ترس و دلهره انقلابیها پای منبر "روحانی" ریخت/ وقتی نخستین بار اصفهانیها شعار "مرگ بر شاه" سر دادند
مرور خاطرات شیرین و گاه دردناک روزهای پرتلاطم و حماسه ساز انقلاب اسلامی به ویژه از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷هر سال به مناسبت دهه فجر انقلاب تازگی و جذابیتی وصف نشدنی دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، در روزگاری که کشور درد کشیده ما ایران 38 سال از انقلاب شکوهمندش باهدف رهایی از چنگال سلطه بیگانگان می گذرد، نقش بی بدیل بازماندگان و پیشگامان این انقلاب همچنان در حفظ نظام و دستاوردهای گرانقدرش ضروری است؛ امروز در بهمن 1395 بازهم با استقامتها و مقاومت های ملت شریف ایران پا در جای پای جوانان انقلابی آن روزها نهاده ایم تا با حمایت از ولایت فقیه در دورانی شاید سختتر از گذشته، بازهم پیروز نبردی دشوار باشیم.
بازگویی وقایع و حقایق تلخ و شیرین دوران انقلاب اسلامی از زبان پیشگامان انقلاب یکی از راه های مناسب برای یادآوری این مقاومت و استقامتی ست که از گذشتگان به ما رسیده است؛ برای همین منظور این بار پای صحبت های مهدی طباطبایی از پیشگامان انقلاب در اصفهان نشستیم که متن گفت وگوی خبرنگار تسنیم در اصفهان را با وی در ادامه می خوانید:
تسنیم:حوزه فعالیت شما در دوران انقلاب چه بود؟
طباطبایی: در دوره مبارزات و انقلاب، انقلابی ها چند گروه بودند، یک گروه زیرزمینی کار می کردند که عملیاتشان مشهود نبود، یک گروه تبلیغاتی بودند که جلساتی را هرچند با ترس و لرز اما حقایقی را برای مردم بیان می کردند، یک گروه هم بودند که به ویژه در سال های 1356 و 57 کار سازماندهی تظاهرات، پخش اعلامیه و راهپیمایی ها وجلسات را تشکیل می دادند من هم در این گروه فعال بودم. در بخش زیادی از تظاهرات و راهپیمایی ها من مسئولیت سخنرانی و هدایت تظاهرات را برعهده داشتم. به قول آن روزی ها بلندگو دست من بود و البته دست برخی دیگر از دوستان.
جوشش انقلاب امام خمینی (ره) از سال 1342 آغاز شد و بعد با فشارهای ساواک، ارتش و در کل با محدودیت های رژیم شاه مخفی و ساکت شد و انقلابی ها در حالت آتش زیر خاکستر فرو رفتند و سپس در سال 54 و بعد از فوت دکتر شریعتی و سال بعد از آن با فوت حاج آقا مصطفی خمینی در سال های 56 و 57 انقلاب ظهور و بروز مجدد پیدا کرد و جهش و خیزشی سراسری پیدا شد که الحمدلله رب العالمین سبب ظهور انقلاب اسلامی شد.
تسنیم: اصفهان در کدام حرکت های انقلابی در کشور اول بود؟
طباطبایی: در سال های 56 و 57، تظاهرات انقلابی با حضور 5 یا 6 نفر آغاز شد و کم کم در روز تاسوعای سال 57 تظاهرات در سراسر کشور میلیونی برگزارمی شد که اصفهان هم در بیشتر این موارد پیشگام بود. خب همانطور که می دانید نخستین حکومت نظامی در اصفهان انجام شد توسط فرمانده نظامی پادگان فرح آباد به نام سرلشکر ناجی و اولین شهری که بنابه گزارش خبرنگار بی بی سی کنترل شهر در آن دست مردم و اداره شهر دست انقلابی ها افتاد اصفهان بود و خیلی از مسائل دیگر مثل تحصن منزل آقای خادمی و آمدن تانک ها به خیابان ها اولین بار در اصفهان اتفاق افتاد.
در آن سال ها مشارکت بانوان بسیار چشمگیر بود و بازاریان، فرهنگیان و دانشجویان هم گروه های فعال آن دوره بودند که به لطف خدا سرانجام در دهه فجر به اوج خود رسید و 21 بهمن ماه 1357 هم فرمان عمومی امام که به خیابان ها بیایید انجام شد و اولین روز پیروزی انقلاب و طلوع خورشید نهضت انقلاب اسلامی هم 22 بهمن 1357 تحقق پیدا کرد.
تسنیم: از اولین تظاهرات و راهپیمایی انقلابی در اصفهان برایمان بگویید.
طباطبایی: اولین تظاهراتی که آن دوران در اصفهان اتفاق افتاد عصر عاشورای سال 1356 بود، در اوج خفقان رژیم شاهنشاهی و تسلط ساواک که واقعا اسم شکنجه گران ساواک مثل ثابتی، نادری در اصفهان، لرزه بر اندام انقلابی ها می انداخت، در چهار راه تختی اول خیابان مسجد سید همین مکانی که الان ایستگاه مینی بوس های اصفهان- نجف آباد است، در منزل دکتر ابن شهیدی روضه خوانی می شد، یک روز در عصر عاشورا که هوا هم سرد بود، یک روحانی به نام حاج آقا رضا مظاهری یا حاج آقا رضا کروندی در حضور ما که حدود 10 نفر یا کمتر بودیم منبر رفتند و بعد از سخنرانی ایشان ما از منزل دکتر ابن شهیدی تا چهار راه تختی شعار دادیم و فریاد می زدیم «حسین حسین شعار ماست...»، «یا حسین یا حسین»، «حکومت یزیدی...» و چنین شعارهایی؛ در همین حین دو پاسبان ما را تعقیب کردند که هر کدام در کوچهای مخفی شدیم اما وقتی نزدیک بود یکی از آقایان را بگیرند او کت خود را درآورد و از چنگ مأموران فرار کرد اما کتش در دست آنان جا ماند و خدا رحم کرد که خودش به دست آنان نیفتاد.
این اولین تظاهراتی بود که در اصفهان انجام شد، شب هم بود و بسیار غافلگیرانه انجام شد و ساواک و شهربانی بی خبر بودند اما بعد متوجه شدند کمتر از 10 نفر از جوانان انقلابی این کار را انجام دادند. بعد از آن تظاهراتی با مشارکت 50 نفری و بیشتر مردم انجام شد.
تسنیم: ترفندی هم برای به راه انداختن تظاهرات به کار می بردید؟
طباطبایی: یادم می آید من آن دوران یک خودروی اُپل قدیمی مدل 1962 داشتم، در احمد آباد یک تظاهراتی به راه انداختیم و برای اینکه نیروهای شهربانی و ساواک نتوانند تظاهرات را که حدود 100 نفری برگزار کردیم برهم بزنند، یک تصادف نمایشی راه انداختیم که مثلا دو ماشین با هم برخورد کرده اند و به همین بهانه تظاهرات خود را انجام دادیم. هنوز کسی جرأت نکرده بود پارچه نوشتی در دست بگیرد، اما ما روی یک پارچه سفید با زغال شعارهایی همچون ما سرباز خمینی هستیم، خمینی آزادمرد انقلابی جهان است، خمینی پیرو حسین است و از این نوع جملات می نوشتیم و دو تا چوب از درخت می کندیم و پارچه را روی آن نصب می کردیم و این می شد پارچه نوشت ما.
تسنیم: از بزرگترین راهپیمایی دوران انقلاب در اصفهان چه خاطره ای به یاد دارید؟
طباطبایی: عظیم ترین و بزرگترین راهپیمایی که در اصفهان انجام شد راهپیمایی روز تاسوعای سال 1357 بود که جمعیت در مسجد جمعه اصفهان جمع شدند و از آنجا ساعت 9 صبح به سمت مسجد مصلی اصفهان که امروز هم محل کنونی برگزاری نماز جمعه است حرکت کردیم، این مکان در آن روزها یک زمین بایر بزرگ بود؛ در آن راهپیمایی عظیم که در دوران انقلاب کم نظیر بود در تمام مسیر بلندگو دست من بود و جمعیت را هدایت می کردیم که آرام آرام وارد مصلی شدیم و نماز ظهر به امامت آیت الله خادمی رحمت الله علیه با اقتدای همه علما به ایشان اقامه شد. آن روز هنگام خروج از مسجد یعنی همان مکانی که فقط یک دیوار آجری اطراف آن وجود داشت، تعداد مردم آنقدر زیاد بود که به پیشنهاد برخی از دوستان و بزرگان چهار نقطه از دیوارهای این مکان خراب شد تا مردم بتوانند بدون تلفات جانی از مصلی خارج شوند.
یک خاطره (خوشمزهای) هم در یکی از تظاهرات دارم که یک بار من سوار بر خودرویی مشغول شعار دادن پشت بلندگو بودم، یک نفر به من گفت یک وانت کیک یزدی آورده اند و دارند بین مردم توزیع می کنند، خب آن زمان ساواک هم که بیکار نبود، چماق به دست ها و دشمنان انقلاب هم بودند من هم به مردم گفتم توزیع این کیک ها بدون هماهنگی ست و خواهران و برادران از آن نخورند و به بچه ها هم ندهید، چون احتمال می دادیم از طرف دشمن باشد و مردم مسموم شوند؛ خدا رحمت کند یک آقایی بود به نام حسن گوهریان که بعدها برای جنگ و جبهه خیلی زحمت کشید، سراسیمه جلو آمد و به من گفت: «طباطبایی شما گفتی کیک های من را نخورند؟!» گفتم بله شما که با من هماهنگ نکرده بودید! گفت: من نمی دانستم، مردم کیک ها را ریختند توی جوب!، خلاصه من اینبار پشت بلندگو گفتم: خواهران و برادران این کیک ها را مصرف کنید مانعی ندارد. مشخص شد که آقای گوهریان قنادی داشته و خودش دو سه روز وقت گذاشته بود و یک وانت کیک پخته بود برای مردم، و این شد که بخشی از کیک ها از بین رفت اما بقیه را مردم خوردند وکامشان شیرین شد.
تسنیم: گویا نخستین بار شعار «مرگ برشاه» در اصفهان از زبان شما جاری شده بود.
طباطبایی: بله به گفته برخی از دوستان، من اولین بار در اصفهان شعار «مرگ برشاه» را فریاد زدم.
تسنیم:ماجرایش را برایمان تعریف می کنید؟
طباطبایی: بله حتما، یک روز یک جلسه ای داشتیم در مسجد سید اصفهان، جمعیت زیادی حاضر بودند، هنوز در اصفهان کسی «مرگ برشاه» نگفته بود، چون واقعا در شرایط آن زمان جرأت می خواست، زمان انقلاب من یک کلاهی بر سر می گذاشتم که فقط چشمانم از زیر آن پیدا بود و بقیه صورتم پنهان می ماند که شناسایی نشوم، در همان زمان هم فیلم و موبایل به این صورت نبود اما به کسی اجازه نمی دادیم با همان دوربین های قدیمی هم عکس بگیرد چون ممکن بود دست ساواک بیفتد؛ من آن روز در بین جمعیت بلند شدم و فریاد زدم: «به گفته خمینی، مرگ بر...» اما کلمه شاه را نگفتم، نشستم و به یک باره جمعیت هم صدا فریاد زدند «...شاه» و از آن به بعد شعار مرگ بر شاه در اصفهان هم گفته شد.
تسنیم:پایگاه انقلاب در اصفهان بیشتر در چه مکانی بود؟
طباطبایی: در اصفهان مسجد حکیم پایگاه انقلاب اسلامی بود، یادم هست یک بار آقای حسن روحانی (رئیس جمهور فعلی) به اصفهان آمدند تا در مسجد حکیم سخنرانی کنند، برای این منظور امکان انتشار اعلامیه و اطلاعیه هم نداشتیم اما گوش به گوش موضوع را بین همه پخش کردیم. آقای روحانی 9 شب منبری بسیار بسیار تأثیرگذار در مسجد حکیم داشت، ساواک قصد داشت شب دهم ایشان را دستگیر کند چون آن زمان صحبت های ایشان بسیار تأثیرگذار بود، جوان هم بود و به عنوان یک روحانی باسواد و انقلابی که خیلی خوب مسائل را تحلیل و صحبت می کرد و انصافا باید بگویم ترس و دلهره بسیاری از انقلابی ها پای منبر ایشان ریخت و از بین رفت، آقای روحانی خیلی از مسائل را نه به صورت آشکار اما با کنایه می گفت و سال 56 باعث ایجاد روحیه مضاعفی در بین مردم اصفهان شد.
همانطور که گفتم ساواک قصد داشت ایشان را شب دهم سخنرانی در مسجد حکیم دستگیر کند، ایشان شب نهم چند بار روی منبر قول داد که مسائلی را فردا شب برای مردم بگوید اما همان شب دوستان ما ایشان را فراری دادند تا در دام ساواک نیفتد و دستگیر نشود، آن زمان خیابان حکیم فعلی با بافت کنونی وجود نداشت و مسجد حکیم کوچه پس کوچه های تودرتو داشت، و آقای روحانی را با تغییر لباس از داخل آن کوچه های یک متری فراری دادند و همان شب هم به تهران رفتند.
آن دوران در مسجد حکیم اصفهان آقایانی از جمله سید محمد احمدی فروشانی که مدتی امام جمعه خمینی شهر و یکی دو دوره نماینده مجلس هم بودند، مرحوم آیت الله مروی، مرحوم آیت الله خزعلی و دیگر عزیزان هم سخنرانی می کردند و برای آگاهی مردم و شکستن اختناق سلطه شاه منبرهای مؤثری می رفتند.
تسنیم:به عنوان کسی که از نزدیک شاهد وقایع انقلاب بودید، انگیزه اصلی مردم در آن زمان و شادابی آنان برای انقلاب کردن از کجا به دست می آمد؟
طباطبایی: من برای شما اینگونه مثال می زنم که وقتی شما یک مدتی به سفری بروید که دور از منزل و شهر خود باشید، در مسافرتی که نمی توانید حرف بزنید، نمی توانید اظهار عقیده کنید، زبان شما زبان مردم آنجا نبوده، حال پس از سپری کردن مسافرتی که مملو از هجران و سختی و ملالت بوده به شهر و دیار خود بازمی گردید و همزبان و همدم پیدا می کنید، حالا می توانید راحت حرف بزنید، دیگران حرف شما را می فهمند؛ یک چنین فضایی در آن دوران برای ما پیش آمده بود، (الان هم با بازگو کردن خاطرات آن زمان انگار رفتم به سال 57)؛ دیگر دختر و پسر آمریکایی با سگ خود نمی توانند برای ما فخرفروشی کنند، دیگر این همه مشروب فروشی و بی بندوباری نیست، دیگر ساواکی در کار نیست، به ویژه در سال های 1344 و 45 که ساواک در ایران تشکیل شد تا سال 56 آنقدر اختناق در کشور حاکم بود که دو برادر در یک منزل در یک اتاق می ترسیدند باهم حرف بزنند که مبادا یکی از آنها ساواکی باشد یا جاسوس شاه باشد؛ از یک چنین فضایی ما به فضایی دوستانه و مهربانانه و اسلامی رسیدیم.
تسنیم: همدلی مردم و همکاری آنان در روزهای ابتدایی بعد از انقلاب چطور بود؟
طباطبایی: من یادم نمی رود بعد از انقلاب در روزهای 23 بهمن به بعد تا عید نوروز علاوه برمردم عادی شخصیت های مهم هم به خیابان می آمدند و جارو به دست معابر و خیابان ها را تمیز می کردند، آب پاشی می کردیم، زباله های خود و همسایه هایمان را انتقال می دادیم، یک فضای معنوی، دوستانه ودوست داشتنی بین مردم حاکم بود، مثال آن دوران این است که ما از یک کشوری که خودمان را در آن بیگانه می دانستیم و بیگانگان را بر خود مسلط می دانستیم، کشور خودمان را پس گرفتیم و با شادابی و نشاط باهم همکاری می کردیم؛ الان هم با یادآوری فضای آن دوران متأثر شدم و اشک در چشمانم حلقه زده، اگر بازهم آن روزها پیش آید این همه ناهماهنگی، بی عدالتی در جامعه ما نخواهد بود، ای کاش زیبایی های آن روزها یک بار دیگر تکرار شود خیلی روزهای زیبا و خوبی بود، نمی دانم چه شد که یا با غفلت ما یا با بیداری دشمن و توطئه هایش بازهم ما را از هم دور کرد.
تسنیم: به نظرتان لازمه بازگشت اتحاد و همدلی و شادابی آن دوران بین مردم و مسئولان در زمان کنونی چیست؟
طباطبایی: دوستی، رفاقت و برادری ما همواره نیازمند یک محور است، عامل خوب بودن خواهران و برادران در یک خانواده هم وجود یک محور همچون پدر و مادرشان است؛ ما باید یک محور واحد داشته باشیم تا بتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم.
نهضت امام خمینی (ره) به واقع یک معجزه بود، وگرنه مگر می شود یک آدمی که یک چاقو و یا حتی یک ناخن گیر در جیبش نیست بتواند در مقابل رژیم شاهی که شرق و غرب از او حمایت می کردند و تا دندان مسلح بود بایستد و پیروز هم بشود، ظهور و بروز امام خمینی در قرن 14 هجری یک معجزه بود، در آن دوران در حقیقت همه حول محور امام راحل حرکت می کردند، بعدها به ما ثابت شد منافقان یا چپی ها دلشان با ما نبوده اما از ترس اینکه 98.2 دهم درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی آری دادند با جمعیت بودند اما چه جنایت ها و خیانت هایی که نکردند. ما یک بند تسبیح داشتیم، یک وجه اشتراک داشتیم، یک شمعی داشتیم که همه این پروانه ها را دور خودش جمع کرد، و آن وجود مقدس امام خمینی (ره) بود.
ما برای اینکه بتوانیم یک دل و همدل و همزبان شویم باید از ولایت فقیه پیروی کنیم. همه دغدغه دشمن ما که در رأس آنها صهیونیست و آمریکا هستند این است که اعتقاد ما به ولایت فقیه را کم کنند، همه تلاش ما هم باید این باشد که این عامل وحدت را حفظ کنیم و نگه داریم، شما ببینید آن زمان مراجع دیگری هم بودند اما آنان هم از امام راحل تبعیت کردند، بالاخره ایشان یک روحانی آگاه، زندان رفته و شکنجه دیده بودند و با وجودیکه ما شخصیت هایی مثل آیت الله طالقانی، آیت الله مطهری و دیگر علما را داشتیم اما آنان هم آمدند زیر چتر امام راحل تا اینکه این وحدت ایجاد شد.
تسنیم: آثار این وحدت همگانی چه بود؟
طباطبایی: من یادم هست منزل ما در حسین آباد بود و من با کمال افتخار زباله های همسایه خود را جابه جا می کردم، جلوی درِ خانه شان را آب جارو می کردم. امور مربوط به رسیدگی به خانواده های شهدا انجام می شد، شما این راهم بدانید اولین شهری که در دوران انقلاب سرپرستی خانواده های شهدا را آغاز کرد و در آن بنیاد شهید تشکیل شد اصفهان بود.
در همین زمینه در قم مرحوم آیت الله حاج سید حسن مدنی شهید محراب به پول آن زمان سه هزار تومان به من دادند و گفتند بروید خانواده های شهدا را سرپرستی کنید و من به اصفهان آمدم و در این زمینه آن مبلغ را صرف کردیم.
تسنیم:بازتاب انقلاب و حرکت انقلابی امام راحل در دنیا چگونه بود؟
طباطبایی: ببینید حدود 40 سال از این انقلاب می گذرد، انقلابی که شرق و غرب برضد آن بودند. من یادم است در آن دوران که هنوز انقلاب اسلامی پیروز نشده بود گویا در آذر ماه 57 بود یک روزنامه ای بود در کشورهای عربی به نام «الشرق الاوسط» که با انتشار عکسی از امام تیتر بزرگی زده بود مبنی بر اینکه « هوالذی اعجز الغرب و حیر الشرق و شغل العالم » یعنی این مرد شرق را مبهوت کرد، غرب را عاجز کرد و تمام دنیا را به خود مشغول کرد. و از این دست روزنامه ها زیاد بودند و تمام دنیا از این انقلاب در بهت و تعجب فرو رفته بود.
تا آن زمان دو قدرت در دنیا بود، یکی قدرت لیبرالیست ها در غرب به سرکردگی آمریکا و انگلیس و یکی از کمونیست در شرق به سرکردگی شوروی؛ همه تصور می کردند برای بودن باید یا زیر دست کمونیست باشیم یا لیبرال ها؛ خب در آن جوّ که همه ضد اسلام صحبت می کردند امام خمینی نهضتی را به راه انداختند و روی مردم را از باورهای ضد دین به سمت اسلام معطوف کردند. الان هم ما نمی دانیم و نمی توانیم بدانیم چه معجزهای در آن دوران رخ داده است.
شما ببینید الان رئیس جمهور جدید آمریکا مثل دیوانههایی که عقل خود را از دست داده است و به قول امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) در نهج البلاغه مانند شخصی ست که جن زده شده است؛ بیداری اسلامی متعلق به ماست و منشأ آن ایران است، این رفتار غیرعاقلانه و جن زده ای که رئیس جمهور آمریکا از خود بروز می دهد به یقین نشان دهنده افول آمریکاست. در آینده نزدیک که رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بشارتش را داده اند ان شاءالله اسلام به سرکردگی مسلمانان با پیشوایی ایران قدرت جهانی خواهد شد و آمریکا و استکبار و صهیونیست رو به افول می روند.
تسنیم: امروز لازمه پیروزی بر دشمنان اسلام چیست؟
طباطبایی: جوانان ما و مردم ما بدانند ما همه پل های پشت سرمان را خراب کردیم اما پیروزمندانه به جلو آمدیم. ما هیچ چارهای جز مقاومت در مقابل استکبار نداریم، و به تعبیر قرآن کریم « وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ » به یقین آینده از آنِ ماست اما باید مقاومت کنیم. ببنید دو شرط دارد که ما بتوانیم به پیروزی نهایی برسیم: 1- مقاومت 2- قوی شدن؛ با ضعف نمی شود جلوی استکبار ایستاد، برای گرگ و استکبار که به واقع از گرگ هم بدتر است این التماس و درخواست و قرارداد و تفاهم نامه ها کارساز نیست، ما باید قدرتمند بشویم تا اینها از ما حساب ببرند، چرا بعد از برجام که نتیجه آنچنانی هم نگرفتیم اینها روی موشک های ما انقدر حساس شده اند و مسئله حقوق بشر را به صورت دروغ مطرح می کنند و به ما می گویند دست از حمایت حزب الله بردارید؟!
امروز ایران به قدرتی رسیده که برای تعیین سرنوشت سوریه از آمریکا حتی دعوت هم نمی شود و به اصطلاح آن را حساب هم نمی کنیم، همه اینها نشان می دهد استکبار می خواهد ما را از آن قدرت و استقامت دور کند و در مقابل آن ما باید خودمان را قوی کنیم. بسیاری از رفتارهای تحمیلی استکبار در جامعه ما برای این است که ما را از آن قدرت معنوی و مادی خودمان بیندازد تا ما قوی نباشیم. متأسفانه بی بندوباری ها، طلاق ها، دزدی ها و بی انضباطی های اجتماعی و این همه گرفتاری ها قدرت ما را کم می کند، خواهران و برادران جوان ما باید بدانند پدران و مادران شما خون دل خوردند، زیر شکنجه شهید شدند، ساواک ناخن های آنان را می کشید، فراری بودند، چه شب هایی بر این مردان بزرگ گذشت چه خون هایی، چه هجران کشیدن هایی تحمل شد تا این انقلاب به پیروزی رسید، ما نمی توانیم دوباره اختیارمان را به دست استکبار بدهیم، با این وضع هم که نمی شود زندگی کرد با این تحریم ها که هر روز بیشتر می شود؛ ما که نمی توانیم بدون تکنولوژی باشیم، بدون هواپیما باشیم، بدون تسلیحات مهم نظامی باشیم، استکبار هم که ما را از هر جهت تهدید و تحریم می کند.
تسنیم: پس چاره چیست؟ باید در مقابله با این همه سختی چه کنیم؟
طباطبایی: باید استقامت کنیم، عامل مهم برای مقاومت این است که باید کار، کار، کار کنیم، باید قناعت، قناعت، قناعت کنیم ما باید بدانیم که باید تولیدمان بیش از مصرف باشد؛ اما فاجعه بار است که ما امروز مصرف گرا شده ایم، این همه تشریفات زنانه و مردانه، این همه ولخرجی ها، اینها عامل ضعف ماست و کار و قناعت عامل استقامت ماست، و این تنها راه مقابله ما با استکبار است. در این زمینه خوب است یادی هم از استاد خودم مرحوم سید علی اکبر پرورش کنم که از انقلابی ها و رهبران بزرگ انقلاب در اصفهان بودند، شهید مطهری از قول ایشان نقل می کردند که آقای پرورش گفتند:«زهد یعنی تولید بیشتر و مصرف کمتر».
ما امروز باید با عمل به این توصیه به لطف خداوند متعال به عاقبتی خوش و به پیروزی نهایی برسیم، ان شاءالله.
گفت وگو از سیده سارا اطهری
انتهای پیام/