استفاده شهید چمران از مهندسی آب برای آزاد سازی خرمشهر/ ناگفتههایی از بحران کم آبی
قبل از جنگ ۱۹۰ هزار تن انواع خرما را برداشت میکردیم الان تازه رسیده است به ۶۵ هزار تن، آن هم خرمای بیکیفیت. مساله اشتغال اهالی است که کلاً از بین رفته است و جوانان بیکار شدند و در اثر بیکاری جوانان مشکلات اجتماعی دیگری به وجود میآید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شانزدهمین شب برنامه راز به بررسی مشکلات کم آبی در خوستان به روی آنتن رفت. مهندس سرداری و آقای گلستانی از فعالان دوران دفاع مقدس مهمانان نادر طالبزاده در این برنامه بودند. در فرازهایی از بحث یادی از شهید مصطفی چمران به تکریم شد.
متن مشروح این برنامه را در ادامه میخوانید:
طالبزاده: امشب برنامه ما نقدی است به بعضی از اشکالات در مدیریت و حفظ معیشت مردم در کشاورزی و آبرسانی در منطقه خوزستان بخصوص در منطقه اروندکنار. در خدمت آقای «سرداری» هستیم از متخصصین رشته آب از زمان دوران جنگ و آقای «گلستانی» در دوران جهاد سازندگی در منطقه بودند و در این برنامه بررسی کنیم ما امروز چطور نزدیک 1 میلیون نخل خشک در این منطقه داریم، نخلی که با این زحمت به این ابهت رسیده بعد به خاطر اشکالات مدیریتی به پای اینها آب درستی نرسیده است یا به مسائل به صورت کارشناسی و درست رسیدگی نشده است.
الان یک وضعی است که اگر دقت کنیم همۀ اینها حل میشود و قابل مدیریت و اداره است ولی چون گفته نمیشود و بررسی نمیشود و بعد در یک سطح رسانهای هم بحث نمیشود، جمع میشود در همان جلسات کوچک و دربسته اصلاح نمیشود.
سرداری: ما در زمان جنگ که بعد از کارمندان آب و برق خوزستان همکاران خودم و همچنین از کارمندان شرکت ماهاب همکاران من قبل از سازمان تشکر کنم که زمانِ جنگ طرحهای مهمی را از جمله کانال را اجرا کردند و ما توانستیم حدود صد متر مکعب در ثانیه آب را منتقل کنیم از کارون به حوضچۀ طلاییه، البته اهداف کشاورزی در آن در نظر گرفته شده بود، کاملاً مهندسی انجام شد، خاکریزها، طراحی کانال، جنس خاک، کانپکشنی که انجام شد، مکانیک خاکی که انجام شد، همه چیز شیببندی، محاسبات آب کاملاً انجام شد و کانال میتوانست غیر از زمان جنگ صد هزار هکتار زیرمجموعه کانال را زیر کشت ببرد که متاسفانه همینطور رها شده است یعنی استفاده نمیشد، ما گردش کاری از طرف قرارگاه خاتم خدمت مقام معظم رهبری کردیم که این کانال را بعد از خاتمۀ جنگ در سال 72 چه کنیم، آن زمان وزارت نیرو از ما تحویل نگرفت، حضرت آقا فرمودند تحویل سپاه بدهیم که در زمان صلح استفادۀ کشاورزی شود و در زمان جنگ هم ما بتوانیم استفادۀ نظامی بکنیم، چون این کانال استفادۀ نظامی هم داشت ما آن 5/2 کیلومتر فاصلۀ بین دید مرزی ما و دید مرزی دشمن از هورالهویزه تا کوشک و از طلاییه تا کوشک و از کوشک تا اروند برای ما با این کانال آب انداخت توانستیم آب بیندازیم و فاصلۀ بین ما و دشمن را با آب که دشمن را به داخل خاک خودشان رانده بودیم و بین ما و دشمن این کانال آب مانع شد و ما توانستیم نیروهای خودمان را آزاد کنیم و در جاهای دیگر به کار ببریم.
این کانال استفادۀ نظامیِ خوبی را برای ما داشت و یکی از کارهایی است که در زمان جنگ انجام شد و بعد از آن ما انتظار داشتیم که وزارت نیرو این کانال را احیا کند، پمپها پمپهای مستقرق بود، الکتروموتورها داخل آب بود چرا که آب کارون در کم آبی و پرآبی حدود 7 متر بالا و پایین میرود و پمپهایی که بالا نصب میشد برای کشاورزی معمولاً مکشِ را نداشت که 7 متر آب را بکشد به این جهت ما پمپ مستقرق را انتخاب کردیم، بعدها که برای کشت نیشکر، طراحان کشت نیشکر آمدند پیش ما و از پمپهای آب بازدید کردند و کار را برای خودشان الگو قرار دادند و از همین نوع پمپها برای ایستگاههای دیگر استفاده کردند اما این پمپها الان آنجا بدون استفاده مانده و سازمان آب و برق و خوزستان به دلیل اینکه ما آب به اندازۀ کافی نداریم که از این کانال استفاده کنیم از این کانال استفاده نمیکنند.
البته جای سوال اینجاست که ما 150 مترمکعب در ثانیه آب شیرین را حداقل رودخانه کارون را وارد دریا میکنیم ولی باز گفته میشود آب برای کشاورزی نداریم! ما در سیلابها 5600 متر، 5 هزار متر آب فراوانی را در ثانیه به دریا میریزیم، سالی 3 تا 5 میلیارد مترمکعب آب شیرین را به دریا میفرستیم و اینکه آب نداریم و از آب استفاده کنیم و اینکه آب را تقسیم کردند بین 3 استان عملاً میبینید که این آب دارد وارد دریا میشود و رودخانه کارون، البته در زمان مدیریت من در ماهاب و در سازمان آب و برق خوزستان این بحثها بود و قرار بود یک سدهای سلولی در انتهای بهمنشیر و در انتهای کانال رودخانۀ سمت راست، ورودی به اروند ایجاد شود که آب شیرین در مورد در مورد مدِ آب دریا وارد رودخانه کارون نشود که البته متاسفانه این کارها انجام نشده و یا قسمتی از آن شروع شده است ولی انجام نشده اگر این کارها زودتر انجام میشد ما مشکل شوری آب را نداشتیم البته قسمت جنوب آبادان که رودخانه اروند است که مربوط به اروندکنار میشود، رودخانه اروند سرچشمهاش از ترکیه میآید و ترکیه سالهای زیادی است که سدهای زیادی روی رودخانه ترکیه ایجاد کرده و این مشکل برای عراق هم است، این اروند علاوه بر اینکه از ترکیه میآید از کشور سوریه هم میگذرد، سوریه هم سدی بر روی آن زده است آب را کمتر وارد اروند میکنند و سطح اروند پایین آمده، آب دریا تسلط پیدا کرده، آب شور دریا وارد اروند میشود.
ما در رابطه با اروند چون بین ما و فاو و کشور عراق مشترک است نمیتوانیم سد سلولی بزنیم البته پله لولهای که ما احداث کردیم میتوانست روی آن دریچههایی باشد و کارِ سد سلولی را انجام بدهد و از ورود آب به اروندکنار جلوگیری کند ولی ما میتوانیم با استفاده از آب بهمنشیر و کارون کلیۀ جزیره آبادان را با آب شیرین برای نخلستانهای ارتزاق کنیم؛ ظاهراً طرحهایی در این مورد اجرا شده که به خاطر نیمهکاره ماندن و به خاطر بستن نهرها و مشکلات موجود باعث خشک شدن نخلها و مشکلات دیگر شده است.
طالبزاده: آقای گلستانی شما که از نیروهای جهاد سازندگی بودید و نیرویی که بعد از جنگ بعد از چند سال منحل شد آن نیروی عشقی که میآمد پای کار و کار را درست میکرد نیست و وجود خارجی ندارد، وضع موجود الان چگونه است؟
گلستانی: با تشکر از برنامه امیدوارم مسئولین برنامه را ببینند و بعد از گذشت حدود بیش از 20 سال هنوز منطقه به این شکل است و چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است، نمیگوییم اصلاً کاری نشده ولی کمکاری شده است به هر حال طرح آبیاری پیاده شده اما با کندی انجام شده است، یکسری اقدامات لازمی را انجام دادند اما کافی نبوده، عوامل بسیاری روی این قضیه موثر بوده و یک عامل نبوده.
من به صورت خلاصه تیتروار میکنم: بعد از حدود 20 سال که وزارت نیرو یا وزارت جهاد کشاورزی قولی داده که سد پایین دستی رودخانۀ بهمنشیر را ایجاد کند که تا الان این کار را نکرده است حتی وزیر وقت هم 7، 8 سال پیش که آبادان آمدند ما به او پیشنهاد دادیم که سد پاییندستی را ایجاد کنید و سد پلاستیکی را پیشنهاد دادیم و گفتند چرا سد پلاستیکی؟! ما سد سازهای ایجاد میکنیم، گفتیم باشد و کلی خوشحال شدیم و تا الان این وضعیت به همین منوال است حتی تکنولوژی سدهای پلاستیکی در ایران بومی شده است و در شمال ایران 12 تا از این سدهای پلاستیکی احداث شده است و کارشناسان آنها را دعوت کردیم آمدند آبادان و بهمنشیر را دیدند و گفتند بله امکانش است و از نمایندۀ وقت آن دوره هم خواستیم که بودجهای را تعیین بکند که این اجرایی شود اما تحقق پیدا نکرد.
این سد پایین دستی یک مساله است که یک معضل 20ساله است الان وزارت کشاورزی و وزارت نیرو و دیگران باید این توضیحات را بدهند که چرا بعد از 20 سال این منطقهای که اقتصادش بهم خورده و جنگزده است، وضعیت بیکاری وجود دارد، مردم کشاورز و دامدار بودند، اینجا روستای آبادی بود و ما در این روستاها برای درمان دامهایشان میرفتیم، برای کشاورزی آنها و یک روستای بسیار آبادی به لحاظ صیادی، به لحاظ کشاورزی و دامداری، کشت انواع خرما و سبزیجات و مرکبات و صادرات آنها و رونق بسیاری داشت اما متاسفانه تبدیل به یک فاجعهای است که هنوز هم بعد از 20 سال ما این روستا را به این شکل میبینیم، یک نهری را کشیدند یک زهکشی هم کردند یک باکسهایی هم اینجا تعبیه کردند اما در همین حد بوده اگر اینها کارساز بوده باید اینجا خودش را به صورت نمود نشان بدهد.
سرعت بخشیدن به طرح جزیرۀ آبادان است، این طرح قرار بود 5 ساله اجرا شود با کندی اجرا شد و وقتی هم اجرا شد حدود 70، 80 درصد یک قطره آب در این کانالها رها نکردند؛ یک جلسه در این مورد برگزار کردیم در آن جلسه من بودم، نمایندگان و مسئولین و کشاورزان بودند و سوال کردیم چرا آب را رها نمیکنید؟ ایراد گرفتند دو تا از کاکوییها هنوز تکمیل نشده است، ما پادگان ارتش را آنجا داریم باید اینها را دور بزنیم، مجوز میخواهیم دنبال مجوز هستیم، گفتیم شاید 10 سال دیگر این اتفاق نیفتاد، انتظار دارید تمام تخلهایی که از لحاظ کیفی و کمی در حال از بین رفتن هستند، همه از بین بروند بعد شما آب را رها کنید؟! وقتی اینطور برخورد شد حدود 10، 20 تا میل مکانیکی گرفتند و بعد تازه متوجه شدیم این پمپاژ مادهای که درست کردند اینقدر اینجا بوده که ورودی آن اصلاً پر از لایۀ خاک شده است اینها دوباره باید همۀ اینها را لایهبرداری کنند؛
طالبزاده: چقدر طول کشید این نخلها خشک شد؟
گلستانی: اینها برمیگردد به زمان جنگ وقتی که جنگ شروع شد مردم در ابتدا کمکم مهاجرت کردند جنگ که شدت گرفت مردم با سرعت بیشتری از آبادان رفتند، اما در سال 64 که به دلیل امنیتی و قهری آبادان ممنوعالسکنه شد آبادان خالی شد، نخلها رها شدند، هرس نشد، نگهداری نشد و آبهای تحتالارضی بالا آمدند و نیزارها را رشد پیدا کردند انبوه شدند و خشک شدند و مستعد آتشسوزی شدند، جمعیت گرازها رو به فزونی رفت، منطقه را فرا گرفت همین الان هم رئیس محیطزیست و نماینده او در اهواز و آبادان در جریان هستند، اما تا الان فکری به حال این موضوع نکردند که این یک معضلی برای کشاورزان شده است، اینجا یک مقدار کشت و سبزی را کشت میکنند، شبها به صورت دستهجمعی و گروهی میآیند و همه اینها را خراب میکنند و میروند و این یک فاجعه است که رئیس محیطزیست در این 20 سال چه کرده است؟! آن وزارتخانه در این 20 سال چه کرده است؟! اینها دردودل من و شهرستان آبادان است که بیان میکنم.
ریزگردها مضاعف شدند بر این تهدید و ما نزدیک 20 سال است خشکسالی داریم و نزولات آسمانی کمتر باریدند، این ریزگردها هم اضافه شدند، مسالۀ بعدی برداشت آب از سرشاخههای کارون است ما که در مسالۀ تهدید هستیم در عرصه نابودی کشاورزی قرار گرفتیم و باید به داد آن برسیم دولت تازه آمده از سرشاخه کارون آب برداشته کرده مشکل استانهای دیگر را حل کرده و آب کاهش پیدا کرده و تسلط آبِ شور بر آب شیرین ایجاد شده، رودخانه آب بهمنشیر و رودخانه آب اروند که اینها دو رودخانه بزرگ که اروند و کارون جهانی هستند، اینها دچار مشکل شدند به طوری که سالهای پیش یعنی 7، 8 سال پیش این آب آنقدر شور شد که برای 3 روز شهرستان آبادان اصلاً آب نداشت که تبدیل به یک مشکلی شد.
مطلب بعد آلودگی رودخانۀ کارون است وقتی بیش از 40 درصد کشورهای جهان از مسالۀ آب شیرین رنج میبرند و به پالایش آب روی آوردند، بحث مسالۀ پالایشگاه هم در مجلس سالهای سال است که وجود دارد و ما پیشنهاد کردیم به نمایندگان وقت که در اینجا پالایشگاه آب ایجاد کنید ولی پیگیری نشد الان در مجلس بحثش چندین سال است وجود دارد، به جای برداشت آب از سرشاخههای کارون باید از خروجی آب میگرفتند آبی که به دریا و خلیج میرود آنجا سدی ایجاد کنند سد سازهای یا سد پلاستیکی یا سد سلولی البته سد سلولی بالادست را ایجاد کند ولی مهمتر که جلوی شوری آب را بگیرد ایجاد نکردند.
مساله بعدی بر اثر این همه مشکلات کاهش کیفیت و کمیت خرما، ما هنوز به آن ظرفیت اسمی قبل از جنگ نرسیدیم، ما قبل از جنگ 190 هزار تن انواع خرما را برداشت میکردیم الان تازه رسیده است به 65 هزار تن، آن هم خرمای بیکیفیت. مساله اشتغال اهالی است که کلاً از بین رفته است و جوانان بیکار شدند و در اثر بیکاری جوانان مشکلات اجتماعی دیگری به وجود میآید، باید مسئولین اینها را بدانند که اشتغال و اقتصاد منطقه به هم خورده است و ریشۀ تمام مشکلات اینجاست و میدانند اما چرا اقدام جدی نمیکنند، این برای ما آبادانیها جای سوال است؟!
سرداری: اگر لایۀ رُسی که روی آن گنبد نمکی میریختند، لایه رسی بود با چسبندگی مناسب، دانهبندی مناسب و عمق مناسب اگر این کار حسابشده انجام میشد هیچ وقت نشستی که الان گفتم انجام نمیشد و ما گرفتار این فاجعه نمیشدیم ما البته گرفتار احتمال زیاد این نخلستانها یکی از اثراتش همین آب شوری است که از بالادست آمده است البته غیر هم آب شور دریا غلبه پیدا کرده است به خاطر زدن سدها آبها کم شده است و ارتفاع آبها پایین آمده، ارتفاع جزر و مد بر ارتفاع آب رودخانهها غالب شده و شوری بالا آمده بخصوص اروند که از ترکیه سرچشمه میگیرد، سدی که در ترکیه ایجاد شده و در سوریه ایجاد شده باعث شده کم آبی در عراق که آنجا هم فاجعه خواهد بود و در آینده بیشتر خواهد شد و باید این را به مسئولین تذکر بدهم که حتماً راهحلی برای این نخلستانها بکنند و آب بیشتر شور خواهد شد چون آب رودخانههای بالادست گرفته خواهد شد و کاهش پیدا میکند بخصوص در عراق، ما اروند را با عراق مشترک هستیم، حالا کارون را میتوانیم با دو سد سلولی از ورودش جلوگیری کنیم یعنی از برگشت آب شور دریا به داخل رودخانه با سد جلوگیری کنیم اما اروند را نمیتوانیم اروند بین ما و عراق مشترک است و اروند مطمئناً شور خواهد شد و ما باید برای مزارع آبادان فکر کنیم و از آب شیرینِ بالادستِ کارون یا بهمنشیر و پایینکارون حتماً انجام بدهیم و جای سوال اینجاست که مگر ممکن است ما سالی که آبادان را تخلیه کردیم به خاطر عملیات فاو بود و یک مدت کوتاهی و بعد مردم برگشتند مگر ممکن است مردم بیش از 32 بدون نخل و کشاورزی بمانند؟! باید بچه نخلی را کنار نخلی میکاشتند و بعد نخل جدید رشد کند نه اینکه ما صبر کنیم.
الان اینها جدید است اینها بعد از کمآبی و پایین رفتن رودخانه کارون یک مقداری از آن ممکن است به خاطر ابتدای جنگ بوده ولی اینها جدید است و ما باید نگرانِ افزایش اینها باشیم و نگرانِ مردم آبادان و زندگی مردم باشیم.
طالبزاده: چرا تجدید کاشت نخل جوان نکردند؟ چرا سیاست احیای این منطقه وسیع که حدود 1 میلیون نخل است که خشک شده و به حال خودش رها شده و چرا هیچ کاری نشده است؟
سرداری: ما نمکها را دیدیم هم روی نهرها و هم روی زمین، این نمکها آبنمکهای شوری است که از رودخانه میآید و این نخلها با جز و مدر رودخانهها عمل می کرد و سالهاست این تعادل هیدرولیکی وجود داشته، این جرز و مرد و پایین رفتِ آب شور غلبه مرده است، آب شوری بیشتر پای درختان نشسته و نمک نشسته و باید از آب بالادست و آب شیرین ما جلوی برگشت آب شور را از دریا بگیریم و از آب رودخانه کارون از بالادست به تمام این نخلها و این زمین ها آب شیرین برسانیم که طرحهایی اجرا شده و نیمهکاره باقی مانده، حتی طول کشیده است قسمتهایی از طرحها اجرا شده و باقی آن نیمهکاره مانده، باید مسئولین یک تلاش مضاعفی برای جزیرۀ آبادان بکنند و این مشکل مطمئناً ادامه پیدا خواهد کرد.
گلستانی: عمق فاجعه مشخص است که مسئولین به فکر بیفتند و فکر اساسی بکنند، من میتوانم دهها جلسۀ مسئولین را به شما نشان بدهم که فقط نشستند راجع به این مسائل صحبت کردند که علفهای هرز روییده شده، ما مشکل کراز داریم، مشکل فنس و میراب داریم و مشکل باکسها را داریم، جلسۀ بعد دوباره همین را تکرار کردند و به همین ترتیب، یعنی یک سندِ تعریفشده برای کشاورزیِ آبادانِ جنگزده تعریف نکردند که براساس این الگو حرکت بکنند نه اینکه به صورت مقطعی بگذارند 4 نماینده بنشینند و حرفهای تکراری را در جلسات بعدی بگویند تا مدت زیادی بحثها راجع به میراب بود، میراب با چه کسی است؟ هر کسی میگوید با دیگری است بعد از یک مدتی گفتند تشکیلِ تعاونی آببران تشکیل بدهیم، بعداً این آبران آمدند یک مقداری فعالیت کردند، حقوق آنها را چه کسی بدهد؟ چند سال اینها حقوق نمیگرفتند بعد کشاورزان روی این باکسهایی که طرح آبیاری کشیده بود، آب وارد آنها نمیشد یا ضعیف میآمد این کشاورزها مجبور بودند این باکسها را بشکنند یا شیرها باز و بسته نمیشد، یا بعضی از این زهکشها عمل نمیکرد یا اخیراً کارشناسِ وزارت جهاد کشاورزی گفته است این روش زهکشی اشتباه است باید برگردند به همان زهکشی سطحی قبلی یعنی مطالعه طرح معمولاً برای روزهای اول است نه روزهای آخر که بیایند چنین کاری بکنند.
در مورد آلودگی کارون که یک چیز فاجعهآمیزی است بین 38 تا 42 ورودی پساب شهری وارد رودخانه کارون میشود، پسابهای کشاورزی میریزد، پسابهای صنعتی میریزد در بعضی از این شبکههای مجازی دیگر ننوشتهاند رودخانه کارون نوشتهاند بزرگترین فاضلاب جهان که مسئولین این فاجعه را ببینند، چطور با آن کنار آمدند؟ 20 سال است اصلاً تکان نخوردند از وزارتخانه خودشان تکان نخوردند که این آبادان است و مردم هستند و دارند زندگی میکنند، جنگزده هستند، تهدید شدند، استعدادهای آنها از بین رفته است میتوانستند تعطیل بکنند، میتوانستند امرارمعاش بکنند اینها همه از دست رفته است، چقدر خدمت کردند! در زمان جنگ روستاییها در یکی دو سال اول جنگ بودند در قالب آن مرزنشینها، در قالب بسیج، در حال کمکهای مردمی و اینها کلی خدمت کردند، اینها شایستۀ این نوع زندگی نیستند، امیدوارم مسئولین و وزارتخانهها پاسخگوی این باشند.
چرا بعد از 20 سال سد پاییندستی هنوز ایجاد نشده و جالب است که هنوز وعده میدهند این آلودگی آب کارون را چه زمانی میخواهند برطرف کنند. ما روایت از ائمه اطهار داریم که میگویند این نهرهای کوچک به اندازه ذرهای آلوده نکنید، پس این همه پسابهای شهرستانها، حدود بین 38 تا 42 ورودی، پساب شهری، صنعتی، کشاورزی در بزرگترین رودخانه جهان، پس این مدیریت کجا رفته است؟
سرداری: باعث دیر عمل کردن طرحهای آبی همین چیزهایی است که گفتند، دیر عمل کردن کانالها و آبرسانی شیرین و عمل نکردن یعنی طرحی بوده که آب شیرین را به زمینها برسانند ولی متاسفانه دیر عمل کردند و نهرها از بین رفته است و هنوز هم طرحها باقی مانده؛ من فکر کنم یک نیروی عاشق و جهادی برای این کارها میخواهد، به نظرم نیروهایی که زمان جنگ کار میکردند، نیروهای عاشق و جهادی بودند، ما طرحهای سلمان که صد کیلومتر کانال با 5 پل اصلی بود ظرف مدت کوتاهی، در50 روز انجام دادیم با آن پمپهای 50 مترمکعب در ثانیه و یا 20 مترمکعب در ثانیه در ایستگاه اول و دوم و کارهای دیگری که انجام شده چون نیروها عاشق بودند و با علاقه کار میکنند الان وقتی اینها را میبینیم احساس میشود که مسئولین زیاد عاشق خدمت به مردم نیستند، زیاد عاشق حل مشکل مردم نیستند.
چون نزدیک سالگرد شهادت شهید چمران است بهتر است ما یادی از ایشان بکنیم ایشان قبل از ورودشان به جنگ در وزارت دفاع تحقیقات وزارت دفاع را راه انداخت چون خودش دکتری تحقیقات بود علاوه بر اینکه چریک ورزیدهای بود وقتی رزمندگان را ورزش میداد با سلاح میدواند آخرین نفری بود که خسته میشد و میایستاد و میبینیم خودش همین بس بود که در شکست عراق در بحث محاصره سوسنگرد و آزادی سوسنگر علیرغم اینکه پای او تیر میخورد به پای خودش میگوید من را نگهدار و آخرین تانک عراق را هم میزند و آخرین ماشین عراقی را میگیرد و سوار میشود و میآید داخل بیمارستان و من یادم است اخوی من از بیمارستان به من زنگ زد گفت رفتم بیمارستان شماره 2 گلستان چمران را ببینم، رفتم اتاق چمران دیدم اتاق چمران خمپاره خورده است آمده روی تخت، تخت هم متلاشی شده و از بین رفته است از هر کسی هم میپرسم چمران آنقدر شلوغ بود هیچ کس خبر نداشت و نگران بود و میترسید چمران در بیمارستان شهید شده باشد، من رفتم مقر شهید چمران دیدم نه شهید چمران دو ساعت در بیمارستان طاقت نیاورده است و پایش را پاسمان کرده و آمده مقر خودش و به برادرم زنگ زدم گفتم خیالت راحت باشد دکتر حالش خوب است.
شهید چمران آن زمان یک تنه در مقابل یک لشکر میایستاد و طرحهای آبی هم دکترین ایشان بود و ایشان وقتی که هشتم با مقام معظم رهبری و 60نفر از یارانش سوار 330 میشود اهواز پیاده میشود و شبانه میرود منزل یکی از دوستان مشترک من و آقای دکتر علی شوشتری، شب در گلستان که گلستان روبروی عراقیهاست و عراق تا نزدیکیهای گلستان آمده بود، آنجا به شیخعلی شوشتری میگوید نقشه اهواز را بیاور که آقای شوشتری زنگ میزند به آقای دهدشت که معاون حفظ آبداری سازمان آب و برق خوزستان بود، از ایشان خواهش میکند نقشۀ خوزستان را بیاورد، روی نقشه نهرهای کف کوه را نشان میدهد و میگوید شما اگر این نهر را ببندید آب از اینجا جلوی عراقیها میرود و من هم رزمندگان عراقیها را با آرپیجی سرگرم میکنیم تا شما سد را بزنید و این سد آنجا ایجاد میشود و اولین سدی که ما آنجا تصویب کردیم سد جرگه سیدعلی بود که آب آمد جلوی عراقیها و عراقیها چندین بار عقبنشینی کرد تا حدود 12 تا 16 کیلومتر در چند نوبت عقبنشینی کرد تا بالاخره جاده اهواز ـ خرمشهر را برید و آب را به طرف خرمشهر انداخت که البته آب تا خرمشهر رفت و یکی از دلایل پیروزی ما در فتحالمبین، نیروهای خوب ما آقا رحیم و شهید باقری که توانستند از محور دارخوئین از رودخانه عبور کنند و به کنار جاده برسند و جاده را بشکنند و زمان بیتالمقدس آب هم نشست پیدا کرده بود و برادران به خوبی توانستند بروند و خرمشهر را دور بزنند و خرمشهر آزاد شود.
این طرح اصلی آب هم طرح شهید چمران بود که ایشان آمد و تحقیقات جنگ را راه انداخت و مهندس شهید مَجد را که اولین موشکها را ایشان ساخت که برای زدن دژههایی که عراق جلوی آب میگذاشت که آب را به خرمشهر برسانیم و این کار شهید مجد بود.
شرفی: اگر قرار باشد توسعه پایدار و یک اقتصاد پویایی را داشته باشیم باید توجه به مزیتها و زیرساختها بکنیم همانطور که آقا در نشانهگذاریای که در برنامه ششم توسعه داشتند تاکید داشتند بر بحث مکانمحوری یعنی از آن زمان تا الان قریب 120سال است دارد بارِ صنعت کشور را به دوش میکشد چطور ممکن است امروز مورد تغافل قرار بگیرد؟ از چه کسی پذیرفته است، چه پروژۀ علمی، چه استدلال علمی پشت این است که بیایید صنایع آبدوست را بردارید بدون آبدوست در کویر و در مناطقی که خشک هستند و نیاز به آب شرب دارند بگذارید اما در کنار دریا و کنار آب شیرین استفاده نکنید؟ بحث من سیاسی نیست همه مسئولین و مردم گوش کنند و قضاوت بکنند چطور ممکن است این آبادانی که گامهای اولیه صنعت برای ایران در آن برداشته شد و توسط استعمار پیر کشف شد و بارِ توسعۀ صنعتی و پیدایش صنعت را به دوش کشید امروز مورد تغافل بگیرد و صنایع آبدوست برود در کویر ایجاد شود، امروز نخلستانهای ما خشک میشود اما این چه انحصار بدون منطقی است که ما میرویم کویر را سرسبز میکنیم اما دشتهای حاصلخیر خوزستان نباید مورد توجه قرار نگیرد؟! خوزستان که پرآبترین استان کشور است که بیش از 4، 5 سال رتبۀ اول کاشت و برداشت غلات را در ایران دارد، اینها غیر از خانبازی است، غیر از انحصارطلبی است؟! چطور ممکن است این واقعیتها در یک اقلیمی ماند خوزستان و یک اقلیم بسیار بسیار با بهرهبرداری بالا مانند آبادان دیده نشود؟! آبادانی که در دو آبراه بزرگ شیرین و کشتیرانی در پرورش آبزیان است و در راس شمالی خیلجفارس قرار گرفته است و آبادانی که با چند کشور همسایه همجوار و در ارتباط است، آبادانی که بازرگانی و تجارت جهانی آن تاریخ 140، 150 ساله دارد اما امروز در آن بیکاری وجود دارد، نخلستانهای آن خشک میشود، چرا؟ غیر از این است که این مزیتها دیده نمیشود، غیر از اینکه متاسفانه انحصار و تنگنظری دارد ثروت را به یک جاهای دیگری سوق میدهد که هیچ توجیح اقتصادی ندارد.
عزیزان اقتصاددان من یک عرضی دارم اقتصاد یک خط کسری است بالای آن تمام کاری که میتوانیم انجام بدهیم است هر فعالیتی که میتوانیم انجام بدهیم است و پایین آن تقسیم صورت هزینههاست، اگر این تناسب انجام شود و صورت هزینهها نتواند درآمد را توجیحگر باشد این اقتصاد نیست، رکود اقتصادی برای همین است، دنبال چه هستیم؟ چرا باید آب آبادان شور باشد؟ چرا باید نخلستانها خشک شود؟ به دلیل اینکه توان و قدرت دارد جایی صرف میشود که متاسفانه هزینهها هیچ توجیح اقتصادی و بهرهوری اقتصادی در پروژهای که انجام میشود از خودش تعریف نمیکند، اگر مسئولین متوجۀ یک کار فنی و کارشناسی هستند دنبال یک اقتصاد مقاومتی هستند باید بر موضوع مکانمحوری تاکید بکنند باید بیایند ببینند چه مزیتهایی است که اگر این مزیتها روی میز کار قرار بگیرد میتواند هزینهها را پایین بیاورد، امروز خرمای ما 2 هزار کیلومتر میرود در یک نقطه دیگر کشور تبدیل به لواشک و آلوچه میشود برای صادرات، 2 هزار کیلومتر میرود و 2 هزار کیلومتر برمیگردد و تازه میرود سر مرز برای صادرات! این تفکر پشت اقتصاد ما تفکرِ غیرمنطقی است، هر پروژۀ اقتصادی را نگاه میکنیم میبینیم صورت هزینههایش یک تقسیم یک غیرمنطقی و غیرباور ایجاد میکند در فضای ایجاد شده در موضوع اقتصاد.
من خواهشم این است بیایند بحث بکنند اقتصاددانان بحث بکنند آبادان یک فضای خدادادی است اگر هر جای ایران این اقلیم وجود داشته باشد باید به آنجا رسیدگی شود، اگر ما میگوییم کوههای زردکوه، کوههای بختیاری که آن روز اول خلقت خدا با انگشت حکیمانۀ مهندسی خودش یک شیب ملایمی در بین کوههای سر به فلک کشیدۀ غیرقابل نفوذ کشید که ما بتوانیم هر 5 کیلومتر، 10 کیلومتر سد ایجاد کنیم و از آب پشت آن استفادۀ انرژی برق آبی بکنیم برای حاصلخیزی و کشاورزی استفاده بکنیم به دور از منطقه آبادان است اما عقل منطقی و منصفانه میگوید این سرزمینی است که مزیت دارد و باید از آن استفاده کنیم.
گلستانی: من در پایان بگویم من از مسئولین جواب میخواهم برای آبادان و از نمایندگان خود آبادان این سه نفر هستند از آنها فعالیت میخواهیم و از اینها هم جواب میخواهیم و در این دورهای که شروع کردند خودشان را نشان بدهند و فعال باشند بتوانند از حق آبادان دفاع کنند، ما در خرما مزیت نسبتی داریم این مزیت نسبی را باید تبدیل به مزیت مطلق بکنیم، ما در این مزیت نسبی هم داریم تحلیل میرویم، یک نکته دیگر ما در 6 استان داریم استانهای خرماخیز ایران هستند، در دو استان شمالی کشت چای است، شما اگر توانستید تحقیقی بکنید ببینید در رابطه با چای که مزیت نسبی ندارد چند برنامه گذاشتند الی ماشاءالله فراوان و در خرمایی که 6 استان دارد و 6 استانی که اشتغالزایی و درآمدزایی و ارزآوری و دارای مزیت نسبی است چقدر برنامه گذاشتند، خیلی کم، یک مسالهای این است که وزارت کشاورزی مزیتها را بشناسد و بداند کجا برنامهریزی بکند و به کجا رسیدگی کند.
سرداری: من هم فکر میکنم اگر دولت توجه بیشتری به این مناطق بکند مسائل قابل حل است ما هم نیروهای خبرۀ تحصیلکردۀ خوب و فراوانی را داریم که الان به آنها طراحی برای حل مشکل را بدهند و به راحتی میتوانند مسائل را حل کنند، ما اینجا برای استفاده بهمنشیر که به کارون میرود کافیست همان سدهای سلولی را ایجاد کنیم هم روی بهمنشیر و هم روی شعبۀ غربی کارون که وارد اروند میشود و آب را نگه داریم نگذاریم آب شور وارد شود، سطح آب بالا میرود و میتوانیم کل جزیرۀ آبادان را با این آب خوبی که داریم به صورت ثِقلی آبیاری کنیم، مشکلی نخواهد بود فقط برای مسالۀ ایضاعیاش هم خوشبختانه نیروی اجرایی فراوان داریم فقط یک مقدار اهمیت دادن به منطقه و اهمیت دادن به موضوع است نه اینکه ما نمیتوانیم مسالۀ آب شور را حل بکنیم نه این حل میشود اینکه ما اهمیت ندادیم به خوزستان و یا سر ما اینقدر شلوغ بوده که نرسیدیم.
من خودم باورم نمیشود وقتی نگاه میکنم چون زمان جنگ در این منطقه بودم، نخلستانها به این صورت نبود یک مقداری از نخلستانهای ما به خاطر خمپاره از بین رفته بود بقیه آنها آباد بود، من خرمای تاز در جزیره مینو میخوردم یا در همین اروند کنار خیلی آباد بود و الان واقعاً این فاجعه دل من را به درد آورد و احساس میکنم مسئولین بیتوجهی کردند.
انتهای پیام/