«حکومت وحدت ملی» افغانستان در آستانه فروپاشی است/«حکمتیار» میخواهد بخشی از حکومت باشد+ویدئو
برادر احمدشاه مسعود و از رهبران سیاسی برجسته افغانستان معتقد است که غنی با سیاستهای مستبدانهای که در حکومتداری در پیش گرفته بهزودی حکومت وحدت ملی را به پرتگاه سقوط خواهد برد.
به گزارش گروه دفاتر خارجی خبرگزاری تسنیم، با قاطعیت معتقد است حکومت وحدت ملی افغانستان در آستانه فروپاشی قرار دارد، میگوید تمامی برنامههای «اشرفغنی» رئیسجمهور افغانستان مبتنی بر یک روحیه استبدادطلبی است و تمامی مشکلات این سهساله که هنوز چتری بهنام وحدت ملی ایجاد نشده ریشه در همین روحیه استبدادطلبی غنی دارد.
«احمد ولی مسعود» برادر «احمد شاه مسعود» قهرمان ملی افغانستان در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری بینالمللی تسنیم، رخدادهای اخیر کابل بهویژه ائتلاف برخی دولتمردان این کشور در آنکارا را ضربهای جدی به حکومت افغانستان توصیف کرد.
وی همچنین در ارتباط با موضوعات دیگری چون پشتپردههای حضور «حکمتیار» و علت نزدیکی وی با اشرفغنی، جنبش «رستاخیز» و سرکوبگری معترضان، نگاه قومیتی رئیسجمهور افغانستان و تأثیر حضور افرادی چون «دوستم» در رأیآوری غنی در انتخابات صحبت کرد که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
تسنیم: ضمن عرض ادب و احترام، جناب مسعود در ابتدا بفرمایید نظر حضرتعالی در ارتباط با ائتلاف «شورای عالی نجات افغانستان» با محوریت عطا محمد نور، ژنرال دوستم و محمد محقق چیست؟ آیا این ائتلاف را مؤثر میدانید؟ علت عدمحضور شما در این ائتلاف چه بود؟
مسعود: بهنظر من وقتی چهار نفر از بزرگان حکومت (ژنرال دوستم، عطا محمد نور، محمد محقق، صلاحالدین ربانی) از ساختار دولت خارج شوند بهمعنی ضربهای بسیار بزرگ به پیکره دولت است، «اشرفغنی» رئیسجمهور افغانستان متأسفانه در تمامی این سه سال نتوانست چتری ملی بهنام دولت را ایجاد کند و همه را با خود همراه سازد، این ناتوانی تا آنجا پیش رفته که امروز میبینیم شاکلههای اصلی حکومت وحدت ملی با خروج خود، حکومت را تا آستانه فروپاشی سوق دادهاند.
بهطریقی میشود گفت معنای ائتلاف شکل گرفته در ترکیه هم همین است، خروج از دولت و اتحاد در مقابل دولت، آن هم دولتی که مشروعیتش روزبهروز رو به افول است.
اما سؤال اینجاست که در قدم بعدی واقعاً این ائتلاف چهکاری میتواند انجام دهد؟ این صحبتهای بعد است که آیا این ائتلاف میتواند یک جایگزین مناسب برای حکومت و یا کمکی برای دیگر نیروهای سیاسی باشد یا خیر؟ این موارد در موضوع ائتلاف شورای نجات را باید بگذاریم کمی زمان بگذرد و بعد در موردش نظر بدهیم اما آنچه مشخص و روشن است پیام این ائتلاف است که نشان از فروپاشی حکومت دارد.
در حال حاضر پیشبینیهایی که میشود در ارتباط با این ائتلاف کرد این بوده که در مرحله نخست آنچه برداشت میکنم این است که خروج اصلیترین نفرات حکومت چون معاون رئیسجمهور که در تیم تحول و تداوم، معاون رئیس اجرایی که در تیم اصلاحات و همگرایی بود و بالاخره افراد ردهبالای حزب جمعیت اسلامی افغانستان بهمعنی این بوده که دیگر چیزی برای حکومت نمانده، مشروعیتش را از دست داده، قابل قبول نیست و در آستانه سقوط قرار دارد.
نباید فراموش کنیم که این جریانهایی که از داخل حکومت افغانستان خارج شدهاند، مهرههای قدرتمندی هستند که برای تیم کرزی رأیآور بودند وگرنه اشرفغنی و تیم همفکرش که ریشه مردمی نداشته و ندارند و اتفاقاً رأی هم نداشتند، ما به یاد داریم که در انتخابات قبل از این دوره اشرفغنی تقریباً یک و نیم تا دو درصد رأی بیشتر نداشت و بهیکباره توانست آنهمه رأی را جمع کرده و پیروز انتخابات شود، علت چه بود؟ حضور همین افرادی که امروز از سایه حکومت خارج شدهاند برای غنی رأی آورد و مشخصاً امروز هم در نبود کسانی چون نور، دوستم، محقق و ربانی رأی عمده مردم هم از بدنه دولت خارج میشود و تمام مشروعیت حکومت وحدت ملی بهطور جدی زیرسؤال میرود.
تسنیم: جناب مسعود، نظرتان را در ارتباط با ورود حکمتیار به کابل بگویید، اصلاً برنامه آمدن وی به کابل در این شرایط سیاسی و امنیتی افغانستان به چهعلت بود؟ با وجود اینهمه شعار که حکمتیار مشوق طالبان برای صلح خواهد بود، آیا فکر میکنید وزنه حکمتیار برای تغییر شرایط آنقدر سنگین هست؟ یعنی تأثیری در تشدید جنگ و یا ترغیب برای صلح دارد؟ اگر موضوع صلح مطرح بوده پس داستان توزیع سلاح به افراد وابسته به حزب اسلامی در شمال افغانستان دیگر چه حکایتی است؟
مسعود: ببینید این ادعای دولت که میگوید حزب اسلامی و حکمتیار به روند صلح پیوسته و قانون اساسی افغانستان را قبول کرده و اسلحهها و افراد مسلح خود را تحویل دولت خواهند داد، اینها تنها ادعای دولت و شخص حکمتیار است ولی واقعاً حقیقت چیست؟ هنوز معلوم نیست که حکمتیار چه میخواهد، من فکر میکنم در واقع حکمتیار میخواهد بخشی از حکومت باشد و یک نوع ائتلاف میان اشرفغنی با خودش را شکل دهد، نظر من این است که ما امروز نباید این دست از حرفهای حکمتیار را که میگوید "از کارهای گذشته پشیمانم و برای صلح آمدهام" جدی بگیریم بلکه باید بهدنبال وجوه مشترک حکمتیار و غنی باشیم چرا که هدف حکمتیار بیشتر حضور در حکومت و نزدیکی با غنی و راهاندازی یک ائتلاف با محوریت این دو نفر است.
و اما صحبت از تأثیر حضور وی در شرایط فعلی افغانستان کردید، ببینید حکمتیار همان طوری که در جنگ هم تأثیر نداشت امروز با آمدنش در صلح نیز تأثیری نخواهد داشت، با نگاهی به دو یا سه ماه گذشته شاهدیم که با وجود صلح حزب اسلامی با حکومت وحدت ملی، جنگها شدیدتر شده و فاصله ما از صلح دورتر، این تناقضی است که نباید از آن غفلت کرد.
گرچه این را هم بگویم، روند صلح دولت افغانستان تاکنون هیچ دستاوردی نداشته و روندی ناکام بوده است که نهتنها شعله جنگ را خاموش نکرده بلکه شاهد تشدید ناامنیها هستیم و با درنظرگیری تمامی این موارد باید گفت متأسفانه صلح بسیار دور است و دستمان به این راحتی به برقراری آرامش در افغانستان نخواهد رسید.
تسنیم: در ماههای اخیر شاهد شکلگیری جنبش رستاخیز برای تغییر بودیم، از طرفی معترضان خواستار رسیدگی بیشتر به وضعیت امنیتی افغانستان و بهویژه ناآرامیهای کابل بودهاند و از سویی شاهد سرکوب معترضان از سوی دولت بودیم، موضع شما در قبال تظاهراتهای اخیر و بهویژه جنبش رستاخیز چیست؟
مسعود: چیزی که شما دیدید در مدت دو ماه اخیر که جوانها آمدند و تظاهرات کردند، تصویری از یک مطالبه بهحق بوده و اینها خواستار تغییر هستند، یقیناً آیندهسازان افغانستان این جوانان تحصیلکرده و پویا هستند که فهم کاملی از شرایط افغانستان دارند، این جوانان در واقع هم دکتران افغانستان هستند و هم درد افغانستان را میفهمند و هم با درد افغانستان زندگی کردهاند.
باید این را بگویم که جوانان پیشتازی که در جنبشهای تغییر، جنبش تبسم و یا جنبش روشنایی حضور داشته و دارند در واقع یک درد بزرگ از افغانستان را در وجود خود حس میکنند، از جنس آلام ملت بوده و به همین دلیل این افراد همیشه مورد حمایت ما بوده و هستند.
ما میدانستیم که دولت در این بخشها بسیار ضعیف است که بود و در مقابل معترضان دستپاچه شد و به همین دلیل بهروی جوانان شلیک شد، آنها نتوانستند با جوانانی که بهخاطر مبارزه با تروریسم ایستاده بودند با یک زبان تفاهم صحبت کنند و در حقیقت حکومت بهجای همنوایی، همدلی و همزبانی با آنها و بهجای تشکر از آنها بهدلیل بیداری ملت اقدام به سرکوبگری آنها کرد.
گویا حکومت فراموش کرده که این سرکوبگری در تاریخ افغانستان ثبت خواهد شد و یقیناً این اقدامات نمیتواند خواست مردم افغانستان را عقیم سازد، این جوانها که امروز جمع شدهاند در آینده به جمع کثیرتری از مردم مبدل خواهند شد و در نهایت یک ملت بهپاخاسته و آماده، مطالبه حق ملت را خواهد کرد و در این میان آنانی که معترضان را سرکوب کردند در حقیقت تاریکترین نقطههای تاریخ این کشور هستند.
بهطور مثال دولت اگر خواستار اجرای توافقنامه حکومت وحدت ملی میبود این بحران دامنگیر این کشور نمیشد و حال نیز من فکر میکنم با اجرای این معاهده یک بخش از بحران افغانستان حل خواهد شد و اگر حکومت این اقدام را انجام ندهد ما به این فکر هستیم که از تمام نیروهای موجود، یک نیروی مشروع در این بخش ایجاد شود و این نیروی مشروع بتواند که یا بر سر حکومت فشار آورده و یا خودشان یک اجماع یا یک برنامه ایجاد کنند، زمانی که ما اجماع میگوییم منظور ما این نیست که هر فرد برود برای خود یک تشکیلاتی را ایجاد کند، بهنام جرگه سنتی، نه و بهطور مثال کاری که اشرفغنی انجام میدهد که میگوید "ما اجماع علما را خواهیم آورد" و یک سری صحبتهای سرشار از فرافکنی و فریبکاری، خیر...
وقتی ما صحبت از اجماع میکنیم باید جایگاه قانونی و حقوقی این صحبت را در نظر بگیریم و روندی را شروع کنیم که بتواند افغانستان را از این بحران خارج سازد.
اگر حکومت این اجماع را نمیتواند تشکیل دهد میبایست این کار به یک نهاد مشروعیتبخش که بتواند این اقدامات را انجام دهد، سپرده شود، در تاریخ افغانستان دیده شده که چنین نهادهایی میتوانند افغانستان را نجات دهند، به هر صورت ما باید در محور قانون حرکت کنیم اما در عین حال آنچه بسیار اهمیت دارد تغییر است و تا زمانی که ساختارهای سیاسی این نظام تغییر نکرد یقیناً افغانستان نمیتواند به تعادل برسد و زمانی که به تعادل نرسیم، بیبرنامگی همچنان ادامه دارد.
حرف ما اینست که یا اینگونه تغییر در ساختار سیاسی حکومت افغانستان ایجاد شود و یا اینکه کشورهایی که در روند افغانستان دخیل هستند اینها به یک تفاهم برسند تا افغانستان را آرام گذاشته و این کشور را میدان تقابل خود قرار ندهند.
تسنیم: جناب مسعود، براساس صحبتهایی که قبلاً مطرح میشد، قرار بود توافقاتی صورت بگیرد و قانون اساسی تعدیل شود و حکومت از ریاستی به پارلمانی تغییر کند اما این هم به بنبست خورد، علت چه بود؟
مسعود: علت این امر عدماراده رئیسجمهور افغانستان در این زمینه بود، اشرفغنی میخواهد افغانستان را همانطور مثل گذشته داشته باشد، قدرت را تکمحور و با انحصارطلبی نگه دارد و با ابزار نو ولی افغانستان را با همان سیاست قدیم دوباره رجعت دهد، اشرفغنی دوباره میخواهد مناسباتی را که جهاد و مقاومت افغانستان آنها را نابود ساخته دوباره احیا سازد و دلایلش همینها بود که گفتم و به همین خاطر تغییر ایجاد نکرد.
سند مشروعیت و توافق میان دو تیم وجود داشت تا یک تعادل در نظام شکل بگیرد ولی اشرفغنی اراده نکرد و بهخاطر ذهنیت قدیمی و سنتی که قبلاً توضیح دادم او نخواست که این تغییر اجرا شود.
اشرفغنی در واقع بهدنبال انحصار قدرت است و میخواهد قدرت را متمرکز در دستان خود داشته باشد و بهشیوه عبدالرحمانخانی افغانستان را اداره کند و حکومت انحصارگرا و یکدست باشد تا با مشت آهنین بر سر مخالفین خود بکوبد که البته این خیال است و غیرممکن.
آنچه اشرفغنی در پیش گرفته تلاش برای ایجاد یک استبداد مطلق در افغانستان بوده و این فکر و برنامه و استراتژی غنی است، تا امروز وی اگر حمایت از خارج از کشور دارد بهخاطر همین استبدادش است و تمام اقدامات داخلی غنی نیز به همین خاطر است و حتی اگر از نام قوم خاصی استفاده میکند، نه بهخاطر آن قوم بلکه بهخاطر خواستهای شخصی است، حتی درگیریهای سیاسی و اختلافاتی که ایجاد میکند در همین راستا بوده، منافع شخصی از طریق استبدادگری که بهنظر من این یک ذهنیت مریض است که در افغانستان نمیتواند جایگاهی داشته باشد.
تسنیم: جناب مسعود، سؤال ما از حضرتعالی در ارتباط با حضور داعش در افغانستان است، پشتپرده حضور داعش در افغانستان چیست؟ این گروه تروریستی از طریق چهکسانی حمایت میشوند و دیگر اینکه چه تفاوتی میان داعش و طالبان در افغانستان وجود دارد؟
مسعود: بهنظر من داعش محصول و تولید کشورهای منطقه و فرامنطقه و در واقع تولید رقابتهای استراتژیک کشورهای منطقهای و فرامنطقهای هستند چراکه قدرتهای بومی برای تشکیل چنین گروههایی آنقدر توانایی ندارند، ببینید، نباید فراموش کرد که در افغانستان فعلاً مراکز قدرت زیادی وجود دارد و کشورهای زیادی نیز در محور افغانستان منافع استراتژیک خود را دنبال میکنند به همین دلیل است که جنگهای نیابتی ادامهدار بوده و مدام نیروهای بیشتری به همان دلایلی که گفته شد در افغانستان مستقر میشوند.
این که سرانجام این کشمکشها به کجا خواهد انجامید بهنظر من این یک بازی بسیار بزرگ است که در این بازی هیچکس نمیتواند پیشبینی کند در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد، چرا؟ به این دلیل که کشورهای بسیار زیادی ازجمله سازمانهای اطلاعاتی قدرتهای بزرگ در افغانستان و ناامنیهای این کشور دخیل هستند بهطوری که این کشور تبدیل به میدان کشمکش قدرتهای بزرگ شده است و شرایط تا جایی پیش رفته که خود آنها نیز نمیدانند تا کجا پیش خواهند رفت و سرانجام چه خواهد شد؟ شاید برنامه و منافع دقیق خود را دارند و بر آن واقف هستند اما اینکه با این شرایط آنها چه نتیجهای میگیرند و چه سرنوشتی در انتظار افغانستان است، از مواردی بوده که متأسفانه اصلاً در برنامه آنها جایی ندارد و فقط بهدنبال تأمین منافع خود هستند.
متأسفانه بدبختی و بیچارگی مردم افغانستان هم از بدشانسی آنهاست که یک دولت بسیار ضعیف دارند و اکثریت رهبران حاضر در دولت وابسته به یکی از قدرتهای بیرونی هستند، به همین دلیل است که هیچ امیدی از این حکومت نمیتوان داشت، حکومتی ضعیف، وابسته و کوتاهنگر که خود هم نمیداند به کدام طرف در حال حرکت است، نیروهای سیاسی هم که فعالیت پراکنده داشته و نمیدانند که چه باید بکنند و به کجا برسند و در حقیقت سازمانیافتگی میان این نیروها وجود ندارد که بتوانند به مردم این اطمینان را بدهند.
گاهی شما میشنوید که ستونپنجمیها در دستگاه حکومت حضور دارند و پراکندگی در دولت دیده میشود، معنی این حرف این است که یک حکومت منسجم و منظم و بابرنامه که قابل اعتماد و برای ملت باشد، نداریم و این بزرگترین مشکل ماست.
با شرایط موجود از این حکومت بهاندازه ذرهای نباید امید و انتظار داشت، این حکومت یک حکومت ناکام بوده که بهدنبال یک سری فکرهای عجیب در افغانستان است که هیچ همخوانی با منافع افغانستان ندارد و قطعاً نمیتواند در این شرایط به این کشور کمک کند.
انتهای پیام/.*