درس عاشوراى حسینى(ع)
و یزید رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحرمة معلن بالفسق و مثلى لایبایع مثله و یزید شخصى است فاسق، شرابخوار، آدمکش و آشکارا مرتکب فسق و فجور مىشود و شخصى مانند من با فردى مثل او بیعت نخواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حسینبن على(ع) یکى از امامان و پیشوایان معصوم است که چون در صحنه مبارزه با دشمن قرار مىگیرد، پیام استقامت و پایدارى او در همه انسانها موج و تحرک ایجاد مىکند و آنجا که اسلام به فداکارى او نیازمند است، شعار صبر و شکیباییاش براى همه جهانیان الگو و سرمشق مىگردد.
این معنا و پیام استقامت و پایدارى در کلمات حسینبن على(ع) بیش از پیامهاى دیگرش منعکس گردیده و تعداد این شعارها در گفتار آنحضرت که بهصورت نظم و نثر به دست ما رسیده، بیش از سایر پیامها و شعارهایش ظهور و تجلى دارد و بدیهى است این استنصار مسؤولیت پیروان را مضاعف مىسازد.
* پیام مقاومت عاشورا
1- و یزید رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحرمة معلن بالفسق و مثلى لایبایع مثله
و یزید شخصى است فاسق، شرابخوار، آدمکش و آشکارا مرتکب فسق و فجور مىشود و شخصى مانند من با فردى مثل او بیعت نخواهد کرد.
امام(ع) این جمله را در پاسخ ولیدبن عتبه فرماندار مدینه ایراد فرمود که پس از مرگ معاویه به آنحضرت پیشنهاد بیعت با یزید را مطرح نمود و این جمله در عین اینکه فساد یزید را بیان مىکند، پایدارى و استقامت حسین بن على (ع) را نیز مىرساند که در مقابل فساد، به مبارزه ادامه خواهد داد: و مثلى لا یبایع مثله.
2- و انى لا اعطى الدنیة من نفسى ابدا
همانا من هیچگاه زیر بار ذلت نخواهم رفت.
امام(ع) این جمله را در پاسخ برادرش عمر معروف به اطرف بیان نمود، آنگاه که او قبل از حرکت از مدینه، حادثه کربلا و جریان شهادت امام را از زبان امام حسن(ع) نقل و در خواست نمود که امام از این سفر منصرف شود و با یزید سازش کند، آنحضرت در پاسخ وى ضمن اینکه آگاهى خود را بیش از آنچه عمر اطرف در جریان این حوادث بود، به اطلاع وى رسانیده و جریان شهادت خود و امام مجتبى(ع) را بهطورى که از رسول خدا(ص) شنیده بود براى وى نقل کرد، این جمله را هم اضافه نمود که: به خدا سوگند! به این همه فشارها ابدا به زیر بار ذلت نخواهم رفت.
3- یا اخى، لو لمیکن فى الدنیا ملجا و لا ماوى لما بایعت یزیدبن معاویة
برادر (محمد!) اگر در تمام دنیا (با اینهمه وسعت) هیچ پناهگاه و ملجأاى نباشد، باز هم من دست بیعت به یزیدبن معاویه نخواهم داد.
امام(ع) این جمله را در پاسخ برادرش محمد حنیفه فرمود، آنگاه که وى به آنحضرت این چنین پیشنهاد نمود که به عقیده من شما در یک شهر معین اقامت نکنید و به همراه فرزندانت در یک منطقه دوردست قرار بگیرید و از آنجا نمایندگانى را بهسوى شهرها گسیل دارید، اگر مردم با شما بیعت نمودند، شکر خداى را بهجاى آورید و اگر با دیگران بیعت کردند، باز هم لطمهاى بر شما وارد نخواهد گردید.
4- و انى لا ارى الموت الا سعادة، و الحیاة مع الظالمین الا برما
من (در چنین محیط ذلتبار) مرگ را جز سعادت و خوشبختى و زندگى با این ستمگران را چیزى جز ننگ و نکبت نمىدانم.
این جمله از فرازهاى سخنرانى آنحضرت است که در روز دوم محرم، پس از ورود به کربلا ایراد فرموده است.
5- و الله لا اعطیهم یدى اعطاء الذلیل، و لا افر فرار العبید
به خدا سوگند! نه دست ذلت در دست آنان مىگذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ و از برابرشان فرار مىکنم.
امام این جمله را در ضمن سخنرانى اول خود در روز عاشورا ایراد فرمود.
6- الا و ان الدعىبن الدعى قد رکز بین اثنتین، بین السلة و الذلة، و هیهات منا الذلة، یابى الله لنا ذلک ورسوله و المومنون، و حجور طابت و طهرت، و انوف حمیة، و نفوس ابیة، من ان نؤثر طاعة اللئام على مصارع الکرام....
آگاه باشید که این فرومایه (ابن زیاد) و فرزند فرومایه، مرا در بین و دو راهى شمشیر (شهادت) و ذلت (زندگى) قرار داده است و هیهات! که ما به زیر بار ذلت برویم؛ زیرا خدا و رسولش و مومنان از اینکه ما پذیراى ذلت باشیم، ابا دارد و دامنهاى پاک مادران ما و مغزهاى با غیرت و نفوس با شرافت پدران ما روا نمىدارد که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه مردان با فضیلت، مقدم بداریم.
این جملات از فرازهاى دومین سخنرانی حسینبن على(ع) در روز عاشورا است.
7- اما و الله لا اجیبهم الى شى ء مما یریدون حتى القى الله و انا مخضب بدمى
آگاه باشید! به خدا سوگند! من به هیچیک از خواستههاى دشمنان جواب مثبت نخواهم داد تا محاسنم به خونم خضاب گشته و به لقاى خدا نایل گردم.
این جمله، از فرازهایى از سخنان حسینبن على(ع) است که در روز عاشورا پس از آنکه در میان دو لشکر، جنگ مغلوبهاى واقع گردید و گروهى از یاران آنحضرت به شهادت رسیدند، براى تشجیع و تسلى بقیه یارانش، ایراد فرموده است.
8- هون على ما نزل بى انه بعین الله
تحمل این مصیبت نیز بر من آسان است؛ زیرا خداوند او را مىبیند.
بنا به نقل سیدبن طاووس، حسینبن على(ع) این جمله را هنگامى ایراد فرمود که طفل شیرخوارش در روى دستش هدف تیر قرار گرفت و آنحضرت خون گلوى او را گرفت و بهسوى آسمان پاشید.
و بالاخره از پیامهاى استقامت و شعارهاى پایدارى آنحضرت که بهصورت نثر به دست ما رسیده است، یکى هم این جمله است که:
9- موت فى عز خیر من حیاة فى ذل
مرگ با عزت بهتر از زندگى با ننگ و ذلت است.
این بیت هم یکى از چهار بیت شعرى است که امام(ع) در منزل شقوق در پاسخ مسافرى که از کوفه مىآمد، ایراد فرمود؛ زیرا وى از وضع آینده این سفر و از حوادث ناگوارى که حسینبن على(ع) ممکن است با آنها مواجه شود، اظهار نگرانى نمود.
الموت اولى من رکوب العار - و العار اولى من دخول النار
مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است و ننگ بهتر از قبول آتش مىباشد.
* دعوت به صبر و پایدارى
1- یا اختاه، تعزى بعزاء الله، و اعلمى ان اهل الارض یموتون و اهل السماء لایبقون.
خواهرم! با استمداد از خداوند، صبر و شکیبایى در پیش بگیر و بدانکه همه مردم دنیا مىمیرند و کسى از اهل آسمان باقى نمىماند.
2- استعدوا للبلاء، واعلموا ان الله تعالى حامیکم و حافظکم، وسینجیکم من شر الاعداء، ویجعل عاقبة امرکم الى خیر، و یعذب عدوکم بانواع العذاب، و یعوضکم عن هذه البلیة بانواع النعم و الکرمة، فلاتشکوا و لاتقولوا بالسنتکم ما ینقض من قدرکم.
براى سختیها آماده باشید و بدانید خداوند پشتیبان و حافظ شما است و در آینده نزدیک، شما را از دست دشمنان نجات خواهد داد و فرجام کار شما را نیکو قرار مىدهد و دشمن را به عذابهاى گوناگون معذب و براى شما در مقابل این گرفتارى، نعمتها و عزتهاى فراوان ارزانى خواهد داشت، پس شکوه نکنید و آنچه ارزش شما را کم مىکند، بر زبان نیاورید.
این جملات را امام(ع) در آخرین وداعش خطاب به خواهران خود و بانوان حرم ایراد فرمود.
3- ان الله تعالى اذن فى قتلکم و قتلى فى هذا الیوم، فعلیکم بالصبر و القتال.
خداوند اجازه داده که من و شما در این روز کشته شویم؛ (حکم جهاد، شامل حال ما گردیده است) بر شما است که صبر و شکیبایى کنید و با دشمن بجنگید.
4- صبرا بنى الکرام! فما الموت الا قنطرة تعبر بکم عن البؤس و الضراء الى الجنان الواسعة و النعیم الدائمة، فایکم یکره ان ینتقل من سجن الى قصر.
اى بزرگزادگان! صبر و شکیبایى کنید که مرگ جز پلى نیست که شما را از سختیها و رنجها عبور داده به بهشت پهناور و نعمتهاى همیشگى مىرساند و چه کسى از شما است که نخواهد از زندان به قصر انتقال یابد.
لشکریان، تیرها را مانند قطرات باران به خیمهها فرو ریختند که بنا به نقلى در اثر این تیراندازى عمومى، در میان خیمهها کمتر کسى ماند که تیرى بر بدن او اصابت نکرده باشد، امام در این موقع حساس فرمود: ایها الکرام!...
5- یا کرام! هذه الجنة قد فتحت ابوابها و اتصلت انهارها و اینعت ثمارها، و هذا رسولالله(ص) و الشهداء الذین قتلوا فى سبیل الله یتوقعون قدومکم و یتباشرون بکم، فحاموا عن دین الله و دین نبیه و ذبوا عن حرم الرسول(ص).
اى عزیزان! اى بزرگمنشان! اینک درهاى بهشت (به روى شما باز شده که نهرهایش جارى و درختانش سرسبز و خرم است و اینک رسول خدا(ص) و شهیدان راه خدا منتظر شما هستند و ورود شما را به همدیگر مژده مىدهند، پس بر شماست که از دین خدا و رسولش حمایت و از حرم پیامبر(ص) دفاع کنید .
6- صبرا یا بنى عمومتى ! صبرا یا اهل بیتى ! لا رایتم هوانا بعد هذا الیوم ابدا.
عموزادگان من! اهل بیت من! (در مقابل مرگ)، صبور و شکیبا باشید که پس از این جنگ و بعد از شهادت، روى خوارى نخواهید دید.
حسینبن على(ع) این جمله را در حالى فرمود که چند نفر از جوانان بنىهاشم بهسوى دشمن حمله کردند و چون امام این حمله دستهجمعى را مشاهده نمود، فرمود: صبرا....
* تهدید جریمه سنگین عدم پاسخ به استنصار رهبر الهى
در آنجا که امر و دستور امام، جنبه استغاثه و استمداد پیدا کند، مخالفت با آن نه تنها حرام است، بلکه حرمت آن تشدید و مجازات آن هم مضاعف و کیفر آن شدیدتر خواهد گردید؛ زیرا استمداد و استغاثه امام، حاکى از مظلومیت خط کلى اسلام و نیاز شدید قرآن به حمایت و بیانگر حساسیت شرایط و اوضاع است و باید مسلمانان نداى مظلومیت او را دریابند و با تمام توان حتى با نثار خون و بذل جان به دفاع از آن بشتابند و لذا مسامحه در این امر مهم و عدم استجابت به این استغاثه که تضعیف حق و تقویت باطل را در پى خواهد داشت، موجب شدیدترین مجازات و سختترین عذاب اخروى خواهد گردید.
اهمیت این نوع پیام حسینبن على(ع) وانگیزه تهدید نمودن کسانىکه به نداى آنحضرت پاسخ مثبت نداده اند، با جملات:
اکبه الله فى نار جهنم و یکبه عل منخریه فى النار روشن مىگردد چراکه کلمه اکب به مفهوم شدت ذلت و خوارى میباشد.
1- یابن الحر!... ان استطعت ان لا تسمع صراخنا و لا تشهد وقعتنا فافعل، فوالله لا یسمع واعیتنا احد و لاینصرنا الا اکبه الله فى نار جهنم.
پسر حر!...حالا که حاضر نیستى در راه ما از جان بگذرى، اگر مىتوانى از این منطقه دور شو تا صداى استغاثه ما را نشنوى و جنگ ما را نبینى؛ زیرا به خدا سوگند! اگر کسى استغاثه ما را بشنود و بر ما یارى نکند، خداوند او را با ذلت به آتش جهنم خواهد کشید.
حسینبن على(ع) این جمله را در منزل بنى مقاتل در نزدیکى کربلا به عبیدالله حر جعفى ایراد نمود، هنگامى که در میانشان ملاقاتى بهوقوع پیوست دعوت آنحضرت را در توبه نمودن از خطاهاى گذشتهاش و یارى نمودن به فرزند پیامبر، رد نمود و خواست اسب معروف خود را در اختیار آنحضرت قرار دهد، در اینجا بود که امام(ع) فرمود:
لا حاجة لنا فى فرسک و لا فیک، و ما کنت متخذ المضلین عضدا.
ما نه به تو نیاز داریم و نه به اسب تو، زیرا که من از افراد گمراه براى خود نیرو نمىگیرم.
پس بهعنوان نصیحت و موعظه فرمود: ان استطعت ان لا تسمع صراخنا و لا تشهد وقعتنا فافعل....
2- انطلقا فلا تسمعا لى واقعة و لا تریالى سوادا، فانه من سمع واعیتنا او رأى سوادنا فلم یجبنا او یغثنا کان حقا على الله عزوجل ان یکبه على منخریه فى النار.
شما (دو نفر) از این منطقه دور شوید تا صداى استغاثه مرا نشوید و اثرى از من نبینید؛ زیرا هر کس استغاثه ما را بشنود و سیاهى ما را ببیند پس پاسخ ما را ندهد و به فریاد ما نرسد، بر خداوند است که او را با ذلت تمام به دوزخ وارد کند.
امام حسین(ع) این جمله را نیز در منزل بنى مقاتل خطاب به عمروبن قیس مشرقى و پسر عمویش، فرمود آنگاه که این دو نفر به حضور امام رسیدند، آنحضرت از ایشان سؤال فرمود که آیا براى نصرت و یارى امام خود به اینجا آمدهاید؟ آنان عذر آورده و خود را در ظاهر براى رفتن به کوفه مجبور دانستند.
اینجا بود که امام(ع) با این جملات به ارشاد و راهنمایى آنان پرداخته و فرمود که اگر بناست به کوفه برگردید، هرچه سریعتر اینکار را انجام دهید، و از منطقه خارج شوید.
3- فول هربا حتى لاترى مقتلنا فوالذى نفس حسین بیده لایرى الیوم مقتلنا احد ثم لایعیننا الا دخل النار.
هرثمه! از این منطقه فرار کن تا جنگ ما را نبینى زیرا سوگند به خدایى که جان حسین در ید قدرت اوست هر کس جنگ ما را ببیند و یاریمان نکند به آتش داخل خواهد شد.
ابن ابىالحدید از نصربن مزاحم با اسناد، از هرثمه نقل مىکند که من در جنگ صفین به همراه على(ع) بودم در مراجعت به کوفه راه ما از سرزمین کربلا بود و در همان سرزمین توقف نموده و با آنحضرت نماز بجاى آوردیم امیر مومنان(ع) پس از نماز مشتى از خاک کربلا را برداشت و آنرا بویید و گفت چه خوش خاکى هستى تواى خاک کربلا زیرا مردمى از درون تو محشور مىشوند که بدون حساب داخل بهشت مىگردند.
هرثمه مىگوید: چون به خانهام بازگشتم براى همسرم جرداء دختر سمیر که از شیعیان خالص على(ع) بود خاطرات سفر جنگ را تعریف و آنچه را که از علىبن ابیطالب در کربلا دیده و شنیده بودم براى او نقل و اضافه نمودم کهاى جرداء تو که على(ع) را این همه دوست دارى بگو ببینم: آیا او به غیب آگاه است که اینگونه کربلا را توصیف مىکند؟ همسرم گفت دست از سرم بردار و این حرفها را کنار بگذار و یقین بدان که بهجز حق بر زبان على(ع) جارى نمىگردد.
هرثمه مىگوید: سالها از این جریان گذشت تا اینکه عبیدالله بسیج عمومى بر علیه حسینبن على(ع) اعلام نمود و من نیز در سپاهى بودم که بر علیه آنحضرت گسیل گشته بود، چون به امام حسین(ع) و یارانش رسیدم، محلى را که قبلا به همراه على(ع) در آن بودیم و جایگاهى که حضرت از خاکش برداشته بود، شناختم و به یاد فرمایش امیرالمومنین(ع) افتادم، لذا از آمدنم با لشکر ابن زیاد نادم گشته و سوار بر اسب شده در مقابل حسین(ع) قرار گرفتم و آنچه را از پدرش على(ع) در این منزل شنیده بودم اظهار نمودم، حسینبن على(ع) فرمود: حالا حامى ما هستى یا دشمن ما؟ عرض کردم یابن رسولالله! نه حامى شما هستم و نه دشمن شما زیرا من زن و فرزندم را در کوفه رها کردهام و از ابن زیاد بر آن بیمناکم. حسین(ع) فرمود: اى هرثمه! فول هربا حتى لاترى... هرثمه گوید با شنیدن این جمله بهسرعت بهسوى کوفه حرکت کردم و از خیمهها دور شدم تا شاهد جنگ و کشته شدن آنحضرت نباشم.
انتهای پیام/