چارچوب تحلیلی برای تبیین حماسه ۹ دی و بازخوانی فتنه ۸۸
انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ملت ایران در سال ۸۸ با فتنه آمریکایی ـ صهیونیستی مواجه شدند؛ فتنهای که هدفش گمراه کردن مردم و قرار دادن آنان در برابر نظام اسلامی بود. مردم با خلق حماسه ۹ دی در سال ۸۸ آتش این فتنه را خاموش کردند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن یادداشت دکتر یدالله جوانی با عنوان «چارچوب تحلیلی برای تبیین حماسه 9 دی و بازخوانی فتنه 88» را در ذیل از نظر می گذرانید:
اشاره:
انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ملت ایران در سال 88 با فتنه آمریکایی ـ صهیونیستی مواجه شدند؛ فتنهای که هدفش گمراه کردن مردم و قرار دادن آنان در برابر نظام اسلامی بود. مردم با خلق حماسه 9 دی در سال 88 آتش این فتنه را خاموش کردند. متن حاضر دربردارنده چارچوب تحلیل و محورهای اصلی برای تبیین حماسه 9 دی و بازخوانی فتنه 88 در سالروز این حادثه تاریخی است.
اهمیت و ضرورت بحث
1ـ 9 دی، یومالله است و مؤمنین باید این روز خدایی را پاس بدارند. حماسه 9دی با حضور گسترده و میلیونی مردم ایران در سراسر کشور در سال 88 براساس احساس تکلیف دینی، بصیرت و دشمنشناسی و در راستای دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به صورت خودجوش پدید آمد. این حضور خودجوش مردمی در صحنه، به جز با عنایات الهی ممکن نبود. شکست فتنهگران و خاموش کردن آتش فتنهگران و خاموش کردن آتش فتنه و ناکام ساختن دشمنان خارجی، ممکن نبود، مگر با حضور گسترده مردم در صحنه و این حضور در 9 دی به وقوع پیوست. مقام معظم رهبری درخصوص یومالله بودن این روز میفرمایند: «هر چه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسینبنعلی(ع) را میبیند. این کارها، کارهایی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد، این کار خداست، این دست قدرت الهی است.»
2 ـ اقتضای درس گرفتن و عبرتآموزی از حوادث مهم گذشته، بازخوانی فتنه 88 و کالبدشکافی آن را ضروری میکند. باید به صورت مستمر بصیرت عمومی جامعه را بالا برد و خصوصاً جوانان را نسبت به مسائل انقلاب، توطئهها و فتنهها علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی آشنا ساخت. حضرت امام علی(ع) میفرمایند، انسان با بصیرت دارای سه ویژگی است؛ 1ـ بصیر کسی است که در مورد هر آنچه میشنود فکر میکند. 2 ـ بصیر کسی است که ظاهربین و سطحینگر نیست. 3ـ بصیر کسی است که از حوادث تاریخی عبرت میگیرد. بنابراین یکی از راههای افزایش بصیرت، بازخوانی و تجزیه و تحلیل حوادث گذشته است.
3ـ برای جلوگیری از وقوع فتنههای بزرگتر در آینده، باید با فتنههای گذشته، زمینههای پیدایی این فتنهها، عوامل و عناصر پدیدآورنده این فتنهها، اهداف و انگیزههای فتنهگران آشنا بود و این شناخت را به نسلهای آینده منتقل کرد.
4 ـ برای جلوگیری از تحریف حوادث مهم تاریخی، باید این حوادث را به درستی شناخت و آن را بازخوانی کرد. اکنون جریان فتنه و طرفداران فتنه، یا ساکتین در زمان فتنه، به شکلهای گوناگون تلاش میکنند تا این حادثه مهم و مخرب در مقطعی از تاریخ انقلاب اسلامی را تحریف کنند و از این طریق، عوامل فتنه را تبرئه کرده و زمینههای بازگشت آنان به صحنه سیاست را فراهم کند. حوادث به وقوع پیوسته در برخی از دانشگاههای کشور در مراسم روز دانشجو در 16 آذر سال جاری (شعارها ـ نوع سخنرانیها ـ نصب تصاویر عناصر اصلی فتنه و ...)، نشان میدهد که تبیین صحیح حوادث سال 88 یک ضرورت است.
دستاوردهای حماسه 9 دی و پیامهای این حضور حماسی
1ـ فروخواباندن شعلههای آتش فتنه و منزوی کردن فتنهگران به دست مردم؛
2ـ نمایش عظمت و شکوه ملت ایران با مختصاتی چون عمل بر مبنای تکلیف دینی، داشتن بصیرت سیاسی و هوشمندی در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان، روحیه استکبارستیزی و ...؛
3ـ حمایت همهجانبه مردم از نظام مقدس جمهوری اسلامی در برابر توطئهها و فتنهها؛
4ـ تجدید میثاق مردم با آرمانهای امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی؛
5ـ نمایش عشق به ولایت، روحیه ولایتمداری و تجدید عهد و پیمان با مقام معظم رهبری؛
6ـ پایانبخشی به دوره هشتماهه آشوبها و ناآرامیها در کشور؛
7 ـ زدن مهر تأیید بر صحت و سلامت انتخابات دهمیندوره ریاست جمهوری.
بازخوانی فتنه 88
جریان فتنه و حامیان این جریان، علاقهمند به فراموش شدن حوادث سال 88 هستند و با تظاهر به ضرورت تحکیم وحدت در جامعه، با بازخوانی و کالبدشکافی فتنه 88 به عنوان یک مسئله اختلافی در جامعه مخالف هستند. آنان از تبیینکنندگان فتنه با عنوان کاسبان فتنه یادکرده و میگویند، چه ضرورتی دارد که مسائل سال 88 که برای کشور خسارتبار بود، مرتب بازخوانی شود. همانطور که اشاره شد، بازخوانی و کالبد شکافی فتنه، برای درسآموزی و عبرتگیری با هدف پیشگیری از وقوع فتنههای بزرگتر یک ضرورت است. این بازخوانی و کالبد شکافی، باید منطقی و مستدل و دارای رویکرد تبیینی باشد.
مهمترین موضوع درخصوص حوادث سال 88 که پس از انتخابات رخ داد، مربوط به ماهیت این حوادث تلخ و خسارتبار است. درباره چیستی و چرایی این حوادث، دیدگاههای متفاوت و متضادی وجود دارد.
دو دیدگاه کلی درخصوص این حوادث عبارتند از:
1 ـ حوادث سال 88 که پس از انتخابات بهوقوع پیوست، از قبل برنامهریزی شده و دارای ماهیت براندازانه و ساختارشکنانه بود.
2 ـ حوادث سال 88 ریشه در بداخلاقیهای تبلیغات انتخاباتی کاندیداها و هواداران آنها داشته و مناظرههای تلویزیونی نقطه شروع این بداخلاقیها بود.
معتقدان به دیدگاه اول به دو گروه تقسیم میشوند؛ یک گروه کسانی هستند که معتقدند حوادث پس از انتخابات، در قالب یک سناریو و برنامه قبلی و با هماهنگی بین بخشی از اصلاحطلبان با خارج از کشور (آمریکاییها و برخی از کشورهای اروپایی و کشورهایی در منطقه) به وجود آمد، اما گروه دوم معتقدند که این حوادث یک برنامهریزی داخلی داشت و هنگامی که کشور در داخل بر اساس این برنامه متشنج شد، دشمنان خارجی که در کمین فرصتها بودند، از وضعیت داخلی ایران سوءاستفاده کردند و به حمایت از فتنهگران و آشوبطلبان پرداختند.
تحلیل دو دیدگاه
دیدگاه دوم، دیدگاه خود جریان فتنه، هواداران آنها و بعضاً ساکتین فتنه است. پیروان این دیدگاه میگویند، اساساً فتنهای در کار نبود و یک سلسله اشتباهات حوادث تلخ 88 را به وجود آورد. بر اساس این دیدگاه، حوادث 88 ریشه در دعوای بین نامزدها و خصوصاً آقایان موسوی و احمدینژاد داشته و اگر نظام درست این حوادث را به صورت عادلانه و منصفانه مدیریت میکرد و با هر دو طرف برخورد مناسب و بههنگام مینمود، اساساً این حوادث ناگوار به وقوع نمیپیوست.
طرفداران این دیدگاه میگویند، موسوی فکر میکرد پیروز انتخابات است و به همین دلیل مدعی تقلب در انتخابات شد، لکن به جای اینکه از طریق قانونی اعتراض به نتیجه انتخابات را دنبال کند، دچار یک اشتباه بزرگ شد و هوادارانش را به خیابانها آورد. کسانی که این نگاه را دارند، میگویند نظام و مسئولان دستاندرکار امور کشور نیز، دچار یک اشتباه شده و موسوی را متهم به توطئه کرده و با هوادارانش در اعتراضات خیابانی برخورد کرده و به دستگیری و بازداشت برخی از آنان روی آوردند. افرادی که چنین تحلیلی از ماهیت حوادث سال 88 دارند، میگویند اگر نظام به موسوی اجازه گفتوگو با مردم از طریق تلویزیون میداد و با درخواست موسوی و معترضان برای راهپیمایی در سراسر کشور موافقت میکرد، به راحتی موضوع خاتمه مییافت و آن اتفاقات تلخ و ناگوار رخ نمیداد.
بر اساس چنین تحلیلی، مجموعهای از اشتباهات از سوی کاندیداها و مسئولان نظام سبب شد تا کشور دچار آشوب شود و افراد ضد انقلاب و دشمنان خارجی هم از این شرایط در راستای اهداف خود بهره ببرند. معتقدان به این دیدگاه، بر عبور از حوادث سال 88 تأکید کرده و میگویند، نظام از اشتباهات افرادی چون موسوی، کروبی و دیگرانی که با آنان همراهی کردند بهتر است بگذرد و اگر هم بنابر محاکمه باشد، میگویند در کنار موسوی، احمدینژاد هم باید محاکمه شود.
آیا این دیدگاه درست است؟ آیا اگر به موسوی اجازه گفتوگو با مردم از طریق تلویزیون داده میشد و با درخواست مجوز وی برای برپایی راهپیمایی اعتراضی به نتایج اعلامی انتخابات در سراسر کشور موافقت میشد، اعتراضات ایشان پایان مییافت و کشور به آشوب کشیده نمیشد و آن خسارتهای سنگین به کشور و نظام وارد نمیشد؟
برای پذیرش یا رد این دیدگاه، باید به استدلالهای کسانی توجه کرد که معتقدند این حوادث از قبل برنامهریزی شده بود و موسوی و جریان همراه وی براساس یک نقشه قبلی این نوع مواضع را اتخاذ کرده و کشور را به آشوب کشاندند.
دلایل فتنه بودن حوادث 88
دلایل فراوانی وجود دارد که نشان میدهد حوادث سال 88 که در بستر انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری و پس از آن رخ داد؛ یک فتنه و توطئه بود و این فتنه و توطئه علیه نظام اسلامی، در بستر جنگ نرم و با طراحی استکبار جهانی در خارج از کشور و پیادهسازی آن در داخل به وقوع پیوست. مدل استفاده شده برای طرحریزی این حوادث در بستر انتخابات 88، انقلابهای رنگی یا به عبارت صحیحتر کودتاهای مخملی است.
اساساً بستر وقوع کودتاهای مخملی، انتخابات است. در این نوع روش براندازی، غرب در کشورهای هدف، جریان غربگرا را از طریق انتخابات، در حالی که امکان رأیآوری ندارد، با برهم زدن بازی انتخابات و فریب حاکمیت، به قدرت میرساند. ادعای انجام تقلب در انتخابات از سوی نظام حاکم بر اساس یک دروغ بزرگ و تأکید بر آن با بسیج هواداران متحدالشکل در خیابانها و تجمعات و بهکارگیری قدرت رسانهای، فریب افکار عمومی را در پی خواهد داشت. با فریب افکار عمومی و متهم شدن حکومت به انجام تقلب در انتخابات، مسئولان حکومتی چارهای جز پذیرش خواسته معترضان مبنی بر ابطال انتخابات و تن دادن به برگزاری انتخابات مجدد با سازوکارهای جدید و بعضاً با پذیرش نظارت بینالمللی ندارند.
در چنین فضایی، چون حکومت و جریان پیروز در انتخابات، در افکار عمومی به فساد سیاسی و خیانت در امانت (رأی مردم) متهم شدهاند، در انتخابات بعدی که با سازوکارهای دیگری برگزار خواهد شد، محکوم به شکست خواهند بود و این گونه جریان غربگرا با پیروزی در انتخابات تجدید شده، قدرت را به دست میگیرد. آمریکا و متحدان اروپاییاش در چند کشور بلوک شرق سابق مانند صربستان، اکراین و گرجستان با استفاده از این روش جریانهای غربگرا را به قدرت رساندند.
در زیر به اختصار، به برخی از دلایل و مستندات استفاده از این روش در انتخابات 88 ایران اشاره میشود:
1 ـ اهداف بخش اصلی و افراطی جبهه اصلاحات مبنی بر سکولاریزه کردن کشور با حذف نظام دینی با محوریت ولایت فقیه؛
2ـ پیوند بین داخل و خارج برای تغییرات ساختاری در ایران تحت عنوان اصلاحات(نمونه این پیوند در اجلاس برلین در سال 1379 اتفاق افتاد)؛
3 ـ جنگ با ارزشها و نهادهای انقلابی از سوی روزنامههای زنجیرهای در دوره اصلاحات؛
4ـ مواضع آقایان هاشمی رفسنجانی و کروبی در انتخابات سال 1384 مبنیبر نپذیرفتن نتایج انتخابات؛ این مواضع غربیها را به این جمعبندی رساند که میتوان در ایران از مدل کودتاهای مخملی برای تغییر با فریب افکار عمومی و گمراه کردن مردم استفاده کرد.
5 ـ کلید زدن روند بیاعتمادسازی مردم نسبت به سلامت انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری سال 1388 از سوی جریان اصلاحات و افراد برجسته مخالف دولت نهم و برخی از شخصیت های سیاسی نظام مانند آقای هاشمی رفسنجانی از سال 1387.
نمونههایی از این بیاعتمادسازی عبارت است از:
1 ـ هاشمی رفسنجانی در دیدار با اعضای شورای مرکزی خدمتگزاران سازندگی به نقل از روزنامه اعتماد به تاریخ 5/10/1387 : «اگر ناظران و مسئولان برگزاری انتخابات رأی مردم را ضایع کنند و اعلام قیمومیت کنند و نگذارند آنچه که مردم میخواهند اعلام شود، این کار خیانت و مستوجب عذاب الهی است. حتی اگر بر اساس مصلحت برخی بگویند این فرد نباید انتخاب شود، اشتباه است و منتهی به استبداد میشود و این اتفاق شومی خواهد بود.».
تامل در این سخنان آقای هاشمی حدود چهارماه پیش از انتخابات، نشان میدهد که یک جریانی با هدایت ایشان در مسیری خطرناک، به دنبال مشروعیتزدایی از نظام است و میخواهد در انتخابات فتنه بهپا کند. این سخنان هاشمی علاوه بر بازتاب گسترده در رسانههای اصلاحطلبان داخلی و رسانههای خارجی، به شکلهای مختلف از سوی عناصر اصلاحطلب و رسانههای آنان تکرار شد.
2 ـ تشکیل کمیته صیانت از آراء که هیچ پیامی به جامعه جز غیرقابلاعتماد بودن نظام در امانتداری از آرای مردم نداشت. این کمیته که از سوی جریان اصلاحات و با نظر افرادی چون هاشمی، خاتمی، موسوی و کروبی تشکیل شد، در هیچ یک از انتخابات قبلی در کشور، تشکیل چنین کمیتهای سابقه ندارد.
3 ـ تشدید فضای بیاعتمادی در هواداران آقای موسوی نسبت به نظام درخصوص امانتدار بودن رأی آنان. در بسیاری از نشستها و میتینگهای تبلیغاتی، احتمال تقلب در انتخابات به یک گفتمان تبدیل شد و در قالب شعارهایی به تحریک احساسات هواداران منتهی شد. شعارهایی چون:« اگر تقلب نشه، میرحسین رئیسجمهور میشه».
4 ـ سخنان آقای هاشمی و همسرش موقع رأی دادن به تشدید فضای بیاعتمادی کمک کرد. همسر آقای هاشمی با صراحت پس از رأی دادن میگوید: رای من به موسوی است و اگر تقلب نشود، او رئیسجمهور خواهد شد. جالب است خانم آقای هاشمی در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنیبر اینکه اگر تقلب شد، مردم چه بکنند؟ میگوید: مردم بریزند در خیابانها و اعتراض کنند!
جای سؤال است که به صورت سازمانیافته، این حرکت سنگین و گسترده از سوی یک جریان خاص از چندین ماه به انتخابات مانده برای بیاعتماد کردن بخشی از جامعه نسبت به سلامت انتخابات، با چه هدفی انجام میگیرد؟ آیا هدف این نیست که اگر نامزد این جریان رأی نیاورد، بتوانند بر اساس مدل کودتاهای مخملی با ادعای تقلب، شورش خیابانی به راه انداخته و خواستار ابطال انتخابات شوند؟ نکته قابل توجه هشدار مقام معظم رهبری در فروردین ماه سال 88 نسبت به این حرکت مشکوک و اعتمادسوز است. معظمله در سخنرانی روز اول فروردین سال 88 در شهر مقدس مشهد در همین باره میفرمایند: «مبادا نامزدها در اثنای فعالیتهای انتخاباتی خودشان جوری رفتار کنند و حرفی بزنند که دشمن را به طمع بیندازد، رقابتها را منصفانه کنند، حرفها را منصفانه کنند، از جاده انصاف خارج نشوند. انتخابات به فضل الهی و به حول و قوه الهی، انتخابات سالمی است. من میبینم بعضیها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن، این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سیسال انجام گرفته است ـ در حدود سی انتخابات ـ مسئولان وقت در هر دورهای رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیهوده خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟»
5ـ شبکهسازی و منسجم کردن هواداران با استفاده از رنگ سبز بهمنزله یک نماد که برگرفته از الگوی انقلابها یا کودتاهای رنگی است. در هیچ یک از انتخابات پیشین، استفاده از رنگ از سوی ستادهای انتخاباتی یک نامزد بدین صورت که در انتخابات 88 انجام گرفت سابقه ندارد.
6 ـ فضاسازی به طرق مختلف از چندین هفته به انتخابات مانده، مبنیبر اینکه آقای موسوی پیروز قطعی این انتخابات خواهد بود. جالب است تمام کسانی که در سلامت انتخابات تردید ایجاد کرده بودند، نشانه سلامت انتخابات را اعلام پیروزی آقای موسوی دانسته، در غیر این صورت میگفتند تقلب صورت گرفته است.
7ـ تهدید نظام به مقابله تمامعیار در صورت انجام تقلب در انتخابات! برخی از مصادیق این تهدید را می توان در اسناد و رفتارهای انتخاباتی به شرح زیر ملاحظه کرد؛
الف ـ شعارهای انتخاباتی: «اگر تقلب بشه، ایران قیامت میشه!»
ب ـ نامه آقای هاشمی به مقام معظم رهبری و هشدار ایشان مبنیبر شعلهور شدن آتش در خیابانها!
ج ـ نامهها و بیانیههای آقای موسوی پیش و پس از انتخابات مبنیبر ایستادن در مقابل تقلب!
8 ـ اعلام رسمی پیروزی در انتخابات از سوی آقای موسوی پیش از شروع شمارش آرا در همان روز انتخابات که بسیار قابل توجه و تأمل است.
آقای موسوی در پیامی که به مردم در پایان رأیگیری در روز 22 خرداد 88 داد به چهار نکته میپردازد:
الف ـ پیروز شدن در انتخابات با رأی اکثریت مردم!
ب ـ هشدار به مسئولان در امانتداری از رأی مردم!
ج ـ مقابله با تقلب در صورت انجام!
دـ درخواست از مردم برای آماده شدن جهت شرکت در جشن پیروزی!
9ـ اعلام تقلب در روز 23 خرداد از طرف موسوی با انتشار بیانیه شماره یک و در خواست از مردم برای حضور در خیابانها برای دفاع از حقوق خود!
موسوی با صدور بیانیه های پیدرپی با متهم ساختن نظام به تقلب، به تحریک مردم پرداخته و از آنان برای دفاع از حقوق خود و مقابله با حاکمیت دروغ و نیرنگ در کشور میخواهد تا رسیدن به نتیجه در صحنه (خیابانها) حضور داشته باشند!
10ـ عدم تن دادن موسوی به سازوکارهای قانونی برای پیگیری شکایت خود مبنیبر انجام تخلفات انتخاباتی. موسوی هرگز مسیر شکایت و درخواست رسیدگی و شمارش مجدد آرا را دنبال نکرد. موسوی یک خواسته داشت و آن هم ابطال انتخابات! و برگزاری انتخابات مجدد با سازوکارهای جدید!
11ـ همراه شدن کشورهای غربی و رسانههای خارجی و سفارتخانههای آنان با جریان مدعی تقلب در تحریک مردم و به صحنه کشاندن آنان برای ایستادن در مقابل نظام.
12- ایستادن موسوی در برابر ولایت فقیه و پافشاری بر خواسته خود مبنی بر ابطال انتخابات، با استناد به دلائل واهی.
13- عدم مرزبندی سران فتنه با دشمن و ضدانقلاب در ایجاد ناآرامی ها و آشوب های خیابانی و شعارهای ساختارشکنانه.
14- تلاش همه جانبه موسوی، کروبی و احزاب سیاسی و شخصیت های همسو با این دو نفر، برای شکل دهی به یک نافرمانی مدنی در سراسر کشور با تحریک مردم از طریق متهم ساختن حکومت به انواع و اقسام فسادها و ظلم ها به مردم!
موسوی و کروبی و شبکه های مجازی وابسته به جریان فتنه با ادعاهای واهی، شرایطی را فراهم ساختند که هر کسی به راحتی نظام را مورد هجمه قرار دهد. بسیاری از این ادعا بر اساس دروغ بود. آنها می خواستند به تعبیر مقام معظم رهبری با یک کاریکاتوری از انقلاب اسلامی، مردم را در مقابل نظام اسلامی قرار دهند. شعارهای الله اکبر سر می دادند و نظام را منحرف و ضد مردمی معرفی می کردند. دروغ هایی از قبیل:
الف- دروغ بزرگ انجام تقلب در انتخابات.
ب- دروغ های پی در پی در راستای پروژه شهید سازی برای جنبش سبز؛
ج- دروغ هایی مبنی بر ربایش هواداران جنبش سبز و سر به نیست کردن آنها؛
د- دروغ هایی مبنی بر آزار، شکنجه و تجاوز به دستگیرشدگان در بازداشتگاه ها؛
ه- متهم کردن نظام به اینکه تخریب ها و آتش زدن ها کار خود نظام است!
تحلیل بیانیه ها و مصاحبه های موسوی و کروبی و جریان همسو با آنان، نشان می دهد که موسوی به دنبال رسیدگی نظام به اعتراض و شکایتش از انجام تخلفات در انتخابات نبود، او به دنبال تحقق خواسته اش مبنی بر ابطال انتخابات بود. بنابراین در صورت صحبت با مردم از طریق تلویزیون و برپایی راهپیمایی با مجوز موسوی بر همین مطلب پافشاری می کرد و اتفاقا برای تحقق خواسته اش جدی تر می شد. فلذا کسانی که می گویند، اگر به ایشان مجوز صحبت داده می شد و اجازه برپایی راهپیمایی به معترضین داده می شد، موضوع تمام می شد، سخت در اشتباه هستند. موسوی می خواست در سراسر کشور هوادارانش را به صحنه بیاورد و آنان بگویند رأی ما کجاست؟ و موسوی با استناد به همین شعار بر ادعایش مبنی بر انجام تقلب بیشتر پافشاری می کرد. به هر حال موسوی 13 میلیون رأی آورده بود. البته به موسوی اجازه داده شد که در صورت لغو فراخوان هواداران برای راهپیمایی 25خرداد، می تواند از طریق تلویزیون به صورت زنده و مستقیم با مردم صحبت نماید و او هم قبول کرده بود، لکن بعد تصمیمش عوض شد و بر انجام راهپیمایی غیر قانونی پافشاری نمود.
نمونه هایی از ادعاها، دروغ ها، اتهامات و جملات تحریک کننده موسوی
1- رأی اکثریت مردم متوجه این خدمتگزارشان بوده است(پیام به مردم22/3/88)
2- مردم برای جشن پیروزی در شامگاه میلاد بانوی دو عالم آماده باشند.(22/3/88)
3- مردمی که در صف های طولانی أخذ رأی، شاهد ترکیب آراء بودند و خود می دانند که به چه کسی رأی داده اند با حیرت تمام به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صداو سیما نگاه می کنند.(بیانیه تاریخ23/3/88)
4- مردم دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و چه مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است.(بیانیه شماره1)
5- هشدار می دهم که تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد.(بیانیه شماره1)
6- خائنین به آرای مردم ابایی ندارند که این خانه پارسیان به آتش کشیده شود.(بیانیه شماره1)
7- تقاضای خود را مبنی بر ابطال نتایج انتخابات اخیر به شورای نگهبان ارائه کردم و این کار را تنها راه حل برای بازگشت اعتماد عمومی می دانم.(بیانیه شماره3، تاریخ 24/3/88)
8- ما از مسئولان درخواست کرده ایم که مجوز برگزاری یک راهپیمایی بزرگ در تمامی شهرهای کشور به ما داده شود تا در طی آن مردم فرصتی برای نمایش مخالفت خود با شیوه برگزاری انتخابات و نتایج آن پیدا کنند.(بیانیه شماره 3)
9- عموم مردم را به هوشیاری در برابر این نقشه فریبکارانه و تداوم اعتراض با حفظ آرامش دعوت می کنم.(بیانیه شماره4- تاریخ 27/3/88)
10- اینجانب همچنان قویا اعتقاد دارم درخواست ابطال انتخابات و تجدید آن حقی مسلم است که باید به صورتی بی طرفانه از طریق یک هیئت مورد اعتماد ملی مورد بررسی قرار گیرد.(بیانیه شماره 5 – تاریخ 31/3/88 بعد از خطبه های رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمعه 29 خرداد)
11- خبر دلخراش شهادت گروهی دیگر از معترضان به وقوع تقلب گسترده در انتخابات اخیر، جامعه ما را در بهت و سوگ فرو برده است.(بیانیه شماره6- تاریخ 21/3/88)
تأمل در موارد مذکور که نمونه هایی از عبارت های به کار رفته در بیانیه های موسوی می باشد، نشان می دهد که ایشان تمام تلاش خود را برای رو در رو قرار دادن مردم با نظام، سلب اعتماد عمومی از نظام و خارج کردن امور از روال قانونی برای رسیدن به هدف قرار داده بود. این رفتار موسوی و همراهانش خسارت های زیادی به کشور وارد ساخت.
خسارت های وارده به انقلاب، کشور و مردم
1- مخدوش شدن اعتماد بخشی از مردم نسبت به نظام؛
2- مخدوش شدن چهره نظام در عرصه بین الملل؛
3- ایجاد نگرانی شدید در دل هواداران انقلاب اسلامی در جهان؛
4- ایجاد اغتشاش و ناآرامی در کشور به مدت 8 ماه و به طمع افتادن دشمنان خارجی؛
5- آسیب جدی به وحدت ملی و انسجام اسلامی؛
6- وارد شدن خسارت های مالی فراوان به اموال عمومی و خصوصی؛
7- به شهادت رسیدن و مصدوم شدن تعدادی از حافظان نظم و امنیت؛
8- کشته شدن تعدادی از مردم بی گناه، به صورت مشکوک؛
9- آسیب دیدن رأی 85 درصدی مردم که می توانست پشتوانه ای برای پیشبرد اهداف ملی باشد؛
10- امیدواری دشمن در فرو ریختن جمهوری اسلامی در داخل و ایجاد زمینه های تشدید تحریم های اقتصادی.
دلایل اصلی شکست فتنه
1- عنایات الهی.
2- هوشیاری، قاطعیت تدابیر مقام معظم رهبری و پافشاری ایشان بر حرکت در چارچوب های قانونی.
3- بصیرت افزایی مقام معظم رهبری نسبت به ماهیت حوادث.
4- افشای چهره واقعی و اهداف اصلی دست اندرکاران ادعای تقلب و لشکرکشی های خیابانی با شعارهای ساختارشکنانه در عملیات و خصوصاً حرمت شکنی ها در روز عاشورای سال88.
5- آشکار شدن دست های بیگانگان در حوادث برای مردم.
6- اعترافات صریح در دادگاه ها مبنی بر توطئه بودن حرکت جریان فتنه.
7- بصیرت، هوشمندی و حضور به هنگام مردم در روز 9 دی 88 و حمایت گسترده از نظام و ایستادن در برابر فتنه و عوامل آن.
محورهای اصلی جرائم موسوی و عوامل اصلی فتنه
1- مقابله با رأی اکثریت مردم با دروغ بزرگ تقلب.
2- ایستادن در برابر قانون و قانون شکنی.
3- مقابله با ولایت فقیه و آسیب رساندن به اعتماد عمومی نسبت به نظام.
4- ایجاد بحران و آشوب در کشور و وارد ساختن خسارت های مادی و معنوی.
5- وطن فروشی و انجام توطئه مشترک با بیگانگان علیه کشور و نظام.
انتهای پیام/