پستمدرنهایی که «پستمدرن» نیستند
اسماعیل امینی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده، به غزل پستمدرن پرداخته است. او معتقد است که غزل پستمدرن آنگونه که سرایندگان و دوستدارانش میگویند، میخواهد نشانههای وضعیت پستمدرن را بیان کند، ولی خودش شعر پست مدرن نیست.
خبرگزاری تسنیم، اسماعیل امینی:
آن چه با عنوان "غزل پست مدرن" نام گذاری شده است، گونهای از شعر موزون و مقفاست در قالبهای گوناگون مانند؛ غزل، چهارپاره، مثنوی، قطعه، رباعی و نظایر اینها. بنابراین فقط غزل نیست و این عنوان به صورت مجازِ نوع و جنس به کار رفته است. یعنی غزل که نوعی از شعر موزون و مقفاست اشاره دارد به این جنس شعر.
دیگر این که، غزل پست مدرن آن گونه که سرایندگان و دوستدارانش میگویند، میخواهد نشانههای وضعیت پست مدرن را بیان کند ولی خودش شعر پست مدرن نیست. این نکتهای است که بسیاری از تحلیلگران و منتقدانِ غزل پست مدرن از آن غفلت کردهاند.و بر اساس این غفلت تحلیلهایی بی ارتباط با بنیانهای نظری این شیوۀ شعری نوشتهاند.
از نظر من، غزل پست مدرن، مانند دیگر نوآوریهای شاعران جوان، میتوانست زمینه ساز تجربههایی تازه و جدی باشد اما راهی که برای ایجاد جاذبه و جلب نظر مخاطبان گسترده برگزید، آن را از مسیر اصلی شعر و مخاطبان و دوستداران شعر دور کرد . این شیوههای ایجاد جاذبۀ سطحی و جنجالی فقط منحصر به شعر نیست. حاشیه سازی برای جلب نظر رسانهها و فضای مجازی و لشکر پرشمارِ اوقات فراغت، در موسیقی، در سیاست، در سینما، در فوتبال و در هر جای دیگری که تعداد مخاطبان و آمار طرفداران، اهمیت داشته باشد رواج دارد.
چنان که مثلاً در شعر طنز، یکی از طریقِ خبرسازی دربارۀ چاپ چندم کتاب و فریاد از ممیزی شعرهایش، حاشیه میسازد و دیگری با نمایشِ دزد و پلیس و بازداشت شدن و ممنوعالقلم شدن.
این حاشیه سازیها موجب میشود که انبوه مخاطبانی که در فضای رسانهای و مجازی، درپی سوژهای برای سرگرمی و بازنشر و تعریف کردن برای دیگرانند، خوراک سرگرمی و تفنن خود را بیابند. یک روز در موسیقی جنجالی، یک روز در حرفهای داغ سیاسی، یک روز در منبر فلان طلبۀ ناشی که روی منبر صدای جانوران را تقلید میکند، یک روز در مداحی به شیوۀ پاپ و راک، و یک روز در غزلی که برای جلب نظر مخاطبان انبوه، به رکاکت و بیان وقیحانه، تن میدهد.
این مخاطب پرشمار و در حال گذرانِ اوقات فراغت، طبعاً درپی موسیقی یا سیاست نیست. گوش شنوایی برای مواعظ آن طلبۀ منبری ندارد، حوصلۀ شنیدن غزل را ندارد. برای او هر چیزی از فوتبال و سیاست و موسیقی، تا منبر و مداحی و شعر، وقتی مطلوب است که جالب باشد. او همان طور به غزل پست مدرن، توجه میکند که مثلا به خبر تولد خرس پاندا در باغ وحش پکن! یا فیلمهای کوتاه دوربین مخفی! و هر بازیچۀ سرگرم کنندۀ دیگری از این دست.
این نوع مخاطب، نیامده که شعر بشنود، علاقهای به مباحث جدی فلسفی و جامعه شناختی و نظریههای ادبیِ مرتبط با وضعیت پست مدرن ندارد. او در غزل پست مدرن درپی نشانهها و اشارههای مورد علاقۀ خود و سوژههایی برای سرگرمی و تعریف کردن در محافل دورهمی است.
این گونه جاذبه آفرینی که در اصطلاح رسانهای به آن "گل درشت" میگویند و شیوۀ نشریات زرد و سطحی است، وقتی به حوزۀ شعر وارد میشود رهاوردی دارد که به "شعر زرد" موسوم است و فقط منحصر به غزل پست مدرن نیست و انواع شعر زرد در هر قالب و زبانی تولید و عرضه میشود.
شعری که همۀ دار و ندارش را در نگاه نخست عرضه میدارد و مناسب احوالِ مخاطبی است که دارد با شتاب، صفحات دنیای مجازی را مرور میکند و اهل تأمل و ژرف نگری و کنکاش در زبان و بیان و اندیشه و دیگر دقایق شعری نیست.
دل خوش داشتن به لایک و کامنت و هورا و زندهباد و وبلاگ طرفداران و پیج سینه چاکان، غایتِ آمالِ تولید کنندگانِ شعر زرد است.
نکتۀ جالب این است که شعر زرد، هم در گونههای ممنوع و زیرزمینی، متداول است و هم در گونههای رسمی و تیتراژ تلویزیونی وکتاب سازی با حمایتِ بودجههای عمومی و غوغای تبلیغاتی چاپ چندم و چهره سازی رسانهای و بازیهای عوام پسندی از این قبیل.
آخرین رهاورد این نگاه زرد به شعر و موسیقی و هنر، شعبدۀ مضحکی بود از حماسه خوانی امیر تتلو که لابد اهل نظر ملاحظه فرمودهاند.
انتهای پیام/