بیمهری مسئولان دارالمجاهدین همدان به شهید شاخص "رسول حیدری"
شهید "رسول حیدری" اگرچه مصداق "ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد"، در سال ۹۵ بود اما عدم برنامهریزی صحیح و تدوین برنامههای موثر در معرفی این شخصیت ارزشمند در قالب شهید شاخص استان همدان سبب شد در ویترینی از برنامههای آماری و تبلیغی گم شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، سال 95 که آغاز شد قرار بود فردی از تبار گمنامان، از آسمان 8 هزار شهیدی استان همدان مصباح هدایت گردد و راه و رسم جنون و گمنامی را به جوانانی که حتی رنگ و بوی جنگ را ندیدهاند، چه برسد به آنکه درکی از آن داشته باشند، نشان دهد .
دلاور مرد غصه ما سفر طول و درازی را پشت سرگذاشته بود تا به اینجا یعنی قله رفیع شهادت برسد، سفرش از ملایر آغاز شده بود وقتی بعد از پیروز انقلاب اسلامی سپاه پاسداران را در شهرستان ملایر راه اندازی کرد عازم کردستان شد همان جائی که بسیاری از جوانان مومن و انقلابی ما رفتند تا در رویاروئی با دموکرات و کومله، برای اولین بار در زندگی خود "نحوه مبارزه با داعشیسم" را پاس کنند. قائله کردستان ، پاوه ،سریشآباد قروه و باینگان که آرام گرفت، شیپور جنگ به صدا درآمد.
جوان مومن و انقلابی ما تاب ماندن نداشت و راهی جبههها شد. این بار هم غرب را انتخاب کرد ، چون روحش با خلق و خوی کوهستان سازگاری بیشتری داشت. مرد غصه ما از آنجائیکه به جنگهای نامنظم علاقه داشت راه خود را به سمت فعالیت در قرارگاههای برون مرزی کج کرد و با اراده و پشتکار تا پایان جنگ، داخل خاک عراق به مبارزه و عملیات شناسایی پرداخت. سالهای63 تا 64 مسئولیت اطلاعات قرارگاه رمضان، 64 تا 65 فرماندهی گردان برونمرزی قدس و از 65 تا قطعنامه فرمانده تیپ نامنظم قدس را عهدهدار بود. فعالیتهائی که شاید دلیل گمنامیاش در بین رزمندگان همدانی و مردم دارالمجاهدین شد.
جنگ که تمام شد سنگرش را به درون دانشگاه برد و با ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی مسیر مجاهدت را ادامه داد. چند صباحی نگذشته بود که جنگ داخلی در بوسنی و هرزه گوبن آغاز شد. ماجرای تلخی که دل هر آزادهای را به درد میآرود چه رسد به دلاور مردان 8 سال دفاع مقدس.
"آقا رسول " ما راهی بوسنی شد تا پناهی شود برای مردم مسلمان سرزمینی که با موش دواندنهای استکبار برای برپائی نزاعهای نژادی، از دست هموطنان صربشان نیز امنیت نداشتند. هشت ماه تمام دوشادوش رزمندگان بوسنیایی کمک کرد و جنگید تا نشان دهد وقتی سنگر آدمی اسلام باشد برای دفاع از مظلومان و ستم دیدگان حد و مرزی پیدا نمیشود.
سرانجام "رسول حیدری" اولین شهید برون مرزی جمهوری اسلامی ایران، به همراه رزمنده بوسنیایی “محمد آودیج” در جاده بین شهری ویسکو- زنیتسا، در کمین شبه نظامیانکروات (HVO) افتاد و به شهادت رسید.
در بخشی از وصیتنامه این شهید آمده است:
"درطی مدت 12 سال گذشته درحال و هوای سالهای سیراب شدنمان از سرچشمه عشق ومحبت همیشه ازخداوند خواسته بودم شهادت را نصیبم کند، هر چند که یارای پرواز با پرستوها را داشتم اما پای بسته درآشیان خاکی در ماندم وحالا خدایا شکوه ندارم تو بزرگتر از آنی که من حقیر از رحمت تو نومید باشم، تو غفور و بخشنده تر از آنی که من در زیر بارمعاصیها ناامید شوم، ولی پروردگارا هر چه هست قسمت میدهم به تنهایی علی (ع) و به مظلومیت حسن (ع) و به خون حسین (ع) مرا در جوار رحمت خود بپذیر.
خدایا تو خود میدانی که درد استغاثه مسلمانان، درد نوامیس برباد رفتهمان و زنان به بردگی برده شدهمان مرا به قیام فرا میخواهند، تو خود یاریام ده و یاد و ذکر خود را بر من مستولی بخش، و قلبم را از ایمانت اطمینان بخش".
"شهید رسول حیدری" در نامههای ارسالی خود به اعضای خانوادهاش هدف از حضور در بوسنی را این گونه شرح میدهد:"مادر آنچه که مرا بدین جا کشانیده نه هوس است و نه ماجراجویی و نه یک شغل، مسئله مهمتر از اینهاست. هزارسال ما در اینجا تحقیر شدیم، بیرون رانده شدیم و حالا پس از هزارسال ما یکبار دیگر به اینجا برگشتهایم و خدا را سپاس بر من منت نهاد و در این جمع پذیرفت، امتحان مشکل و سختی است.
جامعه اینجا از زمین تا آسمان با جامعه خودمان فرق دارد، و در این آزمایش امیدم به دعای شماست، امیدم به جده بزرگوار شما حضرت فاطمه الزهرا سلام ا… علیها میباشد".
در نامهای دیگر خطاب به همسرش میگوید: "اگر فرزندان تو، مهدی کوچولو در آغوش گرم تو آرمیدهاند، در اینجا مادری از فرط گرسنگی طفل خود را به درب پادگانی آورده که از زباله غذای سربازان غذائی تهیه کند، ولی افسوس که چند لحظه بعد غرش یک خمپاره شکم گرسنه طفلش را از هم میدرد، مردم در اینجا به خاطر چیزی قتل عام میشوند و به خاطر اسلامی کشته و در به در میشوند که خود هیچ اطلاعی از آن ندارند ولی با این همه، خوب استقامت کردهاند، و این مسئله وظیفه ما را دو چندان میکند، همسرم یادگار روزهای تلخ و شیرین، آمدنم به اینجا نه یک ماجراجویی، نه یک جهانگردی بلکه ادای تکلیفی بود که رهبرم بر ما واجب گردانید.
حال و هوای اینجا، مردم اینجا همه و همگی با دنیایی که ما در آن بزرگ شدیم و جامعهای که در آن نفس میکشیم یک دنیا فاصله دارد و ما تکلیفی بس گران بر دوش خود داریم، گرچه آنهایی که میتوانستند سربازان و سفیران انقلاب اسلامی مان باشند اکنون در بهشت زهرا ها آرمیدهاند. ولی به هر حال رهبر بهتر از ما این مشکل را میداند و ما نیز موظفیم هر آنچه را که در توان داریم انجام دهیم. خداوند آنی ما را به خودمان وا نگذارد."
او خطاب به فرزندش در نامهای نیز یادآور میشود: "میدانم که دوست داشتی من در کنارت باشم اما اگر قرار بود همه باباها در کنار فرزندانشان بمانند، چه کسی به داد این مردم مظلوم برسد".
به گزارش تسنیم، مورد غفلت و بی مهری واقع شدن "رسول حیدری" از نگاه مسئولین همدانی در سال 95، آنهم شهیدی که عنوان پر طمطراق شهید شاخص استان را به همراه داشت، سبب شد تا خبرگزاری تسنیم در همدان در دو گزارش جداگانه با عنوان"شهید حیدری؛ مردی ایستاده در غبار" و"بیمهری مسئولان در معرفی شخصیت شهید خاص همدان" به بررسی چرائی این موضوع بپردازد تا ضمن بیان مشکلات، با به صدا در آوردن زنگ خطر و هشدار به مسئولان، سبب شود تا حرکتی سازنده و مفید در راستای معرفی این شهید معزز در استان صورت گیرد که متاسفانه تا کنون محقق نشده است.
این مطلب آخرین گزارش از سلسله گزارشهای خبرگزاری تسینم از "وضعیت شهید شاخص استان همدان، شهید رسول حیدری" در سال 95 است که امید است مورد رضایت خداوند متعال قرار گرفته و ادای دینی به این شهید والامقام باشد. شهیدی که اگرچه مصداق "ستارهای به درخشید و ماه مجلس شد"، بود اما عدم برنامهریزی صحیح و تدوین برنامههای موثر در معرفی این شخصیت ارزشمند در سطح استان سبب شد با وجود فعالیت چهار کارگروه شورای ترویج فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت در دارالمومنین و دارالمجاهدین همدان، او نیز همچون دیگران ستارگان جهاد و شهادت در ویترینی از برنامههای آماری و تبلیغی گم شود.
انتهای پیام/