دکتر شریعتی؛ اندیشمندی که خواب توده ای ها را آشفته کرد
زندهیاد دکتر علی شریعتی را میتوان یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان تاریخ معاصر ایران نامید. او مبدع رویکردی بود که آموزههای انقلابی و شورآفرین اسلام را، با زبانی قابل فهم و امروزی، در اختیار علاقهمندان و به ویژه جوانان، قرار می داد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، زندهیاد دکتر علی شریعتی را میتوان یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان تاریخ معاصر ایران نامید. او مبدع رویکردی بود که آموزههای انقلابی و شورآفرین اسلام را، با زبانی قابل فهم و امروزی، در اختیار علاقهمندان و به ویژه جوانان، قرار می داد؛ رویکردی که در محیطهای دانشگاهی و روشنفکری، غوغایی به پا کرد و اندیشههای وارداتی را که حاملانش، در پی زدودن تفکر دینی از ذهن جوانان نخبه این مرز و بوم بودند، عقب راند.
صرف نظر از افراط و تفریطهایی که در معرفی دکتر شریعتی و آثار به جای مانده از او، روی داده و میدهد، بیتردید، آن زندهیاد، نقش مهمی در تبلور باورهای انقلابی در ذهن و فکر جوانان مسلمان داشتهاست. هنوز هستند کسانی که سخنرانیهای پرشور او را در حسینیه ارشاد به یاد دارند و میتوانند از تأثیری که کلام و نوشتار او بر مردم و به ویژه جوانان، میگذاشت، حکایات فراوانی نقل کنند.
«شهید آیتا... بهشتی» که مدتها با دکتر شریعتی آشنا بود و از اعتقادات و اندیشههای او آگاهی داشت، درباره شریعتی گفتهاست:«دکتر شریعتی [دارای] یک اندیشه پرجهش بود و این جهش به خوبی در نوشتهها و گفتارش دیده میشد. به راستی او علاقهمند بود که [به] دور از تأثیر فرهنگ غرب و شرق، در سرزمین ما یک جنبش و انقلاب اصیل، در پرتو اسلام و بر اساس تعالیم اسلام به وجود آید و به این کار سخت عشق میورزید. او به نسل جوان بسیار بها میداد و با رنج و درد نسل جوان آشنا بود و میتوانست بیانگر آرمانها، آرزوها، رنجها و دردهای آنان باشد. به هر حال، او یک سرمایه ارزنده بود.»(1)
شریعتی یک آغازگر بود
توفیقی که دکتر شریعتی در طرح اندیشه اسلامی به شکل امروزی پیدا کرد، کم سابقه بود. رهبر معظم انقلاب در مصاحبهای با روزنامه جمهوری اسلامی، در 30 خردادماه سال 1360، به بیان این موضوع پرداخته و گفتهاند:«شریعتی یک آغازگر بود. در این نباید شک کرد. او آغازگر طرح اسلام با زبان فرهنگ [نسل] جدید بود. قبل از او، بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را، آنچنان که او فهمیدهبود، فهمیده بودند، اما هیچکدام این موفقیت را پیدا نکردند که آنچه را که فهمیده بودند، در قالب واژهها و تعبیراتی که برای نسل امروز ما یا بهتر بگوییم، نسل آن روز شریعتی، نسلی که مخاطبین شریعتی را تشکیل میدادند، گیرایی داشته باشد. شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسائل کشف شده اسلام مترقی بود و به صورتی که برای آن نسل، پاسخ دهنده به سوالها و روشنکننده نقاط ابهام و تاریک بود.»(2) در واقع شریعتی به سلسلهای از متفکران مسلمان تعلق داشت که از زمان «سیدجمالالدین اسدآبادی» به این سو، با درک شرایط زمان و نقشههای استعمار، در پی احیای عظمت مسلمانان و بازگشت به دوران طلایی تمدن اسلامی بودند.
آن مرحوم، در همین راستا، از هنر نگارش و بیان خود، به مثابه ابزاری برای برانگیختن جوانان مسلمان استفاده کرد.
او در یکی از حساسترین برههها، زمانی که مارکسیسم، ذهنیت دانشجویان و نخبگان ایرانی را به شدت تحت تأثیر قرار دادهبود، همچون موجی توفنده، معادلات روشنفکران غرب و شرق زده را در هم ریخت و در ذهن جوانان، آموزههای انقلابی اسلام و مفاهیم بلند و شورانگیز آن را جایگزین کرد. شهید «دکتر مصطفی چمران» در این باره گفتهاست:«یکی از مارکسیستهای انقلابینما در جمع دوستانش در اروپا میگفت که دکتر علی شریعتی، انقلاب کمونیستی ایران را هفتاد سال به تأخیر انداخت و من میگویم که دکتر علی شریعتی، سیر تکاملی مبارزه در راه حق و عدالت را هفتاد سال جلو برد.»(3)
آنچه ندیدند
با این حال، دکتر شریعتی نیز، مانند هر اندیشمند دیگری، گاه دچار اشتباهاتی میشد که خود به برخی از آنها واقف بود. مطالعات و تحصیلات او که بیشتر بر جامعهشناسی، تاریخ و اندکی فلسفه تمرکز داشت، به آن مرحوم مجال کمتری برای بررسی و مداقه در منابع غنی فقهی و اعتقادی اسلامی میداد. همین مسئله باعث شد تا برخی اشتباهات و برداشتهای ناصواب از آموزههای اسلامی، در آثار او به چشم بخورد؛ اشتباهاتی که دستمایهای برای انتقادات منصفانه و بعضاً غیرمنصفانه از دکتر شریعتی و گاه، موجب نادیده گرفتن تلاشهای او، در راستای آگاهی بخشیدن به نسل جوان شد. از سوی دیگر، برخی طرفداران دکتر شریعتی نیز، با صحیح دانستن تمام نظریات و مکتوبات او، از شریعتی بتی ساختند که بررسی و نقد آثار او، به منزله زیر سوال بردن مسلمات تردیدناپذیر، شمرده شده و میشود؛ رویکردی که نه از وجاهت علمی و عقلانی برخوردار است و نه، بر اساس سخنان و نوشتارهای باقی مانده از آن مرحوم، خود او به آن راضی است. واکنش برخی مخالفان غیرمنصف دکتر شریعتی نیز در برابر بعضی طرفداران بیانصاف او، باعث مظلوم واقع شدن یاد و خاطره مردی شد که حق بزرگی بر گردن انقلاب اسلامی مردم ایران داشته است.
به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، «شریعتی بر خلاف آنچه که همگان تصور میکنند، یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتیهای زمان و شاید از شگفتیهای شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش، به نوعی همدستی با هم کردهاند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگه دارند و این، ظلمی به اوست. مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک میکنند و این موجب میشود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند. بیگمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمیکنم که این اشتباهات کوچک بود، اما ادعا میکنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی میتوانیم نام بگذاریم، چهره شریعتی از برجستگیها و زیباییهایی هم برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او، برجستگیهای او را نبینیم.»(4)
متأسفانه، این رویکرد توام با افراط یا تفریط، نسبت به شخصیت و آثار دکتر شریعتی، در زمان حیات او وجود داشت و پس از درگذشت ناگهانیاش در غربت نیز، با فراز و فرودهایی، تا کنون ادامه پیدا کردهاست. به نظر میرسد، با گذشت نزدیک به 4 دهه از درگذشت زندهیاد دکتر علی شریعتی، زمان آن فرا رسیدهاست که منتقدان و طرفداران به بررسی مجدد آثار و دیدگاههای او بپردازند و آن مرحوم را، به درستی بشناسند.
به تعبیر امام راحل، «پیروان شریعتی باید از آنچه دکتر شریعتی به ایشان عرضه داشتهاست، فراتر روند و در اسلام سنتی تحقیق کنند و به همین ترتیب، پیروان علمای سنتی نیز، باید این حقیقت را دریابند که آنچه علما مطرح کردهاند، آخرین کلام نیست. پس نیاز به مرور و ارزیابی مباحثی که دکتر شریعتی مطرح کرده است، احساس میشود.»(5)
پینوشت
1- روزنامه جمهوری اسلامی؛ 30/3/1360؛ مصاحبه با شهید آیت ا... بهشتی درباره دکتر شریعتی
2- همان؛ مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی با رهبر معظم انقلاب درباره دکتر شریعتی
3- روزنامه کیهان؛ شماره 12186؛ بخشی از سخنرانی شهید دکتر چمران در مراسم تدفین دکتر شریعتی
4- روزنامه جمهوری اسلامی؛ 30/3/1360؛ مصاحبه با رهبر معظم انقلاب درباره دکتر شریعتی
5- پوستین وارونه؛ دکتر حسین رزمجو؛ صفحه 52
منبع:خراسان
انتهای پیام/