برجامِ نفتی
در حالی این روزها چشم انداز مثبت و رضایتبخشی پیش روی قیمت جهانی نفت ترسیم نمی شود که نفت کماکان نخ تسبیح اقتصادمان است و بنظر می رسد ره آورد مذاکرات هسته ای تاکنون برایمان، تنها "برجامی نفتی" بوده است.
"تحسین جهش سریع صنعت نفت در پسابرجام"؛ شاید این مورد تنها و یا این که نزدیک ترین موضع برجامی رئیس جمهور کشورمان پس از انتخاب دونالد جان ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده باشد، که در چند روز گذشته در مراسم بهرهبرداری از طرحهای توسعه میادین نفتی غرب کارون از سوی وی مطرح شده است.
به گفته حسن روحانی "هیچکس فکر نمیکرد ایران در عرض چند ماه بتواند تولید نفت خود را به پیش از زمان تحریم برساند و در واقع، صنعت نفت ایران در پسابرجام شگفتآور ظاهر شد".
رئیس دولت یازدهم همچنین با بیان اینکه برجام یعنی هوای جدید و فضای جدید، خاطرنشان کرده که باید از این فضا و باز شدن درهای کشور استفاده کرد. فضایی که به گفته او، در زمان مذاکرات هستهای بار اصلی به ثمر رساندن آن بر دوش وزارت خارجه بوده و یکی از بخشهایی هم که از فضای پس از برجام بهرهگیری خوبی داشته، وزارت نفت بوده است.
روحانی همچنین در ادامه سخنان خود گفته همانطور که برجام اعجاب قدرتها را برانگیخت، پس از برجام هم صنعت نفت اعجاببرانگیز شد؛ چرا که خیلیها تصور نمیکردند در عرض چند ماه تولید نفت به شرایط پیش از تحریم بازگردد و مهمتر از رشد تولید نفت هم این است که شرکتهای بزرگ نفتی خارجی به ایران آمدند.
این اظهارات در حالی از سوی رئیس دولت یازدهم مطرح می شود که میزان تولید نفت کشور در دوران تحریم به 2 میلیون و 800 هزار بشکه کاهش یافته بود و حالا این روزها بر اساس اعلام اوپک، تولید نفت ایران به مرز ٤ میلیون بشکه نفت در روز نزدیک شده است. با این وجود بیژن زنگنه، وزیر نفت اعلام کرده است که ایران به این رقم بسنده نکرده و تا سال 2018 تولید روزانه نفت کشور را به 5.7 میلیون بشکه در روز خواهد رساند.
بر این اساس باید گفت سوت پایان مارتن نفس گیر و پر حاشیه مذاکرات هسته ای در حالی پس از دوازده سال حدود یک سال پیش در چنین روزهایی کشیده شد که این روزها معماها و مشکلات بیشماری همچون مراودات بین الملی پولی و سوئیفت و به گفته مسئولین بدعهدی طرف مقابل مانع اجرای کامل برجام و برداشته شدن تحریم ها شده است.
تحریم هایی که به گفته دوست و دشمن اقتصاد کشور را نشانه گرفته است؛ اقتصادی که متاسفانه با گذر سالهای سال و علم به این که باید از نفت جدا شود کماکان وابستگی محکمی به نفت یا همان طلای سیاه دارد و بالا پایین رفتن قیمت جهانی آن همچنان نبض اقتصادمان را دچار اختلال می کند.
با وجود این، خوشبختانه در حالی در شرایط پسابرجام شرایط قیمت جهانی نفت به تعادل رسیده و از سوی دیگر تولید و صادرات نفت ایران بیشتر شده است که گویا کماکان برنامه ویژه ای برای دل کندن از اقتصاد نفتی و در پی آن اقتصاد دولتی نداریم. اقتصادی که به دلیل نفتی بودنش، با نسیم تعیین تکلیف انتخابات آمریکا هم به معمای "برجامِ ترامپ" فکر می کند؛ غافل از این که باید همه پاسخ ها و راه حل های مشکلاتش را در اتکا و اعتماد به تولید و توان داخلی که تحقق شعار اقتصاد مقاومتی است جستجو کند.
به هر حال این روزها "نفت" کماکان بازیگر اصلی اقتصاد سراپا دولتی ماست و این که در شرایط پسابرجام دستکم حال و احوال تولید و صادرات نفت کشور بهتر شده است و از این بابت خیالمان قدری راحت است نباید گله مند بود؛ اما نباید هم فراموش کرد که تولید و فروش نفت نیز تنها هدفی نیست که در مدت این سالها به دنبال آن بودیم و باید از شرایط پسابرجام در راستای افزایش توان و تولید داخلی استفاده کنیم.
بر این اساس بنظر می رسد تسهیل صادرات غیرنفتی یکی از مواردی است که باید به آن توجه بیشتری کنیم و با اقداماتی چون تصویب و اجرای قوانین و مقرراتی که از بخش خصوصی و بخش داخلی حمایت می کنند، صادرات غیرنفتی خود را افزایش دهیم.
از سوی دیگر یکی از موضوعات پراهمیت در دوران پسابرجام موضوع ورود سرمایه خارجی به کشور است که در صورت رفع محدودیتهای بین المللی مواردی چون رکود سنگین حاکم بر اقتصاد کشور، مشکلات مربوط به برخی صنایع از جمله نرخ خوراک و بهره مالکانه، دخالت دولت در اقتصاد و عدم اجرای صحیح سیاست خصوصی سازی، نبود بخش خصوصی قدرتمند در اقتصاد، نرخ بالای تسهیلات بانکی، چند نرخی بودن ارز، قدیمی بودن تکنولوژی و مستهلک بودن دستگاهها و ضعف های مدیریتی می تواند به عنوان موانع جدی برای حضور گسترده خارجی ها در اقتصاد کشورمان مطرح باشد.
با همه این تفاسیر در حالی این روزها چشم انداز مثبت و رضایتبخشی پیش روی قیمت جهانی نفت ترسیم نمی شود که نفت کماکان نخ تسبیح اقتصادمان است و بنظر می رسد ره آورد مذاکرات هسته ای تاکنون برایمان، تنها "برجامی نفتی" بوده است.
برجامی که نفتی بودنش و دلخوش کردن به فروش نفت و خرج مخارج عمومی کشور کردنش خبر چندان خوشی برای اقتصادمان نخواهد بود، مگر این که از این فرصت برای خانه تکانی در اقتصاد و دل کندن از اقتصاد نفتی و دولتی استفاده کنیم؛ والا از موحبات "طلای سیاه" در آینده، تنها سیاهی برایمان برجای خواهد ماند!
* مهدی حاجی وند
انتهای پیام/