کدام پیامبر اولوالعزم به زیارت امام حسین (ع) مشرف شد؟
در کتاب شریف کامل الزیارات که نوشته مرحوم ابن قولویه استاد شیخ مفید می باشد ، داستانی عجیب از زیارت حضرت موسی (ع) نقل شده که با هفتاد هزار ملک به زیارت امام حسین (ع) میرود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، کامِلُ الزّیارات کتابی با موضوع زیارت ، تالیف ابن قولویه قمی متوفای 367ق، محدث و عالم نامدار شیعه . این کتاب از فضیلت و چگونگی زیارت پیامبر اکرم (ص) ، اهل بیت و امامزادگان و مومنان سخن میگوید و مجموعه روایاتی را از اهل بیت(ع)در این باره نقل میکند. کامل الزیارات از مهمترین و معتبرترین منابع روایی و دعایی شیعه است که علما و فقهای شیعه پیوسته به آن مراجعه کردهاند.
در این کتاب شریف آمده است:
زمانی قبر سیدالشهدا (ع) نه ضریح و حرمی داشت و نه قبه و بارگاهی، و حتی به قدر چهار انگشت از زمین بالاتر نبود و هیچ نشان و نشانه ای نداشت. بلکه قبر مطهر ایشان در دل صحرا بود و کسی که قصد زیارت داشت باید نشان دقیق آن را از دیگران می پرسید ، در چنین اوضاعی معمولا اشخاص به صورت تنها یا در گروههای دو سه نفری به زیارت می آمدند تا به دست مأموران گرفتار نشوند.
در این زمان شخصی تنها به زیارت امام حسین (ع) آمد و به چند صدمتری قبر مطهر رسید در روستایی که در آن نزدیکی بود درنگ کرد تا هوا تاریک شود. [از گفتار امام که فرمودند: «بین النووایس وکربلا» استفاده می شود که این روستا همان کربلای قدیم بوده و ظاهرا پشت بارگاه فعلی حضرت اباالفضل العباس (ع) قرار داشته است] .
این اقدام از ترس افراد مسلحی بود که پیرامون قبر مطهر نگهبانی می دادند تا مبادا کسی به زیارت امام حسین(ع) بیاید.
این شخص خودش می گوید: در تاریکی هوا آرام آرام به سمت قبر مطهر آمدم. ناگهان شخصی در دل تاریکی به سمت من آمد و گفت: برگرد. اکنون نمی توانی زیارت کنی. از برخورد او فهمیدم جزو نگهبانان نیست.
به روستا برگشتم و قدری که گذشت دوباره به سمت قبر مطهر آمدم و دوباره همان شخص مانع من شد. گفتم چرا؟ گفت: چون حضرت موسی بن عمران علی نبینا و آله و علیه السلام به همراه هفتاد هزار ملک به زیارت امام حسین علیه السلام آمده است.
گفتم تو کیستی؟ گفت: من از ملائکه ای هستم که خدا مرا به نگاهبانی از قبر امام حسین و استغفار برای زائرانش گماشته است. دوباره بازگشتم و این بار نزدیک فجر برای زیارت آمدم و کسی جلوی مرا نگرفت . زیارت کردم و نماز صبح خود را همان جا خواندم و پیش از روشن شدن هوا برگشتم. (1)
این ماجرا مربوط به یکی از زوار امام حسین (ع) در حدود هزار و دویست سال پیش است . در گذشته افرادی که قصد زیارت داشتند این مسئله را حتی از نزدیکان خود نیز مخفی می کردند و اگر به کسی اعتماد داشتند با او وداع می کردند؛ چرا که بسیار بودند کسانی که به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) رفتند ولی باز نگشتند.
منبع: کامل الزیارت صفحه 112
انتهای پیام/