شهرام کرمی: ما قرار نیست سیرک اجرا کنیم

شهرام کرمی: ما قرار نیست سیرک اجرا کنیم

شهرام کرمی در میزگرد «خروس می‌خواند» تاکید کرد قرار نیست در این نمایش سیرک اجرا شود یا با حرکات عجیب‌وغریب در مخاطب ایجاد هیجان کند؛ چون مخاطبان در این نوع آثار درک مقطعی پیدا می‌کنند. او هدف از این اثر درگیری ذهن مخاطب برشمرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، نمایش «خروس می‌خواند» به نویسندگی و کارگردانی شهرام کرمی این روزها میزبان علاقه‌مندان تئاتر در تماشاخانه ایرانشهر است. نمایش شهرام کرمی شاید برای برخی از مخاطبان عجیب و البته آشنا بیاید. نمایش اثری است ایرانی چه در زبان و چه در اجرا. ملموس و قابل‌فهم است؛ اما سعی می‌کند کمی با مخاطب ایجاد فاصله کند و از آن سانتی‌مانتالیسم آثار ملودرام ایرانی دوری گزیند. پایان عجیب نمایش و البته روشهای دراماتیزه کردن رویدادها باعث می‌شود مخاطب حس غریبی پیدا کند. او را ساکت کند و در آرامش بدین فکر کند که شاهد چه چیزی است و به محض خروج در سکوتی فرومی‌روند. زبان الکن می‌شود. ذهن ایستا می‌شود و چیزی برای گفتن نیست. این قدرت درامی است که شهرام کرمی به همراه تیم بازیگری یکدستش شامل رویا افشار، یعقوب صباحی، سیروس همتی، سروش طاهری، مه‌لقا باقری، بهنام شرفی و فرامرز قلیچ خانی موفق به آن شده‌اند.

از همین رو خبرگزاری تسنیم میزگردی با حضور شهرام کرمی، رویا افشار، یعقوب صباحی، سیروس همتی و سروش طاهری تشکیل داد تا ابعاد تازه‌تری از اثر مرد آرام تئاتر ایران بررسی شود. آنچه می‌خوانید گفتگوی مفصلی است که با این هنرمندان داشتیم:

***

تسنیم: شما بازیگر گزیده‌کاری هستید و در سالهای اخیر در آثار اندک؛ اما خاص روی صحنه بوده‌اید. علت این گزیده‌کاری چیست؟

اگر بازیگری را می‌بینید که بسیار پرکار است بدانید که کلاً در حال استراحت است

افشار:  بازیگری شغلی نیست که در آن پرکار باشید. اگر بازیگری را می‌بینید که بسیار پرکار است بدانید که کلاً در حال استراحت است؛ زیرا امکان‌پذیر نیست که بازیگر بتواند به صورت متوالی نقشهای مختلف را پس از یکدیگر بازی کند. حسن تئاتر این است که به شما فرصت می‌دهد در رسیدن به هر پروسه‌ای که شما منظورتان هست. اما اینکه چرا من خیلی وقت است که کار نکرده‌ام منتظر نمایش «متریک» بودم که در جشنواره فجر نیز موفقیتهای بسیار زیادی داشت؛ اما نمی‌دانم چه مسائلی بعد از آن برای این نمایش اتفاق افتاده است که پس از آن امکان اجرای عموم را پیدا نکرده است.

تسنیم: همچنان هم خبری از آن نیست.

افشار: بله، همین طور است. «متریک» یکی از زیباترین متنهای آقای کرمی هست. جدای از آن پروسه‌ای که در جریان متوالی مورد جنگ، نمایش کار کردند. «متریک» اولین نمایش بوده که معنای متفاوتی داشت و «خروس می‌خواند» نیز می‌توان گفت دومین نمایش ایشان است تا به امروز منتظر متریک بودم و به غیر از آن پیشنهادهای دیگری هم داشتم که یک یا دو جلسه برای تمرین رفتم؛ اما خیلی موافق فضای تمرین آنها نبودم.

تسنیم: پس شما یک نوع سختگیری برای کارهایی که قرار است بپذیرید دارید که از همان شروع تمرینها  آغاز می‌شود. برای شما چه چیزی اهمیت دارد که کارگردان باید آن را اعمال کند تا شما مجاب شوید کار را بپذیرید.

در برخی از گروه‌ها  با افرادی روبه‌رو هستید که با آنان به یک تعامل نمی‌رسید

افشار: ببینید، اول از همه پذیرش منت است. شما با یک نمایشنامه مواجه هستید نمایشنامه مثل متن تلویزیونی یا یک فیلمنامه نیست و اینکه می‌توانید یکسری از چیزها را در آن چشم‌پوشی کنید. متن در نمایشنامه بسیار مهم است و به نظر من از بنیادهای تفکر اجتماعی برمی‌خیزد. در اینجا نمی‌توانید شوخی کنید؛ چون با تماشاگرانتان به صورت مستقیم در ارتباط هستید و می‌توانند شما را در لحظه نقد کنند. مردم از شما توقع دارند که پیوسته با آنها حرکت کنید و مسائل آنها را داشته باشیم. البته اینکه خدایی نکرده راه حل بدهیم؛ اما باید نشان بدهیم که با آنها همراه هستیم. اینها بخش اول نمایشنامه است و بخش دوم آن درایت و آگاهی کارگردان است. نمایش یک کارگروهی است و نیاز به تعامل و استفاده از دانش یکدیگر در این کارگروهی باعث می‌شود تا به نتیجه‌ای درست برسیم؛ اما در برخی از گروه‌ها به این نتیجه نمی‌رسد. با افرادی روبه‌رو هستید که با آنان به یک تعامل نمی‌رسید. نهایتاً در یک چارچوب باسمه‌ای کارتان را تحویل مخاطب می‌دهید.

تسنیم: در نمایش «خروس می‌خواند» چه فکر حاکم بود که شما این کار را پذیرفتید؟

[کرمی] آن چنان غرق مسائل عاطفی جامعه می‌شود که به راحتی روی خودش تأثیر می‌گذارد

افشار: من آقای کرمی را سالهاست که می‌شناسم و با تفکر و احساسات ایشان به خوبی آشنا هستم. من بازیگر هستم و باید کنجکاو باشم و درک کنم. من آقای کرمی را  به خوبی درک کردم. می‌دانم که دغدغه‌‌ ایشان مسائل جامعه است و آن چنان غرق مسائل عاطفی جامعه می‌شود که به راحتی روی خودش تأثیر می‌گذارد. شما هنگامی که خارج از نمایشنامه نگاه کنید ارتباط بین مسائل سیاسی و اجماعی را در آن می‌بینید و حتی هنگامی که نمایشنامه را هم می‌خوانید و از داخل به آن نگاه می‌کنید متوجه صداقت و انگاره‌ آینه‌وار او می‌شوید. «خروس می‌خواند» بعد از «متریک» دومین نمایشنامه از این دسته است که به نظر من بلوغ نویسنده با بلوغ نسل جوان اتفاق می‌افتد.

تسنیم: پس برگه برنده‌‌‌ی ایشان صداقتی است که در نمایشنامه وجود دارد؟

افشار: صداقت در نمایشنامه با صداقت یک آدم عادی متفاوت است این صداقت یک تفکر همراه خود دارد.

تسنیم: آقای همتی من این سوال را از شما هم می‌پرسم و برای شما چه ویژگی‌هایی در این نمایش وجود داشت که آن را پذیرفتید؟

همتی: قطعاً اولین دلیل حضور من در این نمایش خود شهرام کرمی است. اولاً به خاطر صداقت، انسانیت و جایگاهی که در حوزه تئاتر دارد و دلیل دیگر اینکه باید بپذیریم که شهرام کرمی در ابتدا یک نویسنده است و بعد کارگردان.  در ابتدا فکر می‌کردم مانند کارهای قبلی که در فضای هشت سال دفاع مقدس با ایشان کار کرده‌ام، این نیز در این فضا است؛ اما بعد از خواندن نمایشنامه متوجه شدم که کار در فضای اجتماعی است و این دومین دلیلی بود که آن را پذیرفتم. سومین دلیل حضور بازیگران پرافتخار این نمایش بوده است.

[کرمی] با اداهای روشنفکری سعی در جذب مخاطب ندارد

طاهری: من بعد از خانم افشار و سیروس همتی سومین نفری بودم که این نمایشنامه را خواندم. گذشته از شخصیت هنری شهرام کرمی در حوزه تئاتر، شخصیت فردی او نیز شخصیتی سالم است و با اداهای روشنفکری سعی در جذب مخاطب ندارد. اصولاً انسان دغدغه‌‌مندی است. به نظر من تئاتر دو وظیفه‌‌ اصلی دارد، آموزنده بودن و سرگرم‌کنندگی  که این نمایش در ابتدا آموزنده و بعد سرگرم کننده است و منظورم از سرگرمی اجرای سیرک نیست. دلیل دیگر گروهی است که با آن کار می‌کنید و اعتباری است که متقابلا با حضور در آن تئاتر برای شما و آن نمایش به وجود می‌آید. این گروه گروهی است که آدم‌های معتبری در آن حضور دارند و سومین دلیل این است که انسان لحظه به لحظه در حال آموختن است و شما چیزی را در یک نمایش می‌آموزید و در جای دیگر آن را به کار می‌گیرید و این نمایش برای من لحظه به لحظه پیشرفت و یادگیری داشته است.

در آخر مهمترین دلیل حضور من در این نمایش نقشی است که پذیرفته‌ام و آن را عاشقانه دوست دارم و جزو معدود نمایش‌هایی بود که دست من برای انتخاب نقش باز بود و آقای کرمی نمایشنامه را در ابتدا به من داد و گفت تو هر نقشی را که بخواهی می‌توانی بازی کنی و پیشنهاد خودشان را نیز گفتند و جالب این است که پیشنهاد ایشان با انتخاب من یکی بود؛ اما خیلی کار سختی برای آقای کرمی بود چون حداقل 40 سال با خود من تفاوت سنی دارد و برای خود من هم یکی از بهترین نقشهایی است که تاکنون بازی کرده‌ام.تسنیم: یکی از چیزهای که برای من جالب بود اینکه آقای کرمی نقش های را به شما داده اند که پیش تر ازاین بازی نکرده اید. مثلا آقای طاهری شما در اروند خون یک نظامی بودید وخانم افشار یک مادر و در اینجا یک نقش عجیبی دارید و سیروس همتی که نقش یک کمدین را در بوقلمون بازی می کرد. این تغییر و تحولات را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا هنوز از داده های قبلی استفاده می کنید یا شروع می کنید دوباره اطلاعات وداده‌ها را بدست بیاورید؟

افشار: شما نمایشنامه را خوانده اید؟

تسنیم: نه.

افشار: ای کاش خوانده بودید و متوجه می‌شدید که چه اتفاق بزرگی رخ داده است.

تسنیم: یعنی بین نمایشنامه و اجرافاصله ای وجود دارد؟

تابلوی که از این نقش می‌دهد تابلوی است که خود نقاش کشیده است

افشار: نه.  بین درکی که اتفاق می‌افتد از ماجرای نقشها اینجا فاصله وجود دارد. مثلاً در نقش سیروس که از سر اتفاق نام خودش هم هست. در نمایشنامه می‌بینید که هیچ هم‌خوانی با آن خواهر و برادر به هیچ میزانی وجود ندارد و یا در نقش اتابک یک سری فاکتورهای کوچکی داده شده است یا نقش مهری که اصلاً بدون فاکتور است. در مورد سروش طاهری و نقشش چیزی در متن به جز دو کلمه از کاراکترش نیامده است. مثلاً در متن آمده است که همسایه  خسرو طبیعتاً سن بالاتری دارد؛ اما حتی میزانسنی هم که می‌دهد خود اوست که مشخص کرده است. اساساً تابلوی که از این نقش می‌دهد تابلوی است که خود نقاش کشیده است آن متن مانند هر متن درست دیگری به ما نشانه می‌دهد و ما اگر باهوش باشیم مثل سیروس یا سروش یک سری افکتها  یا نوعی پژوهش روانشناسی درمورد افراد به آن اضافه می‌کنیم.

تسنیم: با توجه به نقش مهری که نقش خاصی در این نمایش دارد برداشت شما نسبت به این کاراکتر چه بوده است؟

افشار: مهری از جمله کاراکترهای است که هیچ چیزی ندارد و در ابتدا قرار بود نقش سیما برای من باشد؛ اما گفتم بگذارید مهری را بازی کنم .چون ممکن است از بین برود و ما به این نتیجه رسیدیم که من این نقش را بازی کنم. از مهری چیزی بدست بیاید که خودش همه چیز را ایجاد می کند تا که این تابلوی رنگارنگ شکل بگیرد و هارمونی خودش را از دست ندهد.

تسنیم: چرا رفتاری بهلول‌وار دارد؟

افشار: اگر این آدم از سلامت عقل درست برخوردار باشد آیا به نظر شما هر روز می‌آید و این آدم را ملاقات کند؟ این خانواده‌ از هم گسیخته را می‌تواند تحمل کند؟ این باید میزانهای از نداری داشته باشد. بی‌کسی، کم‌عقلی، کم‌هوشی، اینها هم جزئی از این نداری‌هاست.

تسنیم: نقش شما که در آن گیاهخواری می کنید چطور به این نتیجه رسیدید تا این رفتار را نشان دهید؟

کاراکتر [سیروس] در هر آن چیزی که انتخاب می‌کند دقت دارد

همتی: اینها در متن بوده است. این روشنگری است که در شخصیت این آدم معصوم وجود دارد. این کاراکتر بابت مطالعات مختلفی از بودا از جنگ و از مورچه سه فاز متفاوت دارد. هنگامی که با طراح صحنه صحبت کردیم به این نتیجه رسیدیم که لباسش روشن باشد همان گونه مانند خودش. سرگشتگی و حیرانی که هیچ یک از اعضای خانواده آن را درک نمی‌کنند. اینکه جامعه آن را درک نمی‌کند؛ چون هر آن چیزی که خوانده یا دیده و یا می‌گوید کاملاً با هم مغایر هستند. چرا این کاراکتر گیاهخوار است؟ باز به همان روشنی می‌رسیم. در بعضی از غذاها خوی حیوانی وجود دارد و در بعضی دیگر خوی الهی وجود دارد. این کاراکتر در هر آن چیزی که انتخاب می‌کند دقت دارد.

 

در روند خلق و آفرینش یک اثر شماهیچگاه نمی توانید ردی را پیدا کنید

کرمی: [خروس ‌می‌خواند] در راستای علایق شخصی من به مسائل اجتماعی به وجود آمد. بارها با این سوال کلیشه‌ای مواجه می‌شوم که این در کجا شکل گرفت؟ در روند خلق و آفرینش یک اثر شماهیچگاه نمی توانید ردی را پیدا کنید که مثلاً یک نقاش یا مجسمه‌ساز یا یک نویسنده بگوید من از کجا آن را دریافت کردم و به این شکل آن را به وجود آوردم. آٰفرینش یک اثر یک اتفاق ذهنی است که گاهی اوقات روند طولانی را طی می‌کند. وقتی سوژه‌ای در ذهن من شکل می‌گیرد زمان بسیار طولانی را طی خواهد کرد تا آن تبدیل به یک اثر کنم. این را از این جهت گفتم تا اگر اثر قبلی مرا بخوانید علاقه من به خانواده و روابط اشخاص و مضامینی است که به یک نوعی به جنبه‌ انسانی کاراکترها برمی‌گردد. به عنوان یک ویژگی شخصی در آثار من می‌بینید. من علاقه‌مند به متون کلاسیک و اصالت تئاتر هستم و در آثاری که خلق می‌کنم سعی دارم از تکنیک و فنی استفاده کنم تا علاوه بر این اصالت تئاتر بتوانم  حافظ ویژگیها و خلاقیتهای نو باشم. عنصر دیگری که در خلق این اثر به من کمک کرد این است که این یک کار گروهی است و گروه از نظرمن آدمهای هستند که با یکدیگر تفاهم و ارتباط داریم. در معنای واقعی درک هنری یکسان داریم. من در کار قبلی که با خانم افشار همکاری داشتم، آن قدری که در این کار با ایشان ارتباط و درک متقابل دارم در آنجا نداشتم.

رضایت آنجا است که حتی مخاطب وقتی از سالن خارج می شود هم هیچ حسی نداشته باشد ولی ذهنش درگیر آن اثر باشد.

در مورد دیگر بازیگران این نمایش همچنین است. ما جز به نمایش به مسئله‌ دیگری فکر نکردیم و خوشحالم که باتوجه به تنوعی که در فضای تئاتر امروز وجود دارد من نمایش «خروس می‌خواند» را در سالن ایرانشهر اجرا بردم و سعی کردم که کاری را که بلدم انجام بدهم. بارها به این نکته توجه کردم که شاید متنهای من نگاه‌های شخصی من باشد و سالن ایرانشهر ویژگی دارد که مختص فضای تین‌ایجری است و با بازیگران مشهوری که در این رده  سنی وجود دارند. من چیزی که بلد بودم تئاتری با اصالت و شیوه‌ شخصی خودم بود و فکر کردم یک ریسک باشد. چون این نمایش قبلاً اجرا رفته است و باید برای جلب رضایت مخاطبم نگاه متفاوتی ارائه دهم . رضایت مخاطب به این معنا نیست که وقتی از سالن خارج شد احساس شور و شعف کند. رضایت آنجا است که حتی مخاطب وقتی از سالن خارج می شود هم هیچ حسی نداشته باشد ولی ذهنش درگیر آن اثر باشد. ما قرار نیست سیرک اجرا کنیم یا در نمایشمان حرکتهای عجیب‌وغریب انجام دهیم و در مخاطب هیجان ایجاد کنیم؛ چون مخاطبان در این نوع آثار درک مقطعی پیدا می‌کنند و هدف من از ابتدا این بود که حتی اگر مخاطب من با بازخورد منفی از سالن بیرون رفت؛ اما ذهنش برای مدتی درگیر این نمایش باشد و بتواند به دیالوگها و کاراکترها فکر کند.

تسنیم: موجی از نمایشهای رئالیست اجتماعی در میان هم‌نسلان ما دنبال شد تا واقعیتی ملموسی از دهه شصت ارائه شود. چنین چیزی در «خروس می‌خواند» وجود ندارد. فضای خانواده در هم ریخته و دیالوگهای پینگ‌پونگی وجود ندارد. از سوی دیگر با نمایشی انتزاعی روبه‌رو نیستم. مسائل اجتماعی به شکل استعاری و برای کشف و شهود نیز ارائه نمی‌شود. نمایش مخاطب را به روکود و نشستن دعوت می‌کند. این اثر در تئاتر امروزی کجا قرار می‌گیرد؟

موضوع نمایش این است که کمی صبر کنید امید نزدیک است

 

طاهری: نمایش خروس می‌خواند از دو جهت قابل بررسی است. یکی از سمت نویسنده و نگاه رئالیستی و دیگری از نگاه نشانه‌شناسی و نمادین. ویل دورانت کتابی دارد به نام تفسیرهای زندگی. این کتاب به این خاطر نوشته شده است که قبل از بررسی آثار نویسندگان در آن زندگی آن نویسنده بررسی می‌شود. با بررسی آثار گذشته‌ آقای کرمی و حتی زندگی او روحیات و محل زندگی او شما به یک ساحت اجتماعی در زندگی خصوصی ایشان و همچنین آثار قبلی ایشان می‌رسید. خود تو در مورد چخوفی بودن نمایش خروس می‌خواند به درستی اشاره کردی و اتفاقاً می‌خواهم بگویم رادی هم به همین صورت می‌نویسد و ایشان را هم می‌توان از دو منظر و ساحت مورد بررسی قرار داد؛ اما در نمایش «خروس می‌خواند» ما با نشانه‌های ریز و درشتی مواجه هستیم. از نام نمایش که مثلاً «خروس می‌خواند». حالا مثلاً اگر بلبل می‌خواند چه تفاوتی داشت. به نظر من خروس از نگاه نشانه‌شناسانه چیزی را ارائه می‌دهد که بلبل نمی‌تواند و خواندن خروس یعنی امید آغاز روزهای بهتر و واژه‌ امید که به نظر من نکته‌ نمایش امیدبخشی است. موضوع نمایش این است که کمی صبر کنید امید نزدیک است.

دیگر آنکه چرا پسری که قرار است بیاید نامش کمال است. چرا مثلاً حسن نیست؟ ارجاع می‌دهم شما را به کتاب ابراهیم مکی، شناخت عوامل نمایش که در آنجا می‌گوید اینکه شما از تلفن زنگ بزنید یا اینکه تلفن زنگ بخورد کاملاً متفاوت است. نمایش «خروس می‌خواند» سرشار از این نشانه‌های ریز است. مثل گیاهخوار بودن سیروس همتی در این نمایش. من از خودم سوال می‌پرسم شخصیتی مثل کاراکتر سیما که این قدر درگیر پدرش است چرا لاکهای مرتب و تمیز قرمز دارد؟ یا اینکه آدمی که می‌گوید من پدرم را دوست دارم پس چرا او را می‌خواهد به خانه‌ سالمندان ببرد؟ اینها نگاههای کلیدی است که باید در نمایشنامه خروس می‌خواند مورد بررسی قرار گیرد.

تسنیم: در نمایش خون و ماتیک همه چیز انتزاعی است و از واقعیت دور می‌شود و تفسیر شما از رویداد است. در این نمایش ما به رئالیسم ساعت بیستی که شما بازی کردید هم نزدیک نمی‌شود که همه چیز نزدیک به امر واقع است.

طاهری: اگر در حوزه‌ ادبیات قرار می‌گرفت یک رئالیسم جادویی بود و اولین نگاه در رئالیسم جادویی نگاه روانشناسانه در مورد شخصیتهاست. مثلاً در رمان خاطرات دلبرکان مارکز یک پیرمرد هشتاد ساله که از لحاظ روانی از یک دختر جوانی خوشش آمده است. با این دختر هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کند و تنها او را نگاه می‌کند. لذت می‌برد از اینکه عاشق اوست. این رئالیسم جادویی از همین بحث روانشناسانه آغاز می‌شود. به نظر من این مسئله در خروس می‌خواند مستتر است. همه شخصیتها، حتی آنان که کامل نیستند و وارد تیپ می‌شوند، نگاه روانشناسانه در وجود خود دارند و این اثر را وارد حیطه رئالیسم جادویی می‌کند. البته من نمی‌دانم که می‌شود رئالیسم جادویی را وارد حیطه نمایش کرد یا خیر.

جذابیت آثار آقای کرمی در مورد جنگ این بود که خیلی سراغ دلاوران جنگ نرفته است

افشار: مسئله‌ مهمی را که مطرح کردند این است که باید پیشینه‌ را در نظر گرفت.درمورد پیشینه  آقای کرمی وارد نمی‌شوم. چنانکه به من مربوط نیست؛ اما این اتفاقی را که در «خروس می‌خواند» افتاده است را شما در غریبه‌های همیشگی هم می‌بینید. منتهی نویسنده در طی زمان به خاطر حوادثی که برایش اتفاق می‌افتد خودش را آنالیز می‌کند و ساختارش را به صورت کامل به دست می‌آورد. اگر در اینجا کرمی به ابزورد هم گریزی بزند باز همان ساختار را دارد. یعنی از لحاظ تکنیکی همان است. خاطرم است که جذابیت آثار آقای کرمی در مورد جنگ این بود که خیلی سراغ دلاوران جنگ نرفته است. از همین آدمهای عادی سخن می‌گوید. اینجا هم نه موضوع عجیبی را انتخاب می‌کند و نه آدمهای عجیبی. شما در جامعه زندگی می‌کنید که از گوناگونی ساختاری برخوردار است. به خاطر همین شما منزوی می‌شوید. الان در جامعه ساختارهای پیچیده حاکم است و شما خود به خود منزوی خواهید شد. این ساختار جهانی درون این نمایشنامه به وجود آمده است. مثلاً فرامرز قلیچ‌خانی نقش رحیمرا بازی می‌کند و شما قدری هوشیار باشید متوجه می‌شوید برای کمال چه اتفاقی افتاده است. می‌دانید در لحظه چرا پدر را تحت تأثیر قرارمی‌دهد. قدری زیرک باشید متوجه می شوید سیما چه چیزی را کم دارد که مهری آن را اجرا می‌کند یا نمی‌دانیم بر پدر چه می‌گذرد؛ اما اتابک می‌آید و آن را اجرا می‌کند. این ساختار امروز جامعه ما است و جای خوشحالی است که یک نویسنده با نسل جوان خودش کامل می‌شود. از نوع ادراک او می‌بیند و می‌نویسد. شما خود به خود انتزاعی می‌بینید. این انتزاع در کار ما وجود دارد. از اینکه در مورد رئالیسم صحبت می‌کنید فقط تجربه شخصی خودم را بیان می‌کنم. شما وارد هر بحثی که شوید نمی‌توانید از رئالیسم دور شوید. شما به هر حال بخشی از رئالیسم را در خود دارید؛ اما آقای کرمی به طور کلی از رئالیسم  جدا هستند و مبنای رئالیسم او کلماتش هستند؛ اما حوزه تفکرش اکسپرسیونیسم است و بسیار انتزاعی می‌بیند. این دیدگاه انتزاعی را جایی با نشانه‌هایش می‌آورد و به شما یک تصویر یا یک تابلو ارائه خواهد داد که بر شما تأثیر می‌گذارد.

ادامه دارد...

====================================

مصاحبه از حسام قاسمی و احسان زیورعالم

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید...
بیشتر بخوانید...
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل