اکرامی‌فر: با ادبیات بیگانه‌ایم/ شکارسری: «نقد شعر» دانشگاهیان را با ادبیات روز آشتی داد

اکرامی‌فر: با ادبیات بیگانه‌ایم/ شکارسری: «نقد شعر» دانشگاهیان را با ادبیات روز آشتی داد

میزگرد بررسی برنامه تلویزیونی «نقد شعر» در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. کارشناسان در این نشست ضمن انتقاد از نوع نگاه رسانه ملی به شعر، این برنامه را از این جهت که توانست دانشگاهیان را با ادبیات روز آشتی دهد، موفق توصیف کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست تحلیل و بررسی برنامه تلویزیونی «نقد شعر» با حضور سعید بیابانکی مجری برنامه، کوروش انصاری تهیه‌کننده و شاعران و کارشناسانی چون محمود اکرامی‌فر، حمیدرضا شکارسری، علیرضا بهرامی و محمدامین اکبری شاعر جوان و کارشناس ادبی خبرگزاری تسنیم در محل خبرگزاری برگزار شد.

برنامه نقد شعر از سلسله برنامه‌های نقد چهار بود که از تاریخ بیست مهر ماه 1394 تا بیست و چهار مهر ماه 1395 در قالب 55 برنامه تخصصی به نقد و بررسی جریان‌های شعری معاصر می‌پرداخت و با استقبال خوب و قابل توجهی از جانب شاعران و منتقدان ادبی و همچنین مخاطبان روبرو شد، از این رو خبرگزاری تسنیم در راستای تجلیل از برنامه‌ها و فعالیت‌های جریان‌ساز فرهنگی تصمیم گرفت با حضور عوامل این برنامه و کارشناسان شناخته شده ادبی، ضمن نقد و بررسی این جنس فعالیت‌ها از متصدیان این برنامه تجلیل و تشکر کند.

سعید بیابانکی در ابتدای جلسه به ارائه گزارشی از فعالیت‌های این برنامه تلویزیونی پرداخت و سپس هرکدام از کارشناسان، نظرات خود را در باب برنامه‌ «نقد شعر» و مسائل و مشکلات مرتبط با برنامه‌های این‌چنینی در رسانه‌ ملی و در فضای رسانه‌ای کشور مطرح کردند. به نظر برخی از کارشناسان حاضر در این نشست مانند بیابانکی، نگاه رسانه ملی به شعر، نگاه ابزاری و زینتی است. موضوعی که بهرامی از آن با عنوان «زینت المجالس» تعبیر کرد. به اعتقاد این کارشناسان، رسانه‌ها و به ویژه رسانه ملی می‌تواند بستری را برای طرح مباحث جدی‌تر به مقوله شعر و ادبیات فراهم کند؛ موضوعی که در این صورت می‌تواند تأثیر مثبتی بر جامعه و روابط مردم بگذارد. مشروح بخش نخست این نشست منتشر می‌شود:

*امین اکبری: آقای بیابانکی اگر موافق باشید، برای شروع بحث ابتدا توضیحی درباره چگونگی شکل‌گیری برنامه «نقد شعر» بفرمایید تا بعد به سراغ موضوعات دیگر برویم.

سعید بیابانکی: برنامه «نقد شعر» در قالب مجموعه برنامه‌های نقد 4 آغاز به کار کرد. این برنامه از پائیز سال گذشته در مهر ماه به ابتکار مدیریت و کارشناسان شبکه چهار شکل گرفت. هدف این بود که هر شب به یک هنر پرداخته شود، و نقد کار با بحث‌های چالشی همراه باشد. یک شب هم به شعر اختصاص یافت که البته شعر معاصر منظور بود.

شبکه چهار و برنامه‌های دیگر غالباً به شعر کلاسیک پرداخته بودند و جای شعر معاصر خالی بود. برنامه به شکل گفت‌وگوهای دو یا سه نفره چالشی آغاز به کار کرد. اولین برنامه هم 12 مهرماه بود. برنامه را با نگاهی به شعر مهدی اخوان ثالث شروع کردیم. به خاطر این که از همان ابتدا می‌خواستیم نشان دهیم که ما الان کجای کار ایستاده‌ایم و نگاه‌مان به شعر چگونه است. ما به شاعری پرداختیم که بزرگ و جریان‌ساز است تا مخاطب بداند هدف ما چیست. دلیل هم این بود که همزمان با شروع برنامه ما کنگره مهدی اخوان ثالث در شهر یزد با حضور شاعران و استادان و منتقدان در حال برگزاری بود. برنامه بعدی سهراب سپهری و بعد هم حسین منزوی بود.

حضور زینتی شعر در رسانه

تقریباً می‌توان گفت از برنامه سوم و چهارم، به تعبیر رسانه‌ای‌ها، برنامه دیده شد. حسین منزوی و قیصر امین‌پور دیده شد و به گواه پیامک‌ها، تماس‌ها و بازخوردهایی که در شبکه اجتماعی داشتیم، نشان‌دهنده این بود که برنامه مورد توجه قرار گرفته است.

این‌که شعر چه اندازه در رسانه در سال‌های پس از انقلاب حضور داشته است، به نظرم، یک حضور حاشیه‌ای یا حضور تفننی داشته است. حضور حاشیه‌ای شعر در مناسبت‌هایی بوده است که کم ‌و بیش همه می‌دانند رسانه هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد، دستش بسته است و به سراغ شعر می‌رود. مثلاً چون در محرم و صفر موسیقی تعطیل است، شعر وارد می‌شود. خلاصه اینکه حضور شعر در این برنامه‌ها به صورت زینتی و حاشیه‌ای است؛ از این جهت حضور شعر در برنامه «نقد شعر» حضور متفاوتی بوده است. پیش از این در برنامه «با کاروان شعر و موسیقی» شعر در حاشیه بود، موسیقی غالب بود و جلوتر که آمد شکل تفننی پیدا کرد. برنامه مشاعره‌ای که آقای اسماعیل آذر راه انداخت و طرفداران بسیاری دارد، نیز صرفاً یک برنامه تفننی برای شعر است. «قندپهلو» هم باز برخورد تفننی و سرگرم‌کننده به شعر داشته است، اما هدف ما این نبود. هدف ما این نبود که مردم را سرگرم کنیم. بلکه می‌خواستیم صرفاً به شکل خاص به شعر امروز ایران بپردازیم و شاعران و منتقدان و اساتید دانشگاه و قشرهای مختلفی که به شعر ارتباط دارند، بیننده برنامه ما باشند.

طراحی برنامه، یافتن سوژه و میهمان کار دشواری است. اگر کار رسانه‌ای کنید متوجه می‌شوید میهمانی که قرار است به رسانه بیاید، چند ویژگی دیگر علاوه بر این که عالم و مسلط به بحث است، باید داشته باشد. طبیعتاً یافتن چنین سوژه‌هایی و دعوت میهمان برای ما دشوار بود. می‌دانید که برنامه زنده است و هر لحظه ممکن است اتفاقی رخ دهد، در این صورت مدیریتش کار پیچیده و دشواری است. همه اینها با حمایت تهیه‌کننده محترم، آقای انصاری، مدیر شبکه و مدیر گروه و تیم تولید و پخش انجام شد. به نظر، طی این یک سال، تلاش بر این بوده است که برنامه با کمترین حاشیه و کمترین خطا اجرا و پخش شود.

این که ما موفق شدیم طیف‌های مختلفی از مخاطبان را جذب کنیم، از موفقیت‌های ماست. برنامه فقط برای شاعران یا شعردوستان تهیه نشده بود. برای یک تعداد مخاطب عمومی که به تدریج به ما اضافه شدند، هم بود. این را بازخوردها نشان می‌دهد. ما سه محور در برنامه مدنظر داشتیم. برخی از برنامه‌ها که بیشترین برنامه‌ها را به آن اختصاص دادیم، برنامه‌های شاعرمحور بود که ما به آثار شاعران تاثیرگذار و جریان‌ساز شعر کشور می‌پرداختیم. غالباً شاعرانی بودند که در قید حیات نبودند. علت این بود که پرونده و کارنامه آنها بسته شده بود و می‌شد بعد از گذشت چندین سال از مرگشان روی ماندگاری آن‌ها تصمیم گرفت که اصلاً شاعر ماندگاری هست یا نیست. خیلی از شاعران در زمان حیات خود در اثر تبلیغات رسانه‌ای به نظر بزرگ می‌آیند. بعد از مرگشان و بعد از مدتی اصلاً فراموش می‌شوند.

یک بخشی از برنامه‌ها هم موضوع محور بود و بخش دیگر قالب‌محور بود که جمع اینها 53 برنامه که روی آنتن رفته است. این کاری بود که از دست ما برمی‌آمد. هدف اصلی این بود که کل وضعیت شعر کشور را درگیر کنیم. به شاعرانی که در پایتخت حضور دارند یا دم دست ما هستند، بسنده نکردیم. کل مهمانانی که در این برنامه حضور داشتند تا کنون 132 نفر بودند و از طیف‌های مختلف اعم از شاعر، استاد دانشگاه، منتقد، آهنگساز، کارشناس حقوقی و کارشناس فرهنگی در برنامه حاضر بودند. میهمانان حضوری از استان‌های مختلف لز خراسان، مازندران، البرز، اصفهان، هرمزگان، لرستان و کرمانشاه و فارس و گیلان و ... داشتیم. این نشان‌ می‌دهد که ما دیدگاه کشوری داشتیم. حال باید ببینیم که در آینده چه اتفاقی رخ می‌دهد. این را برای مقدمه ذکر کردم.

اکبری: با تشکر از جناب بیابانکی برای ارائه این گزارش جامع از فعالیت‌های برنامه «نقد شعر». بد نیست برای شروع بحث به این سؤال بپردازیم که اساساً نسبت شعر یا ادبیات با رسانه‌های امروز چیست؟ شعری که یک روز خود رسانه بوده است. می‌دانید که مردم مثلاً در شب یلدا که تلویزیون نبوده است، حافظ و شاهنامه می‌خواندند و به نوعی سرگرمی تلقی می‌شده است. زمانی در اینجا برنامه نقدی داشتیم که با محوریت مشکلاتی که رسانه‌های شخصی همانند فیس بوک، اینستاگرام و ... در جریان ادبی به وجود آوردند. خب همانطور که می‌دانید در بعضی موارد شاعران رفتارهای نامناسب و نقدهای بسیار تند و گاه زننده‌ای از خود بروز می‌دهند و از طرف دیگر در این فضاها شعر به سمت عوام‌گرایی میل می‌کند. یکی از اساتید به نکته جالبی اشاره کردند. ایشان گفتند یکی از دلایل استفاده نادرست از رسانه‌های شخصی این است که رسانه‌های جمعی نظیر رسانه ملی توجه کمی به مقوله شعر و ادبیات دارند به همین خاطر شاعرانی که به قدر لیاقتشان دیده نشده‌اند در فضاهای مجازی رفتارهای نامناسبی را از خود بروز می‌دهند. حال نظر شما عزیزان در این رابطه چیست؟

اکرامی‌فر: رسانه‌ها را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد. یکی جنس رسانه اعم از سایبری، کاغذی، دیجیتال و ... است که اگر بخواهیم صحبت کنیم در رسانه‌های کاغذی شعر تعطیل است. در رسانه‌هایی همانند صداوسیما شعر به مثابه ابزار در خدمت تیتراژ و سرگرمی و اهداف و مناسبت‌ها است. یعنی شعر یک هدف نیست بلکه ابزاری برای ترویج و تحریک احساسات و سرگرم کردن مردم است.

در رسانه‌های جمعی کاغذی همانند روزنامه‌ها اصلاً شعری وجود ندارد. الان در هیچ روزنامه‌ای صفحه شعر وجود ندارد. یک زمانی صفحه شعر «بشنو از نی» در روزنامه اطلاعات حرف خیلی جدی داشت. الان در هیچ جا وجود ندارد. به نظر من روزنامه‌های ما سردرگم هستند. الان روزنامه‌ها کارکرد خبری که ندارند به همین دلیل جای هیچ خبرنگاری در روزنامه نیست.

روزنامه جای روزنامه‌نگار است. کسی که اول متخصص موضوع و نوشتن است. یعنی اقتصاددان است و بعد نویسنده است. جامعه‌شناس است و بعد نویسنده است. روزنامه‌نگار است و خبرنگار نیست. چون روزنامه‌ها هنوز از کارکرد خبری خود دست نکشیدند نمی‌توانند از ابهام‌زدایی و شفاف‌سازی و پیامدها و تحلیل خبر و پسا خبر و پیشا خبر و ... دست بکشند، به علت نوع آدم‌هایی که آنجا وجود دارند. آدم‌هایی که در روزنامه وجود دارند از جنس خبرنگار هستند و افراد محترمی هستند. جنس روزنامه‌نگار نیستند که تحلیل‌گر باشند. صداوسیما رسالت‌های متعددی دارد. کمتر به شفاف‌سازی و ابهام‌زدایی و تحلیل و انتقال فرهنگ توجه می‌کند، بخصوص به علت گرفتاری‌های دیگر که در حوزه‌های دیگر دارد. پس شعر به سمت رسانه‌های بین‌فردی میل پیدا می‌کند. در این رسانه‌ها فضایی ایجاد می‌شود که گروه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد.

وقتی کتابی را چاپ می‌کنید، 25 نسخه از کتاب باید شش ماه بگذرد تا به فروش برسد. در اینستاگرام ظرف یک دقیقه هزاران کلیک می‌خورد و آن را می‌بینند. طبیعی است که من به عنوان شاعر به این سمت بروم. کسی که در آنجا شعر من را می‌بیند از جنس خودم است. یعنی شاعر و شعردوست است. مخاطب عام نیست، بلکه مخاطب هوشیار و فعال است. یا فعال در حوزه شعر است و یا شاخک‌هایش در حوزه شعر کار می‌کند.

بیابانکی: به نظر من عکس این امر صادق است.

اکرامی‌فر: شما می‌توانید مخاطب را سه دسته کنید. مخاطب عام، خاص و هوشیار. مخاطبی که در حوزه رسانه‌های شخصی یا مجازی است به مراتب سواد رسانه‌ای و قدرت تحلیل و استفاده و کاربرد و ارزیابی و بازیابی بیشتری از مخاطب عام رسانه جمعی دیگری دارد.

اکبری: نه اینگونه نیست. در حال حاضر رسانه‌های مجازی به اندازه‌ای گسترده شده‌اند که یک فرد بسیار عامی هم در دور افتاده‌ترین نقاط کشور هم به آن دسترسی دارد. محل دعوا بر سر این مسئله نیست. هدف این نیست که این دو رسانه را با هم مقایسه کنیم. بنده یک فرضیه‌ای را مطرح کردم که در آن به بی‌توجهی رسانه‌های عمومی نظیر صدا و سیما و مطبوعات به شعر و ادبیات اشاره می‌کند، نظر شما چیست؟

اکرامی‌فر: زبان فارسی و ادبیات در رسانه ملی مظلوم واقع شده است. به عنوان یک ابزار به آن نگاه می‌کنند. نگاه صداوسیما به شعر به مثابه یک امر مهم و ارزشمند که می‌تواند فرهنگ را منتقل کند، نیست. تفریح، سرگرمی، تیتراژ و ... شده است. کدام فیلم سینمایی را دیدید که از داستان‌های ما اقتباس کرده باشد؟ در حالی که بزرگ‌ترین فیلم‌های جهان اقتباسی هستند.

ما با ادبیات بیگانه‌ایم

ما با ادبیات بیگانه‌ایم. آدم‌هایی که فیلمنامه‌نویس هستند هم ادیب نیستند. ضمن این که صداوسیما هم جای ادبا نیست. ادبیات دانشگاهی کاربردی در مخاطب صداوسیما ندارد؛
لذا من باورم این است که صداوسیما نگاه درست و منطقی و علمی به ادبیات مخصوصاً شعر ندارد. نگاهش به ادبیات و شعر یک نگاه ابزاری است. ابزار برای تیتراژ، سرگرمی، تفنن، تهییج افکار عمومی، تحریک احساسات و ....  است. شعر به عنوان یک رسانه که بتواند هویت‌سازی کند، فرهنگ‌سازی کند، انتقال فرهنگ کند، وجود ندارد. البته نمی‌خواهم بگویم برنامه «نقد شعر» برنامه بدی بوده است. یکی از نادرترین و بهترین برنامه‌های ادبی صداوسیما بوده است. در یکی از همین برنامه‌های نقد شعر که بنده و آقای شفاعی و آقای محقق حضور داشتیم. پرسیدند بزرگ‌ترین اتفاق شعری امروز ایران چیست؟ بنده هم در جواب گفتم همین برنامه‌های شبکه 4.

بیابانکی : چون شعر هیچ‌گاه به این شکل در تلویزیون حضور نداشته است.

اکرامی‌فر: و اما نکته دیگر اینکه ما در خصوص رادیو صحبت نکردیم، چون گمان می کنیم اثرگذاری تصویر بیشتر است. این درست است اما مخاطب تلویزیون باید بنشیند و ببیند و رسانه‌های رقیب برای این دیدن زیاد است. رادیو را باید در حرکت گوش کند و چون تحرک‌پذیری دارد و قدرت مخاطب برای شنیدن بیشتر است در نتیجه از امتیاز بالایی برخوردار است. به نظر من رادیو جای مناسبی برای برنامه‌های ادبی است.

اکبری: بسیار ممنون از آقای اکرامی‌فر. در ادامه از آقای بهرامی دعوت می‌کنم که صحبت‌های خودشان را درباره برنامه «نقد شعر» شروع کنند.

علیرضا بهرامی:‌ قصد بنده بر این است که به صورت متمرکز در رابطه با جنس برنامه «نقد شعر» صحبت کنم. اول این که چرا این برنامه ارزشمند بوده است؟ به نظر من یک دلیل همان تأخر تاریخی است. وقتی در یک عرصه توفیق نداشته باشیم یک مدال برنز معمولی برایمان در ورزش بانوان اتفاق بزرگ می‌شود. آن فرد تبدیل به یک قدیس می‌شود. در حالی که خیلی‌ها قبل از او فاصله‌شان با قدیس شدن یک ضربه بوده است. ایشان هم با از دست دادن عنوان قدیسی یک ضربه فاصله داشته است.

عرصه‌ای که بکر است، وقتی حرکتی در آن انجام می‌شود ارزشمند است. یک نقصی را برطرف کرده و در جهت جبرانش گامی برداشته است. نکته دیگر اینکه خلأیی که حداقل در طول سه دهه وجود داشت،  این بود که شعر موضوع جدی برای صداوسیما نبوده است. به همین دلیل به صورت زینت‌المجالسی با آن برخورد شده است. در این شرایط پیشینه‌ای، برنامه‌ای تصمیم گرفت به شیوه بحث و گفتگو به شعر بپردازد به همین دلیل ارزشمند شد. ما پذیرفتیم در کنار فوتبال و یارانه و انرژی هسته‌ای، می‌توانیم درباره شعر هم صحبت کنیم. در کنار ازدواج و سرانه تولید و ... می‌توانیم درباره شعر هم صحبت کنیم. در عرصه دشواری این کار صورت می‌گیرد. فارغ از این که در کدام شبکه پخش می‌شود قرار است با برنامه‌هایی مثل خندوانه،‌ نود، متن حاشیه و نگاه یک و امثال آن‌ها رقابت کند و به حیات خود ادامه دهد. وقتی می‌گویم کم‌سابقه، منظورم نوآوری‌ها و مباحثی است که در تلویزیون مطرح نشده است.

من نمی‌دانم چه اندازه با اتفاقاتی که گفتید در برنامه زنده ممکن است رخ دهد، روبرو شدید اما در کمال وقار، مطالبی در برنامه «نقد شعر» بحث شده است که مدیران همواره از طرح آنها می‌ترسیدند. وقتی مطرح شد، دریافتیم در تمام این سال‌ها بی‌خود به خاطر ترسمان صورت مسئله را پاک کردیم.

یکی از دلایلی که باید این روند ادامه یابد این است که ما نام خود را کشور در حال توسعه گذاشتیم. اگر قرار است توسعه یابیم، مسیر پیشرفت از دل همین مباحثه‌ها بیرون می‌آید. در غیر این صورت یا ما باید رویکردهای استبداد رأی داشته باشیم یا رویکردهای سطحی.

یکی دیگر از رویکردهای ارزشمند برنامه‌هایی از جنس «نقد شعر» این است که در آن مباحثه لایه‌برداری می‌شود، از سطح گذر می‌کند و کم‌کم وارد عمق می‌شود و فکر می‌کنم این یکی از تعریف‌هایی است که قرار بود برای شبکه چهار قائل باشیم؛ یعنی من از این شبکه انتظار ندارم جنس برنامه‌اش از جنس برنامه شبکه نسیم باشد که عنوانش هم شبکه نشاط و سرگرمی است. شبکه‌ای که قرار است شبکه فرهیختگان باشد، طبیعی است باید به موضوعاتی بپردازد که ما را نسبت به آنها عمیق و از این طریق کمک کند تا ما مسیر توسعه را طی کنیم.

دلیل دیگر این است که جامعه ما از مباحثه به دلیل برخی از التهابات اجتماعی و سیاسی چند ساله اخیر به شدت ترسیده است. همانند کسی است که ماهی خورده و مسموم شده است و تا چند سال نمی‌خواهد ماهی بخورد. این جامعه که می‌گویم از مدیران،‌ بخش امنیتی تا مردم عادی در کف کوچه و خیابان را دربرمی‌گیرد. در فعل و انفعالات و کنش و واکنش‌هایی که پس از برخی از مباحثات که اتفاقاً مدیر شبکه هم یکی از نقش‌های اساسی را داشت، در جامعه ما رخ داد جامعه از مباحثه و مناظره هراس دارد و دچار اضطراب است. این موضوع  من را به یاد یک خاطره ورزشی می‌اندازد: حدود 25 -20 سال پیش مدیران ورزشی ما از این هراس داشتند که تیم‌های استقلال و پرسپولیس بازی کنند. در نتیجه چند سالی با بهانه‌های مختلف همانند سرما، نبود داور و ... اجازه نمی‌دانند بازی برگزار شود. بعد از چند سال که بازی برگزار می‌شد، حتماً جنجال داشت و صحنه‌های غیر ورزشی دیده می‌شد. مسابقه تمام نمی‌شد و مجبور می‌شدند رأی کمیته انضباطی را صادر کنند. فکر می‌کنم برای جامعه‌ای که آن شرایط را گذرانده است، یکی از بهترین راه‌ها این است که از طریق طرح مباحثی همچون شعر، آن را ریکاوری کنیم و به سمتی ببریم که با مباحثه آشتی کند تا این اندازه واکنش‌های عصبی در شبکه‌های اجتماعی توأم با توهین نداشته باشد.

فکر می‌کنم تنها راه این است که همان‌طور که برنامه «نقد شعر» در برخی از زمینه‌ها اعتمادی که حتی وزارت ارشاد ما نتوانست کسب کند، جلب و نمره مطلوب کسب کرد، حداقل این که آنتن برنامه شما قطع نشد. من فکر می‌کنم این دلیل محکمی است برای این که مدیران سازمان در کمال اطمینان به تداوم این روند اقدام کنند و این جنس برنامه رونق بگیرد.

اکبری: جناب شکارسری، سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا شعر و ادبیات  به خودی خود مخاطب دارد یا این  رسانه است که باید برای آن  مخاطب جذب کند؟

شکارسری: به نظر من این بهترین سؤالی بود که در طول جلسه مطرح شد. اگر ما زبان را یک رسانه بدانیم، طبعاً آن هنری که ابزارش زبان است، در حکم یک رسانه مطرح می‌شود. سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که وضعیت این رسانه در مملکت ما چگونه است؟ به عنوان مثال تیراژ کتاب‌های شعر در روزگار ما چه میزان است؟ در موفق‌ترین حالت با تیراژهای هزار یا دو هزار و نهایتاً سه هزار و چهار هزار تا روبرو هستیم و متأسفانه بیشتر از این نخواهد شد. پس ما در اولین لایه این ارتباط، یعنی ارتباط بین رسانه شعر و مخاطب، دچار مشکل هستیم. متأسفانه این رابطه خیلی پردامنه نیست. پس از این جهت باید به تلویزیون و رسانه حق داد که چندان به سراغ شعر نمی‌رود؛ چرا که شعر و ادبیات به طور کلی در جامعه ما مخاطب چندانی ندارد. حال اگر بخواهیم از دید مدیران نگاه کنیم، می‌بینیم که وقتی رقبای سرسختی چون خندوانه وجود دارد، عقلانی نیست چنین برنامه‌هایی با این میزان مخاطب تولید شود.

اکبری: به نظر شما این برنامه‌ها رقیب یکدیگر محسوب می‌شوند؟

شکارسری: بله، رقیب محسوب می‌شوند. ساعتی بین 10 -9 مخاطب با این گزینه‌ها مواجه است. از منظر رسانه‌ای بهترین ساعت تلویزیون را می‌خواهید به چه چیزی اختصاص دهید؟ اگر جای مدیران باشید، زمان اوج تماشاگران را به کدام یک از این برنامه‌ها اختصاص می‌دهید؟ در پایان کدام یک از برنامه‌ها بازخورد بیشتری خواهد داشت؟ اینها واقعیت‌هایی در رسانه‌ای به نام تلویزیون است. از این منظر است که می‌گویم اگر تاکنون نبوده است خیلی هم بی‌دلیل نیست. شعر مگر کجای این مملکت است؟ این رسانه مگر چه اندازه مخاطب دارد که پربیننده‌ترین برنامه را در مناسب‌ترین زمان به آن اختصاص بدهند؟ فرض کنید یک پیام در صفحه اینستاگرام آقای گلزار بگذارد و یک صفحه هم آقای دکتر اکرامی‌فر بگذارد که 30 سال سابقه ادبی دارد، کدام بیشتر طرفدار دارد؟ کاملاً مشخص است. باید این نکته را نیز در نظر گرفت.

البته من در ادامه می‌خواهم از ادبیات هم دفاع کنم. به این ترتیب ما در شبکه‌های عادی تلویزیون خیلی انصاف نیست انتظار داشته باشیم از آن چیزی که تا پیش از این بوده است سهم بیشتری در نظر گرفته شود. این به گمان من کم نیست. اگر مناسبت‌هایی دارید از شعر استفاده کنید. شعر در این مملکت رسانه ابزاری بوده است و از مشروطه به این سو رسالت‌های اجتماعی و سیاسی و ... پیدا کرده است. من خیلی اسمش را زینت‌المجالس نمی‌گذارم. این که برنامه‌ای دارید و به مناسبت عاشورا است و بخشی را به شعر عاشورا اختصاص می‌دهید، این به گمان من به معنای زینت‌المجلس تلقی کردن شعر نیست. این توجه به شعر در آن وضعیت است، اما این رابطه یک رابطه دوجانبه است. این که تلویزیون برای تبلیغات خود نیاز به ادبیات دارد، ادبیات هم این نیاز را دارد.

نکته این است که ما به برنامه‌های تخصصی همانند نقد شعر نیاز داریم که فی‌نفسه خود شعر فارغ از موضوع و محتوا توجه کند که جای این دست از برنامه‌ها نیز در شبکه چهار است. حتی پیشنهاد این است که اگر ورزش، یک شبکه دارد چرا ما یک شبکه تحت عنوان شبکه ادبیات نداشته باشیم تا در آن شبکه فارغ از هرگونه مناسبت، موضوع و محتوایی به شعر پرداخته شود؟ جای خالی این شبکه‌ها در رسانه تلویزیون خالی است؛ شبکه‌های تخصصی و شبکه ادبیات منظور است. شبکه چهار بخشی را می‌تواند به ادبیات تخصیص دهد. نمی‌تواند تمام برنامه‌های خود را در زمینه فرهنگی تعطیل کند و به ادبیات بپردازد.

این برنامه یک سکوی پرواز و نقطه آغاز است برای این که راه به این شبکه پیدا کنیم و بخشی از شبکه را به خود اختصاص دهیم. برنامه‌هایی از این دست به توفیقات فراوانی رسیده‌اند؛ به عنوان مثال این برنامه تعدادی از متخصصان را که گمان می‌کردیم با ادبیات معاصر ارتباط ندارند، با آن آشتی داد و این افراد در جلوی چشم بینندگان در این رابطه صحبت کردند و حتی موضع گرفتند. به نظرم این برنامه قشر دانشگاهی ادبیات را با مباحث روز ادبیات آشتی داد.

بیابانکی: در واقع ادبیات داخل دانشگاه را با ادبیات بیرون دانشگاه آشتی داد.

شکارسری: دقیقاً. این کاری بود که صرفاً با برنامه «نقد شعر» به وجود آمد. دیگر این که تلویزیون اگر تا آن روز و قبل از آن تنها از لحاظ محتوایی با شعر مرتبط بود، از این به بعد خود شعر فی‌نفسه و جنس شعر مورد توجه قرار گرفت. این برنامه تلاش کرد فضاهای رسانه‌ای را با بخشی از ادبیات ممیزی شده و نادیده گرفته شده آشتی دهد. این حاشیه‌ها برای همه برنامه‌ها وجود دارد. به یاد دارم در برنامه‌هایی چون چکامه و ... که شرکت داشتم، پیش از برنامه همواره به ما می‌گفتند فلان اسم را نبرید،‌ از این شخصیت چیزی گفته نشود و... .

اکرامی‌فر: شبکه به شبکه هم متفاوت است.

شکارسری: دقیقاً. خوشبختانه من در این برنامه چنین چیزی ندیدم. راجع به چالشی بودن قضیه و بحث و جدل ادبی که در این برنامه اتفاق افتاد جناب آقای بهرامی کاملا درست اشاره کردند، من می‌خواهم به دعوت حساب‌شده از میهمانان در این برنامه اشاره کنم. این که معمولاً این میهمانان با هم هم‌عقیده نبودند، نکته خوبی بود. خود من که در سه چهار برنامه‌ای که حضور داشتم، مجبور می‌شدم از نظرات خودم دفاع کنم. فرهنگ جدل و مباحثه را ذکر کردید و این ایجاد جذابیت می‌کند. مخاطب وقتی می‌بیند این دو بر سر موضوع جنگ می‌کنند، کنجکاو می‌شود. همین کنجکاو شدن مخاطب سبب می‌شود برنامه جذاب شود. به عبارتی می‌خواهم بگویم اگر رسانه‌ها را به دو گروه گرم و سرد تقسیم کنیم، این رسانه در این برنامه به شدت گرم بود.

این دو طرف با مباحثات خود فورانی از اطلاعات را به سمت مخاطب جاری می‌کردند. از این جهت تلویزیون که به گمان من یک رسانه گرم است، به اوج گرمای خود می‌رساند چون مخاطب گاهی میخکوب می‌شد تا نتیجه مباحثه را ببیند. شاید به این دلیل بود که در چند برنامه‌ای که حضور داشتم، خیلی تماس مخاطب نداشتیم. دوستان باید بگویند آمار چگونه است، ولی احساس می‌کردم بحث‌ها خیلی تخصصی و خاص بین دو گروه مطرح و مخاطب مجذوب رسانه شده و در حال اطلاعات‌گیری است. این جریان یک طرفه است و از برنامه به سمت مخاطب و نه برعکس جریان دارد.

اکبری: به نظر می‌رسد باید بپذیریم که چنین برنامه‌هایی که به صورت تخصصی به ادبیات می‌پردازد، در جامعه ما که مطالعه بسیار اندک است چندان طرفدار نداشته باشد. به نظر شما  باید چه کرد که این مخاطب جذب شود؟ به نظر من برنامه‌ساز فرهنگی یک قدم عقب‌تر از برنامه‌ساز ورزشی است، برنامه‌ساز ورزشی مخاطب بالقوه خود را دارد ولی برنامه‌ساز فرهنگی باید مخاطب خود را پیدا کند. در این فعالیت‌های صداوسیما در چند سال اخیر می‌بینیم که حداقل امکان جذب مخاطب به صورت سطحی‌تر وجود دارد. برنامه مشاعره مخاطب درخوری دارد. برنامه قندپهلو هم مخاطب قابل توجهی داشت. به نظر من اینجا مشکلی وجود دارد؛ یعنی ما می‌توانیم مخاطب خوب و قابل توجه را جذب کنیم، ولی نمی‌توانیم آن را به سمت برنامه‌های تخصصی چون نقد شعر سوق دهیم. مثلا الان بیش از 10 سال است که برنامه مشاعره پخش می‌شود، اما سازندگان آن کمترین تلاشی برای عمیق‌تر  شدن این برنامه نداشته‌اند. از اول فقط مشاعره بوده و امروز هم مشاعره است.

اکرامی‌فر: آن برنامه اصلاً ادبیات نیست.

اکبری: ربطی به ادبیات ندارد اما می‌تواند زمینه‌ساز باشد. می‌تواند یک ربع از برنامه خود را به اطلاعات ادبی اختصاص دهد. می‌تواند یک شاعر معرفی کند.

انصاری: به نکته مهمی اشاره کردید. مشکل اساسی برنامه نقد شعر همین است.

اکبری: حداقل یک مخاطب از مشاعره و قندپهلو بیننده برنامه آقای بیابانکی هم بشود یک مخاطب است.

شکارسری: درست می‌فرمایید. حالا بگذارید بنده هم مثالی بزنم. ما یک ساعت برنامه داریم که حدود 15 -10 دقیقه به پلی‌بک‌ها و ... طی می‌شود. 45 دقیقه می‌ماند و در این چند برنامه‌ای که من رفتم موضوع یکی شعر سپید بود. ما قرار بود در 45 دقیقه راجع به تاریخ 80 ساله شعر سپید صحبت کنیم.

اکبری: نقدی که می‌توان به این برنامه داشت همین است.

شکارسری: من می‌گویم واقع‌بینانه باید به این برنامه نگاه کرد. کارکرد این برنامه‌ها طرح سؤال است. به همین خاطر است که اگر مخاطب با چشمان باز نگاه می‌کند، خیلی نباید نگران و ناراحت بود. ما با این مباحث طرح سؤال می‌کنیم. نمی‌خواهم در 45 دقیقه تمام مشکلات و مباحث ترانه موجود را بررسی کنیم.

اکبری: شما می‌خواهید مخاطب خود را آشنا کنید تا بعد از خاموش کردن تلویزیون درگیر این موضوع باشد.

شکارسری: این برنامه طرح سوال می‌کند.

اکرامی‌فر: جنس مخاطب این برنامه مخاطب خاص است. جنس مخاطب در آن برنامه‌هایی که نام بردید، مخاطب عام است.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران