بازی تغییر کرده است

بازی تغییر کرده است

می گویند هر «بازی « دارای «قواعدی» است و اگر یک بازی در چارچوب و دستور العمل انتزاعی و مصداق خاصی هدایت نشود، نمی توان نام آن را «بازی » گذاشت. گزاره ای که به لحاظ عقلی و استراتژیک کاملا قابل قبول است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، می گویند هر «بازی» دارای «قواعدی» است و اگر یک بازی در چارچوب و دستور العمل انتزاعی و مصداق خاصی هدایت نشود، نمی توان نام آن را «بازی » گذاشت. گزاره ای که به لحاظ عقلی و استراتژیک کاملا قابل قبول است. با این حال در دل این تعریف سئوال مهم تری وجود دارد که معمولا گم می شود :اینکه نسبت میان «بازی» و « قواعد بازی» چگونه است ؟ آیا این «بازی» است که به قواعد بازی اصالت می دهد یا این قواعد بازی هستند که ماهیت و هویت بازی را تعیین می کند ؟ اگرچه «قواعد بازی» معلول وجود «بازی» است اما زمانی که سخن از اهمیت و تاثیرگذاری این دو از یکدیگر به میان می آید، دیگر نمی توان از نسبت علی و معلولی سخنی به میان آورد .....

نسبت میان «بازی» و « قواعد بازی» در نظام بین الملل این روزها بیش از هر زمان دیگری مخدوش شده است. اصل تنش زدایی در سیاست خارجی کشورهایی که خود را تا چند سال قبل قدرتهای بزرگ می نامیدند، خود را به اصل «تنش زایی مدیریت شده » داده و این خطر وجود دارد که در آینده ای
نه چندان دور این تنش زایی مدیریت شده نیز جای خود را به تنش زایی غیر قابل مدیریت بدهد. دقیقا مانند فاجعه ای که در منطقه رخ داده و گروههای تکفیری مدیریت شده توسط غرب  کم کم ساز جدایی از آبشخور خود را سر می دهند!
این موضوع مهم خود را در مناسبات داخلی کشورهای غربی نیز نشان داده است. «اعتراض آرام و محدود علیه نهادهای اروپایی» به اعتراضهای ساختاری علیه اروپای واحد تبدیل شده و در سایه همین اعتراض ها، گروه ها و احزابی که مخالف کلیت وجود منطقه یورو و اروپای واحد هستند یکی پس از دیگری از شمال تا جنوب اروپا قد علم می کنند. اعتراضات محدودی که اتفاقا زمانی از آنها به عنوان «نمک دموکراسی غربی» یاد می کردند تبدیل به نوعی «پروتستانتیسم نوین » شده است که این بار به جای نهاد کلیسا ،نهادهای رسمی قدرت و تصمیم سازی در غرب را هدف قرار داده است.
تقابل امنیتی و اقتصادی واشنگتن و پکن بر سر آبهای جنوبی چین ،تقابل استراتژیک غرب و روسیه بر سر اوکراین ، تقابل واشنگتن و اروپای واحد بر سر پرونده جاسوسی آمریکا از شهروندان و سیاستمداران اروپایی و هزاران تقابل دیگر حکم بازیهایی را دارند که در آن «آغاز کننده بازی» لزوما کسی نیست که «قواعد بازی» را تعیین می کند!
تاکنون بارها این جمله را شنیده ایم که جهان امروز (آنچه در روابط بین الملل جامعه جهانی خوانده می شوند ) پیچیده شده و در نتیجه رخدادها و بازی های درونی آن نیز پیچیده است. دلیل این پیچیدگی را باید در یک گزاره و عبارت جستجو کرد :اینکه بر خلاف قبل، آغازگر یک بازی لزوما پایان دهنده به آن بازی نخواهد بود! چه بسا آغاز گر یک بازی در نهایت قربانی آن بازی باشد! قاعده ای که در خصوص ایالات متحده آمریکا و متحدانش در منطقه صادق است:
در سال 2011 میلادی ،زمانی که ایالات متحده آمریکا و متحدان آتلانتیکی و منطقه ای آن بازی خونین و خطرناک خود را در دمشق آغاز کردند، قواعد بازی از ابتدا مشخص بود.
حتی حد یقف زمانی که بازی باید ادامه پیدا می کرد نیز در قاموس و کتاب راهنمای این بازی نوشته شده بود. قرار بود نظام سوریه و متعاقبا رئیس جمهور این کشور در عرض مدتی کمتر از 3 ماه ساقط شده و نظامی که «قطع کننده محور مقاومت» باشد جایگزین آن شود. مهره های بازی مشترک غرب و رژیم صهیونیستی نیز در این بازی مشخص بودند:از رژیم های دیکتاتور عربی مانند عربستان سعودی و قطر گرفته تا مهره های تکفیری مورد حمایت مدارس وهابی در عربستان و پاکستان که به سبب حمایت دستگاههای امنیتی غرب در سرتاسر دنیا قدرت یارگیری و هدایت نیروهای میدانی به سوی سوریه را داشتند.
هر اندازه زمان سپری شد ، بازی در سوریه پیچیده تر می شد.
مهره هایی که باید«بازی می کردند» و پس از آن «نابود می شدند»، قبل از اینکه تاثیرگذاری خود را در بازی خطرناک غرب به اثبات برسانند توسط نیروهای ارتش و مقاومت به هلاکت می رسیدند، زمان بازی به ضرر غرب و متحدانش سپری می شد که بحران پناهندگان در منطقه و اروپا معادلات اجتماعی غرب را تغییر داد و ....
همه این رخدادها در حالی اتفاق افتاد که نظام سوریه به قوت خود باقی ماند . برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 و حوادث پس از آن و شکست تکفیری ها در میدان نبرد در شهرهای مختلف سوریه و عراق و ورود بازیگران جدید به صحنه مبارزه علیه تکفیری ها (مانند روسیه) سبب شد تا غرب در عین آغازگر بودن بازی خونین در سوریه ، پایان دهنده آن نباشد! امروز آنچه در نظام بین الملل موضوعیت دارد « فعل» بازیگران است نه «قول» آنها.
برگزاری نشست وین و دعوت از جمهوری اسلامی ایران در این نشست، نماد و نشانه استیصال و شکست غرب در بازی خونین چند ساله ای بود که در سوریه رخ داد. عقب نشینی مستقیم و در مواردی تلویحی بازیگران غربی و عربی از خواسته های خود در قبال نظام و ملت سوریه ،نماد و نشانه ای بارز دال بر تغییر قواعد بازی در سوریه است. غرب هم اکنون در صحنه و زمینی بازی می کند که دیگر قواعد آن را خود تعیین نمی کند! آری! بازی تغییر کرده است و این بار، «قواعد بازی» ماهیت آن را تعیین می کنند.
بدیهی است که دستگاه سیاست خارجی کشورمان در این برهه باید هوشمندانه  عزتمندانه عمل کند . زمانی که حرف از موضع ضعف غرب و مهره های منطقه ای و تکفیری آن در سوریه و عراق به میان می آید، در حقیقت سخن از بازیگرانی به میان می آوریم که در اجرای بازی خونین خود در سوریه به بن بست رسیده و قدرت ادامه بازی قبلی خود را نداشته و در عین حال از تعیین قواعد بازی توسط کشورهای قدرتمند و خیرخواه ملت سوریه مانند جمهوری اسلامی ایران نیز به شدت احساس ترس می کنند. در چنین برهه ای باید بیش از پیش بر روی حقوق حقه ملت سوریه از جمله حق تعیین سرنوشت سیاسی این کشور توسط سوری ها سخن به میان آورد.
از سوی دیگر،  باید این قاعده و اصل مهم را در نظر گرفت که واشنگتن و متحدانش «بازندگان بحران سوریه» و « مولد این بحران» محسوب می شوند نه یکی از طرفهای حلال معضلات جاری در سوریه و عراق! بدیهی است که در هر آوردگاهی که در آن نامی از سوریه برده شود، باید این قواعد آشکار را به عاملان ایجاد بحران سوریه یعنی غرب و ارتجاع عرب یاد آور شد. اظهارات وزیر امور خارجه کشورمان در نشست وین و تاکید قاطعانه  ایشان بر حق تعیین سرنوشت سیاسی سوری ها توسط خود آنها مایه مباهات و تمجید است. نباید فراموش کرد که غرب و متحدانش هم اکنون بازی را در سوریه باخته اند اگرنه آنها هرگز زیر بار برگزاری نشستهایی مانند نشست وین نمی رفتند. در اینجاست که رصد هوشمندانه اوضاع سیاسی و میدانی سوریه و درک رخدادهایی مانند شکسته شدن محاصره  حلب و پاکسازی جاده استراتژیک  «حلب-خناصر- آثاریا»و ادامه عملیات موفقیت آمیز ارتش و نیروهای مردمی سوریه علیه تکفیری ها باید دائما از سوی نمایندگان بین المللی  و دیپلماتهای ما مورد تاکید و توجه قرار گیرد تا خدای ناکرده ، طرف مقابل نتواند شکست تمام عیار خود در سوریه را با عنوان و شکل دیگری مطرح نماید.
در نهایت اینکه آنچه سرنوشت ملت سوریه را تعیین خواهد کرد، مردم این کشور هستند . بدیهی است که غرب و ارتجاع عرب نه تنها جایی در این معادله ندارند، بلکه باید به سبب حمایتهای وقیحانه خود از تروریستهای تکفیری و کشتار وحشیانه ای که در منطقه راه انداخته اند پاسخگوی مردم مظلوم سوریه باشند.تنها اقدام هوشمندانه ای که مولدین بحران سوریه می توانند در این برهه صورت دهند،توقف حمایت از گروههای تکفیری و خروج از بحرانی است که خود در سوریه ایجاد کرده اند. آری! بازی در سوریه به همراه قواعد آن  تغییر کرده است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران