وعده تهمتزنندگان به مدافعان حرم با حضرت زهرا (س)/هیچ نگرانی برای همسر و فرزندانم ندارم
شهید مهدی طهماسبی از شهدای مدافع حرم است که در وصیتنامه خویش که حدود ۱۰ روز قبل از شهادت نوشته است، از کسب آمادگیاش برای نیل به مقام شهادت سخن میگوید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، شهید مهدی طهماسبی در دومین اعزام به سوریه در تاریخ 19 خرداد امسال به شهادت رسید و نام پرافتخارش در زمره دیگر شهدای مدافع حرم استان جاودانه شد.
شهید طهماسبی در وصیتنامه خود که حدوداً 10 روز قبل از شهادت نوشته بود، با ذکر نام و یاد خدای متعال، اقرار به شهادتین، یادی از کربلای معلی و معرفی خود چنین میگوید:
بسمالله الرحمن الرحیم
حرم عشق کربلاست و چگونه دربند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است چگونه از جان نگذرد، آنکه میداند جان بهای دیدار است. «شهید آوینی»
اینجانب عبدالحقیر العاصی مهدی طهماسبی فرزند عبدالکریم با یقین کامل و از عمق وجودم اقرار میکنم:
«اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمّدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله»
با شهادت به یگانگی خداوند متعال و با شهادت به نبوت حضرت خاتم محمّد بن عبدالله (ص) و با شهادت به امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و فرزندان طاهرینش تا مهدی موعود روحی فداه وصیت نامه خویش را آغاز میکنم.
خداوند حکیم را هزاران مرتبه شکر که در خانوادهای شیعه و دوازده امامی متولد شدهام. هزار و هزاران شکر که توفیق پوشیدن لباس مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به من عطا شد و خدا را هزاران شکر که توفیق خدمت در کسوت مربی و خدمت به سربازان امام زمان روحی فداه در قالب دانشجو به من عطا شد.
خدا را هزاران مرتبه شکر و سپاس که مجاور و همسایة بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیها شدم و در آخر خداوند متعال را هزاران شکر که در عصر انقلاب و خمینی کبیر (ره) و زعامت امام سید علی خامنهای زندگی میکنم.
در فراز دیگری از وصیتنامه این شهید عزیز چنین آمده است: نوشتن وصیت نامه هر چند بوی مرگ و جدایی میدهد ولی در واقع آماده شدن جهت زندگی ابدی است. لذا بوی زندگی واقعی دارد نه زندگی کاذب. همچنین انسان را یاد خدای رحمان و مرگ و معاد میاندازد تا ذرهای به فکر اعمال و رفتار، گفتار و نیات خویش باشد و دقیقاً به خاطر همین علتها است که در آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام توصیه به نوشتن وصیت نامه شده است. انگیزه اصلیام در نوشتن وصیت نامه سفر دوبارهام به سمت خانم زینب کبری سلام الله علیها و قرار گرفتن در زمرة مدافعین حرم است. هر چند به خوبی واضح است که مثل منی لیاقت این مدال افتخار آمیز را ندارد ولی چه میشود کرد که عادت این خانواده احسان و کرم است. «و عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم...»
شهید طهماسبی از تلاش برای آمادگی نیل به مقام شهادت چنین میگوید: در این فاصلة دو ماه و نیم از پایان سفر اول به سوریه تا این سفر سعی کردم بعضی از اعمالی که به نظرم مانع لطف و نظر خاص خدای متعال و حضرت زینب کبری سلام الله علیها و رسیدن به مقام شهادت باشد را جبران کرده و در جهت رضای حضرت حق بیشتر بکوشم.
وی در خصوص هدف اصلیاش از حضور در سوریه عنوان میکند: البته هدف اصلی این نبرد برای من اول پیروزی، دوم پیروزی، سوم پیروزی و چهارم شهادت در راه خداست که در حقیقت پیروزی نهایی در هدف چهارم است. به فرموده خدای متعال چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم و این بزرگترین لطف حضرت حق است که ما در همه حال پیروزیم و شکست برای ما بی معنی است.
در بخش دیگری از وصیتنامه چنین عنوان شده است: بنا به فرمایش امام حسین علیه السلام انسانها بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان. اما وقتی حوادث و امتحانات جدی پیش میآید آن وقت «قلّت دیانا» دین داران اندک میشوند.
لذا به نظر بندة حقیر امروز هر کس به بهانههای مختلف نمیخواهد در این راه قدم بگذارد و جزو مدافعین حرم باشد، داوطلب نمیشود، دلش نمیتپد، تلاش نمیکند، خواب ندارد و دغدغه ندارد (حال آن بهانه هر چه میخواهد باشد اعم از زن، فرزند، پدر و مادر، زندگی، پول، درس و دانشگاه و ...) یقیناً اگر صحنه کربلا هم بود دقیقاً با همین بهانهها کمکی به حسین علیه السلام نمیکرد.
این اعتقاد من است اگر چه ممکن است اشتباه کنم ولی این طور فهمیدهام. زیرا فریاد هل من ناصر ینصرنی ارباب متعلق به همة زمانها است و کهنه نمیشود.
شهید مدافع حرم در خصوص مظلومیت شهدای دفاع از حرم اینگونه عنوان میکند: در این مسیر شبهات و تهمتهای فراوانی به مدافعین حرم زده میشود اعم از گرفتن پول، مبارزه در راه بشار اسد، مبارزه در راه اعراب یا اینکه اگر وطن بود ما هم میرفتیم و... خیالی نیست وعده ما با همه این تهمتزنندگان و شایعهسازان باشد با حضرت زهرا سلام الله علیها. اگر چه همة این شبهات و تهمتها جوابهای بسیار واضحی دارند که تا الآن بارها و بارها گفته شدهاند. اگر من سراپا تقصیر را فاکتور بگیرید به نظرم مدافعان حرم از با بصیرت ترین افراد زمان حال ما هستند.
زیاد شنیدهام که می گویند دو تا بچه داری چرا میخواهی بروی؟ طوری می گویند به خاطر بچههایت نرو که انگار من معنی زن و بچه را نمیفهمم و بویی از عشق نبردهام یا دلم از سنگ است!
اما به نظر من حقیر کاملاً بر عکس است. رزمندگان و مجاهدان در همه زمانهایی که زندگی کردهاند عشقشان و محبتشان به خانواده صدها برابر بیشتر از کسانی است که ادعای فهمیدن بچه و زن و پدر و مادر و اقوام دارند. ادعای عشق و عاشقی دارند اما در این میان نکته ایی وجود دارد که این قدر راحت از همه چیز دل میکنند.
عشق من به همسر عزیزم و فرزندانم و پدر و مادرم و اقوام با وجود همة شیرینی و لذت در مقابل عشق به ذات اقدس حق عشق به آقا رسول الله، امیرالمؤمنین و در یک کلام عشق به همة اهل بیت عصمت و طهارت پشیزی ارزش ندارد.
اگر عشق به خانواده هست که هست در راستای همان عشقهای واقعی است و لاغیر. راز دل کندن سریع و آسان از همه چیزهای اعتباری همین است و بس. اگر عشقمان به خانواده هم زیاد است به خاطر توصیههای همین عشقهای واقعی است که محبت به خانواده را توصیه کردهاند.
والله والله بنده هیچ نگرانی و سر سوزن دلواپسی برای همسر و فرزندانم و پدر و مادرم ندارم که بعد از من چه میکنند. زیرا اگر آنها در خط حق و خط اهل بیت و ولایت باشند پس یقیناً اهل من هستند و خداوند متعال وعده داده که خودش خون بهای شهید است و حال کدام یک از مدعیان جرأت دارد قیمتی بر این خون بها بگذارد که قرار است به اهل من برسد و اگر زبانم لال در مسیر الهی قدم بر ندارند، نسبتی هم با من نخواهند داشت. طبق فرمایش حضرت آقا و مولایم سید علی خامنهای شهادت مرگ تاجرانه است. به هر حال دیر یا زود باید از این دنیا رفت و چه بهتر که به این طریق این انتقال صورت بگیرد.
البته برخی فکر میکنند که اگر به این سفر نمیرفتم الان سالم بودم و می دانم قطعاً به همسر و پدر و مادرم هم خیلی طعنه خواهند زد. جواب این افراد یاوهگو همان جواب قرآن است که اگر قرار بود مرگ من الآن فرا برسد، من اگر در خانه هم بودم با پای خودم به قتلگاه میرفتم. پس این سفر قرار نیست لوح ازلی حق را دچار تغییر و نقصان کند. بلکه همه چیز در راستای حکمت خداوند متعال است.
فراز دیگری از وصیتنامه شهید طهماسبی با اشاره به لزوم حرکت در خط ولایت و حفظ دستاوردهای انقلاب تاکید میکند: رهبری در این زمان بسیار مظلوم هستند و خیلی از کسانی که روزگاری در کنار امام راحل بودند (البته به ظاهر) الآن رهبری را تنها گذاشتهاند و نظرات گستاخانه خودشان را در مقابل نظرات صریح رهبری بیان میکنند. اینها سعی میکنند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند، زهی خیال باطل. خداوند بهتر میداند که رسالتش را کجا قرار دهد.
لذا عاجزانه از همة خانوادهام به طور خاص و همة دوستان و همة کسانی که صدای من به گوششان میرسد این است که در خط و مسیر ولایت مطلقه فقیه باشید تا این انقلاب آسیبی نبیند.
حضرت آقا در طی سفرشان در سال 89 به شهر مقدس قم در دیدار با طلّاب فرمودند که دشمنان انقلاب فهمیدهاند که آنتی تز انقلاب در درون حوزههای علمیه است. این را خودشان را هم نفهمیدند و برخی از داخلیها به آنها فهماندهاند. و بارها و بارها نیز مسئلة نفوذ را بیان کردهاند.
لذا از همة دوستان، اقوام، همکاران، خانواده و همة ملت ایران و همة ملتهای آزادی خواه جهان عاجزانه تقاضا دارم با بصیرت کامل قدم جای پای رهبری بگذارند و به عناوین اعتباری دیگر نظیر سردار، آیت الله، مرجع تقلید و ... که خدای نکرده در این مسیر نیستند توجهی نکنند.
همة ما مسئولیم و خداوند نیز هیچ قوم و خویشی با ما ندارد و اگر خدای نکرده این انقلاب توسط نا آگاهان و کج فهمان ضربه بخورد این اسلام عزیز تا سالها نمیتواند قد علم کند و یقیناً مهمترین سؤالی که در قیامت از ما خواهند پرسید همین نعمت خواهد بود.
فراز پایانی وصیتنامه، طلب حلالیت و توصیه به اقامه عزای سیدالشهدا (ع): در پایان خاضعانه اعتراف میکنم که روسیاه و گنهکارم و واقعاً و بدون تعارف هیچ چیزی در اعمال و رفتارم ندارم که دلم را به آن خوش کنم و واقعاً خود را تهیدست میبینم و فقط چشم امیدم، لطف حضرت حق و اهل بیت عصمت و کرامت است که دستم را بگیرند. در جایی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند «آه من قلّه الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم الموعود».
که اگر مشیتش تعلق گیرد ان شاألله شامل حال گنهکارانی مثل من شود.
از همة کسانی که مرا میشناسند عاجزانه طلب میکنم این حقیر سراپا تقصیر را حلال کنند و اگر با رفتار، گفتار و ... باعث رنجش خاطر آنها شدهام شدیداً عذر خواهی کرده و التماس دعای خاص دارم.
ضمناً به حرمت این آشنایی اگر چه به لطف خدا نماز و روزة قضایی بر گردنم نیست ولی به رسم رفاقت اگر میتوانند یک روز نماز و یک روز روزه برای من قضا کنند شاید به مدد اخلاص شما و عمل شما کمبود اعمال من حقیر جبران شود.
از همه عاجزانه تقاضا دارم در فراغ من جزع و فزع زیادی نکنید که باعث خوشحالی دشمنان اسلام بشود. اگر قرار است گریهای باشد و سینهای زده شود حتماً به یاد مصائب اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت طاهرینش باشد که در این مسیر هر چقدر گریه کنید جا دارد.
مواظب باشید با حرکات و رفتارتان دشمن شاد نشویم. زیرا دشمن اصلی ما یعنی صهیونسیت جهانی و آل سعود (آل یهود) به این مراسمات توجه دارند و با حزن ما شادی میکنند. همه را به صبر سفارش میکنم. ان شاألله صبح ظهور نزدیک است.
از همه خواهران و همسر، مادر و زنان فامیل و همه زنان ایران اسلامی میخواهم که احترام چادر به عنوان حجاب برتر اسلامی را نگه دارند و محجبه باشند، همانطور که یقین دارم هستید و بدانید که من و امثال من میرویم تا چادر از سر شما نیافتد.
دوست دارم حتماً در شهر مقدس قم دفن شوم. یا در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) تا در دهه محرم قبرم میزبان عزادارن ابا عبدالله الحسین (ع) باشد یا در کنار شهدای گمنام فاطمیون و مدافع حرم در بهشت معصومه (س).
حتماً در قبرم مقداری تربت کربلا بگذارید. کفنم را از کربلا گرفتم. اگر بشود لباس مشکیام که زمان ورود به سپاه در هیات عزاداری پوشیدهام مزین به نام حضرت اباالفضل (ع) است را تنم کنید تا قبرم بوی حسین (ع) بگیرد.
حتماً در تشییع جنازه ذکر حسین ع برقرار باشد.
هرکسی با هر وضعیتی در تشییع جنازه من آمد و شرکت کرد ایرادی ندارد، همه مهمان هستند و احترامشان واجب است هیچکس را با هیچ بهانهای از در خانه نرانید همانطور که در عزای اباعبدالله الحسین (ع) هرکس با هر وضعیتی شرکت میکند.
الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب و عقلی مغلوب و هوایی غالب و طاعتی و معصیتی کثیر و لسانی مقر بالذنوب. فکیف حیلتی یا ستار العیوب و یا علّام الغیوب و یا کاشف الکروب. اغفر ذنوبی کلها به حق محمّد و آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم). یا غفار یا غفار یا غفار یا ارحم الرّاحمین.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما. خامنهای امام، مرجع عالی مقام به لطف خود نگهدار. رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما. دیدار روی مهدی نصیب ما بگردان. آمین یا ربّ العالمین
الحقیر العاصی مهدی طهماسبی
9/3/95. قم المقدسه
انتهای پیام/