفت و اتصال قلبى به آن معشوق ازلى و ابدى و به کمک قرآن و معارف حقه روشى را در پیش میگیرند که رشد و ترقى باطنى و در نتیجه آن ظهور اعمال مثبت جوارحى و نهایتاً تحقق عشق و محبتشان را به معشوقشان حضرت حق و صفات جمال و کمال او تأمین میکنند.
دراین حال است که عاشق بیقرار تشخیص صحیح و مستقیم وجدانى خویش را به محضر حضرت معشوق اعلام میکند: رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا «1»
و تأیید میکند که درهیچ معشوقى و ایده آل دیگرى جمال و جلال وجود ندارد، بلکه همه معشوقها و ایده آلها بیاعتبار و مجازى و به سرعت فانى شدنى هستند، و شایستگى این که انسان به آنان تکیه کند ندارند.
از این به بعد اگر این عشق که حاصل معرفت است با قدرت تقوا و پرهیز از گناه، و جنگ با هوى نفس حفظ شود و در راه خودش به راه افتد، درمسیر رشد و ترقى مستمر و دائمى قرار میگیرد، و به طورى که طبیعى و فطرى آن است هر روز غنى تر و پرمایه تر میشود و به عالى ترین درجه تکامل که امکان پذیر باشد منتهى میگردد.
آخرین مرحله تکامل فرد مقرون با حداکثر خوشحالى و خرسندى و رضایت خاطر و اعتماد به نفس و ضبط نفسى است که مورد آرزوى هرانسان سعادت خواهى است.
هرچه ایمان و معرفت و بصیرت شخص به معشوق حقیقى عالى تر و خداشناسیاش کامل تر عشقش به حضرت او زیادتر و خالص تر، و تقوا و ضبط نفس و هم چنین اعتماد به نفسش بیشتر خواهد شد.
در این موقعیت است که فعالیت ذهنى و عقلى عاشق یا به عبارت دیگر تأمل و تعمقاش در صفات معشوق به کمک آیات و علائم و نشانهها اوج میگیرد، و هماهنگى عملیاش با خواستههاى معشوق و رعایت حلال و حرام او و تسلیم بودن به فرامین حضرتش افزون میشود و نهایتاً تبدیل به مؤمنى عارف و عاشقى تسلیم، و عمل کننده‏اى موفق، و آراسته‏اى به اخلاق حسنه میگردد، و افقى براى طلوع همه خیرات و خوبیها میشود و جهانى را به نور خود روشن مینماید، و کلیدى میگردد که قفل مشکلات بندگان خدا را باز میکند، و تکیه گاه بیچارگان میشود، و با معرفت و بصیرت و عمل و اخلاقشهادى سرگردانان وادى گمراهى میگردد.
دراین حال است که عبودیتش از آگاهى به ربوبیت و خالقیت معشوقش همراه با پاکى و خلوص نیت نشأت و مایه میگیرد، و حس میکند و میفهمد که عبادت جز براى او نباید انجام گیرد، و بندگى و عبودیت براى کسى جز او شایسته و سزاوار نیست، و گناهى بزرگ تر از شریک قرار دادن در ربوبیت و خالقیت او نیست. إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ. «2»
نهایت این عبادت خالصانه، و پاکى اعتقاد از شرک، و آراسته شدن باطن به توحید ذاتى و صفاتى و اعمالى رسیدن به خوشنودى حق تعالى و بهشت ابدى و سرمدى است، و این همه با توفیق و فضل حضرت حق که سرزمین جان انسان را آماده میکند، و آسمان روحش را به نور لطفش میآراید، و باران معرفت به توحید را از این آسمان میباراند و به وسیله آن گُل تسلیم را میرویاند و ثمراتى چون اعمال و طاعات را به دست میدهد و اخلاق حسنه را روزى وى مینماید.
امیرالمؤمین (ع) براى اینکه عاشقان معرفت به دوست به اندازه فهم خود به شناخت حضرتش نایل آیند و توحید خالص را لمس کنند در خطبه هاى متعددى که نهج البلاغه آنها را نقل کرده به توصیف حق برخاسته از جمله میفرماید:
ستایش خدائى را سزاست که هیچ صفتى از صفاتش بر صفت دیگر او پیشى نگرفته است، پس پیش از آن که آخر است اوّل است، و پیش از آن پنهان باشد آشکار است، و جز او هرکه به وحدت وصف شود مقدار عددى است، و هرعزیزى غیراو خوار و ذلیل است، و هر توانا و قدرت مندى جزاو ناتوان است، منشأ و ریشه هر قوتى اوست، پس غیراو چگونه ضعیف و ناتوان نباشد که چشم به هم زدنى هستیاش را در اختیار ندارد، و هر مالک و متصرفى غیراو مملوک و مقهور اراده و مشیت او است، و هر دانائى جزاو یادگیرنده و دانش آموز است، و هر قادر و توانائى غیراو در پاره‏اى از امور أنهم امور جزئى تواناست و در پاره‏اى دیگر عاجز و ناتوان‏ است، و هر شنونده‏اى غیراو را آوازهاى بسیار بلند ناشنوا و کر میکند، و آوازهاى آهسته و دور به گوشش نمیرسد، و هر بینائى غیراو از دیدن رنگهاى پنهان و از دیدن اجسام لطیفه نابیناست.
و جزاو هر آشکارى پنهان نیست، و هر پنهانى آشکار نمیباشد، مخلوقاتش را نه براى تقویت سلطنت و پادشاهى آفریده و نه براى ترس از پیش آمدهاى روزگار و نه براى یارى خواستن بر دفع همتائى که با او نزاع نماید، و نه براى جلوگیرى از غلبه و فخر و مباهات شریک و ضد، بلکه آفریدهها مخلوقاتى هستند پرورده شده به نعمتهاى او، و بندگانى ذلیل و خوار در براى حکم و مشیت آن حضرت، در اشیاء و اشخاص حلول نکرده تا گفته شود در آنهاست، و از هیچ چیز دور نگشته تا بگویند از آنها جداست، آفریدن مخلوقات و تدبیر و اصلاح حال آنها او را خسته و درمانده ننمود، و در آفریدن اشیاء ناتوان نگردید، و در آنچه حکم نموده و مقدر فرموده شبهه‏اى بر او دست نداده، بلکه حکم او حکمى است استوار و دانش و علمش پایدار و امرش ثابت و برقرار و بندگانش با وجود کیفرها و خشماش به او امیدوار، و درعین نعمتها و بخششهایش از او دربیم و هراسند. «3»

منبع:جام

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon