راه طولانی مریوان برای جهانی شدن
جشنواره دهم تئاتر خیابانی مریوان کار خود را به پایان رساند و این در حالی است که نمیتواند به جرات گفت که آثار اجرا شده خیابانی هستند یا اینکه این جشنواره ابعادی سراسری دارد. این یادداشت به بررسی برخی آسیبهای جشنواره تئاتر خیابانی مریوان میپردازد.
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم
جشنواره تئاتر خیابانی مریوان دهمین دوره خود را در حالی سپری کرد که به نظر نسبت به سال گذشته کمحاشیهتر دنبال شد. دیگر خبری از حضور نوشیر در دفتر تئاتر خیابانی نبود و چندان اختلافی میان دستگاهها دیده نمیشد. با این حال جشنواره دهم نیز حواشی خودش را داشت که صحبت در مورد آن نیازمند موقعیتی دیگری است.
ابعاد مختلفی از جشنواره تئاتر خیابانی کمتر مورد توجه عموم مخاطبان و حتی شرکت کنندگان قرار میگیرد و تمایل چندانی نیز میان مسئولان امر برای بررسی این ابعاد وجود ندارد. یکی از دلایل نگارش این یادداشت تماشای دو اثر شرکت کننده از اسپانیا و ایتالیاست که مورد استقبال وسیع مردم مریوان قرار گرفتند.
1- در دو گزارش به بررسی چند اثر ایرانی شرکت کننده در جشنواره دهم پرداخته شد و ابعاد مثبت و منفی این اجراها بررسی شد. در روز سوم چیدمان جدول به گونهای بود که میشد هر چهار نمایش خارجی شرکت کرده در جشنواره را تماشا کرد. تماشای دو نمایش اسپانیایی و ایتالیایی باعث میشد که این سوال در ذهن نگارنده شکل گیرد که اگر آنچه هنرمندان این دو کشور اجرا میکنند تئاتر خیابانی است، آیا نمایشهای هنرمندان ایرانی خیابانی تعریف میشود؟
جواب این سوال را شیرین بزرگمهر، داور جشنواره و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران در مراسم اختتامیه داد. او به صراحت تاکید کرد عمده آثار مورد داوری به هیچ عنوان آثار خیابانی نبودهاند. این گفته بزرگمهر به این مساله باز میگردد که عمده آثار قابلیت اجرا روی صحنه را دارا هستند. به نحوی میتوان گفت نمایشهای شرکت کننده در مریوان به جای آنکه تئاتر خیابانی باشند، تئاتر در خیابان هستند.
این مساله زمانی حاد میشود که قرار است این جشنواره یک رویداد تخصصی باشد. تاکید برگزارکنندگان بر تخصصی بودن جشنواره این حساسیت را برمیانگیزد که در انتخاب آثار دقت بیشتری کنند. البته نکته منفی که به این روند آسیب زده است، انتخاب تعداد زیادی کار در عرصه مسابقه است. به نظر میرسد جشنواره ظرفیت تعدادی کمتر از 22 اثر در بخش مسابقه را داراست؛ شاید چیزی حدود 10 اثر. برهانی بر این مدعا همانا که آثار موفق در اختتامیه چیزی کمتر از این تعداد بودند و جوایز چندان بین اجراها تقسیم نشده است.
ضعف در اجرا، عدم درک درست از مفهوم تئاتر خیابانی، تفسیر تئاتر ارزان از مقوله تئاتر خیابانی و متخصص نبودن هنرمند در این عرصه آسیبهایی است که جشنواره مریوان را به عنوان یک رویداد فرهنگی تخصصی به خطر میاندازد. اگر میان آثار ایرانی و اسپانیایی قیاسی داشه باشیم میتوان این آفتها را لمس کرد. برای مثال در آثار کمدی ایرانی حرکتی که به شدت تکرار میشود و چندان کارایی نیز ندارد، زمین خوردن و زمین زدنهایی است که هیچ مفهومی را تداعی نمیکند. در مقابل در نمایش گروه اسپانیایی این مهم به واسطه نوع نمایش - دلقکبازی - تعریف میشد و زمین خوردن و زمین زدن در بافت اثر منطقی عمل میکرد.
2- در انتهای بند قبل درباره یک اختلاف میان آثار ایرانی و اسپانیایی گفته شد؛ اما اختلاف مهمتر میان آثار ایرانی و اثر اسپانیایی چیزی فراتر از این مسائل است. اثر کشور اسپانیا درباره رابطه دو انسان است که یکی در تلاش است بر دیگری چیره شود. به نوعی هنرمند اسپانیایی قصد دارد نشان دهد عدم توازن در قدرت چگونه میتواند رابطه دوستانه میان دو نفر را تحت الشعاع قرار دهد. آنان این نکته را نیز مدنظر قرار میدهند که این عدم توازن ناشی از زیادهخواهی بشر است. انتخاب این موضوع موجب شده است که گروه اسپانیایی با همین نمایش به مدت 5 سال در بیش از 20 کشور اجرا داشته باشند و به نوعی این نمایش محل کسب درآمد آنان شده است.
اما اگر نگاهی به آثار شرکت کننده ایرانی بیاندازیم قضیه کاملاً متفاوت است. آثار ایرانی را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: 1- آثاری که قصد نقد برخی رفتارهای نو ظهور در جامعه ایرانی را دارند و 2- آثاری که قصد برجسته کردن معضلات مردم مریوان را دارند.
نوع دوم موضوع قالب در جشنواره مریوان به حساب میآیند. در دوره نهم استفاده از کلیدواژگان محبوب در مریوان تضمینی برای موفقیت میان عموم به حساب میآمد و عاملی برای ایجاد شور و شعف میان مردم بود. این مهم در جشنواره دهم شکل وسیعتری به خود گرفته است. داعش، دریاچه زریوار، جنگلهای بلوط و ... در مریوان امروز واجد اهمیتاند؛ اما وسعت آثار تنها به جغرافیای مریوان محدود میشود. باید گفت هنرمند تنها با اندیشه حضور در مریوان دست به خلق اثر میزند؛ چنانکه اثر او قابلیت اجرا در آن سوی ایران، شاید در نقطه دوردست در سیستان و بلوچستان را نداشته باشد. برای مردم بلوچ مفاهیم قوم کرد چندان تعریف نشده است.
این نگاه با مفهوم سراسری بودن جشنواره منافات دارد. سراسری بودن به معنای این نیست که هنرمند از چهار گوشه کشور میتواند در جشنواره شرکت کند؛ بلکه تاییدگر آن است که اثر باید مفاهیمی را پیگیری کند که عمومیتش مرزهای مریوان را درنوردد. این در حالی است که هنرمندان خیابانی بیشتر در پی تحریک و تهییج مخاطب مریوانی هستند.
حال در قیاس با کار گروه اسپانیایی باید گفت هیچ شانسی برای گروههای ایرانی قائل نخواهیم بود که بتواند در ابعاد یک تور جهانی موفق به ایجاد ارتباط با مخاطب شود. عدم درک درست از مفاهیم جهانی و بومیسازی مفهوم - آن هم در ابعاد مریوانی - موجب کاسته شدن ارزشهای خوب یک موضوع میشود.
3- آنچه باعث شده است که آثار خیابانی نه خیابانی باشند و نه سراسری، آییننامههایی است که در ایران برای جشنوارهها تدوین شده است. تمایل مسئولان حوزه فرهنگی برای ارائه آمارهای چشمگیر اساس آسیبهایی است که در حال در نوردیدن هنر این کشور است. در سفر به مریوان و صحبت با مسئولان، به جای صحبت درباره کیفیت آثار مدام از تعداد آثار و اجرا صحبت میکردند. اصرار مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان بر تعداد 1000 اجرا در سال 93 نگارنده را به این فکر واداشت که آیا 1000 اجرا به معنای خوب کار کردن یک دستگاه است؟
در همان سال کردستان با دو اثر در بخش خیابانی و دو اثر در بخش صحنهای در جشنواره فجر حضور داشته؛ ولی موفقیتی کسب نمیکند. بیشک ناموفق بودن استانی که بیشترین تعداد اثر را نسبت به دیگر استانها داشته است به نوع نگاه مدیریتی بازمیگردد که کمیت را بر کیفیت ارجح میداند. این نقد بر دیگر مدیران بالادستی نیز وارد است؛ چنانچه میتوان این نگاه کمی را در صحبتهای مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان در جریان برگزاری جشنواره تئاتر کودک و نوجوان نیز دید.
نگاه کمیگرای مسئولان موجب حضور بندی در آییننامههای جشنوارههایی همچون تئاتر خیابانی مریوان شده است که هنرمند را تحت فشار قرار میدهد: «اثر باید تولیدی باشد».
بازمیگردم به دو اثر ایتالیایی و اسپانیایی که هر دو به مدت 5 سال در تور جهانی به سر میبرند. در صحبتهایم با گروه اسپانیای متوجه شدم آنان چندان رغبتی برای خلق نمایشی تازه ندارند و تنها بسته به موقعیت جغرافیایی و قومی محل اجرا، در نمایش خود تغییراتی ایجاد میکنند. گروه ایتالیایی نیز نمایشی برگرفته از سنتهای کارناوالی ایتالیا خلق کردهاند که باز میتواند در اجرا تغییراتی ایجاد کنند بدون آنکه به اصل موضوع خدشهای وارد شود. این مهم در مورد نمایشهای آیینی ایرانی صادق است. چنانچه نمایشهای آیینی در جشنواره مریوان یک سر و گردن فراتر از دیگر آثار بودند.
نگاه به بازتولید یک اثر میتواند بسیار کارگشا باشد. اثر در بازتولید میتواند تقویت شود، این در حالی است که هنرمندان خیابانی در سال چند نمایش متفاوت خلق میکنند که در پی آن ایرادهای اثر قبلی را به اثر بعدی تسری میبخشند و این عیوب همواره آنان را همراهی میکنند. نتیجه این رویداد صحبتهای شیرین بزرگمهر در اختتامیه است که اکثر نمایشهای را تئاتر در خیابان خواند.
خلاصه کلام این است که حمایت از یک اجرای خوب ایرانی که توانایی اجرا برای سالیان مدید را داشته باشد، میتواند به تقویت هنر تئاتر خیابانی کمک کند. همچنین ایرادها و معایب آثار ناشی از فقدان مطالعه درست درباره هنر تئاتر خیابانی است که مستلزم برگزاری کلاسهای آموزشی و همچنین تولید متون تخصصی در این حوزه است. چنانچه سامان خلیلیان، مدیر دفتر تئاتر خیابانی نظری مشابه نظر نگارنده دارد و هدف خود در دفتر خیابانی را بر این دو اصل نهاده است.
در کنار این مسائل نیاز است اندیشه هنرمند تقویت شود تا ابعاد فکریش از یک نقطه به یک جهان گسترش پیدا کند. این مهم نیز مستلزم برگزاری دورههای اندیشه محور در دفتر خیابانی و البته اصرار هنرمند به تحقیق و بررسی است.
در انتها باید نگاه کمینگر سریعاً جای خود را به نگاه کیفینگر دهد و این مهم زمانی عملی میشود که مدیران فرهنگی خود دارای اندیشه و تفکر در حوزه فرهنگ و هنر داشته باشند تا تلاش برای رویههای مدیریتی.
انتهای پیام/