مرحوم دولابی: اول بشارت، بعد انذار
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: پیامبر(ص) وقتی آمد بشارت آورد. وجودش بشیر بود. اول بشارت، بعد انذار. انذار همان لولوست. آیا پدر همین کار را نمیکند؟ اول بشارت میدهد که اگر فلان کار را بکنی این طور میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: احکام و اوامر الهی، شغل خدا و پیامبر(ص) و امام(ع) است،به من و شما که رسید اسمش احکام شده است. مسئولیت نیست. لفظ مسئولیت هم صحیح نیست. یعنی چه که مسئولیم، مسئولیم؟ شما کجا مسئولید؟ سوال از ولایت میشود نه از کارهای کوچک و بزرگ و بالا و پایین که چه کسب کردیم. خدا از نفسِ ولایتِ امیرالمومنین(ع) از ما سوال میکند، که آن را کجا مصرف کردهایم. آیا برای خدا و پیامبر(ص) و امام(ع) گِل آب گرفتهاید؟ که همه شما آنجا گِل آب گرفتهاید، یعنی آنها را قبول کردهاید. به جز آن، دیگر مسئولیت یعنی چه؟ یعنی باب مزاجت و به اختیارت و به اندازه قدرتت. به این اندازه از تو کار میخواهند. بلکه وجدانت خودش کار میکند و لازم نیست کسی به شما تحمیل کند. مگر میشود کسی شخص دیگری را دوست داشته باشد و قبول داشته باشد و در حقِّ او کوتاهی کند؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ یا نشناختهایم و یا بد متوجه شدهام. خداوند یک کلام فرموده است که این راه و این چاه شماست. اگر نکنید به عذاب میافتید. راست است، آدمی اگر فرمان نبرد چرک میماند و به عذاب میافتد.
همهاش از عذاب برای ما گفتهاند، از زیباییهای او نگفتهاند. او این لولو را نام برد تا آن کار را انجام بدهم. حالا لولو از خودِ کار، بزرگتر شده است. خواستم بچه را بترسانم که فرمان ببرد، غذا را بخورد، دارو را بخورد، بچه چنان از لولو ترسید که مُرد. جهنّم را خدا برای مومنین، لولو کرده است. نمیبینی وَالَّذینَ کَفَروُا؟ اگر فرمان را نبردی، اگر قدر نماز را ندانستی، اگر لذت نماز را نبردی، بینماز میمانی. آن وقت چرک و کثیف میشوی. اسم آن را خدای مهربان، لول گذاشت. چطور مربّی من وقتی که بچه هستم برایم لولو درست میکند، میگوید لولو میآید و تو را میخورد. بعضیها را هم دیدم که از بس لولو را بزرگ کردند بچه را ضعیف کردند. رنگ و روی بچه زرد شده است و ترسیده است. اول او را غذا بده تا جان داشته باشد فرمان تو را ببرد، اگر فرمانت را نبرد اسم لول را ببر. آیا از همان اول دم از لولو میزنی؟ خوب این بیچاره هم از گوشه و کنار در میرود، چون غیر لولو چیزی ندیده است.
پیامبر(ص) وقتی آمد بشارت آورد. وجودش بشیر بود. اول بشارت، بعد انذار. انذار همان لولوست. آیا پدر همین کار را نمیکند؟ اول بشارت میدهد که اگر فلان کار را بکنی این طور میشود. اگر نکنی آن وقت... گفت: این جور که این آقا با شما سر میکند دیگر «اگر» او لازم نیست، دیگر لولو لازم نیست، از بس مهربان است. آیا نمیدانی مهربانی از خدا و ائمه(ع) چقدر تنزیل شده است تا به مهربانی پدر و مادر رسیده است، با این حال نیمه شب از خواب بلند میشود و به بچه شیر میدهد. او را بغل میگیرد و به سینه چپش میچسباند. به من هم فرموده است وقتی که مکه میآیی طرف چپ بدنت را طرف خانه کن. مادرها هم عادت دارند و خدا به آنها تعلیم کرده است که سربچه را طرف قلبشان میچسبانند. آن وقت در خارج درس میخوانند و مییابند که اگر سر بچه این طرف باشد از نفس مادر، استراحت میکند. حال آنکه مادران شیعه ذاتاً این طورند و کسی این را به آنها یاد نمیدهد. حتی مادر بزرگ یاد او نمیدهد. مادر، خودش بلد است که آنجایی که هم جگر خودش و هم جگر بچهاش خنک میشود طرف چپ است. از یک طرف، بچه گریه را دم میدهد و پی قلب میگردد و از یک طرف، مادر این طور راحت میشود.
کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 161
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
انتهای پیام/