«بیمه» درد بیدرمان توانبخشی
مدیرکل توانبخشی هلالاحمر میگوید: در تمام دنیا خدمات توانبخشی قطع عضو، تحت پوشش بیمه است.خدمات توانبخشی قطع نخاع و دیگر خدمات نیز از پوشش بیمهای برخوردارند، اما در ایران فقط فیزیوتراپی بیمه است. بنابراین درد اصلی توانبخشی، «بیمه» است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روی میز، اوراق زیادی قرار دارد و پروندههایی؛ اطراف اتاق هم، زونکنهایی به رنگ مشکی، دیده میشود. اوراق، پرونده و زونکنهایی که به احتمال، در زمینه اقدامات مربوط به توانبخشی به کار خواهد آمد؛ اتاق مدیرکل توانبخشی هلالاحمر، به قاعده باید همین شکل را داشته باشد.
دکتر پیمان پیشگاهی - مدیرکل توانبخشی هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران است. ظهر یکی از روزهای پاییزی، در اتاق کارش نشستیم و با او در زمینه خدمات توانبخشی و گرفتوگیرهای آن، گپ زدیم. سوالاتی مطرح میشد و او پاسخ میداد اما آنچه از لابهلای پاسخهایش میشد فهمید، اعتقادی است که به کار گروهی و تخصصی در زمینه خدمات توانبخشی دارد.
پیشگاهی وقتی پرسشها و پاسخها تمام شده بود، این را هم گفت که کلینیک تخصصی «توانبخشی سکته مغزی» را بیش از یک ماه است به صورت «آزمایشی» راهاندازی کردند که هنوز آغاز به کارش، رسانهای نشده است. دلیلش را که پرسیدیم، گفت: نخواستیم در مرحله آزمایشی کار رسانهای شود، چون این امکان هست که هجوم اربابرجوع باعث شود نتوانیم به همه؛ خدمات ارائه کنیم. پیشگاهی تأکید داشت که همه باید دستبهدست هم بدهیم تا مطالبه «توانیابان» در زمینه تحت پوشش بیمه قرار گرفتن خدمات توانبخشی، محقق شود. به گزارش هلال احمر در ادامه، مشروح پاسخهای پیمان پیشگاهی، مدیرکل توانبخشی جمعیت هلالاحمر به سوالات خبرنگار ما، آمده است:
س: معاونت بهداشت، درمان و توانبخشی هلالاحمر، برنامهای دو روزه با عنوان «نشست مشورتی نقش معلولیت در برنامههای هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران» با همکاری کمیته بینالمللی صلیبسرخ برگزار کرد. این برنامه اساساً دنبال چیست و قرار است با برگزاری چنین نشستهایی، چه اتفاقی رخ دهد؟
پیشگاهی: برنامهای که از آن صحبت شد، برنامهای چند ساله است که میخواهد ببیند معلولان چگونه میتوانند تواناییهای خود را در جامعه به دست آورند و چطور میشود کاری کرد که همه برنامههای کشور شامل این افراد در جامعه نیز بشود. شمولی که هم در زمان معمول برابری استفاده از فرصتهای شغلی و فرصتهای دیگر اجتماع برای معلولان وجود داشته باشد و هم در زمان خاصی مثل حوادث و سوانح برای افراد جدیدی که دچار این محدودیتها میشوند، بتواند فرصتهای برابر ایجاد کند. در این زمینه، هلالاحمر ایران پیشنهاددهنده این موضوع بود و پیگیریهای بعدی را هم انجام داد. سال گذشته میلادی، این موضوع در گردهمایی جمعیتهای جهان که در محل مقر بینالملی صلیبسرخ در ژنو برگزار شد، به تصویب رسید و در برنامههای جمعیتهای هلالاحمر و صلیبسرخ جای گرفت. برنامهای که از برگزاری آن سوال شد، نخستین نشست ما بود که از کارشناسان داخلی و خارجی، برای حضور در آن دعوت به عمل آمد.
س: کارشناسان خارجی مدعو در این نشست مشورتی شامل چه گروهی بودند؟
پیشگاهی: کارشناسان خارجی همان افرادی هستند که در کمیته بینالمللی صلیبسرخ فعالیتهای توانبخشی را پیگیری میکنند یا افرادی در نهادهای بینالمللی دیگر که در ایران نمایندگی دارند، مثل سازمان ملل متحد، یونسکو و... ما مهمانهایی دیگر هم داشتیم که مسئولان داخل و بیرون جمعیت بودند و سازمانهای مردمنهادی که خودشان از معلولان تشکیل شدهاند؛ نمایندگانی از تمام نهادهای دولتی ذیربط در این مسأله و اعضای هیأت علمی دانشگاه را نیز دعوت کردیم تا بتوانیم راهکار خوبی برای ادامه فعالیتهای خود پیدا کنیم. بههرحال جمعیت هلالاحمر، پایهگذار خدمات توانبخشی ایران بوده است و ٤٥سال پیش برای نخستینبار واحدهای توانبخشی را پایه گذاشت و امیدواریم در سایر فعالیتها در بخش توانبخشی جسمی، کماکان پیشتاز بمانیم.
س : کمی از برگزاری این برنامه فاصله بگیریم و به موضوعات اساسیتر توانبخشی برگردیم. وقتی با توانیابان در زمینه ارایه خدمات صحبت میشود، چند گلایه دارند، این گلایهها بهطور قطع همهاش به هلال احمر برنمیگردد؛ اما گفته میشود حوزه خدمات توانبخشی، زمینهای است که هماهنگی بین دستگاههای ذیربط توانبخشی در آن وجود ندارد. توانیابان میگویند در این حوزه، هلالاحمر مستقل عمل میکند، بهزیستی برای خودش کاری انجام میدهد و بنیاد جانبازان هم از این دو مجزاست. وزارت بهداشت هم همینطور! گفته میشود این دستگاهها، طی این سالها، هیچوقت با هم هماهنگ نشدهاند. این نقد را میپذیرید؟
پیشگاهی: ببینید! در زمینه ارائه خدمات توانبخشی، بهطور نانوشته تقسیم کار و هماهنگیهایی وجود دارد، به این معنا که هلالاحمر در بخش توانبخشیهای جسمی کار میکند و بودجهای که دارد نیز مربوط به همین بخش است و فقط به معلولان جسمی و حرکتی میپردازیم.
سازمان بهزیستی در بخش توانبخشیهای اجتماعی و شغلی فعالیت میکند و وظیفهای در این زمینه دارد که ما در آن حوزه کمتر ورود میکنیم. اما اصل این نقد، کاملا درست و بجاست. اگر قرار بر نگاه کلان به ماجرا باشد، وزارت بهداشت بهعنوان یک نهاد حاکمیتی مسئول سلامت مردم است و یک بخش از حوزه سلامت نیز حوزه توانبخشی است. در سالهای گذشته این زمینه در برنامههای سلامت، خیلی پررنگ نبوده؛ اما برای نخستین بار در این دولت موضوع بهطور ویژه دنبال شده و وزیر بهداشت یک مشاور توانبخشی برای خود انتخاب کرده که آقای دکتر جغتایی است.
یکی از وظایف اصلی که آقای وزیر برعهده وی گذاشته، ایجاد همین هماهنگی است که گفته شد و انصافاً آقای دکتر جغتایی در این مسیر خیلی تلاش کردهاند و جلسات زیادی با هلالاحمر، بهزیستی و... گذاشتند و موارد زیادی مصوب شد. تمام این تلاشها در این مسیر بوده و هست که این سازمانها با هم هماهنگ شوند و حرکتهای موازی انجام ندهند تا در نهایت همه بتوانیم مکمل هم باشیم و با هم کار کنیم. بههرحال این نقیصه، نقیصه بزرگی است که یکی از دلایلش این است که کارگروهی هم خیلی در ایران جا نیفتاده است. ایجاد هماهنگی کاری سخت است و اگر قرار باشد هماهنگی کامل ایجاد شود، زمانبر خواهد بود، اما به نظرم مسیری که در این دوسال انتخاب شده، طوری بوده که ما را به هم نزدیکتر کرده است.
س: خدمات توانبخشی که شما با آن درگیر هستید، خدماتی گران، طولانی مدت و فاقد پوششهای بیمهای است. اگر کسی نیاز به خدمات توانبخشی داشته باشد باید مدت زیادی از این خدمات استفاده کند. بهعنوان نمونه در خدمات دندانپزشکی، یک بار دندان را میکشند یا پر میکنند و کار تقریباً تمام است، اما در حوزه توانبخشی نیازمندان ماهها و سالها باید از این خدمات استفاده کنند. آنطور که آمارها هم میگوید، افراد نیازمند این خدمات نیز معمولا از گروههای آسیبپذیر هستند و حتی اگر در خانوادهای متوسط نیاز به این نوع خدمات باشد هزینهها چنان است که خانوادهها دچار مشکل میشود و هیچ بعید نیست گرفتار فقر شوند. با این توضیح هلالاحمر کاری در این زمینه انجام داده است؟
پیشگاهی: من خوشحالم که این سوال شد. همین سوال نشان میدهد که درد تا حدودی شناخته شده است و صد درصد مسائلی که گفته شد درست و از موضوعات اساسی این حوزه است. ما جزو معدود کشورهایی هستیم که خودمان را عقبافتاده نمیدانیم، اما در توانبخشی کار خاصی هم نکردهایم. درحال حاضر درد اصلی ما در این زمینه، «بیمه» است. خانوادههایی که درگیر معلولیت هستند، مطابق آمارها، خانوادههای ضعیف جامعه هستند. در این زمینه، خدمات گران است و همان مقدار توانایی اقتصادی هم که خانوادهها دارند، در زمان معلولیت از دست میرود. ما در جمعیت هلالاحمر در حد توان، در این زمینه کار میکنیم، بهطور مثال تعرفههای خدمات ارایه شده از سوی هلالاحمر، قابلمقایسه با تعرفههای خارج از هلالاحمر نیست، اما همین تعرفههای ارزان (نسبت به قیمتهای بیرون)، برای مددجو بسیار سنگین و تأمین آن بسیار سخت است.
در این زمینه کاری که انجام میشود این است که بخشی از هزینه را جبران میکنیم و سعی کردیم بسیاری جاها یارانه بدهیم، طوری که قیمت تمامشده خدمات و کالاها، بسیار بیشتر از آن است که به معلولان میدهیم. البته این وظیفه ما است، اما چاره اصلی کار به این شیوه نیست، بلکه باید «بیمه» پای کار بیاید.
در تمام کشورهای دنیا، خدمات توانبخشی قطع عضو، تحت پوشش بیمه است. خدمات توانبخشی قطع نخاع و دیگر خدمات اینچنینی هم از پوششهای بیمهای برخوردارند، اما در ایران تنها خدمتی که بیمه پوشش میدهد، فیزیوتراپی است. درحالیکه فیزیوتراپی هزینه آنچنانی برای بیمار ندارد، زیرا جزو ارزانترین خدمات است. چیزی که بیشتر بیماران را اذیت میکند در زمینه خدمات توانبخشی قطع عضو و بیماریهای خاص است. بیماران سکته مغزی، قطع عضو و عقبافتادگی ذهنی مثل تمام دنیا باید از پوششهای بیمه مناسب برخوردار شوند. وزارت بهداشت با همکاری سازمانهای ذیربط از جمله هلالاحمر، پروژههایی تهیه کرده و گفته است که نتیجه را به شورایعالی بیمه خواهد برد. از مسئولان وزارت بهداشت هم شنیدم که آقای وزیر گفتهاند از این موضوع حمایت خواهند کرد.
س: حمایتها در چه قالبی است؟
پیشگاهی: براساس همان طرحی که گفتم و قرار است به شورایعالی بیمه برود، قرار بر این شده است که پنج درگیری اصلی که نیاز به توانبخشی دارد، تحت پوشش بیمه قرار گیرند. مثلا بیماریهای منجر به قطع عضو که شامل ارتز و پروتز است، سکته مغزی، فلجمغزی کودکان و ..؛ اگر این اتفاق رخ دهد، گام بسیار مهمی است.
س: در حوزه خدمات توانبخشی غیر از این مشکلات (گرانی خدمات، فقدات پوشش بیمهای و ...)، مشکلات دیگری هم وجود دارد؟
پیشگاهی: بله. مشکلات دیگر غیر از آنچه گفته شد هم هست، اما عمده مشکلات همین است؛ بهویژه بیمه؛ بهعنوان نمونه ما در ارتز و پروتر بیش از سایر نهادها کارکردهایم، قدیمیترین نهاد در این حوزه هستیم و تجربیات خوبی هم داریم. در این زمینه، تکنولوژیهای بسیار خوبی در دنیا وجود دارد و مورد استفاده قرار میگیرد، اما ما از تکنولوژیهایی استفاده میکنیم که بهروز نیست.
س: چرا؟
پیشگاهی: بازهم موضوع، گرانی این تکنولوژیهاست. ما، هم علم و هم توان استفاده از این تکنولوژیها را داریم، اما اگر آنها را بیاوریم، کسی از عهده هزینههایش برنمیآید. اگر بخواهیم محاسبهای کلی داشته باشیم، شاید ٢ تا ٣ درصد از معلولان بتوانند هزینههای گزاف را برای استفاده از پروتز پیشرفته بپردازند.
س: قاعدتا باز هم موضوع به بیمه برمیگردد، درست است؟ کاری در این زمینه میشود کرد یا شما کاری انجام دادهاید؟
پیشگاهی: درست است؛ اما ما چند کار برای این موضوع در دست اجرا داریم؛ اول همین موضوع «بیمه» است که باید مثل همه جای دنیا، این هزینهها را پوشش دهد. این جزو حقوق معلولان در جوامع پیشرفته است و به همین دلیل معتقدم همه ما، در حق معلولان کوتاهی کردهایم و ادامه آن نیز کوتاهی بیشتر است. دوم، انتقال تکنولوژی و بومیسازی تکنولوژیهای پیشرفتهاست، این اقدام قطعا هزینهها را کاهش میدهد. ما در این زمینه با مراکز پژوهشی در دو دانشگاه بزرگ کشور و چند مرکز دانشبنیان، قراردادهایی منعقد کردیم که در زمینه ساخت قطعات پیشرفته، کار میکند. البته این چیزی نیست که بگوییم 2 ماه دیگر به نتیجه میرسد، قطعا این پروژهها چندسال زمان میبرد اما آغاز شده است. بههرحال باز هم تأکید میکنم تا مشکل بیمه در این زمینه حل نشود، مشکلات معلولان در جای خودش باقی خواهد ماند.
س: در حوزه خدماتدهی به توانیابان، همه چیز مشخص است. همین حرفهایی که من و شما زدیم، مشکل کار را مشخص میکند و قاعدتاً مسیر حل مشکل هم مشخص است؛ «بیمه». اما یک بخش نظری هم در این میان وجود دارد، یعنی اگر قرار باشد مشکلات این بخش از شهروندان حل شود، باید باوری در میان تمام مسئولان شیوع پیدا کند تا توجه کافی به این مشکلات معطوف شود. وقتی در این زمینه، با برخی از کارشناسان حرف میزنیم از معلولیت شهر صحبت میکنند؛ احتمالا هم منظورشان این است که شهرهای ما برای بهرهبرداری توانیابان، مناسب نیستند. کارشناسان معتقدند ما شهرهای فشلی داریم که معلولان حتی اگر بخواهند، به خوبی نمیتوانند در جامعه حاضر و فعال شوند. نمیتوانند در خیابان به خوبی راه بروند و نقلوانتقالشان در شهر بهراحتی انجام نمیشود. با این توضیحات آیا در زمینه نظری، با سایر دستگاهها صحبت کردهاید؟ مثلا با شهرداری یا سازمان نظام مهندسی ساختمان؟ اصلا کارگروهی در این زمینه وجود دارد که مثلا بگوید ظرف 5 سال آینده این اتفاقات باید در حوزه شهری بیفتد؟
پیشگاهی: بله. این اقدامات خیلی زیاد بوده و ما با سازمانهایی که نام بردید، نشستهای مشترک (هم در وزارت بهداشت، هم در بهزیستی و هم در ...) زیادی داشتهایم. ما مکررا با شهرداری جلسه داشتیم و انصافا هم، در سالهای گذشته شهرداری اقدامات خوبی انجام داده است. نمیتوانیم بگوییم شهر مناسبسازی شده، چون فاصله زیادی با مناسبسازی داریم، اما اتوبوسهای شهری، ایستگاهها، رمپهایی که در آن کار گذاشتهاند یا بخشنامههایی که دولت صادر کرده و در ساختمانهای دولتی زمینه تسهیل رفتوآمد کسانی که نقصان جسمی دارند، فراهم آمده، کارهای خوبی است که انجام شده، اما تکمیلش زمان میبرد. این جلسات سالهاست ادامه دارد و این موضوع نیز سالهاست مطرح است و چیز جدیدی نیست. حرف درباره این موضوع زیاد زده شده و اقداماتی هم انجام شده، اما جا برای کار بسیار زیاد است.
س: اگر قرار باشد پایان کار را به این بحث جمعبندی کنیم که نیازهای امروز توانبخشی چیست، بر آنچه گفته شد، چه میتوان اضافه کرد؟ وظیفه مردم، مسئولان و حتی ما بهعنوان رسانه در این زمینه چیست، چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
پیشگاهی: مطلب درباره معلولان خیلی زیاد است. من بهطور ویژه درباره قطععضویها حرف میزنم. کاری که الان درحال انجام آن هستیم و نتایج ابتدایی آن هم استخراج شده، بحث تخصصیسازی توانبخشی است. این تخصصیسازی کمتر در جامعه ما مورد توجه قرار گرفته است. مثال میزنم: عرف در جامعه برای یک مریض سکتهمغزی ما این است که بعد از بستری (بسته به وسعت سکتهمغزی) بین دو روز تا دو ماه در بیمارستان میماند و چند جلسه فیزیوتراپی هم برایش مینویسند، بعد هم میگویند برو دنبال کارت. در این شیوه درمانی، موضوع اصلی که میماند این است که تعداد بسیار زیادی این مریضها، به زندگی عادی قبل برنمیگردند، در صورتی که در دنیای امروز، بیش از 90 درصد کسانی که سکتهمغزی میکنند به زندگی عادی برمیگردند؛ این یعنی اینکه کار ما ایراد دارد. ما اینها را بررسی کردیم و دیدیم سکتهمغزی فوقالعاده زیاد شده، به همین دلیل پروژهای را در کشور آغاز کردیم و خوشحالم بگویم حدود یک ماه است که کلینیک تخصصی «توانبخشی سکتهمغزی» را بهصورت آزمایشی شروع کردهایم. البته خبر آغاز به کار کلینیک را رسانهای نکردیم به خاطر اینکه شاید هجوم مریض باعث میشد نتوانیم پاسخگوی همه در فاز آزمایشی باشیم.
نکته قابل تأکید این است که تیم توانبخشی قویای در این زمینه کار میکنند. تیم تخصصی توانبخشی شامل طب فیزیکی توانبخشی، کاردرمان، فیزیوتراپ، نرولوژیست و افرادی که در این زمینه مطالعات خیلی خوبی داشته و سالهایسال تجربه کاری قوی دارند، است. کارشناس تغذیه، گفتار درمان، روانشناس و تمام کسانی که در سکتهمغزی دخیلاند، به صورت تیم ورک و مشترک کار میکنند؛ تصمیم میگیرند، شرایط مریض را بررسی و در نهایت اقدام میکنند. «گاید لاینها» (روشهای استاندارد درمانی) برای درمان کاملاً مشخص است؛ در این نوع توانبخشی ما با مریض، قدمبهقدم جلو میرویم و امیدواریم نتیجه خوبی هم بگیریم. مثل همین موضوع، در بیماریهای دیگر هم در دستور کار است و در 6 رشته توانبخشی که یکی از آنها سکتهمغزی است، کارهایی در دستور انجام داریم. مثلا در زمینه توانبخشی سوختگی، ام.اس، آلزایمر، کمبینایی و سرطان. بحث توانبخشی در سرطان بسیار جدی است.
اینهایی که گفته شد (یا مثلاً در توانبخشی قلبی)، هیچکدام در کشور به این شیوه توانبخشی متشکل از تیم تخصصی، کار نشده و وجود ندارد. ما کار را آغاز کردیم و در سال آینده توسعه این کلینیکها را در تهران و افزایش آنها را در سطح مراکز استان خواهیم داشت. امیدواریم در سال 96 بتوانیم در مرحله نخست، این اقدامات را در استانها افزایش دهیم، این نکته مهمی است که هلالاحمر به شدت دنبال آن است. البته وزارت بهداشت، هم همکارهای خوبی داشته و هم مشوق ما بوده و مثلا در زمینه مسائل قانونی، حمایت و کار را تسهیل کرده که جای تشکر دارد. این را بهعنوان خواهش، توصیه یا هر چیزی که موثر باشد میگویم که مشکل اصلیمان بیمه است و تأکید میکنم همه ما، هم ما در هلال، هم دوستان در وزارت بهداشت، بهزیستی و... و هم شما در رسانهها، باید کاری کنیم که جامعه معلولان متوجه شود چه حقوقی دارد؛ حقوقش را بشناسد و همه دستبهدست هم بدهیم تا مطالبه بحقی که این جامعه از بیمهها دارند، برآورده شود.
اگر بخواهیم محاسبهای کلی داشته باشیم، شاید 2 تا 3 درصد از معلولان بتوانند هزینههای گزاف را برای استفاده از پروتز پیشرفته بپردازند، تیم تخصصی توانبخشی شامل طب فیزیکی توانبخشی، کاردرمان، فیزیوتراپ، نورولوژیست و افرادی که در این زمینه مطالعات خیلی خوبی داشته و سالهایسال تجربه کاری قوی دارند، است. کارشناس تغذیه، گفتار درمان، روانشناس و تمام کسانی که در سکتهمغزی دخیلاند، به صورت گروهی و مشترک کار میکنند؛ تصمیم میگیرند، شرایط مریض را بررسی و درنهایت اقدام میکنند. «گاید لاینها» (روشهای استاندارد درمانی) برای درمان کاملا مشخص است؛ در این نوع توانبخشی ما با مریض، قدمبهقدم جلو میرویم و امیدواریم نتیجه خوبی هم بگیریم.
در زمینه ارائه خدمات توانبخشی، بهطور نانوشته تقسیم کار و هماهنگیهایی وجود دارد، به این معنا که هلالاحمر در بخش توانبخشیهای جسمی کار میکند و بودجهای که دارد نیز مربوط به همین بخش است و فقط به معلولان جسمی و حرکتی میپردازیم. سازمان بهزیستی در بخش توانبخشیهای اجتماعی و شغلی فعالیت میکند و وظیفهای در این زمینه دارد که ما در آن حوزه کمتر ورود میکنیم
موضوع، گرانی تکنولوژیهاست. ما، هم علم و هم توان استفاده از این تکنولوژیها را داریم اما اگر آنها را بیاوریم، کسی از عهده هزینههایش بر نمیآید. اگر بخواهیم محاسبهای کلی داشته باشیم، شاید 2 تا 3 درصد از معلولان بتوانند هزینههای گزاف را برای استفاده از پروتز پیشرفته بپردازند.
انتهای پیام/