حیات بدون معنویت؛ زندگی در بنبست
سرشت ما انسانها ترکیبی از انسانیت و الوهیت است و خداوند در تکتک سلولهای بدنمان جاری است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، ما با چنین ویژگی قدم به زندگی گذاشتهایم، اما در دنیای پرهیاهوی امروز و گذر از جامعه سنتی به صنعتی، انسان به عوارضی چون اضطراب، افسردگی، اعتیاد و احساس پوچی مبتلا و از سرشت واقعی خود دور شده است. به عقیده روانشناسان تنها راه علاج او، بازگشت به اصل وجود خود، یعنی خدایی بودن است. اگر او میخواهد آرامش را به زندگی خود بازگرداند و از سلامت روح و جسم برخوردار شود باید بخش معنوی و روحانی خود را به یاد آورد.
دکتر رضا شهلا، روانشناس و مدرس دانشگاه، میگوید: «معنویات در زندگی افراد بسیار مهم است و موجب میشود آنها به معنا و هدف زندگی دست پیدا کنند. متخصصان رشتههای مختلف روانشناسی، الهیات و روانپزشکی، معنویات را از دیدگاههای مختلف بررسی و بر وجود آن تاکید کردهاند. افرادی چون ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس که معتقد بود انسان با وجود دین و ایمان به آرامش میرسد یا کن ویلبر ـ روانشناس- میگوید، رشد انسان در قلمرو مسائل معنوی رخ میدهد. معنویات یکی از نیازهای گسترده بشری است و حاوی مفاهیم مختلفی از جمله شناخت هدف و وجود خود است و ارتباط معناداری با عشق، ایمان، حس خداجویی و شناخت خویشتن دارد.» دکتر شهلا میافزاید: «البته نباید معنویات با رفتارهای متعصبانه عدهای که به نام دین و مذهب انجام میدهند ـ مانند گروه داعش ـ اشتباه گرفته شود. معنویات واقعی چیزی است که در وجود فردی که از سلامت روان برخوردار است قرار دارد و او میتواند حضور خدا را بهدرستی احساس کند و این نوع معنویات است که میتوان از آن انتظار اثر و کارکرد مثبتی داشت.»
اثر ایمان و معنویت در زندگی
دکتر محمدرضا شرفی، روانشناس و مدرس دانشگاه نیز در این خصوص میگوید: «معنا و مفهوم معنویت در واقع به داشتن معنا و هدف در زندگی انسانها کمک میکند و کسانی که در سایه تعالیم دین و آموزههای قرآن کریم و اسلام به چنین معنویتی دست پیدا کردهاند میتوانند در برابر هرگونه نگرانی، یاس و ناامیدی، صدمات و ضرباتی که ممکن است در زندگی بر انسان وارد شود، نوعی پایداری و استواری خاصی داشته باشند. زیرا با الهام از آموزههای قرآن و بهویژه آیه دوم سوره ملک، «الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا»، ـ که خداوند در این آیه میفرماید، ما مرگ و زندگی را آفریدیم تا ببینیم کدام یک از شما بهترین کار را انجام میدهید، نه بیشترین کار را ـ میتوانند بهترین و با کیفیتترین کار را در زندگی انجام دهند.»
دکتر شرفی ادامه میدهد: «اگر انسان بداند دنیا، محل آزمایش و امتحان او در برابر شداید و تنگناها و مصیبتهاست، طمانینه و آرامشی بهدست میآورد که موجب میشود از عرصه زندگی و مشکلاتش عقب نشینی نکند. زیرا میداند هستی او صرفا برای راحتی و آسایش و لذت بردن نیست، بلکه زندگی یک آزمون جدی است که باید با لیاقت و آبرومندی و سربلندی در پیشگاه خداوند آن را پشت سر بگذارد. بنابراین خروجیهای معنویت در زندگی فردی شامل استقامت و پایداری در برابر حوادث و مصائب، امواج غم و ناامیدیهایی است که در فراز و نشیب روزگار برای هرکسی ممکن است پیش بیاید. آن کسی که در زندگی فردی اش معنویتی وجود ندارد، خیلی زود به بن بست میرسد و ناامید میشود و در نهایت نسبت به زندگی بیتفاوت میشود.»
دکتر شرفی میافزاید: «اگر انسان زندگی را از دریچه معنویت و داشتن معنا و مفهوم در زندگی بنگرد، میداند که هر حادثه و پدیده پیامی دارد. هر رویدادی در زندگی یک تفسیری دارد و آن را ناشی از مصلحت و حکمت خدا میداند و این موضوع باعث میشود در حیات فردیاش با آرامش و احساس امنیت پیش برود.»
معنویت در زندگی اجتماعی
در زندگی اجتماعی، اگر تعامل بین انسانها و ارتباطات اجتماعی بین مردم، بر پایه معنویت استوار شود، انسان فقط به زندگی خودش فکر نمیکند و سر در حیات فردی خودش ندارد، بلکه دغدغه او، دغدغه جامعه است. نگرانی او، نگرانی جامعه است . لذا چنین فردی با داشتن نگاه معنوی به زندگی اجتماعی، بیش از آنچه در هم و غم کار خودش باشد، در هم و غم کار دیگران است و چنانچه بتواند برای گشایش کار دیگران قدمی بردارد با تمام وجود به انجام آن میشتابد. در واقع در آموزههای دین، گرهگشایی و کمک به دیگران بسیار تاکید شده و از بهترین عبادات محسوب میشود. برای این که مردم در سطح جامعه با یکدیگر تعامل پایدار و مناسبات بسیار استوار و ارتباطات انسانی و عمیق داشته باشند، باید معنویات در زندگی اجتماعیشان وارد شود. به این ترتیب هیچکس با نگاه منافع فردی خود حرکت نمیکند، بلکه منافع و مصلحت جمعی و همچنین رعایت حال دیگران در جامعه را برخود مقدم میداند.»
شرفی در این باره معتقد است تلاش پیشوایان دین این بوده که بیش از آنچه به خودشان بیندیشند، به جامعهای بیندیشند که نیازمند توجه و رعایت و رسیدگی کامل است. بنابراین اگر معنویت در پرتو ارتباط با خدا و انجام اوامر الهی و ترک نواهی الهی تحقق پیدا کند، درحیات فردی و اجتماعی انسان، تحول مثبتی ایجاد میکند و نگاه انسان به زندگی عوض میشود و با تغییر این نگاه، حوادث و رویدادها، تفسیر جدیدی پیدا میکنند. آن تفسیر جدید انسان را از
فرو ریختن دربرابر مشکلات حفظ میکند.
معنویت در دنیای امروز و حفظ آن
بیشتر مواقع وقتی از معنویات سخن به میان میآید، به این فکر میافتیم که مردمان قدیم بیشتر از امروز به معنویات اهمیت میدادند. اما دکتر شهلا میگوید: «در دنیای مدرن چنین به نظر میرسد که انسانها از معنویت دور شدهاند، اما چنین چیزی واقعیت ندارد. این حس روحانی در باطن همه انسانها وجود دارد. اگرچه ممکن است در رفتار او مشاهده نشود، اما هنگام وقوع حادثهای او ناخودآگاه به سمت خدا و معنویات کشیده میشود. این موضوع ثابت میکند چیزی در ضمیرش وجود دارد که او را به منبعی روحانی وصل میکند. بنابراین برای حضور همیشگی معنویت در زندگی فرد و ریشه دار شدن آن، او باید خویشتن و در کنار ضمیر آگاه، از ناخودآگاه خود نیز باخبر شود.»
دکتر شهلا معتقد است: «اگر فردی دچار مشکلات روحی باشد و سلامت روح و روان مناسبی نداشته باشد، نمیتواند چنین معنویتی در وجود خود حس کند. چنین فردی باید تحت روشهای درمانی قرار گرفته و سپس با درک معنویات، روح خود را ارتقاء ببخشد.»
عامل دیگری که دکتر شهلا برای بالا بردن احساس معنویت در فرد و در نتیجه جامعه نام میبرد، شبکهها و روابط اجتماعی است. او میگوید: «در شبکههای اجتماعی همچون رسانههای گروهی باید مسائل مذهبی و معنوی با زبانی ملایم و ملموس بیان شود، وقتی فرد بتواند حقیقت چیزی را لمس کند و در عین حال آن را پر از لطف ببیند، از آن استقبال میکند. در غیر این صورت آن موضوع هرقدر هم صحیح باشد پذیرفته نمیشود.»
از طرفی دکتر شرفی در باب سوق دادن افراد به سمت معنویت، دو عامل را مطرح میکند. او میگوید: «وقتی مردم آثار معنویت اصیل را مشاهده کنند و از آنجا که انسان یک موجود غایتگراست، اگر بداند هرکاری انجام میدهد، آثار آن چیست، دلبستگیاش به آن بیشتر میشود. بنابراین اگر بتوان بخشی از آثار معنویت در پرتو دین را برای مردم در سطح آموزههای دینی بیان کرد، میتوان مردم را به سمت این معنویت بازگرداند به طوری که آنها برای این معنویت در زندگی جایگاه رفیعی در نظر بگیرند و همین طور باید این ویژگی را به فرزندان و نسل جوان به نحو موثری انتقال داد.»
او میافزاید: «عامل دوم این است که عمل و رفتار ما بیش از کلام ما اثرگذار است و اگر مردمی که به هرحال ممکن است قدری از معنویت اصیل فاصله گرفته باشند، رفتاری را ببینند که جذاب و ارزشمند باشد و این که دیگران مراعات حال آنها را میکنند و در سختیها و گرفتاریها و مشکلات، آرامش آنها را بر آرامش خود ترجیح میدهند. این باعث میشود رغبت فوقالعادهای به این معنویت که با عمل نشان داده میشود، داشته باشند.»
حضرت علی(ع) در خطبه 193 نهجالبلاغه، میفرماید: «شخص متقی کسی است که خود را به زحمت میاندازد تا دیگران در آسایش و آرامش باشند حتی اگر خودش در سختی و دشواری باشد.» و این نشان میدهد اگر کسی خود را واقعا مومن میداند و مدعی است در سایه تقوا و پرهیزگاری در جامعه زندگی میکند آرامش دیگران را ولو به قیمت رنج شخصی خودش ترجیح میدهد. مجموعه این رفتارها موجب میشود دیگران با خلوص نیت از چنین رفتاری استقبال کنند و معنویت اصیل در جامعه رواج پیدا کند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/