ایران، ویتنام میشود؟/سفر مخفیانه «متخصص براندازی نرم» به ایران و ۵ علامت سوال بزرگ+اسناد
«کنت مایکل کوئین» افسر امنیتی و اطلاعاتی کهنهکارِ آمریکا و سرشبکه کشاورزی راکفلرهای صهیونیست است. او متخصص «تغییر سیاسی با ابزارهای نرم» است. او در سال ۱۳۹۳ به ایران سفر کرد و حتی مورد تقدیر مقامات ارشد اجرایی ایران قرار گرفت. سوابق او را ببینید.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، پرونده ویژه «مزرعه پدری» در پی روشنگری و آگاهیبخشی درخصوص فرصتها و تهدیدهای پنهان و کمتر شناخته شده کشاورزی ایران است. در این راستا ذیل این پرونده و در بخشهای قبلی از سلسله گزارشهای «ایران؛ ایری؛ راکفلر»، ابعاد گسترده شبکهسازی و نفوذخانواده صهیونیست راکفلر از ابتدای قرن بیستم تاکنون در کشورهای مختلف بررسی شد.
+ درباره «راکفلرهای صهیونیست» اینجاها (+) ، (+) ، (+) ، (+) ، (+) ، (+) ، (+) بیشتر بخوانید
پس از آن روشن شد که سابقه حضور این شبکه در ایرانِ پس از انقلاب لااقل به سال 1361 شمسی بازمیگردد؛ زمانی که اولین معاهده همکاری بین مؤسسه کشاورزی متعلق به راکفلرها و معاون وزیر وقت ایران امضا شد.
+ درباره «آغاز نفوذ راکفلرها در ایران» اینجا (+) بیشتر بخوانید
گزارش پیش رو حاوی مطالب مهمی درخصوص یکی ازافسران ارشد اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده است. «کنت مایکل کوئین»1 که عضویت در «شورایعالی امنیت ملی امریکا»2 را در کارنامه دارد و افسر ارشد امنیتی آمریکا در خلال جنگ ویتنام بوده، طی دو دهه گذشته، تغییر جایگاه داده و سرشبکه کشاورزی راکفلرها و مسئول «بنیاد جایزه جهانی غذا»3 به شمار میرود؛ بنیادی که پایهگذاری آن بهدست راکفلرها ــ بطور خاص نورمن ارنست بورلاگ (پدر انقلاب سبز) ــ صورت گرفته و تأمین مالی آن توسط جمع کثیری از بنیادهای صهیونیست انجام میگیرد.
+ درباره «بنیاد صهیونیستی جایزه جهانی غذا» اینجا (+) بیشتر بخوانید
+ درباره «انقلاب سبز» اینجا (+) بیشتر بخوانید
+ درباره «نورمن ارنست بورلاگ» اینجا (+) بیشتر بخوانید
کنت مایکل کوئین تابستان سال 1393 به ایران آمد و طی زمان کوتاه اقامتش، اقدامات گستردهای را در کشور سامان داد، با برخی مقامات ارشد اجرایی کشور دیدار کرد و حتی از سوی برخی از آنها در جمع عمومی مورد تقدیر قرار گرفت. در بخشهای بعدی گزارش «ایران؛ ایری؛ راکفلر» ابعاد فعالیتهای او در ایران آشکار خواهد شد. سوابق این افسر امنیتی کهنهکار ــ که در ادامه به آن پرداخته میشود ــ ابعاد شبکه امنیتی پیچیده و مخوف راکفلرها در ایران را بیش از پیش روشن میکند. او یکی دیگر از افراد اهل ایالت «آیووا» از این شبکه است.
از کل پرونده «مزرعه پدری» اینجا (+) و کل گزارشهای «ایران؛ ایری؛ راکفلر» اینجا (+) دیدن کنید.
* معرفی
«کنت مایکل کوئین» 75 ساله، زاده 26 می 1942، در نیویورک است. سایت «بنیاد جایزه جهانی غذا» درباره او مینویسد:
«کوئین فارغالتحصیل دبیرستان «وهرت»4 و کالج لوراس در «دوبوک»5 ایالت «آیووا»6است. وی دارای مدرک کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه «مارکوئت»7 و پیاچدی روابط بینالملل از دانشگاه «مریلند»8 است. او و همسرش، لیسان، دارای سه فرزند بزرگسال هستند: دو پسر به نامهای دیوین و شاندون و یک دختر به نام کلی.»9
با وجود جایگاهش در بنیاد جایزه جهانی غذا، کوئین نه یک متخصص عرصه کشاورزی و غذا، که یک افسر کارکشته امنیتی و کارشناس ارشد روابط بینالملل است. او در سال 1968 (11 سال پیش از انقلاب اسلامی) به عضویت سرویس خدمات خارجی (وزارت امور خارجه) آمریکا درآمد و طی 32 سال خدمت در این وزارتخانه، مدارج مدیریتی را یکی پس از دیگری پیمود. او اکنون یک عضو ارشد خدمات خارجی (Senior Foreign Service) است. ویکیپدیا در خصوص این سطح از اعضا مینویسد:
«اعضای ارشد خدمات خارجی (SFS) علاوه بر واجد شرایط بودن برای خدمت در سفارتخانهها، در مقامهای ارشد در مأموریتهای دیپلماتیک ایالات متحده حضور دارند؛ برای مثال بهعنوان معاون مأموریتهای خاص، بهعنوان رئیس بخش در سفارتخانههای بزرگ یا بهعنوان کنسول در یک کنسولگری بزرگ.»
این مقام عالیرتبه امنیتی، در کشورهای مختلف جنوب شرقی آسیا و همچنین وین و نیز واشنگتن دیسی خدمت کرده است.
در گزارشهای بعدی خواهیم دید کوئین ــ به تصریح خودش ــ متخصص کنترل سیاسی، براندازی و تغییر، خصوصاً با ابزار کشاورزی است.
در ادامه به بخشهایی از سوابق خاص این فرد ــ پیش از تصدی رسمی مسئولیت بنیاد جایزه جهانی غذا ــ اشاره خواهد شد.
* مأموریت در جنگ ویتنام
سرزمین ویتنام، پس از اشغال در جنگ جهانی دوم توسط ژاپنیها، تا حدود 1980 همواره ملتهب و جنگزده بود و بارها دست به دست شد؛ اما جنگ معروف، موسوم به جنگ ویتنام، از 1968 تا 1975 به وقوع پیوست. آمریکا در این جنگ جنایتهای بینظیری مرتکب شد، چنان که هماکنون نیز مایه سرافکندگی ایالات متحده در ابعاد داخلی و بینالمللی است. مقارن با آغاز جنگ ویتنام در سال 1968، کنت مایکل کوئین برای پیگیری اهداف خاص به ویتنام فرستاده شد.
عضویت در شورایعالی امنیت ملی آمریکا
او خود در سایت انجمن خدمات خارجی آمریکا (AFSA) درباره پیگیریهای بسیار مهم و راهبردیاش در ویتنام یادداشت مفصلی دارد؛ حتی توضیح میدهد در انتهای جنگ، زمانی که به شکست و عقبنشینی مفتضحانه آمریکا منجر شد، به عضویت شورایعالی امنیت ملی آمریکا درآمد. کوئین در این زمینه مینویسد:
«در آوریل 1974، پس از 6 سال در ویتنام، من به کارکنان شورای امنیت ملی پیوستم.»10
کوئین در آن شرایط بحرانی، بخش قابل توجهی از مسئولیت خطیر رصد، گزارش و تصمیمگیری درباره خروج آمریکا از ویتنام را بر عهده گرفت. وی در این زمان با «هنری کیسینجر»11 ــ صهیونیست مارکدار معروف، وزیر خارجه وقت آمریکا، و مشاور ارشد و صمیمی راکفلرها از دیرباز تاکنون ــ و نیز مسئولان شورایعالی امنیت ملی در کاخ سفید ارتباط مستقیم و روزانه داشته است. او خود در این زمینه در سایت AFSA نوشت:
«نخستین تمهید من این بود که با واشنگتن تماس تلفنی روزانه داشته باشم تا رئیس من در شورای امنیت ملی، سرخط شود.»12
کوئین ادامه داد:
«بیست و پنج سال بعد هنری کیسینجر، که هنگام ارسال این گزارشهای من مشاور امنیت ملی (و وزیر خارجه ایالات متحده) بود، در دیدار کارکنان شورایعالی امنیت ملی آمریکا مرا کناری کشید، آرنج مرا فشرد و گفت به این فکر میکرده که این گزارشهای من چقدر درخشان بوده است.»13
مجروحیت جنگی
این مأمور و عامل نفوذی آمریکایی تا جایی پیش رفت که طی این عملیات بشدت مجروح شد. کوئین توضیح نمیدهد که نیروهای آمریکایی هزاران کیلومتر دورتر از واشنگتن و در سرزمین «ارتش ویتنام شمالی» چه میکردند، اما با ژستی حق به جانب مینویسد:
«من نیز بهواسطه گلولههایی که سرم را شکافت، به خاک افتادم. این زمانی رخ داد که که یک واحد ارتش ویتنام شمالی، در یک نقض آشکار آتشبس، یک کشتی باری آمریکایی را ــ که من در رودخانه مکونگ بر آن نظارت داشتم ــ به دام انداخت.»14
آشنایی با جان کری
کوئین در جای دیگری از آشناییاش با «جان کری» ــ وزیر خارجه سابق آمریکا ــ در این زمان مینویسد:
«من همان زمان با یک افسر جوان نیروی دریایی بهنام جان کری در آن محل حضور داشتم، که عضو یک قایق گشت قهوهای نیروی دریایی بود.»15
کوین به زبان ویتنامی مسلط است و طی مذاکرات جنگ ویتنام بهعنوان مترجم در خدمت رئیس جمهور جرالد فورد بود؛ عکس فوق در سال 1977 گرفته شده است
این مأموریت که کوئین آن را مأموریت Weyand (احتمالاً برگرفته از ژنرال آمریکایی به همین نام) مینامد، در روز 4 آوریل 1975 به پایان رسید و او با یک پرواز طولانی به واشنگتن بازگشت. کوئین در این پرواز مشغول تدوین یادداشتی به هنری کیسینجر بود به این مضمون که ویتنام جنوبی طی سه هفته از دست خواهد رفت. این یادداشت در تاریخ 5 آوریل به کیسینجر تحویل شد.16
کوئین در کنار کیسینجر
بعد از فارغ شدن کوئین از این عملیات سنگین نجات، و تنها چند روز بعد، وی بهعنوان یکی از بازوان کیسینجر در کاخ سفید مشغول به کار شده بود.
عکس فوق چهل روز بعد از بازگشت از ویتنام در دفتر کیسینجر گرفته شده است. در این شب، آمریکا در جزایر مایاگز (Mayaguez) در پورتوریکو به پیروزی رسید. کنت کوئین در سمت چپ، کیسینجر در مرکز و معاونش برنت اسکوکرافت، در سمت راست دیده میشود.
مدال نیروی هوایی
کنت مایکل کوئین بهواسطه راهبری چندین عملیات در جنگ ویتنام، در نهم ژانویه سال 2009 به بالاترین مدال نیروی هوایی آمریکا دست یافت. وی برای هدایت این سلسله عملیاتها در ویتنام حداقل 100 ساعت «عملیات هلیکوپتری» انجام داده بود. او تنها غیرنظامی آمریکاست که این افتخار را کسب کرده است.
کنت کوئین، جان نگروپونته، معاون وزیر خارجه (چپ)، و لئونارد باسول، نماینده گنگره (راست) در مراسم اهداء مدال
کوئین در مذاکرات بعدی برای رهاسازی زندانیان آمریکایی نیز نقش مهمی ایفا کرد و از نگاه آمریکاییها قهرمان این حوزه به شمار میرود.
* کامبوج، و برنامه ریشهکنی خمرهای سرخ با کشاورزی
کنت ام کوئین در فاصله سالهای 1975 تا 1999 در کشورهای متعدد جنوب شرق آسیا خدمت کرد؛ اما دو کشوری که در آن حضور برجستهای داشته و به سلسله گزارشهای «ایران ایری؛ راکفلر» نیز مرتبط است، فیلیپین و کامبوج است. سایت بنیاد جایزه جهانی غذا درخصوص فعالیتهای او در دوران 32 ساله خدمتش مینویسد:
«در طول دوران حرفهای دیپلماتیک، کنت کوئین به مدت 6 سال در جنگ ویتنام خدمت کرد، از جمله به عنوان یک مشاور توسعه روستایی در دلتا مکنون؛ همچنین در شورای امنیت ملی در کاخ سفید؛ به عنوان مشاور قاچاق مواد مخدر در مأموریت ایالات متحده در سازمان ملل متحد در وین؛ برای چهار سال به عنوان رئیس ستاد بینالمللی سازمان ملل متحد در مورد زندانیان جنگی؛ و به عنوان مدیر شرکت سهامی آیتوا، کمپین بشردوستانه که پزشکان، پرستاران، تجهیزات پزشکی و غذا را به پناهندگان کامبوجی گرسنه ارسال کرد.
کوئین از این تجربیات، بهعنوان یکی از متخصصان برتر دولت ایالات متحده در هندوچین ظاهر شد. او ــ به عنوان اولین کسی که در سال 1974 در مورد سیاستهای نسلکشی خمرها گزارش داده بود ــ در پایان نامه دکترای خود راجع به ریشههای رژیم رادیکال پولوپوت نوشت.»17
کنت کوئین و جرالد فورد 1975
او درخصوص شناسایی اولیه جنبش «خمرهای سرخ» در کامبوج، نوشت:
«در سال 1972، زمانی که من در امتداد مرز ویتنام و کامبوج مستقر شدم، فشار مشابهی احساس کردم. در ابتدا حس کردم گامهای نخستین توسط خمرهای رادیکال آغاز شده، زیرا آنها شروع به گرفتن بخشهایی از کامبوج کرده بودند. با مصاحبه با پناهجویانی که از مرز عبور کرده و با بررسی دقیق گزارش های دیگر، من اولین گزارش دقیق درباره سیاستهای نسلکشی این گروه را جمعآوری کردم. تجزیه و تحلیل من نیز تأیید کرد که خمر روژ توسط هانوی کنترل نشده بود...»18
کنت کوئین، جان کری (در زمان سناتوری) و هان سن (معاون وزیر کامبوج)
اما کار او به اینجا ختم نشد؛ او به عنوان متخصص حوزه هندوچین، طرحی عملیاتی ریخت که بیست سال بعد به ریشهکنی جنبش خمرهای سرخ انجامید. کوئین در این زمان در دولت بیل کلینتون ــ از دسامبر 1995 تا جولای 1999 ــ دهمین سفیر ایالات متحده در کامبوج بود. سایت بنیاد جایزه جهانی غذا در این زمینه مینویسد:
«بیست سال بعد، در حالی که بهعنوان معاون دستیار وزیر امور خارجه خدمت میکرد، طرح او در زمینه پیشرفتهای کشاورزی و جادههای روستایی منجر به نابودی کامل خمرهای سرخ شد.»19
در کامبوج، در جستجوی اسرای جنگی
* «براندازی با کشاورزی»؛ برنامه راکفلر برای ایران
به این ترتیب میبینیم که کوئین، علاوه بر شمّ اطلاعاتی و امنیتی بسیار قوی، در براندازی رژیمها و جنبشها از روشهای غیرسخت ــ خصوصاً کشاورزی و توسعه روستایی ــ مهارت دارد و مأموری باسابقه بهشمار میرود. وی بعدها به فیلیپین رفت. در گزارشهای قبلی دیدیم که فیلیپین از دهه 1960 حیات خلوت خانواده راکفلرها در حوزه کشاورزی و دستکاری ژنتیک گیاهان به شمار میرود. (پایهگذاری و پیگیری مؤسسه «ایری» از آن جمله است). کوئین درخصوص پایان مأموریتش در فیلیپین در سال 1990 مینویسد:
«در سال 1990، از فیلیپین به واشنگتن بازگشتم تا بهعنوان معاون وزیر امور خارجه در امور اداره امور شرق آسیا و اقیانوس آرام خدمت کنم.»20
البته آشنایی او با برنامه راکفلرها در کشاورزی به سال 1968 باز میگردد. او در مقالهای در گاردین از این موضوع رمزگشایی میکند؛ در سال 1968، وقتی کنت یک دیپلمات جدید در دلتای مکونگ ویتنام بود، و در آغاز «انقلاب سبز» ( ِراکفلرها) برنج جدید معروف IR-8 ( ِراکفلرها) که در مؤسسه تحقیقات بین المللی برنج فیلیپین (مؤسسه راکفلرها) توسعه یافته بود، به ویتنام جنوبی وارد شد. در این زمان مشاوران کشاورزی آمریکا این برنج جدید را به دهقانان ویتنامی در چندین روستای تحت نظر کوئین معرفی کردند و کشاورزان را ترغیب کردند که برنج جدید را امتحان کنند. رویکرد جدید معادل گندم معجزهآسای نیمهکوتوله نورمن بورلاگ ــ که چند سال پیش به هند و پاکستان برده بود ــ اقتباس شده بود.21
به این ترتیب پیوند کنت مایکل کوئین با صهیونیستهای راکفلر، دستکم به سال 1968 بازمیگردد و انتخاب او به عنوان مسئول جایزه جهانی غذا به هیچ وجه اتفاقی نبوده است. در بخشهای بعدی گزارش، به راهبردهای او در بنیاد صهیونیستی جایزه جهانی غذا خواهیم پرداخت. بنیادی که کوئین از روز ابتدایی هزاره سوم مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
- حال باید پرسید سفر این مقام امنیتی و جنایتکار جنگ ویتنام، در سال 1393 به ایران به چه منظوری بوده است؟! آیا هدف او از سفر به ایران ــ مانند ویتنام و کامبوج ــ نوعی تغییر نرم با استفاده از ابزار کشاورزی است؟
- آیا سفر او با شبکه 154 نفره متخصصان داخلی که در مؤسسه راکفلر آموزش ژنتیک گیاهی دیدهاند مرتبط است؟
- رهبر انقلاب سال گذشته فرمودند « گزارشهایی به من میرسد که بعضی از طرحهای کلان در موضوعات تحقیقاتی مهم مثل هوافضا، ماهواره و امثال اینها ... حتّی بعضی از طرحهای تحقیقاتی مربوط به انرژی هستهای ... بعضی از اینها نیمهتعطیل است یا بعضی مُشرف به تعطیل است.» {اینجا}. آیا تعمیق «شبکهسازی راکفلرها» در ایران و حتی سیطره افرادی از این 154 نفر به «کل بودجه پژوهشی کشور»، و برخی پژوهشگاهها نوعی برنامه برای براندازی نرم از این کانال است؟
- آیا کسی غیر از او نیز در این راستا به ایران سفر کرده است؟
- آیا این سفر ذیل یک حرکت بیوتروریستی و اگروتروریستی علیه ایران، تعریف میشود؟
بخشهای بعدی سلسله گزارشهای «ایران؛ ایری؛ راکفلر» که طی روزهای آینده منتشر خواهدشد، به این سؤالها پاسخ مستند میدهد.
منتظر باشید...
انتهای پیام/*
-------------------------------------------
پینوشت:
1. Kenneth M. Quinn
2. National Security Council
3. The World Food Prize
4. Wahlert
5. Dubuque
6. Iowa
7. Marquette University
8. University of Maryland
9. https://www.worldfoodprize.org/index.cfm/87428/40228/gov_branstad_to_award_ambassador_kenneth_m_quinn_the_iowa_award
10. In April 1974, after six years in Vietnam, I was assigned to the staff of the National Security Council
11. یکی از این یهودیان شناخته شده، «هنری آلفرد کیسینجر» ــ نماد صهیونیزم امریکا ــ است. او هم یهودی سنتی و هم جزو صهیونیستهای شناخته شده بینالمللی است؛ وزن فردی او ــ جدای از نهادها و تشکیلات یهود ــ چنان بالاست که در کنار نهادهای شناخته شده بینالمللی، عضوِ حقیقیِ کنفرانس «بیلدربرگ» است. یهودی بودن او چنان بارز است که حتی ویکیپدیا نیز این موضوع را کتمان نمیکند؛ این سایت او را یک یهودی آلمانیتبار معرفی میکند و مینویسد: کیسینجر، در سال 1923 در دوران جمهوری وایمار، در بایرن آلمان در خانواده یهودی آلمانیتبار متولد شد. سپس درخصوص ارتباط کیسینجر و راکفلر ادامه میدهد: ارتباطات تا آنجا تنگاتنگ شد که کیسینجر به هیئت امنای بنیاد برادران راکفلر دعوت شد.
12. First, I made daily phone calls back to Washington to brief my boss at the National Security Council, Bill Stearman.
13. Twenty-five years later, Henry Kissinger—who was the U.S. national security adviser when I submitted the report—pulled me aside at a reunion of National Security Council staffers to squeeze my arm and say he thought it was brilliant.
14. I also burrowed into the dirt as bullets cracked over my head when a North Vietnamese Army unit, in a major ceasefire violation, ambushed an American cargo ship I was monitoring on the Mekong River.
15. I was there at the same time as a young naval officer named John Kerry, who was assigned to a brown-water Navy patrol boat base.
16. The Weyand Mission ended on April 4. On the long flight back to Washington, I drafted my own memoranda to Secretary Kissinger, both on the bleak prospects for South Vietnam and what would be needed to deal with the huge number of refugees—as many as a million people—who could seek to flee the country. Dated April 5, 1975, the two memos spelled out that the South could be lost in as little as three weeks.
17. During his diplomatic career, Ken Quinn served: for six years in Vietnam during the war, including as a Rural Development advisor in the Mekong Delta; on the National Security Council staff at the White House; as Narcotics Counselor at the U.S. mission to the United Nations in Vienna; for four years as Chairman of the U.S. Inter-agency Task Force on POW/MIAs; and as Director of Iowa SHARES, the humanitarian campaign that sent Iowa doctors, nurses, medical supplies and food to starving Cambodian refugees. Dr. Quinn emerged from these experiences as one of the US government’s foremost experts on Indochina. He wrote his doctoral dissertation on the origins of the radical Pol Pot regime and is widely acknowledged as the first person anywhere to report, in 1974, on the genocidal policies of the Khmer Rouge.
18. I felt similar pressure two years later, in 1972, when I was stationed along the Vietnamese-Cambodian border. There I observed the very first steps by the radical Khmer Rouge as they began taking over parts of Cambodia. By interviewing refugees who fled across the border and carefully reviewing other reports, I pulled together the first-ever detailed account of the group’s genocidal policies, which they would later inflict on seven million Cambodians. My analysis also documented that the Khmer Rouge were not controlled by Hanoi, which was an article of faith within the U.S. government and intelligence community.
19. Twenty years later, while serving as Deputy Assistant Secretary of State, his plan of agricultural enhancements and rural roads led to the final eradication of the Khmer Rouge.
20. In 1990 I returned to Washington from the Philippines to serve as a deputy assistant secretary in the Bureau of East Asian and Pacific Affairs.
21. As a new diplomat in 1968, I was assigned not to the chandeliered ballrooms of Europe (as I had hoped) but to the Mekong Delta of Vietnam, as a rural development adviser. The green revolution was just beginning to spread around the world, and a new "miracle rice", known as IR-8, developed at the International Rice Research Institute in the Philippines, was entering South Vietnam.
American agricultural advisers were introducing this new rice to Vietnamese farmers in the eight villages that were my overall responsibility, hoping that demonstrating higher yields would prompt other farmers to give the new rice a try. Their new approach to agriculture had been adapted from Dr Norman Borlaug's equally miraculous variety of semi-dwarf wheat, which he took to India and Pakistan just a few years earlier.