بیست و یکمین بخش «دفترچه خاطرات افغانستان» منتشر شد
خبرگزاری تسنیم: بیست و یکمین بخش دفترچه خاطرات افغانستان، منتشر میشود.این کتاب ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریتهای حساس او در کابل افغانستان است.
خبرگزاری تسنیم: افغانستان سرزمین ظاهرا شناختهشده و در عین حال پر از ابهامی در مرزهای شرقی سرزمینی ایران، تاریخ پرپیچوخم، ملتهب و در عین حال پر از سوالی برای تمام جهان است.
جنگ با شوروی، حضور جنگجویان مجاهد، ظهور طالبان، حمله آمریکا و... اتفاقات بزرگی برای نیم قرن تاریخ سرزمینی با مردمان پیچیده در قلب غرب آسیاست.حوادثی که هر کدام به تنهایی میتوانند سرنوشت یک کشور را برای قرنها تحتتاثیر قرار دهد.اما این تاریخ پیچیده، پرمساله و پرداستان بیش از همه برای خود مردمان سختکوش افغانستانی پوشیده نگه داشته شده است.اما علاوه بر افغانستانیها، بخش مهمی از تاریخ ایران به تاریخ معاصر افغانستان گره خورده است و خطر ندانستن آنچه در این سالها بر سر افغانستان آمد و نداشتن یک نگاه تاریخی به مساله افغانستانی کمکم در حال نمایان شده است.
ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند از سال 1981 تا سال 1985 به عنوان سفیر هند در افغانستان مشغول به فعالیت میشود.دورهای که اقتدار و سلطه شوروی بر این کشور در حال به پایان رسیدن است و مجاهدین در حال قدرت گرفتن. او در کتابی تحت عنوان «دفترچه خاطراتی از افغانستان» یادداشتهای روزانه خود را از خضور در افغانستان در این دوره حیاتی وتاریخساز منتشر کرده است.
خبرگزاری تسنیم به منظور به وجود آوردن آن دید تاریخی که ذکرش رفت، ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریتهای حساس او در کابل افغانستان را منتشر میکند.
سید عبدالحسین رئیسالسادات، رایزن فرهنگی ایران در پاکستان و مسئول خانه فرهنگ ایران در پیشاور این کتاب را ترجمه کرده است و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است و قرار است به تناوب همه بخشهای کتاب منتشر میشود.
برای ارتباط مستقیم با مترجم میتوانید با این آدرس ایمیل در ارتباط باشید:raeisossadat@gmail.com
9سپتامبر
نخستوزیر کشتمند برای دیداری یک ماهه به مسکو رفته است. رهبران دیگری که طی هفتهٔ گذشته راهی مسکو شدهاند عبارتند از: بریالی، راتبزاد، وطنجار، نور و نجیب اعضای دفتر سیاسی. حدوداً نصف اعضای دفتر سیاسی برای دیداری که ممکن است از چهارده روز تا سه هفته بطول انجامد، در مسکو هستند. بنظر میرسد رهبری شوروی دارد گفتگوهای فشردهای با رهبران افغانی برگزار میکند تا بحران داخلی در PDPA را که پس از پلنوم دوازدهم سربرآورده است، وصله پینه کند.
اگر چه موقعیّت رئیسجمهور کارمل غیر قابل تغییر میماند، آیندهٔ نخستوزیر کشتمند و قادر، وزیر دفاع مورد تردید و گمانهزنی است. ژنرال رفیع، معاون نخست وزیر که پس از یک توقّف طولانی در اتّحاد شوروی اواسط اوت بازگشت به فعّالیّتهایش از آنجایگاه بالا ادامه میدهد. در حقیقت او در غیاب آقای کشتمند کار نخست وزیری را انجام میدهد. رفیع شخصی پر زور است و «تمایل به ریاستش» دلهایی را در بین ژنرال قادر و هوادارنش به آتش کشیده است. امّا تابیو سفیر روس به من اطمینان میدهد هیچ تغییر عمدهای در گروه سطح بالای دولت بوجود نخواهد آمد، اگر چه ممکن است در نیمهٔ دوم سال بعضی تغییرات در کابینه ایجاد شود.
شاه سابق ظاهرشاه در تلاش برای ایجاد اتّحاد بین شورشیان در طول چند هفتهٔ گذشته فعّالتر بوده است. گزارشهایی داریم که رهبران شورشی مثل گیلانی وی را در رم ملاقات کردهاند. آمریکا و دیگر کشورهایی که خطّ فکری او را دارند اکنون در تلاش هستند تا وی را بعنوان نقطهٔ اجماع برای تشکیل یکه جبههٔ متّحد سیاسی یا یک دولت در تبعید مطرح و برجسته کنند. وی بر این نکته تأکید کرده که برای خویش چیزی نمیخواهد بلکه آرزومند است دولتی در تبعید و نیز یک فرماندهی متّحد نظامی برای شورشیان تشکیل دهد. منابع روسی در کابل به این رویکرد توجّه کرده-اند امّا بنظر نمیرسد بویژه نسبت به آن دلواپسی داشته باشند زیرا در ارزیابیشان گروههای شورشی تندرو اسلامگرا هیچگاه ظاهرشاه را بعنوان رهبر نخواهند پذیرفت و اجازه اتّحاد سیاسی بین گروه-های گوناگون شورشی نخواهند داد.
در یک عمل متقابل شگفت آور حدود یک تا دو هزار ایرانی که پس از انحلال حزب توده از ایران فرار کردهاند، بعنوان پناهندگان دارای حسن نیّت پذیرفته شدهاند. آنها را بعنوان کارگران ماهر در صنعت ساختمان سازی [!!] در افغانستان بکار گرفتهاند. [بله. چیزی که عوض داره، گله نداره. با این تفاوت که برادران افغانی ما کار در ایران را خودشان انتخاب میکردند و کردهاند و بحث پناهندگیشان ابتدا مطرح نبود و هنوز هم پس از گذشت سی سال خیلیهاشان رسماً پناهندهٔ جمهوری اسلامی نشدند و کسی نخواست در صنعت!! ساختمان سازی مشغول کار شوند، و خیلی-هاشان نشدند، و اگر پناهنده شدند بحث حسن نیّت مطرح نبود. بماند. ادامهٔ سخن آقای سفیر هند جالبتر است. بشنوید! و کاش رادمردانی از برادران افغانی به گفتاری که در پی میآید پاسخ دهند. جداً برای آقای دیکسیت متأسّفم. م] ایرانیها در مقایسه با پناهندگان افغانی که مسئولین ایرانی آنها را تشویق میکردند در جنگ علیه عراق بجنگند، به استخدام کار کم خطرناکتری درآمده بودند. [همزمان با روزهایی که نویسنده دارد خاطراتش را مینویسد در پاکستان بودم. جوانی مسلمان و غیر ایرانی با من گفتگو میکرد و دقیقاً اشک میریخت که چرا قوانین ایران اجازه نمیدهد خارجیها در این جنگ نابرابر، این دفاع مقدّس از اسلام، به کمک ایرانیان بروند و در جبههها حضور یابند. از سر همین احساس تعهّد ممکن است برادرانی از مهاجران افغانستان هم با ترفندهایی در جبهههای ایران حضور یافته باشند. م] خبرگزاری رسمی تعدادی بیانیّه از جمله در مورد اوضاع پاکستان صادر کرد. بیانیّهها در تمامی موضوعات، وفادارانه منعکس کنندهٔ دیدگاههای شوروی بودند.
رسانههای افغانستان به انتشار اظهار نظرها و تفسیرهای انتقادی نسبت به رویدادهای پاکستان بویژه علیه سیاستها و فعّالیّتهای رئیسجمهور ضیاءالحق ادامه دادند. اظهارات نخست-وزیر و وزیر امور خارجهٔ هند در مورد پاکستان با استقبال روبرو شدند. این دیدگاهها، که تحسین رهبران پاکستانی همچون ولیخان و بگتی را هم در پی داشت، با جزئیّات گزارش شدند. جالب اینکه دولت و حزب حاکم هیچ بیانیّهٔ رسمی در انتقاد از رژیم پاکستان صادر نکردهاند. راهپیماییها و گردهماییها در حمایت از جنبش برای اعادهٔ دموکراسی (MRD) [این سازمان در پاکستان تشکیل شد. م.] از سوی شاخهٔ افغانی شورای جهانی صلح (World Peace Council) و انجمنهای صلح و دوستی افغانستان (Peace Amd Friendship Societies Of Afghaneistan) تشکیل شد. یک فرق ساختگی بین دولت و حزب از یک طرف و احساس عمومی و اظهاراتشان از طریق سازمانهای پیشرو از سوی دیگر، ایجاد شده و دارد به آن پر و بال داده میشود. ارزیابی افغان این است که MRD دارد قدرت میگیرد امّا موفّقیّت نهائیاش کاملاً بستگی به این دارد که آیا MRD میتواند جاپایی در ایالت پنجاب پاکستان پیدا کند یا خیر؟ نیز این احساس وجود دارد که در حالیکه جنبش قوی است و دارد فعّالیّتهایش را در ایالت سند گسترش میدهد آن اندازه در بلوچستان و ایالت سرحدّ شمال غربی مؤثّر یا همهگیر نشده است.
16 سپتامبر
توقّف فعلی نخستوزیر کشتمند در مسکو موضوع حدس و گمانهای سیاسی زیادی شده است. انتظار میرود آخرین هفتهٔ سپتامبر بازگردد. منابع حزبی و دولتی اظهار داشتهاند که رهبری شوروی در حال بحث و بررسی تغییرات احتمالی در کابینه و شورای انقلاب و نیز تقسیم مجدد وزارتخانهها در بین رهبران سطح بالا هستند. وقتی کارمل روز پانزدهم اوت از مسکو بازگشت در این رابطه پیشنهادهای مشخّصی به همراه داشت. امّا اختلافهای جناحی در ردههای بالاتر در رهبری افغانستان موجب ضرورت دور دیگری از مذاکرات در مسکو شده است. بعضی تغییرات در ردههای بالاتر دولت احتمالاً پس از بازگشت کشتمند صورت خواهد گرفت. رئیس جمهور کارمل یک سلسله ملاقات با رهبران مذهبی و قبایل از ولایتهای شمالی جوزجان، قندوز، بلخ، بادغیس و فاریاب داشته است تا به ایشان نسبت به دیدگاهها و رویکردهای آزادمنشانهٔ دولت در قبال اعمال مذهبی، اصلاحات ارضی و پناهندگانی که مایل به بازگشت هستند، اطمینان دهد. وی به آنها گفت «همهٔ میهنپرستان فریب خورده و کج فهم هنگام بازگشت با آغوش باز مورد استقبال قرار خواهند گرفت.»
جلسهٔ نسبتاً بزرگی از همان رهبران دو روز پس از آنکه در کابل با کارمل ملاقات داشتند در مزارشریف برگزار شد تا حمایت تودهای را در مناطق شمالی برای پیشرفت دولت و PDPA بدست آورند.
دکترام. پکتیاول، رئیس کلّ بانک ملّی افغانستان (که مقامی درحدّ وزیر دارد) برای شرکت در جلسهٔ سالانهٔ صندوق بینالمللی پول بانک جهانی راهی واشنگتن شده است. جالب است که وکیل، وزیر دارایی، برای جلسه اعزام نشده است. دلیل اصلی، کلّه شقّی کردن وکیل در برابر نخست وزیر کشتمند، کمیتهٔ دولتی برنامه ریزی و نیز مدیریّت عالی بانک ملّی است. پیش بینی هرگونه انعطافی از سوی بانک جهانی و آی.ام. اف در قبال در خواستهای افغانستان برای کمک، منفی است. اگر چه نظر افغانستان این است که فشار را بر سازمانها ادامه دهد تا درخواستش از طریق آن-ها برآورده شود.
مجاهدین متعلّق به گروههای حکمتیار و یونس خالص در ولایت پکتیکا مخصوصاً در منطقهٔ خوست فعّال بودند. ایشان شب هشتم و نهم سپتامبر حملهٔ موفّقیّت آمیزی را به تیپ تازه شکل گرفتهٔ هشتم مرزی و ششصدوشصتوششم کماندویی که در خوست ایجاد شده بود به مورد اجرا گذاشتند. چون این تاریخها روزهای پایانی هفته یعنی پنجشنبه شب و جمعه بود (که تعطیل است)، بیشتر سربازان در حال آماده باش نبودند و پخش و پلا شده و به خانههایشان در همان منطقه رفته بودند. شهر خوست شب به کنترل نیروهای شورشی درآمد. فرماندهٔ تیپ کماندویی ششصدوشصتوششم در این عملیّات کشته شد. جمعه بعد از ظهر نیروهای تازه نفس حمله کردند و خوست بار دیگر به تصرّف نیروهای دولتی درآمد. در حقیقت مجاهدین، پس از آنکه نیروهای تازه نفس از کابل به سرعت حرکت داده شدند، با زور از منطقه اخراج شدند. بخاطر فعّالیّتهای شورشیان اوضاع در قندهار، هرات و بخشهایی از ولایت شمالی بلخ ناآرام بود. پایگاه هوایی مزارشریف با موفّقیّتی نسبی مورد حمله قرار گرفت و سه یا چهار هواپیما آسیب دیدند و زاغههای بنزین و تسلیحات هدف حملهٔ خرابکارانه قرار گرفتند و بکلّی ویران شدند. پراوازهای بین کابل و مزارشریف در طول این هفته به مدت پنج روز تعطیل شدند. گزارشهایی بود که شورشیان کنترل قسمتهایی از چاریکار را که شهری واقع در بزرگراه بر سر راه کابل - مزارشریف و از نظر سوق-الجیشی مهم است در دست داشتند.
اما فعّالیّتهای شورشیان در کابل از شدت کمتری برخوردار بود. فرودگاه هدف آتش دوربرد بود و گزارشهایی بدست آمده است که بعضی از شورشیان گروه حکمتیار به رهبری فردی بنام مولوی گردآوی درون کابل نفوذ کرده بود با این نیّت که کارمندان حزب و دولت را به قتل رسانده و در تأسیسات دولتی خرابکاری کند. این هفته کابل در آماده باش شدید امنیتی بوده است.
نیروهای دولتی در پغمان چندتایی عملیّات انجام دادند که در آن، بر اساس ادعاهای دولت، حدود یکصد شورشی وابسته به گروه یونس خالص به رهبری مردی بنام سلطان تسلیم نیروهای دولتی شدند. قطع پراکندهٔ ارتباطات زمینی بین کابل و جلالآباد و کابل و لوگر ادامه یافت.
موضوعی جالب در این درگیری مستمر این است که نیروهای زمینی شوروی وارد عملیّات علیه مجاهدین در هیچکدام از این درگیریها نشدهاند. بیشتر تحرّکات ضد شورشی توسّط نیروهای افغانی با حمایت محدود هوایی شوروی به اجرا درآمدند.
در کابل گزارشهایی است که گلبدین حکمتیار ستادهای فرماندهیاش را از پاکستان به ایران منتقل کرده است. جدا شدنش از سیّاف و مخالفتش با تلاشهای ظاهرشاه برای ایجاد اتّحاد در بین نیروهای شورشی ظاهراً مسئولین پاکستانی را وادار کرده است عذر او را بخواهند. حکمتیار و بعضی از پیروان رده بالای خالص و صبغةالله پس از مقداری گفتگو با مسئولین ایرانی ظاهراً پایگاهشان را به جنوب شرقی ایران منتقل کردهاند. بنظر میرسد فعّالیّتهای طغیانگرانهٔ رو به توسعه در هرات و فراه در نتیجهٔ این رویداد باشد.
این طرف و آن طرف گفتگوهایی است که آمریکاییها، بریتانیاییها، پاکستانیها و سعودی-ها دارند فعّالانه ظاهرشاه و گروه او را تشویق میکنند که واسطهای برای ایجاد اتّحاد در بین شورشیان شود. ظاهرشاه در ارتباط بیشتری با رهبران شورشی مثل گیلانی و گروههای غیر بنیادگرا بوده است. کابل پر شده است از شایعاتی در مورد ایجاد نوعی از دولت در تبعید یا دولتی در محلی پنهانی در جنوب شرقی افغانستان در زمستان جاری. مسئولین افغانی بنظر نمیرسد مخصوصاً آگاه یا پریشان این آینده بینی باشند.
گزارشهایی از میرامشاه و پیشاور حاکی از این بود که ناگهان درگیریهای خشونت باری بین پیروان گلبدین حکمتیار و صبغةالله مجددی در بعضی از اردوگاههای پناهندگان در این مناطق بوجود آمده و مسئولین پاکستانی از گروه حکمتیار پشتیبانی کردهاند
اگرچه فعّالیّتهای شورشیان گسترده است، یک جبنهٔ شگفت اوضاع این است که هنوز به چیزی که از نظر سیاسی چشمگیر باشد دست نیافتهاند.
سکوتی کسالت آور در کنار بردباری همراه با بیتفاوتی نسبت به خشونتهای جاری، مشخّصهٔ صحنهٔ افغانستان است.
تیپ مرزی هشتم جدیدی برای عملیّات در ولایتهای جنوب شرقی، بخصوص پکتیا تشکیل شده است. این تیپ فوراً پس از موجودیّت مورد حمله قرار گرفت. امّا پس از ضربهٔ اوّلیّه، دوباره خود را جمع و جور کرده و اکنون شامل یک گردان از لشکر بیست و پنجم پیاده نظام سابق، یک گردان از تیپ سابق دوم مرزی و یک گردان جدید است.
آنچه در پاکستان میگذرد برای مسئولین و رسانههای افغانی جالب است. ارزیابی اولیهٔ اعضای دفتر سیاسی، نجیب و دوست، وزیر خارجه، که ملاقاتشان کردم این بود که بیشتر آشفتگیها علیه رژیم ضیا فقط در سند بوجود آمد. جنبش ضد ضیا در بلوچستان و ایالت سرحدّ شمال غربی تاکنون زمینهٔ قابل ملاحظهای بدست نیاورده است. در پنجاب، مخالفت با ضیا حتّی کمتر است. تا زمانی که امواج خروشان همکاری بین مردم پنجاب و سند بوجود نیاید خطری فوری برای رژیم ضیا وجود ندارد. به هر صورت، کشورهایی همچون آمریکا و عربستان سعودی که امکانات سیاسی و اقتصادی برای رژیم نظامی پاکستان فراهم میکنند اجازه نخواهند داد سرنگون شود مگر اینکه اوضاع داخلی بطور کامل غیر قابل کنترل شود. این هم بنظر نمیرسد در حال حاضر احتمالش برود.
23 سپتامبر
رئیسجمهور کارمل تصمیم گرفت روز عید در نماز جماعت در مسجد مجموعهٔ کاخ ریاست جمهوری شرکت کند. تعداد زیادی از رهبران دولتی، مذهبی و قبایلی برای نماز به او پیوستند. او بمناسبت عید پیامی خطاب به ملّت صادر کرد و در آن بر این تأکید کرده بود که «امری تاریخی بود که ماخودمان را وقف هدف صلح و نیکبختی کردیم.» دو نکتهای که وی بر آن تأکید کرد اینها بودند که: PDPA و دولت افغانستان متعهّدند به اسلام و سنّتهای اسلامی در افغانستان احترام بگذارند؛ هدف انقلاب ثور حفظ افغانستان بعنوان یک کشور اسلامی است.
رئیسجمهور کارمل همهٔ پناهندگان افغانی را مخاطب قرار داد که به سرزمین پدریشان برگردند. او گفت از پناهندگان با آغوش باز استقبال خواهد شد. او از پناهندگان افغانی خواست فریب گروههای شورشی را که کارگزار قدرتهای بیگانهاند نخورند.
رسانههای دیداری و شنیداری افغانستان از نظر امکانات سازمانی در حال تغییر است. در چهار سال گذشته روزنامهها و نیز تلویزیون و رادیو از تجهیزات ساخت ژاپن و آلمان غربی استفاده میکردهاند که در دورهٔ ظاهرشاه و داوود وارد شده بود. تمامی این تجهیزات (دستگاههای چاپ، تجهیزات استودیو، تجهیزات انتقال) اکنون با تجهیزاتی از جمهوری آلمان دموکراتیک جایگزین می-شوند. در دورهٔ انتقال، کارآیی خبر پراکنی رسانههای گروهی دچار نقص خواهد شد. الآن علائمی از این نقص وجود دارد. نارضایتیهایی هم در میان کارمندان اداری در مورد تغییر تجهیزات وجود دارد. ولی من گمان میکنم بمرور زمان بطور اجتناب ناپذیر خود را تطبیق خواهند داد. علیرغم ادعاهایی از سوی دولت افغانستان که مرحلهٔ دموکراتیک ملّی انقلاب ثور، سوسیالیزم یا کمونیزم را در هدف خویش ندارد، مرحلهٔ شوروی سازی (Sovietisation)، همانگونه که از این دو واژه برمیآید، بصورت برنامهریزی شدهای ادامه دارد.
هفتهٔ گذشته گروه جدیدی متشکّل از حدود هشتصد کادر جوان حزب و 1500 دانشجو برای آموزش و تحصیلات عالیه راهی اتّحاد شوروی، جمهوری آلمان دموکراتیک، چکسلواکی و بلغارستان شدند. مسئولین شوروی پروازهای مخصوصی را برای حمل این افراد جوان به مقصد-هایشان برقرار کرده بودند. رنجش و نارضایتی نسبتاً زیادی بین پدر و مادرها و بستگان پیرتر این جوانکها در مورد رفتن برای آموزش به اروپای شرقی وجود دارد. نسل مسنتر افغانها، بویژه آنان که متعلّق به ولایات و مناطق روستایی هستند، بر این باور است که این آموزش تودهوار و برنامهٔ تعلیمی، نسل جوان را با سنّتهای مذهبی و فرهنگی کشور بیگانه میکند. باورشان ارزشمند است ولی این قیمتی است که رهبر PDPA تعمّداً میخواهد برای حرکت به سوی پیشرفت بپردازد. تناقضهای اجتماعی و فرهنگی در جامعهٔ افغانستان که با این برنامههای آموزشی تشدید خواهد شدحدّاقل برای یک نسل در این کشور موجب تنش میگردد.
فعّالیّتهای شورشیان در سطح و حجمی گسترده ادامه یافتند. پایگاههای هوایی افغانستان در هرات، فراه، شیندند، جرنز (Jerenz) و حتّی در پایگاه هوایی اصلی در بگرام هدف حملهٔ شورشیان بودند، اگرچه صدمهٔ قابل توجّهی به آنها وارد نشد. بعضی از طرفداران احمدشاه مسعود نزدیک گذرگاه سالنگ کاروان بزرگی از نظامیان و غیرنظامیان را که داشتند ملزوماتی را به کابل می-آوردند، مورد حمله قرار دادند. جادههای کابل- جلالآباد، کابل – غزنی – قندهار و کابل – مزارشریف طی این هفته گاهگاهی بسته باقی ماندند.
ولایت پکتیا شاهد جنگهای جسته گریخته بین نیروهای افغانی و شوروی و گروههای شورشی متعلّق به حکمتیار، صبغةالله مجدّدی و یونس خالص بود. منطقهٔ خوست و شهرک اورگون مراکز این درگیریها بودند. اوضاع در ولایت پکتیا از نظر قادر، وزیر دفاع، باباجان، رئیس ستاد ارتش و سرلشکر صادقی، رئیس سیاسی ارتش به اندازهای جدی بنظر میرسید که در طول هفته از آن دیدار کردند. از سرهنگ انعامالدّین رئیس عملیّات نظامی ستاد ارتش افغانستان خواسته شده در خوست اردو بزند تا عملیّات علیه شورشیان را کامل کند. نیروی هوایی روسیه عملیّات سنگینی در ولایت پکتیا داشت. در طول روز حدود هشتاد سورتی پرواز به وسیلهٔ میگهای روسی انجام شد تا کنترل اوضاع را بدست گیرند.
اطّلاعات تایید شدهای داریم که بعضی هواپیماهای افغانی و شوروی از قانون تعقیب در صحنه استفاده کردند و مناطقی در پاکستان در اطراف پاراچنار، میرامشاه و غلامان– کالا را بمباران کردند. از لشکر مرکزی در کابل نیروهای تازه نفس کمکی به ولایت پکتیا اعزام شدند. طی دو روز گذشته نظامیانی برابر با یک گردان به منطقه فرستاده شدند. پاکستان بطور طبیعی از اینکه خاکش بمباران شده اعتراض کرد. تهدید کرده موضوع را به سازمان ملل میبرد.
اما خبرگزاری رسمی باختر اظهار داشت وسایل ارتباط جمعی بینالمللی که به نقل از مسئولین رسمی اسلامآباد گفتهاند نیروهای افغانی به مناطقی در پاکستان حمله کردهاند اظهاراتشان اتّهامات اشتباه و بیاساس بوده است. باختر ادّعا را نادرست خواند. بیانیّهٔ باختر تأکید کرد مسئولین پاکستان با دو هدف دست به این تبلیغات زدهاند، اول، پنهان کردن دخالت پاکستان در امور داخلی افغانستان و دوم، خراب کردن دورنماهای راه حل سیاسی در مورد موضوعات مربوط به افغانستان از طریق کمک به نمایندهٔ دبیر کلّ سازمان ملل. دولت افغانستان به کاردار خود در اسلامآباد دستور داده است اتّهامات دروغ و بیاساس را تکذیب کند. بدون توجّه به این بازی سیاسی بین افغانستان و پاکستان، این حقیقت قابل کتمان نیست که نیروهای شوروی و افغانی تعقیب شورشیان را تا پایگاه-هایشان هم در پاکستان و هم در ایران با تکرار بیشتری آغاز کردهاند.
مؤسّسههای آموزشی در افغانستان دارند تبدیل به هدف مخصوص حملات شورشیان میشوند. مؤسّسات آموزشی مخصوص آموزش دختران و زنان هدف توجّه ویژه قرار گرفتهاند. در تمام کشور فقط مدارس جلالآباد و کابل کار میکنند. مؤسّسههای آموزشی در بخشهای دیگر افغانستان بخاطر فعّالیّتهای شورشیان بسته شدهاند.
انگیزهٔ حمله به مؤسّسههای آموزشی معلوم است. تصوّر شورشیان اینست که گسترش آموزش به سرعت عقیدهٔ جوانان را به سود رژیم کارمل و انقلاب ثور تغییر میدهد. حمله به مؤسّسههای آموزشی دخترانه بخشی از مشخّصه و ویژگی مخالفین روشنفکری و اصلاحات گروه-های شورشی بنیادگرا و همچنین جمعیت روستایی افغانستان است. چیزی که جالب است اینکه حمله به مؤسّسههای آموزشی جمعیت شهری، حتّی آنان را که مخالف اتّحاد شوروی و PDPA هستند، به مخالفت علیه شورشیان واداشته و حمله کنندگان به مدارس را مستحق سرزنش میدانند. به ویژه در دو هفتهٔ اخیر یا همین حدود که تعدادی از مدارس دخترانه در کابل با بمب مورد حمله قرار گرفتند، این نارضایتی عمومی شده است.
آنچه در پاکستان میگذرد موجب ادامهٔ توجّه انتقادی و حسّاس در کابل شده است. امّا این ناامیدی وجود دارد که جنبش ضد ضیا تا کنون در پنجاب، بلوچستان و ایالت سرحدّ شمال غربی فراگیر نشده است. رسانههای گروهی افغانستان مصاحبههایی را با رهبران پاکستان در لندن و بعضی از رهبران هندی در دهلی از تلویزیون پخش کردند که در آن به انتقاد پرداخته و توجّه دقیق را نسبت به رویدادهای پاکستان جلب میکردند. اظهاراتی که راجیوگاندی، دبیر کلّ حزب کنگره شاخهٔ ایندیرا و دکتر شانکار دایال شارما [شرمه] از حزب کنگره ایندیرا در مورد رویدادهای پاکستان کرده بودند، در سطح گستردهای تبلیغ شد.
در پاسخ به سؤالهایی که سفارت در بارهٔ اظهارات آقای چتّی (Mr Chatti) دبیر کلّ سازمان دولتهای اسلامی [؟!؟] کرده بود دفتر وزارت خارجه افغانستان تأیید کرد که چتّی پیش از آنکه اظهار نظر کند با هیچکدام از اعضای سازمان مشورت نکرده بوده است. (درآن اظهارات چتّی هند را مورد انتقاد قرار داده بود.) ارزیابی افغانستان این بود که چتّی روز هشتم سپتامبر اظهارات را شخصی و تحت فشار پاکستان ابراز داشته است. به هر صورت، نظر افغانستان این بود که به پاکستان ربطی ندارد در مورد کسی شکایت کند که دخالت در امور داخلیشان کرده است زیرا هیچ کس دخالت نکرده است. [ظاهراً ًمطالبی حذف شده است. م.] بیان نگرانی در مورد مردم پاکستان نباید بعنوان دخالت در امور داخلی پاکستان تلقّی شود. در هر حال، پاکستان تاریخی از دخالت در امور داخلی هند و افغانستان دارد – نه فقط از طریق اظهارات بلکه به روشهای سیاسی و نظامی. به سفارت گفته شد که مسئولین افغانی بطور کامل تأیید کنندهٔ دیدگاه و تشخیص هند در مورد وضعیّت اخیر در پاکستان هستند.
بعد از ظهر روز 15 سپتامبر وزارت خارجه افغانستان دو دیپلمات آمریکایی را عنصر نامطلوب اعلام کرد. این دو نفر ترنر هو جفرسون (Turner Hugh Jefferson) دبیر دوم و رابرت کرین لی بکبرن (Robert Cranly Bakburn) وابسته بودند. آنها متهم به جاسوسی شده-اند و چهل و هشت ساعت فرصت دارند کشور را ترک گویند. روز شانزدهم هر دو دیپلمات با پروازهای هواپیمایی هند که به دهلی میرفت کابل را ترک کردند. مدرک علیه آنها را کارمند دیگری از سفارت آمریکا ارائه کرده بود، شخصی بنام پاتریک سیلز (Patik Sales) (بطور مشهود تحت فشار). پاتریک سیلز یک پاکستانی اصالتاً گوانی است که بعنوان مدیر کمیساریای سفارت آمریکا در کابل طی چند سال گذشته انجام وظیفه میکرده است. حدود دو ماه قبل سازمان اطّلاعات افغانستان او را دستگیر کرده بود. پس از اعلام اخراج دیپلماتهای آمریکایی پاتریک سیلز را شب پانزدهم سپتامبر به تلویزیون آوردند و اظهاراتی استاندارد از گناه خویش و از این قبیل کرد. انتظار این است که پاتریک سیلز بعنوان دست مریزاد، آزاد و به پاکستان فرستاده شود. تا آنجا که مربوط به سیلز می-شود این جریمهای است که از ماهیتابه درآید و به آتش افکنده شود.
رئیسجمهور کارمل روز بیست و ششم سپتامبر از یک گروه از فارغالتّحصیلان آموزشگاه-های نیروی هوایی هرات، مزارشریف و کابل سان دید و برای آنها سخنرانی کرد. دو نکتهٔ مهمی که در سخنرانی به آنها اشاره کرد اینها بودند: حزب و دولت تأمین نیروهای مسلّح قدرتمند را برای تضمین صلح داخلی و خارجی اساسی میداند؛ دوم اینکه بدون توجّه به فشارهای خارجی انقلاب افغانستان نمیتواند به عقب برگردانده شود. آمار جالبی ارائه کرد که از انقلاب آوریل 1978 تعداد 879 خلبان و 944 تکنسین زمینی نیروی هوایی در مراکز آموزشی نیروی هوایی افغانستان آموزش دیدهاند.
حدود نیم دوجین از این فارغالتّحصیلان از آموزشگاه نیروی هوایی که خوب آموزش دیده-اند برای آموزشهای پیشرفته به اتّحاد شوروی اعزام شدهاند تا روی بمب افکنهای SU-22 آموزش ببینند.
شورای انقلاب افغانستان بیست و دوم و بیست و سوم سپتامبر جلسه داشت تا به بررسی وضعیّت داخلی شش ماههٔ سال جاری افغانستان که از ماه مارس [فروردین – حمل] آغاز میشود بپردازد. در این گردهمایی که ریاست آنرا رئیسجمهور کارمل بر عهده داشت، جمعبندی این بود که در حالیکه وضعیّت سیاسی و نظامی بتدریج رو به بهبود است هنوز هم چندتایی مشکل در مقرارات حزبی و مربوط به بازسازی اقتصادی وجود دارد که میبایستی با شور و حرارت و انرژی آنها را از بین برد.
30 سپتامبر
بدلیل عدم همکاری سعودی تعداد زائران مورد انتظار نتوانستند به مکّه برسند. قرار بود حدود شش تا هشت هزار افغانی از طریق هوایی برای زیارت بروند. دولت سعودی اجازه ویژه به خطوط هوایی افغانستان داده بود که زائران را به جدّه ببرند. مسئولین سعودی در نیمهٔ اول سپتامبر گواهیهای ویژهٔ پرواز را از وسط راه برگرداندند. در نتیجه فقط 1800 زائر توانستند به حج بروند. این اتّفاق موجب خشم عمومی شده است. سرزنش بیشتر متوجّه مسئولین افغانی است تا دولت سعودی. تصمیم سعودی در محدود کردن زائران از ایران و افغانستان ظاهراً بر مبنای تصوّرشان درمورد زائران از این کشورها بوده است که ایجاد مزاحمتهایی بکنند. امّا من احساس میکنم زائران افغانی همانند ایرانیها چنین تهدیدی را در معرض دید سعودیها نگذاشتهاند.
نکتهٔ جالبی در اطّلاعاتی که با حملهٔ متمرکز در پکتیا در منطقهٔ خوست به من داده شده این است که هدف گروههای شورشی بر پا کردن نوعی دولت رقیب در این منطقه حدود ایام عیدالضّحی بوده است امّا طرح نیمه کاره مانده چون نیروهای دولتی باردیگر توانستند برتری خویش را بدست آورند.
شورشیان به بمبگذاری در مؤسّسههای آموزشی، بخصوص در مدارس دخترانه، ادامه دادند. در طول این هفته تعدادی از این بمبها در بخشهای مختلف کابل کشف و خنثی شدند. در یکی دو مورد بمبها منفجر شدند و موجب زخمی شدن دانش آموزان گشتند و اگر چه تعداد زخمیها خیلی زیاد نیست، موجب وحشت و برانگیخته شدن خشم عمومی علیه شورشیان شده است.
دولت تعدادی بیانیّه در مورد موضوعات سیاست خارجی منتشر کردهاست از این قبیل: فعّالیّتهای اطّلاعاتی آمریکا درون افغانستان از طریق سفارت آمریکا در کابل؛ اظهار نظر یوریش معاون وزیر خارجه در مورد دخالت پاکستان در امور داخلی کشور، و خبرگزاری باختر که تفسیری در مورد سفر دورهای وزیر دفاع آمریکا به شرق دور و پاکستان منتشر کرده و در آن به انتقاد از دولت آمریکا برای تشویق دخالت در افغانستان پرداخته است.
از نظر فکری چیز تازهای در این بیانیّهها و اظهارات وجود نداشت. همهٔ اینها محدود به خطّ سیاست خارجی اوّلیّهٔ دولت افغانستان میشد. امّا آنچه که برجسته است اینکه بیشترین شدّت جدال و ادعای مبارزه طلبی علیه پاکستان، آمریکا، ژاپن و چین است.
نوشته بودم که دو دیپلمات آمریکایی عنصر نامطلوب شناخته شدند. سفارت آمریکا در کابل بر این باور است که احتمالاً از بیشتر کارمندان اصلیاش خواسته شود بروند زیرا بیانیّههای دفتر وزارت خارجه نام کارمندان رده بالایی چون کلدرن (Coldren) دبیر اول را بعنوان فکر اصلی در پشت فعّالیّتهای اطّلاعاتی آمریکا میداند. تشخیص خود من این است که مسئولین افغانی طی چند هفته آمریکایی دیگری را بعنوان عنصر نامطلوب نخواهند شناخت زیرا احتمالاً دوست نداشته باشند جدال عمدهای در سازمان ملل در آیندهٔ نزدیک برای خود بخرند.
هنوز هم آنچه درپاکستان میگذرد مرکز توجّه و ارزیابی انتقادی است. رسانههای جمعی دیداری و شنیداری افغانستان به وقف کردن خویش در توجّه به جزئیترین رویدادهای روزانهٔ پاکستان ادامه میدهند. سر و صدای انتقادآمیز ویژهای پیرامون دستگیری ولیخان از سوی مسئولین پاکستانی و افزایش دورهٔ زندان بادشاهخان به راه افتاده است. جنبهای جالب از عکس العمل افغانستان نسبت به رویدادهای پاکستان این است که بیحد و اندازه بر ارزیابیها و تحلیلهای ما در مورد وضع پاکستان که در رسانههای گروهیمان پخش میشود یا رهبریت سیاسی بیان میدارد، تکیه میکنند.
7 اکتبر
عصر هنگام دیر وقت روز 29 سپتامبر رئیسجمهور کارمل پیاده در بخشهای مختلف پایتخت گردش کرد. او از بازار، فروشگاههای بزرگ، بقّالیها و میوه فروشیها دیدار کرد، وارد یک مراسم عروسی شد و عموماً با وضعی که شاید بتوان گفت یک نفر معمولی، در خیابان با دیگران برادرانه رفتار کرد. اگر چه پیاده رویاش در شهر در حصار احتیاطهای لازم امنیتی صورت گرفت، در حداقل، غیر رسمی و خیلی تحت پوشش و استتار بود. گردش بدون اطّلاع قبلی به اعضای حزب یا مردم شهر انجام گرفت. رسانههای گروهی افغانستان ذکر کردند که این نخستین بار در دویست سال اخیر است که شخصیت اول حاکم بر افغانستان بین مردم معمولی رفته و با آنان رفتار برادرانه داشته و حال و احوال کرده است. آنطور که از پوشش تلویزیونی مشاهده میشد مردم با او رفتاری گرم و احساساتی داشتند. طیب خاطر غیر قابل تردیدی در رفتاری که مردم در عکسالعمل خویش نسبت به او نشان میدادند وجود داشت. اگرچه ژستی تعمّدی بود ولی تأثیر کاملاً ملموسی بر زندگی پایتخت گذاشت.
اینها را میتوان اینگونه خلاصه کرد که حزب و دولت چنان مطمئن بودند که کارمل را بدون احتیاطهای شدید امنیتی معمولی که حاکم بر حرکتهای او خارج از محل سکونت و دفتر کارش است، به معرض نمایش عموم مردم بگذارند.
همچنین روشی که وی در دیدار از جاهای مختلف و نحوهای که مردم معمولی با او برخورد کردند نشان دهندهٔ این است که وی دارد برای مردم معمولی کابل پذیرفتنیتر میشود.
ژست و رفتاری که کارمل از خود نشان داد یک عمل و کردار تبلیغاتی بود تا با گزارش-هایی مقابله کند که در مورد نبود امنیت و نظم و قانون در کابل بخصوص و بطور عموم در افغانستان داده میشود.
این رفتار «هارون الرّشیدی» مقداری تبلیغات به دنبال خویش آورده است که بین روابط عمومیهای دولت و حزب تقسیم شده است. اگر چه هر حرکتی منعکس کنندهٔ بهبود قابل درک اوضاع است نبایستی بیش از حد تفسیر و برداشت مثبت از آن بشود و این باور را ایجاد کند که تغییرات کیفی عمدهای در اوضاع سیاسی افغانستان پدید آورده است.
مسئولین وزارت دفاع حدود پانصد عضو خاد (سرویس امنیتی افغانستان) را بدون مشورت با مسئولین خاد وارد نیروهای مسلّح کردهاند. این موجب مشاجرهای بین وزیر دفاع سرلشکر عبدالقادر و عضو دفتر سیاسی و سرلشکر نجیبالله رئیس خاد شده است که به شدت مخالف این کار است.... موضوع به آقای ببرک کارمل ارجاع داده شد.
کارمل این تصمیم را اعلام کرد که از خدمت در نیروهای مسلّح جای یک پتو هم نمیشود به اعضای خاد داد. امّا سربازگیری از حالا به بعد بیقید و شرط توسط نمایندگان حزب سیاسی انجام میشود و فقط با هدف تأیید آنها اعضای خاد را میتوان از مشاغلشان برداشت و وارد ارتش کرد. کارمل این تصمیم را اعلام کرد که معافیّت از خدمت در نیروهای مسلّح برای اعضای خاد و آنان که در دیگر بخشهای حسّاس مشغول کار هستند تنها از طریق مدیریت مربوطهٔ PDPA میتواند داده شود. جدا از حل مناقشات و مشاجرات بین ژنرالها قادر و نجیب، کارمل از فرصت استفاده کرد تا بار دیگر برتری حزب را بر تمامی اینگونه موضوعهای سیاسی حسّاس تأیید کند.
ژنرال محمدرفیع به تأمین جایگاهی بلند رتبه از نظر سیاسی و دولتی [برای خویش] ادامه میدهد. مسئولیت کلّی سیاستگذاری مربوط به دفاع ملّی و وزارت داخله به وی واگذار شده است. وی همچنین جانشین دیگر معاون نخست وزیر، آقای سربلند، بعنوان رئیس کمیتهای که در مورد معافیت از نظام وظیفه تصمیم میگیرد، شده است.
دفتر وزارت خارجه افغانستان روز دوم اکتبر کنفرانس مطبوعاتی ویژهای برگزار کرد تا در آن به نشان دادن آنچه که «حقایق جدید شاهد بر دخالت خارجی در افغانستان» نامیده شد، بپردازد.
دولت اخیراً شواهدی مبنی بر حمایت فعّال بریتانیا و فرانسه از گروههای شورشی مختلف که از پاکستان دست به عملیّات میزنند، بدست آورده است. دو سازمان پوششی مربوط به آژانس-های اطّلاعاتی انگلیس و فرانسه بعنوان رابط برای چنین کمکی نام برده شدهاند. سازمانهای پوششی بریتانیا بر اساس گفتهٔ افغانها، «خدمات برجستهٔ خلیج» نام دارد و از عربستان سعودی و پیشاور عملیّات انجام میدهد. سازمان پوششی فرانسه «پزشکی بینالمللی» نام دارد. دفتر کار این سازمانها در جایی بنام «تارامنگال (Tara mengal)» در ایالت سرحدّ شمال غربی قرار دارد. اطّلاعات جالبتر منعکس شده این بود که در عملیّات ضد شورشی در اواخر اوت، اوایل سپتامبر، نیروهای مسلّح افغانستان یک بریتانیایی بنام استوارت بدمن (Stwart Bodman) را کشتند که از جسد او مدارکی بدست آمد که جزئیّات فوق در آن بود. مواردی که از بدمن جمع و جور شد ظاهراً نشان میداد دو فرانسوی، یک سوئدی و یک ژاپنی با گروه شورشی کار میکردند که او وابسته به آن بود. در مورد این واقعه دفتر وزارت خارجه کارهای زیادی انجام داد. بیبیسی یک چرخش اضافی به اطّلاعات داده شده در این کنفرانس مطبوعاتی داد و اعلام کرد ظاهراً مسئولین افغانی یک جاسوس بریتانیایی را دستگیر کرده و بدون محاکمه مورد بازجویی قرار دادهاند.
14 اکتبر
سربلند، معاون نخست وزیر، روز دهم اکتبر دانشگاه ننگرهار را با اضافه کردن بخشهای علوم، فنّی و کشاورزی بازگشایی کرد. دانشگاه از 31 ژاویه 1980 بسته بوده است. در آن زمان نیروهای شورشی به ساختمان حمله کرده و آنرا کاملاً سوزاندند. ساختمان بازسازی شده و یک دانشکدهٔ جدید ایجاد شد. آقای سربلند علیرغم اوضاع متشنّج در ولایتهای شرقی از نهم تا یازدهم اکتبر در جلالآباد بود. او در سخنرانی افتتاحیّه بازگشایی دانشگاه را نشانی از ارادهٔ دولت برای اجرای برنامههای بازسازی اجتماعی با وجود دخالتهای خارجی دانست.
سلطانعلی کشتمند، نخست وزیر، از یک سنگر شورشیان نزدیک کابل که اخیراً بوسیلهٔ ارتش افغانستان از نیروهای شورشی پاکسازی شده بود، دیدن کرد. کشتمند به همراه قادر وزیر دفاع، گلابزئی وزیر داخله، ژنرال نظرمحمد رئیس نیروی هوایی از روستای ده سبز که مقرّ اصلی شورشیان بود و طی سه یا چهار ماه گذشته از آنجا حملاتی علیه شهر کابل انجام میشد، دیدار کرد. کشتمند تقریباً یک نیمروز را به بازرسی نظامیان افغان که در این محل و اطراف آن مستقر شدهاند پرداخت، از تجهیزات به غنیمت گرفته شده دیدن کرد و ازین قبیل. دیدارش ادامهٔ نمایش رئیس-جمهور کارمل بود که تقریباً دو هفته پیش پیاده خیابانهای پایتخت را پیمود. اینها تا حدودی تلاشهای نمایشی برای اثبات کنترل رو به افزایش اطراف شهرها بوسیلهٔ دولت است.
ژنرال محمدفاروق، افسر فرماندهٔ نیروهای میلیشیای مرزی (یک نیروی نیمه نظامی) اعلام کرد شش هزار پشتون وزیری، آفریدی و شینواری از اینطرف مرزهای جنوبی تا به جنوب شرقی هم مرز با پاکستان بطور دواطلبانه به میلیشیای مرزی پیوسته و بر توانایی نیروهای مرزی برای عملیّات بعنوان خطّ مقدم دفاع در برابر فعّالیّتهای شورشیان که از پاکستان هدایت میشوند، افزودهاند.
سلیمانلایق وزیر قبایل و قومیّتها و رئیس آموزشگاه علوم اجتماعی و طبیعی تأمین تعدادی مرکز پژوهشی و مطالعاتی با کمک شوروی و اروپای شرقی را اعلام کرد. طبق اعلام آقای لایق مرکزی برای هر کدام از علوم باستانشناسی، اسناد تاریخ، زبان و زبانشناسی و تحقیقات برای فناوری صنعتی زیر چتر آکادمی علوم افغانستان و با کمک شوروی و جمهوری آلمان دموکراتیک ایجاد میشود.
بار دیگر گزارشهایی از سوی مشاورین سطح میانی شوروی در حزب و دولت منتشر شده است که دکتر ابوی (Dr Abawi) رئیس کمیتهٔ دولتی طرح و برنامه و معاون نخست وزیر ممکن است جایش را به سربلند معاون نخست وزیر بدهد، که سفیر افغانستان در مسکو، آقای منگل (Mangal) وارد کابینه خواهد شد و اینکه غلام دستگیر پنجشیری عضو دفتر سیاسی ممکن است جایش را به یکی از اعضای جوانتر حزب که در اتّحاد شوروی آموزش دیده است بدهد. اسامی اعضای علیالبدل بریالی و رازمزو برده میشوند.
گزارشهایی در مورد جبههٔ متّحد عناصر ضدّ کارمل دریافت کردهام که در رم با عنایات شاه سابق تحت ترغیب فعّال آمریکا، انگلیس و پاکستان به جبهه پیوستهاند. شخصیّت هدایتگر در این گروه گیلانی است. جبههٔ متّحد بیانیّه یا اظهاریّهای منتشر کرد که شامل نه بند در مورد طرح عملی آیندهٔ این جبهه و اهداف آن است.
مطلب جالب در این سند (الحاقیّه) طرح برای اعلام یک مجلس مؤسّسان است. (بندهای دو تا چهار بیانیّه پیوست)؛ آنگاه این مجلس منتهی به پایه گذاری دولتی رقیب یا موازی علیه رژیم کارمل خواهد شد؛ در تبعید یا در قسمتی از افغانستان.
اما گروههای شورشی بنیادگرا به رهبری شخصیّتهایی چون حکمتیار و سیّاف به مخالفت خویش با این جبههٔ متّحد ادامه میدهند. فشار شدیدتری از سوی آمریکا، پاکستان و عربستان سعودی بر این گروههای اخیر وارد میشود تا به جبههٔ متّحد بپیوندند.
در حالیکه این اطّلاعات از منابع افغانی و شوروی در شکل کلّی به من رسید، خوب است ذکر شود که کاردار آمریکا در کابل، هورویتز (Hurwitz) جزئیّات این رویداد را در دیداری که با من داشت تأیید کرد. بطور طبیعی او دخالت مستقیم آمریکا یا پاکستان را در این موضوع تأیید نکرد. امّا بنظر نمیرسد مسئولین شوروی و افغانستان تا ته قضیهٔ این رویداد را میدانند.
تعداد زیادی از نیروهای شوروی و افغانی در ولایتهای هرات، فراه و قندهار بکار گرفته شدهاند. پادگان شوروی در شیندند مخصوصاً بعنوان مرکز فرماندهی برای عملیّات علیه فعّالیّتهای رو به افزایش شورشیان از پایگاههای ایران تقویت شده و استحکام یافته است. نیز نشانههایی دریافت کردهام که قرار است پیش از آنکه زمستان بطور کامل فرا رسد نیروهای شوروی و افغانی در قندهار و بعضی قسمتهای بلخ چند عملیّات عمده علیه شورشیان انجام دهند.
به عنوان پیش درآمدی برای دیدار نخست وزیر کشتمند از روستای ده سبز (که کمی پیشتر در بارهٔ آن نوشتهام) نیروهای افغانی یک عملیّات پاکسازی در منطقه انجام دادند که طیّ آن موفّق شدند گروهی پنجاه نفره از شورشیان را ترغیب کنند بطور جمعی خود را تسلیم نمایند.
نشست رسمی کمیسیون مشترک هند – افغانستان از نهم تا دوازدهم اکتبر در کابل انجام شد تا به بررسی پیشرفت در همکاری دو کشور بپردازند. رهبری هیأت افغانی بر عهدهٔ آقای الف. ف. معروفی بود که یکی از رؤسای رده بالای کمیسیون طرح و برنامهٔ دولتی است.
به پیروی از اهمیّتی که افغانستان برای روابطش با هند قائل است، برنامه به گونهای طرّاحی شد که الزامات پروتکلی برای رهبر هیأت هندی لحاظ گردید. دکتر ابوی معاون نخست وزیر و رئیس کمیسیون طرح و برنامه، دکتر کامیار وزیر بهداشت و معاونین وزرا در وزارتخانههای خارجه، تجارت و صنعت به استقبال رهبر هیأت هندی رفتند. نشست در موارد زیر سودمند بود:
(1) جزئیّات پیشرفت در همهٔ زمینههای همکاری که کمیسیون مشترک اصلی سال 1982 برای همین تشکیل شده و تصمیمگیری کرده بود، از سوی هر دو طرف تکمیل گردید.
(2) طرف هندی میتواند ارزیابی اوّلیّهٔ خویش را از محدودیّتهای همکاری هند – افغان به خاطر وضعیّت موجود اداری و قوانین، ظرفیّت جذب کالا و غیره در افغانستان ارائه نماید.
(3) طرف هندی میتواند نسبت به ارائهٔ اطّلاعات با طرف افغانی به جزئیّات دقیق و واقعی در مورد پیشرفت در روشهای کاری مورد نیاز برای گسترش همکاری هند – افغانستان اقدام کند.
(4) نگرانیهایی که ما در مورد طراز منفی در تجارت هند – افغان داریم با جزئیّات به اطّلاع طرف افغانی رسید.
(5) هند توانست تعهّدات بهتری را از مسئولین افغان برای بهبود بخشیدن به کار دو پروژهٔ هندی در افغانستان به نامهای مرکز تحقیقات سلامت کودک و ایندستریال استیت (Industrial Estate) بگیرد.
این تعهّدات در پیش نویس مورد توافقی که در پایان نشست به امضا رسید و در یادداشت تفاهمی که بین مرکز تحقیقات سلامت کودک و مرکز تحقیقات سراسری علوم پزشکی هند (All – India Institute Of Medical Science) امضا شد، گنجانده شد. گفتگوها اگر چه موضوعاتی را شامل میشدند که اختلافهایی در موردشان وجود داشت، ولی در جوّی گرم و دوستانه برگزار گردید.
ادامه دارد...
انتهای پیام/